پرش به محتوا

قوم لوط: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۲: خط ۴۲:
در [[مقام]] [[نیایش]] و تقاضا به پیشگاه [[خداوند]] برآمده چنین عرض کرد: «پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام می‌دهند رهائی بخش»<ref>{{متن قرآن|رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ}} «پروردگارا مرا و خانواده‌ام را از کارهایی که (اینان) می‌کنند برهان!» سوره شعراء، آیه ۱۶۹.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۲۶-۱۲۹.</ref>
در [[مقام]] [[نیایش]] و تقاضا به پیشگاه [[خداوند]] برآمده چنین عرض کرد: «پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام می‌دهند رهائی بخش»<ref>{{متن قرآن|رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ}} «پروردگارا مرا و خانواده‌ام را از کارهایی که (اینان) می‌کنند برهان!» سوره شعراء، آیه ۱۶۹.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۲۶-۱۲۹.</ref>


==آمدن [[فرشتگان]] برای [[عذاب]] [[قوم لوط]]==
==آمدن [[فرشتگان]] برای [[عذاب]] قوم لوط==
از احادیثی که در داستان عذاب قوم لوط نقل شده، به دست می‌آید که [[خدای تعالی]] هر بار که می‌خواست قوم لوط را عذاب فرماید، [[شفاعت]] [[ابراهیم]] و [[محبت]] [[لوط]] جلوی این کار را می‌گرفت، یعنی به خاطر ابراهیم و لوط آن را به تأخیر می‌انداخت تا هنگامی که عذاب بر آنها حتم و مقدر گردید. [[خداوند]] خواست تا قبل از هلاکتشان ابراهیم را [[تسلیت]] و [[دل‌داری]] دهد و [[اندوه]] او را در نابودی قومش به وسیله‌ای جبران کند. از این رو فرشتگان خود را [[مأمور]] کرد تا پیش از رفتن به [[شهر سدوم]]، به [[خانه]] ابراهیم بروند و او را [[بشارت]] دهند که صاحب [[فرزندی]] خواهد شد.
از احادیثی که در داستان عذاب قوم لوط نقل شده، به دست می‌آید که [[خدای تعالی]] هر بار که می‌خواست قوم لوط را عذاب فرماید، [[شفاعت]] [[ابراهیم]] و [[محبت]] [[لوط]] جلوی این کار را می‌گرفت، یعنی به خاطر ابراهیم و لوط آن را به تأخیر می‌انداخت تا هنگامی که عذاب بر آنها حتم و مقدر گردید. [[خداوند]] خواست تا قبل از هلاکتشان ابراهیم را [[تسلیت]] و [[دل‌داری]] دهد و [[اندوه]] او را در نابودی قومش به وسیله‌ای جبران کند. از این رو فرشتگان خود را [[مأمور]] کرد تا پیش از رفتن به [[شهر سدوم]]، به [[خانه]] ابراهیم بروند و او را [[بشارت]] دهند که صاحب [[فرزندی]] خواهد شد.
در تعداد فرشتگان مزبور [[اختلاف]] است. در بیشتر [[روایات]] تعداد آنان چهار نفر به نام‌های: [[جبرئیل]]، [[میکائیل]]، [[اسرافیل]] و کروبیل ذکر شده است.
در تعداد فرشتگان مزبور [[اختلاف]] است. در بیشتر [[روایات]] تعداد آنان چهار نفر به نام‌های: [[جبرئیل]]، [[میکائیل]]، [[اسرافیل]] و کروبیل ذکر شده است.
خط ۵۸: خط ۵۸:
ابراهیم پرسید: اگر پنج نفر باشند؟ جبرئیل گفت: نه.
ابراهیم پرسید: اگر پنج نفر باشند؟ جبرئیل گفت: نه.
ابراهیم پرسید: اگر یک نفر باشد؟ و چون جبرئیل پاسخ داد که نه، ابراهیم گفت: لوط میان آنهاست. یعنی وقتی لوط میان آنها باشد، به طور مسلم یک نفر مرد با ایمان میان ایشان وجود دارد، پس چگونه آنها را عذاب می‌کنید؟
ابراهیم پرسید: اگر یک نفر باشد؟ و چون جبرئیل پاسخ داد که نه، ابراهیم گفت: لوط میان آنهاست. یعنی وقتی لوط میان آنها باشد، به طور مسلم یک نفر مرد با ایمان میان ایشان وجود دارد، پس چگونه آنها را عذاب می‌کنید؟
اما جبرئیل و همراهانش [[خیال]] او را از این نظر [[آسوده]] کردند و در ضمن [[قطعی]] بودن عذاب را نیز به اطلاع او رساندند و بدو گفتند: «ما خود داناتریم که چه کسی میان آنهاست. ما لوط را با خاندانش - به جز [[همسر]] بدکارش - [[نجات]] خواهیم داد»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ}} «(ابراهیم) گفت: لوط در آن است؛ گفتند: ما بهتر می‌دانیم چه کسی در آن است، ما او و خانواده‌اش را می‌رهانیم جز همسرش را که از بازماندگان (در عذاب) است» سوره عنکبوت، آیه ۳۲.</ref>. و به دنبال آن ادامه دادند: «ای ابراهیم از این موضوع در گذر»<ref>{{متن قرآن|يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}} «(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر» سوره هود، آیه ۷۶.</ref>. و درباره عذاب [[قوم لوط]] با ما [[مجادله]] مکن و در صدد [[آمرزش]] و [[نجات]] آنها نباش «که [[عذاب]] حتمی آنها آمده و بازگشتی در آن نیست»<ref>{{متن قرآن|إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ}} «و بر آنان عذابی بی‌برگشت خواهد رسید» سوره هود، آیه ۷۶.</ref>.
اما جبرئیل و همراهانش [[خیال]] او را از این نظر [[آسوده]] کردند و در ضمن [[قطعی]] بودن عذاب را نیز به اطلاع او رساندند و بدو گفتند: «ما خود داناتریم که چه کسی میان آنهاست. ما لوط را با خاندانش - به جز [[همسر]] بدکارش - [[نجات]] خواهیم داد»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ}} «(ابراهیم) گفت: لوط در آن است؛ گفتند: ما بهتر می‌دانیم چه کسی در آن است، ما او و خانواده‌اش را می‌رهانیم جز همسرش را که از بازماندگان (در عذاب) است» سوره عنکبوت، آیه ۳۲.</ref>. و به دنبال آن ادامه دادند: «ای ابراهیم از این موضوع در گذر»<ref>{{متن قرآن|يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}} «(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر» سوره هود، آیه ۷۶.</ref>. و درباره عذاب قوم لوط با ما [[مجادله]] مکن و در صدد [[آمرزش]] و [[نجات]] آنها نباش «که [[عذاب]] حتمی آنها آمده و بازگشتی در آن نیست»<ref>{{متن قرآن|إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ}} «و بر آنان عذابی بی‌برگشت خواهد رسید» سوره هود، آیه ۷۶.</ref>.


[[فرشتگان]] از [[خانه]] [[ابراهیم]] بیرون آمدند و به سوی [[قوم لوط]] روان شدند و هنگامی که [[لوط]] در بیرون [[شهر]] به [[زراعت]] مشغول بود، نزد وی آمدند و بر او [[سلام]] کردند. لوط که نگاهش به آن قیافه‌های [[زیبا]] افتاد و از طرفی [[مردم]] بد عمل شهر را می‌شناخت، پیش خود [[فکر]] کرد که اگر اینان به شهر در آیند، مردم [[بدکار]] دست از ایشان بر نمی‌دارند. پس برای [[محافظت]] آنان از [[شر]] آن مردم به فکر افتاد که آنها را به خانه خود ببرد، از این رو به [[منزل]] دعوتشان کرد آنها نیز پذیرفتند.
[[فرشتگان]] از [[خانه]] [[ابراهیم]] بیرون آمدند و به سوی قوم لوط روان شدند و هنگامی که [[لوط]] در بیرون [[شهر]] به [[زراعت]] مشغول بود، نزد وی آمدند و بر او [[سلام]] کردند. لوط که نگاهش به آن قیافه‌های [[زیبا]] افتاد و از طرفی [[مردم]] بد عمل شهر را می‌شناخت، پیش خود [[فکر]] کرد که اگر اینان به شهر در آیند، مردم [[بدکار]] دست از ایشان بر نمی‌دارند. پس برای [[محافظت]] آنان از [[شر]] آن مردم به فکر افتاد که آنها را به خانه خود ببرد، از این رو به [[منزل]] دعوتشان کرد آنها نیز پذیرفتند.
در روایتی است که خود آنان به لوط پیشنهاد کردند که امشب از ما [[پذیرایی]] کن و لوط پذیرفت. به هر صورت لوط به جانب منزل به راه افتاد و میهمانان نیز پشت سرش می‌رفتند. هنوز چند قدمی نرفته بود که ناگهان پشیمان شد و به فکر افتاد و پیش خود گفت که این چه کاری بود کردم؟ اینان را نزد قومی می‌برم که من خود به وضع آنها آشناترم! کم کم این [[افکار]] او را احاطه کرد و از این پیشنهادی که کرده بود، به شدت ناراحت شد به حدی که [[خدای تعالی]] می‌فرماید: «از آمدنشان ناراحت شد و [[دل]] تنگ گردید و با خود گفت: امروز برای من [[روز]] بسیار سخت و پر شری است»<ref>{{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ}} «و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!» سوره هود، آیه ۷۷.</ref>.
در روایتی است که خود آنان به لوط پیشنهاد کردند که امشب از ما [[پذیرایی]] کن و لوط پذیرفت. به هر صورت لوط به جانب منزل به راه افتاد و میهمانان نیز پشت سرش می‌رفتند. هنوز چند قدمی نرفته بود که ناگهان پشیمان شد و به فکر افتاد و پیش خود گفت که این چه کاری بود کردم؟ اینان را نزد قومی می‌برم که من خود به وضع آنها آشناترم! کم کم این [[افکار]] او را احاطه کرد و از این پیشنهادی که کرده بود، به شدت ناراحت شد به حدی که [[خدای تعالی]] می‌فرماید: «از آمدنشان ناراحت شد و [[دل]] تنگ گردید و با خود گفت: امروز برای من [[روز]] بسیار سخت و پر شری است»<ref>{{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ}} «و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!» سوره هود، آیه ۷۷.</ref>.
به دنبال همین افکار بود که برگشت و به آنان گفت: این را بدانید که شما نزد [[مردمان]] [[پست]] و شروری می‌آیید.
به دنبال همین افکار بود که برگشت و به آنان گفت: این را بدانید که شما نزد [[مردمان]] [[پست]] و شروری می‌آیید.
[[جبرئیل]] گفت: این یکی!
[[جبرئیل]] گفت: این یکی!
و علت این گفتار جبرئیل آن بود که [[خدای تعالی]] بدو دستور داده بود در [[عذاب]] [[قوم لوط]] [[شتاب]] نکنید تا وقتی که خود [[لوط]] سه بار به [[بدی]] آن [[مردم]] [[گواهی]] دهد، از این رو جبرئیل گفت که این یکی.
و علت این گفتار جبرئیل آن بود که [[خدای تعالی]] بدو دستور داده بود در [[عذاب]] قوم لوط [[شتاب]] نکنید تا وقتی که خود [[لوط]] سه بار به [[بدی]] آن [[مردم]] [[گواهی]] دهد، از این رو جبرئیل گفت که این یکی.


سپس مقداری راه رفتند و برای بار دوم لوط رو بدان‌ها کرد و گفت: به [[راستی]] که شما نزد بد مردمی می‌روید!
سپس مقداری راه رفتند و برای بار دوم لوط رو بدان‌ها کرد و گفت: به [[راستی]] که شما نزد بد مردمی می‌روید!
خط ۷۹: خط ۷۹:
پاسخ دیگری که [[عبدالوهاب نجار]] از [[فخر رازی]] و دیگران نقل کرده و آن را پذیرفته، آن است که لوط این سخن را به طور جدی نمی‌گفت، بلکه اظهار این مطلب فقط برای آن بود که آنها [[شرم]] کنند و از [[رسوایی]] میهمانانش دست بردارند، مانند اینکه اگر شما ببینید که شخصی دیگری را کتک می‌زند. برای وساطت، به شخص کتک زننده می‌گویید: او را نزن و مرا بزن. مسلم است که شما این سخن را فقط برای آن می‌گویید که از زدن او دست بر دارد و منظورتان این نیست که شما را هم بزند وگرنه حاضر نیستید به خاطر آن شخص کتک خورده، کتک بخورید و هیچ‌گاه وساطت نخواهید کرد. و به این پاسخ که ما در متن ذکر کرده‌ایم ایراد کرده و گفته‌اند: این پاسخ صحیحی نیست؛ زیرا چگونه لوط [[پیغمبر]]، پدر آن مردم [[کافر]] بود و چگونه آنها را دختران خود می‌خواند با اینکه آنها منکر [[نبوت]] او بودند و او را به [[رسالت]] و [[پیغمبری]] قبول نداشتند؟ ولی اگر اشکال این جواب فقط همین باشد. پاسخ آن روشن است؛ زیرا پدر بودن [[پیغمبران]] [[خدا]] برای امت‌های خود به خاطر [[ایمان آوردن]] و نیاوردن آنها نیست که تنها بر آن دسته که [[ایمان]] آورده‌اند اطلاق پدری صحیح باشد، بلکه به خاطر [[برتری]] و امتیازی است که [[انبیا]] نسبت به [[امت]] خویش دارند. چنان که [[مقام]] خداوندگاری [[پروردگار متعال]] بر [[بندگان]]، به [[فرمان‌برداری]] و شناختن او به [[یگانگی]] از طرف آنها نیست و [[بنده]] نافرمان نیز بنده خداست، چنان که بنده [[فرمانبردار]] بنده اوست و [[خدای تعالی]] نیز [[نافرمانان]] را بنده خویش خوانده است و در [[سوره زمر]] آنها را مخاطب ساخته و می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}} «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از [[بخشایش خداوند]] [[ناامید]] نباشید که [[خداوند]] همه [[گناهان]] را می‌آمرزد» سوره زمر، [[آیه]] ۵۳.</ref>.
پاسخ دیگری که [[عبدالوهاب نجار]] از [[فخر رازی]] و دیگران نقل کرده و آن را پذیرفته، آن است که لوط این سخن را به طور جدی نمی‌گفت، بلکه اظهار این مطلب فقط برای آن بود که آنها [[شرم]] کنند و از [[رسوایی]] میهمانانش دست بردارند، مانند اینکه اگر شما ببینید که شخصی دیگری را کتک می‌زند. برای وساطت، به شخص کتک زننده می‌گویید: او را نزن و مرا بزن. مسلم است که شما این سخن را فقط برای آن می‌گویید که از زدن او دست بر دارد و منظورتان این نیست که شما را هم بزند وگرنه حاضر نیستید به خاطر آن شخص کتک خورده، کتک بخورید و هیچ‌گاه وساطت نخواهید کرد. و به این پاسخ که ما در متن ذکر کرده‌ایم ایراد کرده و گفته‌اند: این پاسخ صحیحی نیست؛ زیرا چگونه لوط [[پیغمبر]]، پدر آن مردم [[کافر]] بود و چگونه آنها را دختران خود می‌خواند با اینکه آنها منکر [[نبوت]] او بودند و او را به [[رسالت]] و [[پیغمبری]] قبول نداشتند؟ ولی اگر اشکال این جواب فقط همین باشد. پاسخ آن روشن است؛ زیرا پدر بودن [[پیغمبران]] [[خدا]] برای امت‌های خود به خاطر [[ایمان آوردن]] و نیاوردن آنها نیست که تنها بر آن دسته که [[ایمان]] آورده‌اند اطلاق پدری صحیح باشد، بلکه به خاطر [[برتری]] و امتیازی است که [[انبیا]] نسبت به [[امت]] خویش دارند. چنان که [[مقام]] خداوندگاری [[پروردگار متعال]] بر [[بندگان]]، به [[فرمان‌برداری]] و شناختن او به [[یگانگی]] از طرف آنها نیست و [[بنده]] نافرمان نیز بنده خداست، چنان که بنده [[فرمانبردار]] بنده اوست و [[خدای تعالی]] نیز [[نافرمانان]] را بنده خویش خوانده است و در [[سوره زمر]] آنها را مخاطب ساخته و می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}} «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از [[بخشایش خداوند]] [[ناامید]] نباشید که [[خداوند]] همه [[گناهان]] را می‌آمرزد» سوره زمر، [[آیه]] ۵۳.</ref>.
به هر حال آن [[مردم]] باز هم سخن [[لوط]] را نپذیرفتند و به [[خانه]] او [[حمله]] کردند. لوط که چنان دید، دست‌های خود را به دو طرف در گذارد و دو طرف در را محکم گرفت، ولی مردم فشار آورده در خانه را شکستند و لوط را به کناری انداخته وارد خانه شدند.
به هر حال آن [[مردم]] باز هم سخن [[لوط]] را نپذیرفتند و به [[خانه]] او [[حمله]] کردند. لوط که چنان دید، دست‌های خود را به دو طرف در گذارد و دو طرف در را محکم گرفت، ولی مردم فشار آورده در خانه را شکستند و لوط را به کناری انداخته وارد خانه شدند.
[[راستی]] که [[شهوت]] چگونه [[انسان]] را [[پست]] می‌کند و او را [[کور]] و کر می‌سازد! [[خدای متعال]] [[قوم لوط]] را به [[مردمان]] مستی [[تشبیه]] کرده که [[عقل]] از سرشان پریده و به حال [[سرگردانی]] به [[چپ و راست]] متمایل می‌شوند و در [[سوره حجر]] می‌فرماید: «به [[جان]] تو [[سوگند]] (ای محمد) که آنها، (در آن حال) در مستی خود [[سرگردان]] بودند».
[[راستی]] که [[شهوت]] چگونه [[انسان]] را [[پست]] می‌کند و او را [[کور]] و کر می‌سازد! [[خدای متعال]] قوم لوط را به [[مردمان]] مستی [[تشبیه]] کرده که [[عقل]] از سرشان پریده و به حال [[سرگردانی]] به [[چپ و راست]] متمایل می‌شوند و در [[سوره حجر]] می‌فرماید: «به [[جان]] تو [[سوگند]] (ای محمد) که آنها، (در آن حال) در مستی خود [[سرگردان]] بودند».


لوط که در کمال [[اندوه]] فرو رفته بود و فشار [[روحی]] [[سختی]] او را [[آزار]] می‌داد و راه چاره‌ای هم به نظری نمی‌رسید، [[آه]] سردی از [[دل]] کشید و گفت: «ای کاش نیرو (یا فامیلی) داشتم (که با آنان از میهمانان خود [[دفاع]] می‌کردم) یا به پناهگاهی سخت [[پناه]] می‌بردم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ}} «گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشه‌ای استوار پناه می‌جستم» سوره هود، آیه ۸۰.</ref>.
لوط که در کمال [[اندوه]] فرو رفته بود و فشار [[روحی]] [[سختی]] او را [[آزار]] می‌داد و راه چاره‌ای هم به نظری نمی‌رسید، [[آه]] سردی از [[دل]] کشید و گفت: «ای کاش نیرو (یا فامیلی) داشتم (که با آنان از میهمانان خود [[دفاع]] می‌کردم) یا به پناهگاهی سخت [[پناه]] می‌بردم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ}} «گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشه‌ای استوار پناه می‌جستم» سوره هود، آیه ۸۰.</ref>.
خط ۹۵: خط ۹۵:


به دنبال این داستان، [[خدای تعالی]] فرمود: «و این عذابی است که از ستم‌کاران دیگر نیز دور نیست»<ref>{{متن قرآن|مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ}} «که (هر یک) نزد پروردگارت نشان داشت و آن (عذاب) از ستمگران دور نیست» سوره هود، آیه ۸۳.</ref>.
به دنبال این داستان، [[خدای تعالی]] فرمود: «و این عذابی است که از ستم‌کاران دیگر نیز دور نیست»<ref>{{متن قرآن|مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ}} «که (هر یک) نزد پروردگارت نشان داشت و آن (عذاب) از ستمگران دور نیست» سوره هود، آیه ۸۳.</ref>.
در [[حدیثی]] که در [[تفسیر]] این [[آیه]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده، آن حضرت فرمود: هر کس عمل [[قوم لوط]] را [[حلال]] بداند و از [[دنیا]] برود، دچار همان عذاب خواهد شد و به همان سنگ ریزه‌ها خواهد سوخت، ولی مردم نمی‌بینند.
در [[حدیثی]] که در [[تفسیر]] این [[آیه]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده، آن حضرت فرمود: هر کس عمل قوم لوط را [[حلال]] بداند و از [[دنیا]] برود، دچار همان عذاب خواهد شد و به همان سنگ ریزه‌ها خواهد سوخت، ولی مردم نمی‌بینند.
آری این بود سرنوشت ملتی که خدای تعالی انواع [[نعمت‌ها]] را به آنها ارزانی داشت و همه گونه وسایل تحصیل [[سعادت]] مادی و [[معنوی]] را در اختیارشان گذاشت، اما قدر دانی نکرده و آن را در راه [[گناه]] و [[گمراهی]] صرف کردند و به عذاب و نابودی دچار شدند و به چنان روز شوم و سرنوشت [[بدی]] گرفتار آمدند که یکسره از [[رحمت]] [[حق]] دور شدند. در نتیجه مایه [[عبرت]] و [[پند]] دیگران گردیدند، چنان‌که [[خدای سبحان]] فرموده: «از این داستان نشانه روشنی به جای گذاریم برای مردمی که [[خردورزی]] می‌کنند»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}} «و به یقین از آن، نشانه‌ای روشن برای گروهی که خرد می‌ورزند باز نهادیم» سوره عنکبوت، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۰۱-۲۰۷.</ref>
آری این بود سرنوشت ملتی که خدای تعالی انواع [[نعمت‌ها]] را به آنها ارزانی داشت و همه گونه وسایل تحصیل [[سعادت]] مادی و [[معنوی]] را در اختیارشان گذاشت، اما قدر دانی نکرده و آن را در راه [[گناه]] و [[گمراهی]] صرف کردند و به عذاب و نابودی دچار شدند و به چنان روز شوم و سرنوشت [[بدی]] گرفتار آمدند که یکسره از [[رحمت]] [[حق]] دور شدند. در نتیجه مایه [[عبرت]] و [[پند]] دیگران گردیدند، چنان‌که [[خدای سبحان]] فرموده: «از این داستان نشانه روشنی به جای گذاریم برای مردمی که [[خردورزی]] می‌کنند»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}} «و به یقین از آن، نشانه‌ای روشن برای گروهی که خرد می‌ورزند باز نهادیم» سوره عنکبوت، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۰۱-۲۰۷.</ref>


۷۵٬۸۷۱

ویرایش