پرش به محتوا

انسان در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
[[لذت]] نیروی [[غضب]] در [[پیروزی]] و [[استیلا]] و [[رنج]] او در [[شکست]] و مقهوری است. هنگامی که به [[مقام]] و [[ریاست]] برسد و بر دیگران [[فرمان]] براند، [[روح]] را قرین [[لذت]] می‌کند و هنگامی که [[ریاست]] را از دست دهد، [[رنج]] می‌برد و [[روح]] را نیز آزرده می‌کند. [[لذت]] نیروی [[شهوت]] از [[خوردن و آشامیدن]]، فعالیت جنسی و [[سخن گفتن]] تأمین می‌شود و [[محرومیت]] از آنها به درد و [[رنج]] گرفتارش می‌کند و [[روح]] نیز از [[رنج]] و [[لذت]] او تأثیر می‌پذیرد. نیروی واهمه از تصوراتی که با [[غضب]] و [[شهوت]] موافق و سازگار است، [[لذت]] می‌برد و از تصوراتی که بر وفق مراد آن دو نیست، درد می‌کشد و [[رنج]] می‌بیند و [[روح]] را نیز متأثر می‌کند. [[عقل]] از [[درک]] [[حقیقت]] [[لذت]] می‌برد و از [[جهل]] و [[نادانی]] [[رنج]] می‌کشد و [[روح]] را متأثر می‌کند. نفس [[انسانی]] برای [[درک]] این [[لذت‌ها]] و فرار از رنجی که هر [[قوه]] به او منتقل می‌کند، گاه در پی [[شهوت]] می‌رود، گاه به دنبال [[غضب]] و گاهی نیز از [[عقل]] [[پیروی]] می‌کند و زمانی که یکی از آنان بر دیگری [[پیروز]] شود، تمامی وجود [[انسان]] را [[تسخیر]] می‌کند و [[آدمی]] را به دنبال خویش می‌برد. برای اینکه [[انسان]] از حمله [[غضب]] و [[شهوت]] در [[امان]] بماند و به رهزن واهمه گرفتار نشود، باید بتواند از برخی [[لذت‌ها]] صرف‌نظر و بعضی از [[رنج‌ها]] را [[تحمل]] کند و برای رسیدن به این [[توانایی]] باید بداند که برخی [[لذت‌ها]] در وجود [[آدمی]] اصالت ندارد و برای [[رسیدن به کمال]] باید از آنها اجتناب کرد و درد و رنجی را که از ترک آنها عاید نفس می‌شود، با آغوش باز پذیرفت، در حالی که برخی دیگر از [[لذت‌ها]]، اصیل‌اند و مساوق باکمال [[انسان]] و باید به دنبال آنها [[ریاضت]] کشید؛ بنابراین، برای تمییز [[لذت]] أصيل که همان [[صفت کمالی]] [[انسان]] است، از [[لذت]] غیر اصیل، باید معیاری در دست داشته باشیم<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۸۴-۸۵.</ref>.
[[لذت]] نیروی [[غضب]] در [[پیروزی]] و [[استیلا]] و [[رنج]] او در [[شکست]] و مقهوری است. هنگامی که به [[مقام]] و [[ریاست]] برسد و بر دیگران [[فرمان]] براند، [[روح]] را قرین [[لذت]] می‌کند و هنگامی که [[ریاست]] را از دست دهد، [[رنج]] می‌برد و [[روح]] را نیز آزرده می‌کند. [[لذت]] نیروی [[شهوت]] از [[خوردن و آشامیدن]]، فعالیت جنسی و [[سخن گفتن]] تأمین می‌شود و [[محرومیت]] از آنها به درد و [[رنج]] گرفتارش می‌کند و [[روح]] نیز از [[رنج]] و [[لذت]] او تأثیر می‌پذیرد. نیروی واهمه از تصوراتی که با [[غضب]] و [[شهوت]] موافق و سازگار است، [[لذت]] می‌برد و از تصوراتی که بر وفق مراد آن دو نیست، درد می‌کشد و [[رنج]] می‌بیند و [[روح]] را نیز متأثر می‌کند. [[عقل]] از [[درک]] [[حقیقت]] [[لذت]] می‌برد و از [[جهل]] و [[نادانی]] [[رنج]] می‌کشد و [[روح]] را متأثر می‌کند. نفس [[انسانی]] برای [[درک]] این [[لذت‌ها]] و فرار از رنجی که هر [[قوه]] به او منتقل می‌کند، گاه در پی [[شهوت]] می‌رود، گاه به دنبال [[غضب]] و گاهی نیز از [[عقل]] [[پیروی]] می‌کند و زمانی که یکی از آنان بر دیگری [[پیروز]] شود، تمامی وجود [[انسان]] را [[تسخیر]] می‌کند و [[آدمی]] را به دنبال خویش می‌برد. برای اینکه [[انسان]] از حمله [[غضب]] و [[شهوت]] در [[امان]] بماند و به رهزن واهمه گرفتار نشود، باید بتواند از برخی [[لذت‌ها]] صرف‌نظر و بعضی از [[رنج‌ها]] را [[تحمل]] کند و برای رسیدن به این [[توانایی]] باید بداند که برخی [[لذت‌ها]] در وجود [[آدمی]] اصالت ندارد و برای [[رسیدن به کمال]] باید از آنها اجتناب کرد و درد و رنجی را که از ترک آنها عاید نفس می‌شود، با آغوش باز پذیرفت، در حالی که برخی دیگر از [[لذت‌ها]]، اصیل‌اند و مساوق باکمال [[انسان]] و باید به دنبال آنها [[ریاضت]] کشید؛ بنابراین، برای تمییز [[لذت]] أصيل که همان [[صفت کمالی]] [[انسان]] است، از [[لذت]] غیر اصیل، باید معیاری در دست داشته باشیم<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۸۴-۸۵.</ref>.


== معیارهای [[صفت کمالی]] ==
== معیارهای صفت کمالی ==
برای شناسایی صفت‌های کمالی یا لذت‌های اصیل و ویژۀ [[آدمی]]، سه معیار در دست داریم:
برای شناسایی صفت‌های کمالی یا لذت‌های اصیل و ویژۀ [[آدمی]]، سه معیار در دست داریم:
# '''معیار اول؛ موجب توسعه وجود باشد:''' اولین معیار [[لذت]] اصیل این است که چیزی بر وجود ما بیفزاید، يعنی وجود [[انسان]] را گسترش دهد و بزرگ کند. اموری که نواقص [[انسان]] را رفع و کمبودها را جبران می‌کند، هرچند [[لذت]] بخش‌اند، موجب کمال نمی‌شوند. [[انسان]] گرسنه کمبودی دارد که با غذا خوردن رفع می‌شود؛ بنابراین از خوردن [[لذت]] می‌برد، ولی این [[لذت]] اصیل نیست؛ چون وجودش را توسعه نمی‌دهد. درمان [[بیماری]] کمال نیست؛ چون چیزی بر وجود ما نمی‌افزاید. [[غضب]] و [[شهوت]] [[مأمور]] جبران نواقص و رفع کمبودهای جسماند، از این رو هر لذتی که از [[ناحیه]] این دو نیرو به [[روح انسان]] برسد، [[لذت]] غیر اصیل است. حیوانات در بهره‌وری از اینگونه [[لذایذ]] بر [[انسان]] [[برتری]] دارند، اگر [[انسان]] تمام تلاش خود را در [[کامرانی]] یا کسب [[سلطه]] و سیطره به‌کار گیرد، به چهارپایان و درندگان نمی‌رسد؛ چرا که آنها در [[اعمال]] [[غضب]] و [[شهوت]] از [[انسان]] کامیاب‌ترند.
# '''معیار اول؛ موجب توسعه وجود باشد:''' اولین معیار [[لذت]] اصیل این است که چیزی بر وجود ما بیفزاید، يعنی وجود [[انسان]] را گسترش دهد و بزرگ کند. اموری که نواقص [[انسان]] را رفع و کمبودها را جبران می‌کند، هرچند [[لذت]] بخش‌اند، موجب کمال نمی‌شوند. [[انسان]] گرسنه کمبودی دارد که با غذا خوردن رفع می‌شود؛ بنابراین از خوردن [[لذت]] می‌برد، ولی این [[لذت]] اصیل نیست؛ چون وجودش را توسعه نمی‌دهد. درمان [[بیماری]] کمال نیست؛ چون چیزی بر وجود ما نمی‌افزاید. [[غضب]] و [[شهوت]] [[مأمور]] جبران نواقص و رفع کمبودهای جسماند، از این رو هر لذتی که از [[ناحیه]] این دو نیرو به [[روح انسان]] برسد، [[لذت]] غیر اصیل است. حیوانات در بهره‌وری از اینگونه [[لذایذ]] بر [[انسان]] [[برتری]] دارند، اگر [[انسان]] تمام تلاش خود را در [[کامرانی]] یا کسب [[سلطه]] و سیطره به‌کار گیرد، به چهارپایان و درندگان نمی‌رسد؛ چرا که آنها در [[اعمال]] [[غضب]] و [[شهوت]] از [[انسان]] کامیاب‌ترند.
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش