پرش به محتوا

حضرت داوود علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۴: خط ۶۴:
== عصمت ==
== عصمت ==
== فضایل و مناقب ==
== فضایل و مناقب ==
===[[عبادت]] و [[گریه]] [[داود]]===
[[حضرت داود]]{{ع}} [[کوشش]] فراوانی در عبادت [[حق تعالی]] داشت و بسیار می‌گریست. [[کلینی]] در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که [[روزه]] داود چنان بود که تا پایان [[عمر]]، یک [[روز]] روزه بود و یک روز [[افطار]] می‌کرد<ref>فروع کافی، ج۱۰، ص۱۸۷.</ref>.
صاحب کامل التواریخ می‌نویسد: داود{{ع}} [[شب زنده‌دار]] بود و نصف عمر خود را روزه گرفت، یعنی یک روز روزه می‌گرفت و یک روز افطار می‌کرد<ref>کامل التواریخ، ج۱، ص۲۲۳.</ref> و عبادت و گریه‌اش بسیار بود. در عرائس الفنون داستان‌های عجیبی درباره گریه حضرت داود نوشته شده است، مانند این که [[گیاه]] از [[اشک]] وی سبز می‌شد و از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت کرده‌اند که حضرت داود در گونه‌هایش مانند دو جوی آب پدیدار گشته بود.
همچنین نقل است که حضرت داود [[روزگار]] خود را به چهار روز تقسیم کرده بود<ref>ثعلبی، عرائس الفنون، ص۱۵۹.</ref>: روزی برای [[قضاوت]] میان [[بنی‌اسرائیل]]، روزی برای رسیدگی به کار [[زنان]] خود، روزی برای [[تسبیح]] در کوه‌ها و بیابان‌ها و روزی برای عبادت که در [[خانه]] [[خلوت]] می‌کرد و [[رهبانان]] نزد او می‌آمدند و با او در [[ندبه]] و [[نوحه]] هم صدا می‌شدند.
در جای دیگر نقل است که داود روز خود را به چهار قسمت تقسیم نموده بود: قسمتی را برای نیازها و امور شخصی، قسمتی را برای عبادت، بخشی را برای حل و فصل [[مرافعات]] و بخش چهارم را برای [[تربیت]] [[جوانان]] خود تخصیص داده بود.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص۵۰۵.</ref>
===قضاوت داود و [[توبه]] آن حضرت===
در [[قرآن کریم]] داستانی از قضاوت داود و [[آزمایش]] آن حضرت در آن واقعه، به طور [[اجمال]] ذکر گردیده و موضوع [[استغفار]] و [[آمرزش]] داود بیان شده که موجب [[تفاسیر]] گوناگونی گردیده تا آنجا که برخی از [[مفسران]] به [[پیروی]] از بعضی تفاسیر و [[روایات اهل سنت]] و مندرجات [[تورات]] نسبت‌های ناروایی به آن [[پیغمبر]] بزرگوار [[الهی]] داده و [[مقام]] شامخ آن حضرت را تا سر حد [[آلودگی]] به [[گناه کبیره]] تنزل داده‌اند. ما برای روشن شدن داستان مزبور در آغاز، [[آیات قرآنی]] را آورده، سپس گفتار [[اهل بیت]]{{عم}} و پاره‌ای از سخنان دیگر را در توضیح آن ذکر خواهیم کرد.
[[خدای تعالی]] [[پیغمبر اسلام]] را مخاطب ساخته و می‌فرماید: «آیا داستان [[اهل]] دعوا که بر [[دیوار]] [[محراب]] (یعنی محراب [[عبادت]] [[داود]]) بالا رفتند به تو رسیده، هنگامی که بر داود در آمدند و او از ایشان بترسید و آنها گفتند: نترس ما دو نفر صاحب دعوا هستیم که بعضی از ما بر بعضی دیگر [[ستم]] کرده و تو میان ما به [[حق]]، [[حکم]] کن و [[جور]] (در حکم) مکن و ما را به راه میانه و [[عدل]] راهبری نما؛ همانا [[برادر]] من نود و نه میش دارد و من یک میش دارم و او می‌گوید که آن (یک میش) را هم به من بده و مرا در گفتار مغلوب ساخته است. داود گفت: به [[درستی]] که با درخواست ضمیمه کردن یک میش تو به میش‌های خود، به تو ستم کرده و بسیاری از شریکانی که با هم آمیزش دارند به یک دیگر ستم می‌کنند، مگر کسانی که [[ایمان]] داشته و عمل [[شایسته]] انجام دهند و تعداد آنها نیز کم است. و داود بدانست که ما او را [[آزمایش]] کردیم و از [[پروردگار]] خویش [[آمرزش]] خواست و به [[رکوع]] افتاد و [[توبه]] کرد. ما نیز این جریان را به او بخشیدیم که برای او نزد ما [[منزلت]] و سرانجام [[نیک]] بود. ای داود! ما تو را [[خلیفه]] و [[جانشین]] در این [[سرزمین]] قرار دادیم، پس میان [[مردم]] به حق [[داوری]] کن و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] مکن که از [[راه خدا]] گمراهت سازد و به [[راستی]] آن کسانی که از راه خدا [[گمراه]] شوند، [[عذاب]] [[سختی]] دارند به خاطر آن‌که [[روز حساب]] را فراموش کردند»<ref>{{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ * إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ * قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ * فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ * يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}} «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ * آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! * این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد * (داود) گفت: بی‌گمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میش‌های خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا می‌دارند جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزموده‌ایم و از پروردگار * آنگاه ما آن کار او را آمرزیدیم و بی‌گمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود * ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۱-۲۶.</ref>.
از مجموع این [[آیات]] معلوم می‌شود که دو نفر از طریق غیر عادی، یعنی از [[دیوار]] [[محراب]] برای رفع [[خصومت]] به نزد [[داود]] آمدند و داود{{ع}} به همین سبب که آنها را ناگهان بالای سر خود دید یا به سبب آن‌که [[دشمنان]] زیادی داشت و احتمال می‌داد آنها برای کشتن او از این طریق و به طور ناگهانی آمده‌اند، از آن دو نفر ترسید. ولی آن دو داود را [[دل‌داری]] داده و گفتند: ما به منظور [[داوری]] نزد تو آمده‌ایم و سپس موضوع [[شکایت]] خود را مطرح کردند و داود هم بدون [[تأمل]] [[حکم]] کرد، اما بعد متوجه شد که این واقعه، آزمایشی از طرف [[خدای تعالی]] بود و چنان که شواهد [[گواهی]] می‌دهد و روایاتی هم در این مورد رسیده، آن دو نفر فرشتگانی بودند که به صورت [[انسان]] پیش [[حضرت داود]] آمدند تا او را [[آزمایش]] کنند، از این رو داود زبان به [[استغفار]] گشوده و از خدای خود [[آمرزش]] می‌خواهد و [[خدا]] هم از او می‌گذرد و بدو سفارش می‌کند که به [[حق]] حکم کند و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] نکند.
این [[اجمال]] داستان طبق [[قرآن کریم]] بود، اما چون در این آیات از آزمایش داود و استغفار و [[توبه]] و به دنبال آن [[امر خدا]] به داوری به حق و پیروی نکردن از هوای نفس سخن به میان آمده، [[مفسران]] در صدد تحقیق از اصل داستان بر آمده و خواسته‌اند بفهمند آیا قبل از این موضوع عملی از داود سرزده بود که سبب این آزمایش و سپس موجب صدور آن دستور گردد یا آن‌که خود همین ماجرا و آمدن دو نفر انسان از طریق غیر عادی و از روی دیوار محراب سبب [[سوء]] [[ظنّ]] داود گردید و موجب شد تا در صدد [[انتقام]] و [[تنبیه]] یا [[قتل]] آن دو بر آید، ولی ناگهان به خود آمد که این احتمالات و [[افکار]] با [[شأن نبوت]] سازگار نیست و [[روح]] و [[دل]] [[پاک]] او را [[آلوده]] کرده و [[امتحان]] و آزمایشی برای او بوده است؛ از این رو [[استغفار]] و [[آمرزش خواهی]] کرد و به [[درگاه الهی]] [[توبه]] کرد. یا آن‌که اصل این قضاوتی که [[حضرت داود]] عجولانه و بدون [[تأمل]] و [[پرسش]] حال دو طرف انجام داد، نوعی [[خطا]] بود که از [[داود]] سرزد که ناگهان به خطای خویش پی برد و از [[پروردگار]] [[آمرزش]] خواست و [[خدا]] هم او را آمرزید.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۵۰۵.</ref>
== سیره ==
== سیره ==
== اصحاب ==
== اصحاب ==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش