←زهد در لغت
(←مقدمه) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''زهد:''' بیرغبتی، چشمپوشی از چیزی، [[دل]] بسته نبودن به [[دنیا]] و مظاهر مادّی آن، [[پارسایی]] و رهایی از تعلّقات و [[وابستگیها]]. زهد یکی از اوصاف [[نیک]] و [[فضایل اخلاقی]] است و در [[تعالیم دینی]] از زهد و [[زاهد]] بسیار [[ستایش]] شده است. [[زاهد]] کسی است که به سبب [[ایمان به خدا]] و [[قیامت]] و ارزشهای [[برتر]]، [[دل]] به [[دنیا]] و [[ثروت]] و خانه و [[زندگی]] نمیبندد و در [[راه خدا]] به راحتی از آنها میگذرد، نه از آنچه به دست میآورد دچار [[هیجان]] و خوشحالی میشود و نه به خاطر از دست دادن چیزی غصّه میخورد، ساده [[زندگی]] میکند و از [[اسارت]] شکم و لذایذ آزاد است، آرزوهای دور و دراز ندارد، از تجمّلات پرهیز میکند و [[آخرت]] را بر [[دنیا]] ترجیح میدهد و [[ارزش]] خود را بیش از مادیّات میداند. میتوان زهد را "برداشت کم برای بازدهی زیاد" دانست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۱۰.</ref>. | '''زهد:''' بیرغبتی، چشمپوشی از چیزی، [[دل]] بسته نبودن به [[دنیا]] و مظاهر مادّی آن، [[پارسایی]] و رهایی از تعلّقات و [[وابستگیها]]. زهد یکی از اوصاف [[نیک]] و [[فضایل اخلاقی]] است و در [[تعالیم دینی]] از زهد و [[زاهد]] بسیار [[ستایش]] شده است. [[زاهد]] کسی است که به سبب [[ایمان به خدا]] و [[قیامت]] و ارزشهای [[برتر]]، [[دل]] به [[دنیا]] و [[ثروت]] و خانه و [[زندگی]] نمیبندد و در [[راه خدا]] به راحتی از آنها میگذرد، نه از آنچه به دست میآورد دچار [[هیجان]] و خوشحالی میشود و نه به خاطر از دست دادن چیزی غصّه میخورد، ساده [[زندگی]] میکند و از [[اسارت]] شکم و لذایذ آزاد است، آرزوهای دور و دراز ندارد، از تجمّلات پرهیز میکند و [[آخرت]] را بر [[دنیا]] ترجیح میدهد و [[ارزش]] خود را بیش از مادیّات میداند. میتوان زهد را "برداشت کم برای بازدهی زیاد" دانست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۱۰.</ref>. | ||
== زهد در لغت == | ==معنشناسی== | ||
=== زهد در لغت === | |||
«زهد»، در لغت به معنای اندک بودن و کم [[ارزش]] بودن و نیز بیرغبتی به چیزی است<ref>احمد بن فارس زکریا، معجم مقاییساللغة، ج ۳، ص ۲۳۰؛ ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۲، ص ۳۲۱ و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۹.</ref> و [[زاهد]] به کسی گفته میشود که از زیاده [[دنیا]] رویگردان و به اندک آن [[خشنود]] باشد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۳۵۵ - ۳۵۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | |||
=== | زهد، پایه و اساس بسیاری از امور دیگر است و تنها جنبه [[اخلاقی]] و [[قلبی]] ندارد؛ بلکه بعد عملی نیز دارد. [[زاهد]]، کسی است که اعراض [[قلبی]] از دنیای نکوهیده را با اعراض عملی همراه کرده است. زهد، [[بهترین]] زمینه برای رشد و کسب [[کمالات]] و رسیدن به حقیقتی است که [[آدمی]] برای آن آفریده شده است. هنگامی که [[انسان]] به مرتبه والایی از زهد دست یافت، به اقبال و ادبار [[دنیا]] بیتفاوت میشود؛ یعنی اقبال [[دنیا]] او را شادمان و ادبار [[دنیا]] وی را [[اندوهگین]] نمیسازد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | ||
===معنای زهد=== | |||
«زهد» در اصل به معنای [[اعراض]] از چیزی برای ناچیز و کوچک بودن آن است<ref>اقرب الموارد، واژه «زهد»؛ مفردات کلمات القرآن، ص۲۲۰.</ref>. «زهید» یعنی چیز اندک و «[[زاهد]]» یعنی کسی که نسبت به چیزی بیمیل است و به «زهید» یعنی کم آن بسنده کرده است<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>. | «زهد» در اصل به معنای [[اعراض]] از چیزی برای ناچیز و کوچک بودن آن است<ref>اقرب الموارد، واژه «زهد»؛ مفردات کلمات القرآن، ص۲۲۰.</ref>. «زهید» یعنی چیز اندک و «[[زاهد]]» یعنی کسی که نسبت به چیزی بیمیل است و به «زهید» یعنی کم آن بسنده کرده است<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>. | ||
زهد از دو بعد در خور توجه است: بعد [[روانی]] و بعد عملی. [[حقیقت]] زهد از جنبه [[روحی]] و روانی، دلبسته نبودن به [[دنیا]] و مظاهر آن است و به تعبیر دیگر، [[آزاد]] بودن [[انسان]] از هر آنچه رنگ تعلق به خود میگیرد. | زهد از دو بعد در خور توجه است: بعد [[روانی]] و بعد عملی. [[حقیقت]] زهد از جنبه [[روحی]] و روانی، دلبسته نبودن به [[دنیا]] و مظاهر آن است و به تعبیر دیگر، [[آزاد]] بودن [[انسان]] از هر آنچه رنگ تعلق به خود میگیرد. |