حجة الوداع در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'شهر مکه' به 'شهر مکه'
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[مسلمانان]] میپنداشتند سعی میان [[صفا و مروه]] از کارهای ساختگی [[مشرکان]] است اما [[خداوند متعال]]، این [[آیه]] را نازل فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خداوندند. پس کسی که به [[حج]] یا [[عمره]] میرود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را [[طواف]] کند". سپس [[رسول اکرم]] به [[صفا]] آمد و بالای آن رفت و به رُکن [[یمانی]] رو کرده، [[خدا]] را [[حمد]] و ثنا گفت و [[دعا]] کرد؛ به اندازهای که سوره بقره با [[آرامش]] خوانده شود. سپس به سوی مروه روان شد و در آنجا نیز به اندازه توقّف در [[صفا]] ایستاد تا آنکه از سعی خود فارغ شد. آن [[حضرت]] پس از فراغت از سعی بین [[صفا و مروه]]، در مروه ایستاد و به [[مردم]] رو کرد و [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] را به جا آورد و پس از [[حمد]] و ثنای [[خداوند]]، فرمود: "این، [[جبرئیل]] است که و با دست به پشت سر خود اشاره کرد که به من [[فرمان]] میدهد که [[دستور]] دهم: هر که [[قربانی]] همراه نیاورده است، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیشتر میدانستم، آنچنان میکردم که به شما [[دستور]] میدهم؛ ولی من، [[قربانی]] همراه آوردهام و برای کسی که [[قربانی]] آورده است، روا نیست که از احرام در آید تا آنکه [[قربانی]] به محلّ خود برسد". مردی گفت: "آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از [[عبادات]] خویش فراغت نیافتهایم؟!" فرمود: "آری"؛ پس مردی از میان جمعیت برخاست و با حالت [[انکار]] گفت: "آیا ما با عنوان حاجیان بیرون آییم، در حالی که از سر ما [[آب]] میچکد (یعنی [[غسل]] جنابت کرده باشیم)؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "تو پس از این گفته، هرگز [[ایمان]] نخواهی آورد!" سپس سراقة بن مالک از جا برخاست و گفت: ای [[رسول خدا]]! [[احکام دین]] را به ما چنان بیاموز که گویی امروز آفریده شدهایم [و هیچ نمیدانیم]. اکنون به ما بگو این [[حکم]]، مخصوص همین سال است یا برای [[آینده]] هم هست؟" [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: "این [[حکم]]، ابدی و تا [[روز قیامت]] است. "سپس انگشتان خود را در یکدیگر جفت کرد فرمود: "[[عمره]] و [[حج]] این چنین باهماند و [[عمره]] جزو [[حج]] شد تا [[روز قیامت]]". | [[مسلمانان]] میپنداشتند سعی میان [[صفا و مروه]] از کارهای ساختگی [[مشرکان]] است اما [[خداوند متعال]]، این [[آیه]] را نازل فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خداوندند. پس کسی که به [[حج]] یا [[عمره]] میرود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را [[طواف]] کند". سپس [[رسول اکرم]] به [[صفا]] آمد و بالای آن رفت و به رُکن [[یمانی]] رو کرده، [[خدا]] را [[حمد]] و ثنا گفت و [[دعا]] کرد؛ به اندازهای که سوره بقره با [[آرامش]] خوانده شود. سپس به سوی مروه روان شد و در آنجا نیز به اندازه توقّف در [[صفا]] ایستاد تا آنکه از سعی خود فارغ شد. آن [[حضرت]] پس از فراغت از سعی بین [[صفا و مروه]]، در مروه ایستاد و به [[مردم]] رو کرد و [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] را به جا آورد و پس از [[حمد]] و ثنای [[خداوند]]، فرمود: "این، [[جبرئیل]] است که و با دست به پشت سر خود اشاره کرد که به من [[فرمان]] میدهد که [[دستور]] دهم: هر که [[قربانی]] همراه نیاورده است، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیشتر میدانستم، آنچنان میکردم که به شما [[دستور]] میدهم؛ ولی من، [[قربانی]] همراه آوردهام و برای کسی که [[قربانی]] آورده است، روا نیست که از احرام در آید تا آنکه [[قربانی]] به محلّ خود برسد". مردی گفت: "آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از [[عبادات]] خویش فراغت نیافتهایم؟!" فرمود: "آری"؛ پس مردی از میان جمعیت برخاست و با حالت [[انکار]] گفت: "آیا ما با عنوان حاجیان بیرون آییم، در حالی که از سر ما [[آب]] میچکد (یعنی [[غسل]] جنابت کرده باشیم)؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "تو پس از این گفته، هرگز [[ایمان]] نخواهی آورد!" سپس سراقة بن مالک از جا برخاست و گفت: ای [[رسول خدا]]! [[احکام دین]] را به ما چنان بیاموز که گویی امروز آفریده شدهایم [و هیچ نمیدانیم]. اکنون به ما بگو این [[حکم]]، مخصوص همین سال است یا برای [[آینده]] هم هست؟" [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: "این [[حکم]]، ابدی و تا [[روز قیامت]] است. "سپس انگشتان خود را در یکدیگر جفت کرد فرمود: "[[عمره]] و [[حج]] این چنین باهماند و [[عمره]] جزو [[حج]] شد تا [[روز قیامت]]". | ||
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: بعد، وقتی [[رسول اکرم]] {{صل}} و یارانش به [[مکّه]] رسیدند، به منزل هیچکس نرفتند و بیرون [[شهر | [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: بعد، وقتی [[رسول اکرم]] {{صل}} و یارانش به [[مکّه]] رسیدند، به منزل هیچکس نرفتند و بیرون [[شهر مکه]] منزل کردند تا روز هشتم که [[رسول اکرم]] {{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] [[غسل]] کنند و برای [[حجّ]] احرام ببندند و تلبیه گویند. [[رسول اکرم]] {{صل}} و یارانش لبیک گویان برای [[حج]] حرکت کردند تا اینکه به "[[منی]]" رسیدند. در آنجا [[نماز ظهر]] و عصر و [[مغرب]] و عشا و نیز [[نماز صبح]] را خواندند و صبح کردند در حالی که [[مردم]] به دور آن [[حضرت]] جمع بودند. | ||
عادت [[قریش]] این بود که در [[عرفات]] با [[مردم]] وقوف نمیکردند و در مزدلفه میماندند و از آنجا حرکت میکردند و دیگران را از این کار [[مانع]] میشدند؛ زیرا آنان از [[مساوات]] با [[مردم]] دیگر ننگ داشتند و در مشعر نیز از راهی دیگر باز میگشتند تا اینکه [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ}}<ref>«سپس از همانجا که مردم رهسپار میشوند رهسپار شوید» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>. پس از [[نزول]] [[آیه]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} [[دستور]] داد آنها از مزدلفه به سوی [[عرفات]] حرکت کند و این امر، مخالف تصور [[قریش]] بود که [[رسول خدا]] {{صل}} مانند آنها حرکت کند. سپس، [[رسول اکرم]] {{صل}} به صحرای [[عرفات]] وارد شد و در مکانی به نام "غره" که وسط آن صحرا بود، نزدیک کوههای اراک، [[خیمه]] خود را بر پا کرد و [[مسلمانان]] نیز گرد آن [[حضرت]] [[خیمه]] زدند. وقتی ظهر شد، آن [[حضرت]] {{صل}} [[غسل]] کرد و تلبیه را ترک گفت و به محل [[نماز]] آمد و در آنجا [[مردم]] را [[موعظه]] و [[احکام]] و [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] را بیان کرد و سپس [[نماز ظهر]] و عصر را با یک [[اذان]] و دو اقامه خواند. سپس از آنجا حرکت کرد و به موقف [[عرفات]] رسید و در آنجا ایستاد. [[مردم]] نیز دور آن [[حضرت]] ایستادند و شترها را خواباندند. پس [[حضرت]] به آنها فرمود: "همه این بیابان و صحرا موقف است و تنها محل وقوف اینجا نیست که من [[ایستاده]] و شترم را خوابانده ام." [[مردم]] هم پراکنده شدند تا اینکه [[خورشید]] غروب کرد. آن گاه [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[دستور]] حرکت داد تا به مزدلفه که همان مشعر الحرام است، رسیدند و در آنجا [[نماز]] [[مغرب]] و عشاء را باز با یک [[اذان]] و اقامه خواندند. [[حضرت]] در آنجا ماند تا اینکه [[نماز صبح]] را نیز به جا آورد. | عادت [[قریش]] این بود که در [[عرفات]] با [[مردم]] وقوف نمیکردند و در مزدلفه میماندند و از آنجا حرکت میکردند و دیگران را از این کار [[مانع]] میشدند؛ زیرا آنان از [[مساوات]] با [[مردم]] دیگر ننگ داشتند و در مشعر نیز از راهی دیگر باز میگشتند تا اینکه [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ}}<ref>«سپس از همانجا که مردم رهسپار میشوند رهسپار شوید» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>. پس از [[نزول]] [[آیه]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} [[دستور]] داد آنها از مزدلفه به سوی [[عرفات]] حرکت کند و این امر، مخالف تصور [[قریش]] بود که [[رسول خدا]] {{صل}} مانند آنها حرکت کند. سپس، [[رسول اکرم]] {{صل}} به صحرای [[عرفات]] وارد شد و در مکانی به نام "غره" که وسط آن صحرا بود، نزدیک کوههای اراک، [[خیمه]] خود را بر پا کرد و [[مسلمانان]] نیز گرد آن [[حضرت]] [[خیمه]] زدند. وقتی ظهر شد، آن [[حضرت]] {{صل}} [[غسل]] کرد و تلبیه را ترک گفت و به محل [[نماز]] آمد و در آنجا [[مردم]] را [[موعظه]] و [[احکام]] و [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] را بیان کرد و سپس [[نماز ظهر]] و عصر را با یک [[اذان]] و دو اقامه خواند. سپس از آنجا حرکت کرد و به موقف [[عرفات]] رسید و در آنجا ایستاد. [[مردم]] نیز دور آن [[حضرت]] ایستادند و شترها را خواباندند. پس [[حضرت]] به آنها فرمود: "همه این بیابان و صحرا موقف است و تنها محل وقوف اینجا نیست که من [[ایستاده]] و شترم را خوابانده ام." [[مردم]] هم پراکنده شدند تا اینکه [[خورشید]] غروب کرد. آن گاه [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[دستور]] حرکت داد تا به مزدلفه که همان مشعر الحرام است، رسیدند و در آنجا [[نماز]] [[مغرب]] و عشاء را باز با یک [[اذان]] و اقامه خواندند. [[حضرت]] در آنجا ماند تا اینکه [[نماز صبح]] را نیز به جا آورد. |