پرش به محتوا

اسرافیل در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا'
جز (جایگزینی متن - 'لام' به 'لام')
جز (جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا')
 
خط ۱۱: خط ۱۱:
علاوه بر این، اسرافیل [[وظیفه]] دیگری نیز به دوش دارد که در برخی [[سخنان امام رضا]] {{ع}} به آن اشاره شده است؛ دمیدن در [[صور]]<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. اینکه در [[قیامت]] نفخ صور واقع می‌شود، مطلبی است که در ده [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}} «و اوست آن کس که آسمان‌ها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}} «و در آن روز آنان را وا می‌نهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده می‌شود آنگاه آنان را یکجا گرد می‌آوریم» سوره کهف، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}} «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد می‌آوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ}} «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو می‌کنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}} «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است می‌هراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی می‌آیند» سوره نمل، آیه ۸۷ و....</ref>. [[مفسران]] بر پایه [[احادیث]] [[معصومان]]، ذیل این [[آیات]] نفخ [[صور]] را به وی نسبت داده‌اند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۶؛ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۳، ص۴۳.</ref>. گفته‌اند نفخ صور چندین بار توسط [[اسرافیل]] واقع می‌شود. برخی این واقعه را سه بار دانسته و آن را با نام‌های «نفخه فزع»، «نفخه صعق» و «نفخة [[قیام]]» خوانده‌اند. نفخه اولی همان نفخه [[وحشت]] و فزع است. پس از آن نیز با دمیدن در صور، جهانیان می‌میرند و در بار آخر که موضع آن [[قیامت]] است همه جهانیان بر می‌خیزند تا برای حساب و [[جزا]] در پیشگاه [[الهی]] حاضر شوند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۶.</ref>. برخی گزارش‌ها نیز دفعات این واقعه را دو<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۴.</ref> یا چهار بار دانسته‌اند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۹۳.</ref>. سومین [[وظیفه]] [[اسرافیل]] حمل [[عرش الهی]] است که باز در [[سخنان امام رضا]] {{ع}} نیز بدان اشاره شده است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. البته چنان که از بیان [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}} «و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان)‌اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند» سوره حاقه، آیه ۱۷.</ref> به دست می‌آید، وی یکی از هشت حامل عرش الهی است. البته [[حدیثی]] از [[ابوذر]] منقول است که بر اساس آن اسرافیل خود را [[سرور]] هشت [[فرشته]] حامل [[عرش]] می‌داند و به دلیل چنین امری و نیز به دلیل [[توانایی]] بر نفخ [[صور]]، بر [[جبرئیل]] [[تفاخر]] می‌نماید<ref>إرشاد القلوب، ج۲، ص۴۰۳- ۴۰۴.</ref>.
علاوه بر این، اسرافیل [[وظیفه]] دیگری نیز به دوش دارد که در برخی [[سخنان امام رضا]] {{ع}} به آن اشاره شده است؛ دمیدن در [[صور]]<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. اینکه در [[قیامت]] نفخ صور واقع می‌شود، مطلبی است که در ده [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}} «و اوست آن کس که آسمان‌ها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}} «و در آن روز آنان را وا می‌نهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده می‌شود آنگاه آنان را یکجا گرد می‌آوریم» سوره کهف، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}} «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد می‌آوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ}} «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو می‌کنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}} «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است می‌هراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی می‌آیند» سوره نمل، آیه ۸۷ و....</ref>. [[مفسران]] بر پایه [[احادیث]] [[معصومان]]، ذیل این [[آیات]] نفخ [[صور]] را به وی نسبت داده‌اند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۶؛ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۳، ص۴۳.</ref>. گفته‌اند نفخ صور چندین بار توسط [[اسرافیل]] واقع می‌شود. برخی این واقعه را سه بار دانسته و آن را با نام‌های «نفخه فزع»، «نفخه صعق» و «نفخة [[قیام]]» خوانده‌اند. نفخه اولی همان نفخه [[وحشت]] و فزع است. پس از آن نیز با دمیدن در صور، جهانیان می‌میرند و در بار آخر که موضع آن [[قیامت]] است همه جهانیان بر می‌خیزند تا برای حساب و [[جزا]] در پیشگاه [[الهی]] حاضر شوند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۶.</ref>. برخی گزارش‌ها نیز دفعات این واقعه را دو<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۴.</ref> یا چهار بار دانسته‌اند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۹۳.</ref>. سومین [[وظیفه]] [[اسرافیل]] حمل [[عرش الهی]] است که باز در [[سخنان امام رضا]] {{ع}} نیز بدان اشاره شده است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. البته چنان که از بیان [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}} «و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان)‌اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند» سوره حاقه، آیه ۱۷.</ref> به دست می‌آید، وی یکی از هشت حامل عرش الهی است. البته [[حدیثی]] از [[ابوذر]] منقول است که بر اساس آن اسرافیل خود را [[سرور]] هشت [[فرشته]] حامل [[عرش]] می‌داند و به دلیل چنین امری و نیز به دلیل [[توانایی]] بر نفخ [[صور]]، بر [[جبرئیل]] [[تفاخر]] می‌نماید<ref>إرشاد القلوب، ج۲، ص۴۰۳- ۴۰۴.</ref>.


نام اسرافیل در قرآن کریم ذکر نشده است، اما [[مفسران]] [[کلام الهی]] با [[تأسی]] به [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} ذیل برخی از [[آیات]] به بحث پیرامون وی پرداخته‌اند. این نام به اشکال دیگری از جمله اسرافین<ref>صحاح اللغة، ج۴، ص۱۳۷۳.</ref>، سرافین و سرافیل نیز آمده است<ref>المحیط فی اللغة، ج۸، ص۴۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۰۸.</ref>. درباره اصل این واژه و ریشه لغوی آن در میان منابع [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بیشتر اهل لغت آن را واژه‌ای [[اعجمی]]<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸؛ صحاح اللغة. ج۴، ص۱۳۷۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۰.</ref> و معنای آن را «[[بنده]] [[خدا]]» دانسته‌اند<ref>مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۵.</ref>. در روایت‌های معصومان {{عم}}، اسرافیل با نام‌هایی چون «[[عبدالله]]»<ref>الفضائل، شاذان، ص۳۴.</ref>، «عبیدالله»<ref>معانی الأخبار، ص۴۹.</ref> و «[[عبدالرحمان]]» معرفی شده است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۱.</ref>. برخی منابع نیز وی را عبدالخالق گفته‌اند<ref>عجائب المخلوقات. طوسی، ص۲۴.</ref>. از [[امام سجاد]] {{ع}} نیز منقول است که هر اسم مرکبی که بخش دومش «ئیل» باشد، مانند جبرئیل، [[میکائیل]]، اسرافیل و... ، به نحوی بیانگر [[بندگی]] [[خداوند]] است<ref>ریاض السالکین، ج۲، ص۲۱.</ref>. برخی دیگر نیز محتمل دانسته‌اند که اصل این واژه لغت [[عبری]] «سرافیم» باشد که با واقع شدن تغییراتی در آن به این صورت در آمده است<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸.</ref>. این کلمه بر اساس [[عهد عتیق]] نام مجموعه‌ای از [[فرشتگان]] است که جایگاهشان، بالای [[کرسی]] [[خداوند]] است و دارای شش بال‌اند و دائماً در حال [[تقدیس]] خداوندند<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱:۶-۷؛ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷-۹۸.</ref>. قائلان این نظریه برای توجیه دیدگاه خود این نظریه را مطرح کرده‌اند که احتمالاً در گذشته، [[اعراب]] و از جمله [[مسیحیان]] [[عرب]]، «الف و الام» را بر «سراف» افزوده‌اند و «میم» را نیز به «لام» [[تغییر]] داده‌اند تا به [[سیاق]] [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آید<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۸.</ref>.
نام اسرافیل در قرآن کریم ذکر نشده است، اما [[مفسران]] [[کلام الهی]] با [[تأسی]] به [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} ذیل برخی از [[آیات]] به بحث پیرامون وی پرداخته‌اند. این نام به اشکال دیگری از جمله اسرافین<ref>صحاح اللغة، ج۴، ص۱۳۷۳.</ref>، سرافین و سرافیل نیز آمده است<ref>المحیط فی اللغة، ج۸، ص۴۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۰۸.</ref>. درباره اصل این واژه و ریشه لغوی آن در میان منابع [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بیشتر اهل لغت آن را واژه‌ای [[اعجمی]]<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸؛ صحاح اللغة. ج۴، ص۱۳۷۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۰.</ref> و معنای آن را «[[بنده خدا]]» دانسته‌اند<ref>مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۵.</ref>. در روایت‌های معصومان {{عم}}، اسرافیل با نام‌هایی چون «[[عبدالله]]»<ref>الفضائل، شاذان، ص۳۴.</ref>، «عبیدالله»<ref>معانی الأخبار، ص۴۹.</ref> و «[[عبدالرحمان]]» معرفی شده است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۱.</ref>. برخی منابع نیز وی را عبدالخالق گفته‌اند<ref>عجائب المخلوقات. طوسی، ص۲۴.</ref>. از [[امام سجاد]] {{ع}} نیز منقول است که هر اسم مرکبی که بخش دومش «ئیل» باشد، مانند جبرئیل، [[میکائیل]]، اسرافیل و... ، به نحوی بیانگر [[بندگی]] [[خداوند]] است<ref>ریاض السالکین، ج۲، ص۲۱.</ref>. برخی دیگر نیز محتمل دانسته‌اند که اصل این واژه لغت [[عبری]] «سرافیم» باشد که با واقع شدن تغییراتی در آن به این صورت در آمده است<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸.</ref>. این کلمه بر اساس [[عهد عتیق]] نام مجموعه‌ای از [[فرشتگان]] است که جایگاهشان، بالای [[کرسی]] [[خداوند]] است و دارای شش بال‌اند و دائماً در حال [[تقدیس]] خداوندند<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱:۶-۷؛ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷-۹۸.</ref>. قائلان این نظریه برای توجیه دیدگاه خود این نظریه را مطرح کرده‌اند که احتمالاً در گذشته، [[اعراب]] و از جمله [[مسیحیان]] [[عرب]]، «الف و الام» را بر «سراف» افزوده‌اند و «میم» را نیز به «لام» [[تغییر]] داده‌اند تا به [[سیاق]] [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آید<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۸.</ref>.


[[اسرافیل]] از برخی فرشتگان بزرگ [[الهی]] چون جبرئیل و میکائیل نیز [[برتر]] است و بر ایشان [[سیادت]] دارد، به گونه‌ای که وی را «[[سید]] الملائکه» نیز نامیده‌اند<ref>شرح الأخبار، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. مطابق برخی گزارش‌ها، وی نزدیک‌ترین [[فرشته]] به خداوند است<ref>البدء و التاریخ، ج۲، ص۲۱۳.</ref> و فرشتگان دیگر مراتب قربشان پس از وی است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۳.</ref>. برخی منابع در بیان فاصله مراتب اسرافیل و دیگر [[فرشتگان مقرب]] مطالب قابل توجهی گفته‌اند. مؤلف کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات می‌گوید که جایگاه جبرئیل [[سدرة المنتهی]] است و [[مقام]] اسرافیل در زیر [[عرش الهی]] و جبرئیل چون به بالا نگرد اسرافیل را مانند ستاره‌ای می‌بیند از شدت دوری<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۸.</ref>. در عین حال، او همچون دیگر فرشتگان در مقایسه با [[رسول خدا]] {{صل}} مرتبه فرو تری دارد. مطابق روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} که از پدرانش از [[پیامبر]] {{صل}} نقل فرموده، [[حضرت محمد]] {{صل}} مقامی برتر از وی و [[سرور]] [[مخلوقات]] الهی است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۶۱.</ref>. از برخی دیگر از روایت‌های منقول از آن [[حضرت]] به دست می‌آید که پیامبر {{صل}} این [[برتری]] را پس از خود، متعلق به [[علی]] {{ع}} و [[ائمه]] بعد از علی {{ع}} دانسته و فرموده است: فرشتگان [[خادمان]] ما و دوستدارانمان هستند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
[[اسرافیل]] از برخی فرشتگان بزرگ [[الهی]] چون جبرئیل و میکائیل نیز [[برتر]] است و بر ایشان [[سیادت]] دارد، به گونه‌ای که وی را «[[سید]] الملائکه» نیز نامیده‌اند<ref>شرح الأخبار، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. مطابق برخی گزارش‌ها، وی نزدیک‌ترین [[فرشته]] به خداوند است<ref>البدء و التاریخ، ج۲، ص۲۱۳.</ref> و فرشتگان دیگر مراتب قربشان پس از وی است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۳.</ref>. برخی منابع در بیان فاصله مراتب اسرافیل و دیگر [[فرشتگان مقرب]] مطالب قابل توجهی گفته‌اند. مؤلف کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات می‌گوید که جایگاه جبرئیل [[سدرة المنتهی]] است و [[مقام]] اسرافیل در زیر [[عرش الهی]] و جبرئیل چون به بالا نگرد اسرافیل را مانند ستاره‌ای می‌بیند از شدت دوری<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۸.</ref>. در عین حال، او همچون دیگر فرشتگان در مقایسه با [[رسول خدا]] {{صل}} مرتبه فرو تری دارد. مطابق روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} که از پدرانش از [[پیامبر]] {{صل}} نقل فرموده، [[حضرت محمد]] {{صل}} مقامی برتر از وی و [[سرور]] [[مخلوقات]] الهی است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۶۱.</ref>. از برخی دیگر از روایت‌های منقول از آن [[حضرت]] به دست می‌آید که پیامبر {{صل}} این [[برتری]] را پس از خود، متعلق به [[علی]] {{ع}} و [[ائمه]] بعد از علی {{ع}} دانسته و فرموده است: فرشتگان [[خادمان]] ما و دوستدارانمان هستند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش