عمار بن یاسر: تفاوت میان نسخهها
←بازتاب شهادت عمار در لشکر معاویه
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
عمار در آن [[روز]] نود سال داشت. هنگامی که چشمش به [[پرچم]] [[عمرو بن عاص]] افتاد؛ گفت: "ما در مقابل این پرچم سه بار جنگ کردهایم و این بار از آنها سختتر نیست". بعد از این عمار آب خواست و [[تشنگی]] بر او [[غلبه]] کرد؛ در این هنگام زنی نزد او آمد. [[راوی]] گوید: نمیدانم عسلی با خود آورده بود و یا ظرفی که در آن مقداری شیر بود؛ گفت: "بهشت زیر سنانها قرار گرفته، امروز [[دوستان]] خود را [[ملاقات]] خواهم کرد"<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۵۱۴-۵۱۵.</ref>. پس از این سخنان بر [[لشکر]] [[دشمن]] حمله کرد، در این هنگام ابن [[جوین]] سکسکی و ابوعادیه فزاری بر او حمله کردند. ابوالعادیه تیری به طرف او انداخت و او را بر [[زمین]] زد و بعد از آن ابن جوین فرود آمد و سرش را [[برید]]. خداوند همه آنها را [[لعنت]] کند که آن [[صحابی]] جلیلالقدر، [[شجاع]] و [[مجاهد]] را کشتند<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۴۲-۴۴۶.</ref> | عمار در آن [[روز]] نود سال داشت. هنگامی که چشمش به [[پرچم]] [[عمرو بن عاص]] افتاد؛ گفت: "ما در مقابل این پرچم سه بار جنگ کردهایم و این بار از آنها سختتر نیست". بعد از این عمار آب خواست و [[تشنگی]] بر او [[غلبه]] کرد؛ در این هنگام زنی نزد او آمد. [[راوی]] گوید: نمیدانم عسلی با خود آورده بود و یا ظرفی که در آن مقداری شیر بود؛ گفت: "بهشت زیر سنانها قرار گرفته، امروز [[دوستان]] خود را [[ملاقات]] خواهم کرد"<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۵۱۴-۵۱۵.</ref>. پس از این سخنان بر [[لشکر]] [[دشمن]] حمله کرد، در این هنگام ابن [[جوین]] سکسکی و ابوعادیه فزاری بر او حمله کردند. ابوالعادیه تیری به طرف او انداخت و او را بر [[زمین]] زد و بعد از آن ابن جوین فرود آمد و سرش را [[برید]]. خداوند همه آنها را [[لعنت]] کند که آن [[صحابی]] جلیلالقدر، [[شجاع]] و [[مجاهد]] را کشتند<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۴۲-۴۴۶.</ref> | ||
== بازتاب | === بازتاب شهادت او در لشک معاویه === | ||
[[عبدالرحمان سلمی]] که از [[یاران امیرمؤمنان]] {{ع}} بود [[نقل]] میکند: پس از کشته شدن عمار نیمههای [[شب]] به طور ناشناس وارد لشکرگاه معاویه شدم تا ببینم شهادت عمار در آنها نیز اثری نهاده یا نه؟ اتفاقاً چهار نفر سوار را دیدم که با هم صحبت و از لشکر بازدید میکردند. من هم اسب خود را میان ایشان راندم که مبادا چیزی از گفتههایشان از دستم برود. آنها معاویه، [[عمرو عاص]]، [[عبدالله]] پسر عمرو عاص و [[ابوالاعور]] بودند. | [[عبدالرحمان سلمی]] که از [[یاران امیرمؤمنان]] {{ع}} بود [[نقل]] میکند: پس از کشته شدن عمار نیمههای [[شب]] به طور ناشناس وارد لشکرگاه معاویه شدم تا ببینم شهادت عمار در آنها نیز اثری نهاده یا نه؟ اتفاقاً چهار نفر سوار را دیدم که با هم صحبت و از لشکر بازدید میکردند. من هم اسب خود را میان ایشان راندم که مبادا چیزی از گفتههایشان از دستم برود. آنها معاویه، [[عمرو عاص]]، [[عبدالله]] پسر عمرو عاص و [[ابوالاعور]] بودند. | ||