پرش به محتوا

منذر بن عمرو انصاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ذات السلاسل' به 'ذات‌السلاسل'
جز (جایگزینی متن - 'شهر مکه' به 'شهر مکه')
جز (جایگزینی متن - 'ذات السلاسل' به 'ذات‌السلاسل')
خط ۴۰: خط ۴۰:


== منذر و نزول آیه ==
== منذر و نزول آیه ==
مرحوم [[طبرسی]] می‌نویسد: روزی پیامبر {{صل}} گروهی از [[اصحاب]] خویش را برای [[شبیخون]] زدن، به سوی قبیله‌ای فرستاد و منذر بن عمرو انصاری، یکی از [[نقباء]] را [[امیر]] ایشان قرار داد، اما برگشت آنها طولانی شد. [[منافقان]] گفتند: همه آنها کشته شدند؛ پس [[خداوند]] این [[آیات]] را به پیامبر خویش نازل فرمود: {{متن قرآن|وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا * فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا * فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا * فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا * فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا}}<ref>«سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، * و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)، * و به آن اسبان تازنده در پگاهان، * که با آن (تاختن)، غباری برانگیختند، * و با آن (تاختن)، در میان جمعی (از دشمنان) درآمدند،» سوره عادیات، آیه ۱-۵.</ref>.<ref>مجمع البیان فی [[تفسیر القرآن]]، طبرسی، ج۱۰، ص۸۰۲. مرحوم طبرسی در ادامه می‌نویسد: به نقل برخی، این [[سوره]] وقتی نازل شد که پیامبر {{صل}}، [[علی]] {{ع}} را به سوی [[قبیله]] [[ذات السلاسل]] فرستاد؛ بعد از آنکه چندین بار دیگران را (مانند [[ابوبکر]] و [[عمر]] و...) فرستاده بود و همه [[شکست]] خورده بودند. و از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] {{ع}} هم در [[حدیثی]] چنین نقل شده که فرمودند: این [[غزوه]] را ذات السلاسل نامیده‌اند برای آنکه برخی از این قبیله، کشته و برخی هم [[اسیر]] شدند، و اسرای ایشان را با ریسمان‌هایی محکم بستند، گویا ایشان را در زنجیر بسته‌اند. و چون این سوره نازل شد، پیامبر {{صل}} با [[مردم]] از [[مدینه]] بیرون رفته و [[نماز صبح]] را به [[جماعت]] خوانده در آن [[نماز]] [[سوره]] و العادیات را [[تلاوت]] کردند و چون نماز پایان یافت، [[اصحاب]] گفتند: ما این سوره را نمی‌شناسیم. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: آری، [[علی]] {{ع}} بر دشمنانش [[پیروز]] شد و [[جبرئیل]] در این شب مژده این [[فتح]] را برای من آورد. پس علی {{ع}} بعد از چند [[روز]] [[غنائم جنگی]] و [[اسیران]] را آورد. ([[مجمع البیان]] فی [[تفسیر القرآن]]، ج۱۰، ص۸۰۳).
مرحوم [[طبرسی]] می‌نویسد: روزی پیامبر {{صل}} گروهی از [[اصحاب]] خویش را برای [[شبیخون]] زدن، به سوی قبیله‌ای فرستاد و منذر بن عمرو انصاری، یکی از [[نقباء]] را [[امیر]] ایشان قرار داد، اما برگشت آنها طولانی شد. [[منافقان]] گفتند: همه آنها کشته شدند؛ پس [[خداوند]] این [[آیات]] را به پیامبر خویش نازل فرمود: {{متن قرآن|وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا * فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا * فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا * فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا * فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا}}<ref>«سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، * و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)، * و به آن اسبان تازنده در پگاهان، * که با آن (تاختن)، غباری برانگیختند، * و با آن (تاختن)، در میان جمعی (از دشمنان) درآمدند،» سوره عادیات، آیه ۱-۵.</ref>.<ref>مجمع البیان فی [[تفسیر القرآن]]، طبرسی، ج۱۰، ص۸۰۲. مرحوم طبرسی در ادامه می‌نویسد: به نقل برخی، این [[سوره]] وقتی نازل شد که پیامبر {{صل}}، [[علی]] {{ع}} را به سوی [[قبیله]] [[ذات‌السلاسل]] فرستاد؛ بعد از آنکه چندین بار دیگران را (مانند [[ابوبکر]] و [[عمر]] و...) فرستاده بود و همه [[شکست]] خورده بودند. و از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] {{ع}} هم در [[حدیثی]] چنین نقل شده که فرمودند: این [[غزوه]] را ذات‌السلاسل نامیده‌اند برای آنکه برخی از این قبیله، کشته و برخی هم [[اسیر]] شدند، و اسرای ایشان را با ریسمان‌هایی محکم بستند، گویا ایشان را در زنجیر بسته‌اند. و چون این سوره نازل شد، پیامبر {{صل}} با [[مردم]] از [[مدینه]] بیرون رفته و [[نماز صبح]] را به [[جماعت]] خوانده در آن [[نماز]] [[سوره]] و العادیات را [[تلاوت]] کردند و چون نماز پایان یافت، [[اصحاب]] گفتند: ما این سوره را نمی‌شناسیم. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: آری، [[علی]] {{ع}} بر دشمنانش [[پیروز]] شد و [[جبرئیل]] در این شب مژده این [[فتح]] را برای من آورد. پس علی {{ع}} بعد از چند [[روز]] [[غنائم جنگی]] و [[اسیران]] را آورد. ([[مجمع البیان]] فی [[تفسیر القرآن]]، ج۱۰، ص۸۰۳).
[[شیخ طوسی]] نیز در امالی با [[سند]] خود از [[امام صادق]] {{ع}} در این باره چنین نقل کرده است: رسول خدا {{صل}} [[عمر]] را به سریه‌ای فرستاد (سریه را معین نکرده است و او [[شکست]] خورده، بازگشت در حالی که اصحابش را [[ترسو]] می‌‌خواند و اصحابش او را ترسو می‌خواندند. پس از آنکه او با شکست نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بازگشت، آن [[حضرت]] به علی {{ع}} فرمود: تو لایق این کار هستی. پس آماده شو و تعدادی از [[مهاجر]] و [[انصار]] را که [[صلاح]] می‌دانی، آماده کن و به او فرمود که روزها مخفی شو و شب‌ها حرکت کن و مواظب باش که [[جاسوسی]] برای [[دشمن]]، خبر [[نبرد]]. علی {{ع}} به سوی دشمن حرکت کرده و صبح زود بر دشمن [[حمله]] کرد که در [[شأن]] این حادثه سوره و العادیات نازل شد. (الامالی، ص۴۰۷).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[منذر بن عمرو بن خنیس (مقاله)|مقاله «منذر بن عمرو بن خنیس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص ۳۶۵ -۳۶۶.</ref>
[[شیخ طوسی]] نیز در امالی با [[سند]] خود از [[امام صادق]] {{ع}} در این باره چنین نقل کرده است: رسول خدا {{صل}} [[عمر]] را به سریه‌ای فرستاد (سریه را معین نکرده است و او [[شکست]] خورده، بازگشت در حالی که اصحابش را [[ترسو]] می‌‌خواند و اصحابش او را ترسو می‌خواندند. پس از آنکه او با شکست نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بازگشت، آن [[حضرت]] به علی {{ع}} فرمود: تو لایق این کار هستی. پس آماده شو و تعدادی از [[مهاجر]] و [[انصار]] را که [[صلاح]] می‌دانی، آماده کن و به او فرمود که روزها مخفی شو و شب‌ها حرکت کن و مواظب باش که [[جاسوسی]] برای [[دشمن]]، خبر [[نبرد]]. علی {{ع}} به سوی دشمن حرکت کرده و صبح زود بر دشمن [[حمله]] کرد که در [[شأن]] این حادثه سوره و العادیات نازل شد. (الامالی، ص۴۰۷).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[منذر بن عمرو بن خنیس (مقاله)|مقاله «منذر بن عمرو بن خنیس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص ۳۶۵ -۳۶۶.</ref>


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش