عدل در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا'
جز (جایگزینی متن - 'jpg|22px]] 22px دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[عدل]] یعنی قرار دادن هر چیز به جای خود و اعطای [[حق]] هرکسی به او آنطور که باید<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۲۴۲. به نقل از اخلاق ناصری، ص۵۷ و ۶۷؛ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۵-۳۵۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۵.</ref>. راغب اصفهانی در معنای لغوی [[عدل]] میگوید: «العدالة و المعادلة، لفظی است که در [[حکم]] و معنی نزدیک [[مساوات]] است و به اعتبار نزدیک بودن معنی [[عدل]] به [[مساوات]] در آن مورد هم به کار میرود. [[عَدل]] و عِدل در معنی به هم نزدیکند، ولی [[عدل]]، در چیزهایی است که با [[بصیرت]] و [[آگاهی]] [[درک]] میشود و به کار میرود، مثل [[احکام]]. ولی واژههای ـ عِدل و عدیل ـ در چیزهایی است که با حواس [[درک]] میشوند، مثل اوزان، اعداد و پیمانهها، پس [[عدل]]، تقسیط براساس [[راستی]] و کمال است<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۲۴۲. به نقل از اخلاق ناصری، ص۵۷ و ۶۷؛ سیدعلی خان حسینی، ریاض السالکین، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. از جمله مهمترین مفاهیم در زمینه [[اخلاق اجتماعی]] و قطعیترین ارزشهای [[اخلاق اجتماعی]]، مفهوم و [[ارزش]] «[[عدل]]» است که در نقطه مقابل، «[[ظلم]]» قرار دارد و مشابه این دو، مفاهیم «[[صلاح]]» و «[[افساد]]» خواهد بود<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۳۳.</ref>. همچنانکه [[امام صادق]] {{ع}} در [[تبیین]] [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]] میفرمایند: «[[عدالت]] که ضد آن [[جور]] است». در واقع آن [[حضرت]] [[عدالت]] را از [[جنود]] [[عقل]] و [[جور]] را از [[جنود]] [[جهل]] برشمردهاند<ref>حمیدرضا حق شناس، رویکرد صحیفه سجادیه به اخلاق اجتماعی (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۸۰.</ref>.<ref>ر. ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۲.</ref> | [[عدل]] یعنی قرار دادن هر چیز به جای خود و اعطای [[حق]] هرکسی به او آنطور که باید<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۲۴۲. به نقل از اخلاق ناصری، ص۵۷ و ۶۷؛ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۵-۳۵۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۵.</ref>. راغب اصفهانی در معنای لغوی [[عدل]] میگوید: «العدالة و المعادلة، لفظی است که در [[حکم]] و معنی نزدیک [[مساوات]] است و به اعتبار نزدیک بودن معنی [[عدل]] به [[مساوات]] در آن مورد هم به کار میرود. [[عَدل]] و عِدل در معنی به هم نزدیکند، ولی [[عدل]]، در چیزهایی است که با [[بصیرت]] و [[آگاهی]] [[درک]] میشود و به کار میرود، مثل [[احکام]]. ولی واژههای ـ عِدل و عدیل ـ در چیزهایی است که با حواس [[درک]] میشوند، مثل اوزان، اعداد و پیمانهها، پس [[عدل]]، تقسیط براساس [[راستی]] و کمال است<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۲۴۲. به نقل از اخلاق ناصری، ص۵۷ و ۶۷؛ سیدعلی خان حسینی، ریاض السالکین، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. از جمله مهمترین مفاهیم در زمینه [[اخلاق اجتماعی]] و قطعیترین ارزشهای [[اخلاق اجتماعی]]، مفهوم و [[ارزش]] «[[عدل]]» است که در نقطه مقابل، «[[ظلم]]» قرار دارد و مشابه این دو، مفاهیم «[[صلاح]]» و «[[افساد]]» خواهد بود<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۳۳.</ref>. همچنانکه [[امام صادق]] {{ع}} در [[تبیین]] [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]] میفرمایند: «[[عدالت]] که ضد آن [[جور]] است». در واقع آن [[حضرت]] [[عدالت]] را از [[جنود]] [[عقل]] و [[جور]] را از [[جنود]] [[جهل]] برشمردهاند<ref>حمیدرضا حق شناس، رویکرد صحیفه سجادیه به اخلاق اجتماعی (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۸۰.</ref>.<ref>ر. ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۲.</ref> | ||
[[محمد جواد مغنیه]] درباره معنای [[عدالت]] میگوید: «از جمله معانی [[عدل]] «ضد [[ستم]]» است و ضربالمثل شده که «هر کس خودش را جای تو بگذارد به تو [[ستم]] نمیکند». غزالی هم در [[کتاب]]«المقصد الاسنی» گفتاری دارد که چکیدهاش این است: [[دادگر]] کسی است، کاری که عادلانه و خلاف [[ستمگری]] است از او صادر شود و [[دادگری]] [[خداوند متعال]] به این است که به هر چیزی حقش را داده و در [[جایگاه]] خودش نشانده و برای هدفش مسخر گردانیده است. ولی [[عدالت]] [[بنده | [[محمد جواد مغنیه]] درباره معنای [[عدالت]] میگوید: «از جمله معانی [[عدل]] «ضد [[ستم]]» است و ضربالمثل شده که «هر کس خودش را جای تو بگذارد به تو [[ستم]] نمیکند». غزالی هم در [[کتاب]]«المقصد الاسنی» گفتاری دارد که چکیدهاش این است: [[دادگر]] کسی است، کاری که عادلانه و خلاف [[ستمگری]] است از او صادر شود و [[دادگری]] [[خداوند متعال]] به این است که به هر چیزی حقش را داده و در [[جایگاه]] خودش نشانده و برای هدفش مسخر گردانیده است. ولی [[عدالت]] [[بنده خدا]] به این است که هر عضوی از اعضایش را در وظیفهای که [[شرع]] آن را اجازه داده است، به کار ببرد و [[نفس اماره]] خود را در بند [[دین]] و [[عقل]] قرار دهد و اگر آن دو را در [[خدمت]] هوا و هوسش بگیرد، [[ستم]] نموده است. [[انسان]] [[عادل]] کسی است که با تمام ابزار و امکاناتش به دنبال [[حق]] باشد و از هوا، [[هوس]] و غرضورزی دوری کند. [[عدالت]]، قانونی [[اخلاقی]] و طبیعی است<ref>فلسفه اخلاق در اسلام، ترجمه عبدالحسین صافی، ص۳۱۷ – ۳۱۸.</ref>. به نظر میرسد حُسنِ [[عدالت]] و [[لزوم]] رعایت آن، در [[ادراکات]] عملی، از جمله قضایای تحلیلی است و [[راز]] [[بدیهی]] بودنش نیز در تحلیلی بودن آن نهفته است. این قضیه که [[عدالت]] [[واجب]] است و کسی نباید [[ظلم]] کند، هیچ [[اختلاف]] یا ابهامی در اصل قضیه وجود ندارد. آنچه ابهام دارد و مورد [[اختلاف]] است، [[تعیین]] مصادیق [[عدل]] و [[ظلم]] است<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۳۰.</ref>.<ref>ر. ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۵-۳۵۶.</ref> | ||
[[عدالت]] به معنای عام یک اصطلاح [[اخلاقی]] است، ولی علمای [[اخلاق]] وقتی از [[عدالت]] [[سخن]] میگویند، به یک نهاد [[نفسانی]] نظر دارند که باعث میشود [[انسان]] با [[جان]] و [[مال]] و آبروی [[مردم]]، منصفانه و در محدوده [[شرع]] [[مقدس]] [[رفتار]] کند؛ بنابراین، اگر چه [[عدالت]] را به معنی یک صفت [[نفسانی]] به کار میبرند، به آثار عملی و [[رفتاری]] آن توجه دارند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۵۲.</ref> | [[عدالت]] به معنای عام یک اصطلاح [[اخلاقی]] است، ولی علمای [[اخلاق]] وقتی از [[عدالت]] [[سخن]] میگویند، به یک نهاد [[نفسانی]] نظر دارند که باعث میشود [[انسان]] با [[جان]] و [[مال]] و آبروی [[مردم]]، منصفانه و در محدوده [[شرع]] [[مقدس]] [[رفتار]] کند؛ بنابراین، اگر چه [[عدالت]] را به معنی یک صفت [[نفسانی]] به کار میبرند، به آثار عملی و [[رفتاری]] آن توجه دارند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۵۲.</ref> |