زهد: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
جز (جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیرهنویسان') |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
* زهد، در لغت به معنای اندک بودن و کم [[ارزش]] بودن و نیز بیرغبتی به چیزی است<ref>احمد بن فارس زکریا، معجم مقاییساللغة، ج ۳، ص ۲۳۰؛ ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۲، ص ۳۲۱ و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۹.</ref> و [[زاهد]] به کسی گفته میشود که از زیاده [[دنیا]] رویگردان و به اندک آن [[خشنود]] باشد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۳۵۵ - ۳۵۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | * زهد، در لغت به معنای اندک بودن و کم [[ارزش]] بودن و نیز بیرغبتی به چیزی است<ref>احمد بن فارس زکریا، معجم مقاییساللغة، ج ۳، ص ۲۳۰؛ ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۲، ص ۳۲۱ و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۹.</ref> و [[زاهد]] به کسی گفته میشود که از زیاده [[دنیا]] رویگردان و به اندک آن [[خشنود]] باشد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۳۵۵ - ۳۵۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | ||
* زهد، پایه و اساس بسیاری از امور دیگر است و تنها جنبه [[اخلاقی]] و [[قلبی]] ندارد؛ بلکه بعد عملی نیز دارد. [[زاهد]]، کسی است که اعراض [[قلبی]] از دنیای نکوهیده را با اعراض عملی همراه کرده است. زهد، [[بهترین]] زمینه برای رشد و کسب [[کمالات]] و رسیدن به حقیقتی است که [[آدمی]] برای آن آفریده شده است. هنگامی که [[انسان]] به مرتبه والایی از زهد دست یافت، به اقبال و ادبار [[دنیا]] بیتفاوت میشود؛ یعنی اقبال [[دنیا]] او را شادمان و ادبار [[دنیا]] وی را [[اندوهگین]] نمیسازد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | * زهد، پایه و اساس بسیاری از امور دیگر است و تنها جنبه [[اخلاقی]] و [[قلبی]] ندارد؛ بلکه بعد عملی نیز دارد. [[زاهد]]، کسی است که اعراض [[قلبی]] از دنیای نکوهیده را با اعراض عملی همراه کرده است. زهد، [[بهترین]] زمینه برای رشد و کسب [[کمالات]] و رسیدن به حقیقتی است که [[آدمی]] برای آن آفریده شده است. هنگامی که [[انسان]] به مرتبه والایی از زهد دست یافت، به اقبال و ادبار [[دنیا]] بیتفاوت میشود؛ یعنی اقبال [[دنیا]] او را شادمان و ادبار [[دنیا]] وی را [[اندوهگین]] نمیسازد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | ||
===معناشناسی=== | |||
«زهد» در اصل به معنای [[اعراض]] از چیزی برای ناچیز و کوچک بودن آن است<ref>اقرب الموارد، واژه «زهد»؛ مفردات کلمات القرآن، ص۲۲۰.</ref>. «زهید» یعنی چیز اندک و «[[زاهد]]» یعنی کسی که نسبت به چیزی بیمیل است و به «زهید» یعنی کم آن بسنده کرده است<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>. | |||
زهد از دو بعد در خور توجه است: بعد [[روانی]] و بعد عملی. [[حقیقت]] زهد از جنبه [[روحی]] و روانی، دلبسته نبودن به [[دنیا]] و مظاهر آن است و به تعبیر دیگر، [[آزاد]] بودن [[انسان]] از هر آنچه رنگ تعلق به خود میگیرد. | |||
[[آزادی]] زاهد از [[تمایلات نفسانی]] به حدی است که «دادن»ها و «گرفتن»ها در وجود او موج ایجاد نمیکند، چنان که [[علی]] {{ع}} فرمود<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>: زهد در دو جمله [[قرآن]] خلاصه شده است: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>«تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۳.</ref>. | |||
زهد در بعد عملی به معنای [[چشم پوشی]] از پارهای [[لذتها]] و [[تمتعات مادی]] است. تحقق جلوه عملی زهد در [[زندگی]] فرد، پایههای زهد روحی را در [[دل]] او مستحکم و [[استوار]] میسازد؛ از این رو، [[امیر مؤمنان]] در پاسخ کسی که از علت [[پوشیدن]] [[جامه]] کهنه و مندرس وی پرسیده بود، فرمود: {{متن حدیث|يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۰۳.</ref>؛ با پوشیدن این جامه، دل [[خضوع]] مییابد و نفس رام میگردد و [[مؤمنان]] بدان [[تأسی]] میکنند<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۸۶.</ref>. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == |