گستره عصمت امام در حدیث: تفاوت میان نسخهها
←عصمت علمی
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
# روایاتی که زمینهها و چگونگی پیدایش [[عصمت امامان]] را بیان کرده و میگویند معصوم با [[تمسک]] به [[خداوند]] و [[قرآن]] تلاش و [[مجاهدت]] و [[تأیید]] به [[الهام الهی]] به [[عصمت]] مطلقه میرسد. | # روایاتی که زمینهها و چگونگی پیدایش [[عصمت امامان]] را بیان کرده و میگویند معصوم با [[تمسک]] به [[خداوند]] و [[قرآن]] تلاش و [[مجاهدت]] و [[تأیید]] به [[الهام الهی]] به [[عصمت]] مطلقه میرسد. | ||
# روایاتی که به عوامل و ریشه [[گناهان]] اشاره میکنند و با بیان بسیار [[زیبا]] و لطیف این عوامل را در [[امام]] منتفی میدانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست میآید. به عنوان نمونه [[محمد]] بن عمیر میگوید: "روزی با هشام بن حکم همکلام بودیم، او در وصف [[عصمت امام]] {{ع}} چیزی گفت که در طول مصاحبتهای خود بهتر از آن [[کلامی]] نشنیدم". محمد بن عمیر از هشام بن حکم سؤال کرد: "آیا امام {{ع}} معصوم است". هشام گفت: بله. مجدداً محمد بن عمیر سؤال کرد؛ وصف عصمت در امام {{ع}} چیست و به چه چیز شناخته میشود؟ هشام جواب داد ریشه همه گناهان در چهار چیز است و پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] که هیچ یک از اینها در [[امام]] {{ع}} وجود ندارد. امام {{ع}} حریص بر [[دنیا]] نیست، زیرا تمام دنیا تحت [[اختیار]] امام و ایشان خزانهدار [[مسلمین]] است، پس بر چه چیز حرص بورزد. امام {{ع}} [[حسود]] نیست، زیرا [[انسان]] بر مافوق حسد میورزد و امام {{ع}} مافوق ندارد، پس چگونه بر زیر دستش حسد بورزد. امام {{ع}} برای چیزی از [[امور دنیا]] غضب نمیکند، مگر اینکه دنیا را بر [[آخرت]] ترجیح دهد؛ حال اینکه [[خداوند]] آخرت را برای امام {{ع}} [[محبوب]] کرده، چنانکه برای ما دنیا محبوب است. امام {{ع}} تمام توجهش به آخرت است چنانکه همه توجه ما به دنیاست، آیا دیدهای کسی که وجه [[حسن]] را برای وجه [[قبیح]] وانهد یا طعام [[نیکو]] را برای رسیدن به طعام زودگذر ترک کند یا پیراهن لطیف و نرم را نپوشد و [[لباس خشن]] به تن کند یا [[نعمت]] باقی را ترک کند و دنیای فانی را بپذیرد<ref>ر. ک: معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.</ref>. البته این [[روایت]] ولو مستقیماً از [[معصوم]] [[نقل]] نشده، لکن چون از ابن ابی عمیر و [[هشام بن حکم]] نقل شده و آنان مورد [[اطمینان]] بودهاند - به گونهای که حتی مراسیل آنها به عنوان مستند قابل قبول است - لااقل میتواند به عنوان مؤید سایر [[روایات]] استفاده گردد. | # روایاتی که به عوامل و ریشه [[گناهان]] اشاره میکنند و با بیان بسیار [[زیبا]] و لطیف این عوامل را در [[امام]] منتفی میدانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست میآید. به عنوان نمونه [[محمد]] بن عمیر میگوید: "روزی با هشام بن حکم همکلام بودیم، او در وصف [[عصمت امام]] {{ع}} چیزی گفت که در طول مصاحبتهای خود بهتر از آن [[کلامی]] نشنیدم". محمد بن عمیر از هشام بن حکم سؤال کرد: "آیا امام {{ع}} معصوم است". هشام گفت: بله. مجدداً محمد بن عمیر سؤال کرد؛ وصف عصمت در امام {{ع}} چیست و به چه چیز شناخته میشود؟ هشام جواب داد ریشه همه گناهان در چهار چیز است و پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] که هیچ یک از اینها در [[امام]] {{ع}} وجود ندارد. امام {{ع}} حریص بر [[دنیا]] نیست، زیرا تمام دنیا تحت [[اختیار]] امام و ایشان خزانهدار [[مسلمین]] است، پس بر چه چیز حرص بورزد. امام {{ع}} [[حسود]] نیست، زیرا [[انسان]] بر مافوق حسد میورزد و امام {{ع}} مافوق ندارد، پس چگونه بر زیر دستش حسد بورزد. امام {{ع}} برای چیزی از [[امور دنیا]] غضب نمیکند، مگر اینکه دنیا را بر [[آخرت]] ترجیح دهد؛ حال اینکه [[خداوند]] آخرت را برای امام {{ع}} [[محبوب]] کرده، چنانکه برای ما دنیا محبوب است. امام {{ع}} تمام توجهش به آخرت است چنانکه همه توجه ما به دنیاست، آیا دیدهای کسی که وجه [[حسن]] را برای وجه [[قبیح]] وانهد یا طعام [[نیکو]] را برای رسیدن به طعام زودگذر ترک کند یا پیراهن لطیف و نرم را نپوشد و [[لباس خشن]] به تن کند یا [[نعمت]] باقی را ترک کند و دنیای فانی را بپذیرد<ref>ر. ک: معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.</ref>. البته این [[روایت]] ولو مستقیماً از [[معصوم]] [[نقل]] نشده، لکن چون از ابن ابی عمیر و [[هشام بن حکم]] نقل شده و آنان مورد [[اطمینان]] بودهاند - به گونهای که حتی مراسیل آنها به عنوان مستند قابل قبول است - لااقل میتواند به عنوان مؤید سایر [[روایات]] استفاده گردد. | ||
=== [[عصمت علمی]] === | |||
احادیثی که در باب [[عصمت علمی]] امامان وارد شده، اگرچه از حیث [[سند]] و صدور، بعضاً [[ضعیف]] و کلاً در حد [[تواتر لفظی]] و صدوری نیست، ولی [[مستفیض]] و مشهورند<ref>مستفیض و مشهور، به روایاتی گفته میشود که تعداد راویانش زیاد باشد، ولی به حد تواتر نرسد (محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج۲، جزء ۳، ص۱۶۳).</ref> از طرفی همه این [[روایات]] یک معنا را [[القا]] میکند و آن هم [[عصمت علمی]] [[امامان]] یعنی مصونیت ایشان از [[خطا]] و [[نسیان]] و [[سهو]] و غلط در [[علوم]] و وقایع خارجی است. این روایات به روایات [[تسدید]] امامان به وسیله [[روح القدس]] نیز معروفاند. لذا دلالت این [[احادیث]] قابل خدشه نیست. [[شیخ کلینی]] هم که از [[راویان]] مورد [[وثوق]] است، همه این روایات را در کافی [[نقل]] کرده است و این روایات مورد استناد [[اصحاب]] بوده است، پس [[ضعف سند]] هم جبران میشود. در نتیجه از این روایات میفهمیم که امامان با توجه به [[الهامات]] [[روحالقدس]] از ابتدای [[تولد]] تا لحظه [[مرگ]] با تلاش و [[مجاهدت]] نفس از [[گناه]] و [[اشتباه]] و [[نسیان]] به دورند و در سراسر [[زندگی]] هیچ اشتباه [[علمی]] هم نمیکنند»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>. | احادیثی که در باب [[عصمت علمی]] امامان وارد شده، اگرچه از حیث [[سند]] و صدور، بعضاً [[ضعیف]] و کلاً در حد [[تواتر لفظی]] و صدوری نیست، ولی [[مستفیض]] و مشهورند<ref>مستفیض و مشهور، به روایاتی گفته میشود که تعداد راویانش زیاد باشد، ولی به حد تواتر نرسد (محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج۲، جزء ۳، ص۱۶۳).</ref> از طرفی همه این [[روایات]] یک معنا را [[القا]] میکند و آن هم [[عصمت علمی]] [[امامان]] یعنی مصونیت ایشان از [[خطا]] و [[نسیان]] و [[سهو]] و غلط در [[علوم]] و وقایع خارجی است. این روایات به روایات [[تسدید]] امامان به وسیله [[روح القدس]] نیز معروفاند. لذا دلالت این [[احادیث]] قابل خدشه نیست. [[شیخ کلینی]] هم که از [[راویان]] مورد [[وثوق]] است، همه این روایات را در کافی [[نقل]] کرده است و این روایات مورد استناد [[اصحاب]] بوده است، پس [[ضعف سند]] هم جبران میشود. در نتیجه از این روایات میفهمیم که امامان با توجه به [[الهامات]] [[روحالقدس]] از ابتدای [[تولد]] تا لحظه [[مرگ]] با تلاش و [[مجاهدت]] نفس از [[گناه]] و [[اشتباه]] و [[نسیان]] به دورند و در سراسر [[زندگی]] هیچ اشتباه [[علمی]] هم نمیکنند»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>. | ||