پرش به محتوا

انجیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴٬۱۲۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۴: خط ۴۴:
== انجیل و [[مهدویت]] ==
== انجیل و [[مهدویت]] ==
انجیل، [[میراث]] انبیاست و دست به دست بین [[پیامبران]] سپرده شده و بعد از [[پیامبر اسلام]] به اوصیای ایشان رسیده و اکنون نیز اصل آن [[کتاب مقدس]]، عاری از هر گونه [[تحریف]]، نزد [[حضرت مهدی]] {{ع}} قرار دارد. ایشان [[بعد از ظهور]] آن کتاب را به همراه سایر [[کتب آسمانی]] از غاری در [[انطاکیه]] خارج می‌‌کند و در میان هر ملتی با [[احکام]] کتاب خودشان [[قضاوت]] می‌‌کند<ref>ر. ک: [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۲۵. </ref>. لکن، انجیل کنونی با تمام تحریف‌هایی که دارد، آیاتی در آن وجود دارد که به آمدن [[منجی آخرالزمان]] [[بشارت]] می‌دهد. در این [[کتاب مقدس]] یاد آور شده است که پس از فتنه‌هایی چون [[جنگ]] و [[قحطی]] و مریضی و [[زلزله]] و... دگرگونی در عالم ایجاد خواهد شد در آن زمان است که باید برای [[ظهور]] [[حضرت]] [[دعا]] کنید چراکه هیچ کس غیر [[خداوند]] از این امر ([[ظهور]]) مطلع نیست<ref>ر. ک: [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۲۵. </ref>.
انجیل، [[میراث]] انبیاست و دست به دست بین [[پیامبران]] سپرده شده و بعد از [[پیامبر اسلام]] به اوصیای ایشان رسیده و اکنون نیز اصل آن [[کتاب مقدس]]، عاری از هر گونه [[تحریف]]، نزد [[حضرت مهدی]] {{ع}} قرار دارد. ایشان [[بعد از ظهور]] آن کتاب را به همراه سایر [[کتب آسمانی]] از غاری در [[انطاکیه]] خارج می‌‌کند و در میان هر ملتی با [[احکام]] کتاب خودشان [[قضاوت]] می‌‌کند<ref>ر. ک: [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۲۵. </ref>. لکن، انجیل کنونی با تمام تحریف‌هایی که دارد، آیاتی در آن وجود دارد که به آمدن [[منجی آخرالزمان]] [[بشارت]] می‌دهد. در این [[کتاب مقدس]] یاد آور شده است که پس از فتنه‌هایی چون [[جنگ]] و [[قحطی]] و مریضی و [[زلزله]] و... دگرگونی در عالم ایجاد خواهد شد در آن زمان است که باید برای [[ظهور]] [[حضرت]] [[دعا]] کنید چراکه هیچ کس غیر [[خداوند]] از این امر ([[ظهور]]) مطلع نیست<ref>ر. ک: [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۲۵. </ref>.
==[[اناجیل]]==
لفظ «انجیل» در لغت به معنای [[بشارت]] و خبر [[نیک]] و مژده است و در اصطلاح [[مسیحیان]] نام کتاب‌ها و رسایلی است که پس از [[زمان]] [[مسیح]] به دست [[حواریون]] و [[شاگردان]] آنها جمع‌آوری شده و شامل اقوال، [[معجزات]]، [[تعالیم]] [[حضرت عیسی]] و برخی از [[احکام]] است. چنان که از [[آیات قرآنی]] استفاده می‌شود، [[خدای تعالی]] کتابی به نام انجیل به [[عیسی]]{{ع}} داد و در ده جا نام آن را در [[قرآن]] ذکر فرموده است و مطابق آیه‌ای که در [[سوره مائده]] است، انجیلی که خدای تعالی به عیسی{{ع}} داد، در آن [[هدایت]] و [[نور]] و [[تصدیق]] کننده [[تورات]] و [[راهنما]] و پندی برای [[مؤمنان]] بود.
طبق آیه‌ای که در [[سوره اعراف]] آمده، نام [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} در انجیل نوشته شده و طبق [[آیه]] دیگری که در [[سوره صف]] آمده، حضرت عیسی{{ع}} در آن کتاب مسیحیان را به آمدن آن [[پیغمبر]] پس از خود بشارت داده است.
آن‌چه از نظر [[مورخان]] [[قطعی]] است و شواهدی هم بر [[تأیید]] این نظریه وجود دارد، این است که [[انجیل اصلی]] اکنون در دست نیست و آن‌چه به نام انجیل نوشته شده، چه آنها که اکنون در دست مسیحیان است و چه آنها که از نظر [[کلیسا]] مردود شناخته شد و از بین رفته، پس از [[حضرت مسیح]] به دست حواریون و شاگردان ایشان تألیف و تنظیم شده و تناقضات و [[اختلافات]] زیاد دارد و پاره‌ای از احکام که در آنها دیده می‌شود، بزرگ‌ترین دلیل و [[گواه]] بر آن است که هیچ یک از آنها انجیل اصلی نیست و تنها پاره‌ای از گفتار مسیح را در قسمت‌های مختلف آنها می‌توان یافت. و چون [[هدف]] ما در این کتاب نقل قسمت‌های [[تاریخی]] احوال [[انبیای الهی]] بوده، نمی‌توانیم به تحقیق و توضیح بیشتری در این باره بپردازیم<ref>خوانندگان محترم می‌توانند برای تحقیق بیشتر به کتاب‌هایی که در دسترس است- مانند مقدمه انجیل برنابا، ترجمه فهیم کرمانی یا به کتاب قصص الانبیای عبدالوهاب نجار مراجعه کنند.</ref>.
به هر صورت میان [[پیروان مسیح]]{{ع}} پس از آن حضرت انجیل‌ها و رساله‌های بسیاری تنظیم گردید که در [[قرن چهارم]] میلادی تعداد آنها به بیش از ۱۶۰ عدد می‌رسید و پس از آن‌که کنستانتین اول، امپراتور [[روم]] پیرو [[آیین]] [[مسیح]] گردید، دستور داد انجمنی از کشیش‌ها تشکیل دادند و از میان همه [[اناجیل]] و رساله‌ها، آن‌چه را با اغراض و [[سیاست]] و اهداف خود موافق تشخیص دادند، پذیرفتند و قانونی و معتبر شناختند و مابقی را مردود دانستند.
آن‌چه را [[کلیسا]] معتبر و قانونی دانست، چهار انجیل به نام [[انجیل متی]]؛ [[انجیل مرقس]]، [[انجیل لوقا]] و انجیل یوحناست و چهارده رساله نیز از [[پولس]] بدان ضمیمه کرده و همه را به نام [[عهد جدید]] نام‌گذاری کرده و انتشار دادند.
از میان اناجیلی - که کلیسا آن را مردود دانست - [[انجیل برنابا]] بود که خود از [[حواریون]] بزرگ [[حضرت مسیح]] و از مبشران [[نجات]] بود و زحمات بسیاری در [[پیشرفت]] [[دین]] مسیح کشید و به همین سبب [[رسولان]] او را به این نام یعنی [[برنابا]] ملقب نمودند که به معنای پسر [[وعظ]] است.
[[شخصیت]] و [[عظمت]] برنابا نزد [[مسیحیان]] به خوبی روشن بود تا آنجا که پولس را که بنیان‌گذار [[مسیحیت]] فعلی است [[شاگرد]] او می‌دانند و خود پولس در چند جا به این امر اعتراف کرده است و در کتب مسیحیان هر جا نامی از برنابا برده شده، از او به بزرگی یاد کرده و در کتاب [[اعمال رسولان]]، او را با [[ستاره]] مشتری همانند کرده‌اند.
با این وضع معلوم نبود علت این که کلیسا انجیل او را مردود [[شناخت]] چه بود تا وقتی که نسخه‌ای از آن به دست آمد و به [[عربی]] و [[فارسی]] [[ترجمه]] شد و معلوم شد علت [[مخالفت]] کلیسا با انجیل مزبور، آن بود که موضوعات بسیاری در انجیل برنابا وجود داشت که به [[صلاح]] [[مقام]] [[پاپ]] و کلیسا نبود و خرافاتی را که آنها میان [[مردم]] رواج داده بودند محکوم می‌کرده است.
[[انجیل برنابا]] مسئله [[بهشت]] فروشی و خرید [[گناهان]] و [[غفران]] دادن [[کشیشان]] را - که منبع درآمد سرشاری برای [[کلیسا]] و گردانندگان آن بود - منکر شده و اساس این [[خرافات]] را که مسئله [[فدا]] شدن [[مسیح]] و [[مصلوب]] شدن او بود از بین برده است.
انجیل برنابا مصلوب را همان [[یهودای اسخریوطی]] می‌داند، نه [[حضرت مسیح]] و تصریح می‌کند که مسیح کشته نشد و به دار آویخته نشد، بلکه یهودای اسخریوطی بود که بدو شبیه گردید و به دارش آویختند.
انجیل برنابا [[عیسی]] را بنده‌ای از [[بندگان خدا]] می‌داند، نه [[خدا]] یا [[پسر خدا]].
در انجیل برنابا، به آمدن [[پیغمبر اسلام]] آشکارا در چند جا اشاره شده و مردم را به ظهور آن حضرت [[بشارت]] داده است، بدین ترتیب کلیسا به خود [[حق]] می‌داد که آن را مردود بشناسد و خواندنش را ممنوع سازد.
علت دیگری هم که سبب مردود شناختن انجیل برنابا شد، این بود که [[برنابا]] با این که خود، [[پولس]] را به مردم معرفی کرد و میان انجمن مبشران [[دین]] مسیح وارد ساخت، اما در پایان کار با [[افکار]] و [[معتقدات]] پولس که از مکتب‌های [[بت‌پرستی]] یونان سرچشمه می‌گرفت، [[مخالفت]] کرد و آنها را بر خلاف [[روح]] [[آیین]] عیسی دانست و چون پولس در نظر [[مسیحیان]] بزرگ معرفی شده بود و گفتار او را مقدم بر گفتار دیگران می‌دانستند، از این رو نتوانستند انجیل [[دشمن]] پولس، یعنی برنابا را به رسمیت بشناسند و [[اناجیل]] دیگر را که مخالفتی با پولس و افکار او نداشت به رسمیت شناختند.
به هر صورت اغراض [[سیاسی]] و [[منافع مادی]] و [[دوستی]] و [[دشمنی‌ها]] کار خود را کرد و انجیلی را که صاحب آن از نظر [[ایمان]] و [[عقیده]] از هر کس به مسیح نزدیک‌تر و در نشر آیین آن حضرت از دیگران دل‌سوز‌تر و جدی‌تر و فداکارتر بوده و محتویات آن با روح آیین مسیح سازگارتر است مردود شناخته و به جای آن اناجیلی را که حتی در انتساب آنها به صاحبانش تردید است و بر فرض [[صحت]] انتساب مزبور، صاحبانش از [[آیین]] [[حقیقی]] [[مسیح]] روی برتافته و به صورت [[دشمنان]] و گرگانی برای آیین [[مقدس]] مسیح در آمده بودند، معتبر و قانونی دانستند.
یکی از نویسندگان معاصر موضوع به دست آمدن [[انجیل برنابا]] را این‌گونه ذکر کرده است: انجیل برنابا قرن‌ها ناپدید بود و کسی از [[ترس]] [[کلیسا]] جرئت اظهار و نشر آن را نداشت تا در [[قرن]] شانزده میلادی اسقفی به نام فراموینو یک نسخه‌ای از آن را که به زبان ایتالیایی بود، در کتاب‌خانه [[پاپ]] اسکوتس پنجم به دست آورد و در آستین خود پنهان کرد و در فرصت‌های مناسب آن را با دقت مطالعه کرد و در پرتو آن به [[اسلام]] [[هدایت]] یافت و در اوایل قرن هیجدهم [[مسیحی]] نیز یک نسخه اسپانیولی از این انجیل به دست آمد و پس از آن دکتر منکھوس آن را به زبان [[انگلیسی]] [[ترجمه]] کرد و در سال ۱۹۰۸ شخصی به نام دکتر [[خلیل]] [[سعادت]] آن را به [[زبان عربی]] ترجمه کرد و در این اواخر [[علامه]] معظم، آقای [[حیدر قلی خان سردار کابلی]] آن را به [[فارسی]] ترجمه کرده‌اند و آن ترجمه در [[کرمانشاه]] به چاپ رسید<ref>در این قسمت، اجمال تاریخچه پیدا شدن انجیل برنابا ذکر شده و اگر طالب تفصیل و شرح بیشتری هستید، به مقدمه ترجمه عربی استاد دکتر خلیل سعادت که بر انجیل مزبور نوشته و در ترجمه‌های فارسی آن را به فارسی برگردانده‌اند، مراجعه فرمایید.</ref>.
نگارنده گوید: پس از ترجمه علامه سردار کابلی، ترجمه فارسی دیگری نیز به قلم [[فاضل]] ارجمند آقای [[مرتضی]] فهیم [[کرمانی]] چند سالی است منتشر شده که از نظر [[روانی]] قلم و [[اتقان]] ترجمه، مزایایی بر ترجمه قبلی دارد. [[خدای تعالی]] بر توفیقات جناب ایشان در [[خدمت]] به اسلام بیفزاید و [[جامعه]] ما را قدردان زحمات خدمت‌گزارانی امثال ایشان بفرماید.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۱۲.</ref>
===[[اندرزها]] و [[مواعظ]] [[حضرت عیسی]]{{ع}}===
اضافه بر مواعظ و اندرزهایی که در [[اناجیل]] معتبر و غیر معتبر از حضرت عیسی{{ع}} نقل شده، موعظه‌هایی هم در [[روایات اسلامی]] و [[احادیث اهل بیت]]{{عم}} از آن حضرت [[روایت]] شده که شاید با تتبع و تحقیق، بسیاری از آنها یا دست‌کم قسمتی از آنها با آن‌چه در اناجیل و رسایل [[عیسویان]] نقل شده، شبیه به یک دیگر باشند و همین [[روایات]]، تأییدی بر [[صحت]] آن قسمت‌ها قرار گیرد.
به هر صورت ما در این جا قسمتی از آنها را از روی روایات گل‌چین کرده، و در ذیل [[ترجمه]] آنها را از نظر شما می‌گذرانیم:
# [[شیخ صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}} روایت کرده که حضرت عیسی{{ع}} برای پاره‌ای از کارهای خود با سه تن از [[اصحاب]] بیرون رفتند و در راه به سه عدد خشت طلا برخوردند که در سر راه افتاده بود. [[عیسی]]{{ع}} به اصحاب فرمود: اینها کشنده مردم‌اند. این سخن را گفته و از آنجا گذشت. سپس یکی از آنها گفت: مرا حاجتی است. این سخن را گفته و بازگشت. دومی نیز گفت: مرا حاجتی است و از عیسی خداحافظی کرد و بازگشت. سومی نیز همین سخن را گفته و بازگشت و هر سه به نزد خشت‌های طلا آمدند. مقداری که آنجا نشستند دو نفر از آنها رو به [[رفیق]] سومی خود کرده و گفتند: برخیز و برو برای ما غذایی خریداری کن. او برای خرید [[غذا]] رفت و چون غذا را خریداری کرد، مقداری زهر نیز خرید و در آن غذا ریخت تا طلاهای آن دو را نیز تصاحب کند و شریکی نداشته باشد. آن دو نیز با خود گفتند که چون آن رفیق دیگرمان آمد، او را می‌کشیم تا در طلاها [[شریک]] مانباشد و یک شریک کمتر داشته باشیم. وقتی وی از راه رسید، برخاسته و او را کشتند و خود نیز چون غذا را خوردند در همان جا مردند. در این وقت [[حضرت عیسی]]{{ع}} بازگشت و آنها را در کنار خشت‌های طلا مرده یافت. پس آنها را به [[اذن خدا]] زنده کرد، سپس بدان‌ها فرمود: مگر من به شما نگفتم که اینها کشنده مردم‌اند؟<ref>امالی، ص۱۰۹.</ref>.
#در کتاب [[امالی]] از آن حضرت [[روایت]] شده که [[حضرت عیسی]]{{ع}} میان [[بنی‌اسرائیل]] به پا خاست و فرمود: ای بنی‌اسرائیل! [[حکمت]] را به [[نادانان]] میاموزید که بدانان [[ستم]] می‌کنید و آن را از ([[آموختن]] به) اهلش دریغ ندارید که بدان‌ها ستم خواهید کرد و به [[ستم‌کار]] در ستمش کمک نکنید که [[فضیلت]] خود را از بین می‌برید<ref>امالی، ص۱۸۳.</ref>.
#همچنین در آن کتاب از آن حضرت روایت کرده که [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به یکی از [[اصحاب]] خود فرمود: آن‌چه را [[دوست]] نداری دیگران با تو انجام دهند، تو با دیگران انجام نده و اگر کسی به گونه راستت سیلی نواخت. گونه چپت را هم بده (تا بدان بنوازد)<ref>امالی، ص۲۲۰.</ref>.
#در همان کتاب از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده که [[عیسی]]{{ع}} به اصحاب خود می‌فرمود: ای [[فرزندان آدم]]! از [[دنیا]] به سوی [[خدا]] بگریزید و دل‌هاتان را از آن بردارید؛ زیرا که شما [[شایسته]] آن نیستید و دنیا نیز شایسته شما نیست. شما در آن نخواهید ماند و دنیا برای شما [[پایدار]] نمی‌ماند. [[دنیایی]] پر [[فریب]] و پر ماجراست و فریب خورده کسی است که [[مغرور]] آن گردد و مغبون است کسی که بدان [[دل]] ببندد و هلاک شونده کسی است که آن را دوست بدارد و بخواهد. به درگاه [[آفریدگار]] خود [[توبه]] کنید و از [[پروردگار]] بترسید و [[واهمه]] کنید از روزی که پدر [[مجازات]] پسر را نکشد و [[فرزندی]] به جای پدر مجازات نشود. پدرانتان کجا هستند؟ مادرانتان کجایند؟ [[خواهران]] و برادرانتان کجایند؟ فرزندانتان کجایند؟ آنها را خواندند و [[اجابت]] کردند و با این [[جهان]] [[وداع]] کردند و با [[مردگان]] مجاور گشتند و در زمره هلاک شدگان در آمدند و از دنیا رفتند. از [[دوستان]] جدا شدند و نیازمند آن‌چه از پیش فرستادند گردیدند و از آن‌چه به جای نهادند، [[بی‌نیاز]] گشتند. تا شما به چه کسی [[پند]] داده شوید؟ و تا چند جلوگیری شوید، ولی خودداری نکنید و در [[سرگرمی]] و بی‌خبری باشید؟ حکایت شما در [[دنیا]] حکایت چهار پایانی است که پیوسته در [[اندیشه]] شکم و [[شهوت]] خود هستند. چرا از کسی که شما را [[آفریده]] [[شرم]] ندارید. با این که او نافرمان خود را [[تهدید]] به [[دوزخ]] کرده و شما تاب آن را ندارید و [[فرمان]] بردارش را [[وعده]] [[بهشت]] و مجاورت در [[فردوس]] [[اعلی]] داده، پس شما در رسیدن به بهشت با یک دیگر [[رقابت]] کنید و از [[بهشتیان]] باشید و به خود [[انصاف]] دهید و به [[ناتوانان]] و حاجت‌مندان خود [[مهربان]] باشید و به درگاه [[خدا]] از روی [[اخلاص]] [[توبه]] آرید. بندگانی [[نیکوکار]] باشید نه پادشاهانی [[جبار]] و نه از [[فراعنه]] [[سرکشی]] که به خدایی - که آنها را به [[مرگ]] [[مقهور]] کرده - سرکشی می‌ورزند. جبار [[جباران]] و [[پروردگار]] [[زمین]] و [[آسمان]] و [[معبود]] پیشینیان و پسینیان و فرمان‌روای [[روز جزا]]، سخت [[کیفر]] و دارای عذابی دردناک است. ستم‌کاری از دست وی [[بدر]] نرود و چیزی از او فوت نشود و هیچ چیز بر وی [[نهان]] نماند و چیزی از او نهفته نگردد. [[دانش]] وی همه چیز را شماره کرده و به جای‌گاهش فرود آورد، بهشت باشد یا دوزخ. ای [[آدمی]] زاده [[ناتوان]]! به کجا می‌گریزی از کسی که در [[تاریکی]] شب تو و روشنی روزت تو را می‌جوید و در هر حالی از حالات تو را می‌طلبد؟ به خوبی [[تبلیغ]] کرد هر که پند داد، و [[رستگار]] گردید هر که پند گرفت<ref>امالی، ص۳۳۱ و ۳۳۲.</ref>.
#در همان کتاب از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: [[حضرت مسیح]] به فرموده که کسی که اندوهش زیاد باشد، بدنش [[بیمار]] گردد. کسی که بد خو باشد خود را معذب سازد. کسی که سخنش بسیار باشد، [[لغزش]] و غلطش بسیار باشد. کسی که [[دروغ]] بسیار گوید، بها و زیبایی‌اش برود و کسی که با [[مردم]] در افتد (و با آنها [[نزاع]] کند)، مروتش برود<ref>امالی، ص۳۲۴.</ref>.
#در [[کتاب خصال]] از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[روایت]] شده که [[حضرت عیسی بن مریم]]{{ع}} فرمود: دینار و [[پول]]، [[بیماری]] و درد [[دین]] است و عالم و دانشمند، طبیب دین است. پس هرگاه دیدید که طبیب درد را به سوی خود می‌کشاند (و به جمع‌آوری پول مشغول شده) و او را متهم سازید و بدانید که او نمی‌تواند دیگران را [[نصیحت]] کند<ref>خصال، ج۱، ص۵۶.</ref>.
#در [[معانی الاخبار]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده که [[عیسی بن مریم]]{{س}} در یکی از خطبه‌های خود به [[بنی‌اسرائیل]] گفت: من میان شما شب خود را به [[روز]] آوردم، در حالی که نان خورشم [[گرسنگی]]، خوراکم علف صحرا، چراغم ماه، فرشم [[خاک]]، و بسترم سنگ است. خانه‌ای ندارم که ویران شود، [[مالی]] ندارم که تباه گردد، [[فرزندی]] ندارم که بمیرد، زنی ندارم که غمناک و محزون گردد. صبح کردم در حالی که هیچ ندارم و [[شام]] کردم در حالی که هیچ ندارم و با این حال بی‌نیازترین [[فرزندان آدم]] هستم<ref>معانی الاخبار، ص۷۴.</ref>.
# [[شیخ مفید]] در کتاب اختصاصی از امام صادق{{ع}} روایت کرده است که عیسی بن مریم{{ع}} فرمود: من [[بیماران]] را مداوا کردم و به [[اذن خدا]] شفایشان دادم و [[کور]] مادر زاد و شخص برص دار را به اذن خدا بهبودی دادم و [[مردگان]] را به اذن خدا زنده کردم، ولی شخص احمق را نتوانستم [[اصلاح]] و معالجه کنم. بدان حضرت گفتند: یا [[روح]] [[اللّه]]! احمق کیست؟ فرمود: شخص خود پسند و خودرأی. کسی که هر [[فضیلت]] و [[برتری]] را برای خود می‌بیند نه برای دیگران و همه جا [[حق]] را به خود می‌دهد نه به دیگران، این است آن احمقی که بهبودی و مداوایش مقدور نیست<ref>بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۲۳ به نقل از: مفید، الاختصاص.</ref>.
#[[ورام بن ابی فراس]] در [[تنبیه]] الخواطر روایت کرده است که به [[عیسی بن مریم]]{{ع}} [[وحی]] شد که ای [[عیسی]]! برای [[مردم]] در [[بردباری]] همچون [[زمین]] زیر پای آنان باش و در [[سخاوت]] هم چون آب روان و در [[مهرورزی]] و رحمتت هم چون [[خورشید و ماه]] باش که بر [[نیکوکار]] و [[بدکار]] تابش می‌کند<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۸۰.</ref>.
#همچنین از آن حضرت [[روایت]] کرده که فرمود: کیست که بر موج دریا خانه‌ای بنا کند؟ این دنیای شما این‌گونه است پس آن را قرارگاه مگیرید<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۲۳.</ref>.
#به آن حضرت عرض شد: چه کسی تو را [[ادب]] کرد؟ فرمود: کسی مرا ادب نکرد، [[زشتی]] [[نادانی]] را [[مشاهده]] کردم پس از آن دوری گزیدم<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۸۶.</ref>.
# [[شیخ کلینی]] در [[روضه کافی]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده که [[حضرت عیسی]] فرمود: «کار [[دنیا]] و [[آخرت]] هر دو سخت است، اما کار دنیا بدان سبب دشوار است که تو دست به چیزی از آن دراز نمی‌کنی، جز آن‌که شخص [[فاجر]] و [[بزه‌کاری]] را می‌بینی که پیش از تو بدان [[سبقت]] جسته است و اما کار آخرت دشوار است؛ زیرا کمک کاری در آخرت نمی‌یابی که تو را بدان کمک دهد»<ref>روضه کافی، ص۱۴۴؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص۳۳.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۱۵-۶۲۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۴۱۵

ویرایش