ابوالقاسم مغربی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سال' به 'سال'
جز (جایگزینی متن - 'پرونده:9030760879.jpg|22px]] 22px جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی') |
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابوالقاسم حسین بن علی بن حسین بن محمد بن یوسف مغربی بغدادی]] معروف به [[وزیر مغربی]] و [[ابن مغربی]] [[سیاستمدار]] [[شیعی]]، [[وزیر]]، ادیب، لغت شناس، [[مورخ]]، نسبشناس، کاتب، شاعر، [[مفسر]]، منجم، [[فیلسوف]] و [[حافظ قرآن]] که در سیزدهم [[ذیحجه]] | [[ابوالقاسم حسین بن علی بن حسین بن محمد بن یوسف مغربی بغدادی]] معروف به [[وزیر مغربی]] و [[ابن مغربی]] [[سیاستمدار]] [[شیعی]]، [[وزیر]]، ادیب، لغت شناس، [[مورخ]]، نسبشناس، کاتب، شاعر، [[مفسر]]، منجم، [[فیلسوف]] و [[حافظ قرآن]] که در سیزدهم [[ذیحجه]] سال ۳۷۰ه در [[مصر]]<ref>معجم الأدباء ۱۰ / ۸۰؛ المنتظم ۱۵ / ۱۸۵.</ref> یا [[حلب]] به [[دنیا]] آمد. <ref>بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۲.</ref> اصل او از [[بصره]] بود؛ <ref> سیر اعلام النبلاء ۱۷ / ۳۹۵.</ref> ازاین رو او را [[مغربی]] میگفتند که جد پدرش، متصدی [[دیوان]] [[مغرب]] بوده <ref>سیر اعلام النبلاء ۱۷ / ۳۹۵؛ بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۲.</ref> یا در [[غرب]] [[بغداد]] [[حاکم]] بوده است؛ ولی [[ابن خلکان]] [[معتقد]] است وی حقیقه [[اهل مغرب]] است. <ref>وفیات الاعیان ۲ / ۱۷۷.</ref> وی از [[نوادگان]] [[بهرام گور ساسانی]] و [[پدر]] و جدش از [[خواص]] و [[کاتبان]] [[امیر سیف الدوله حمدانی]] بودند. مادرش [[فاطمه]] نیز دختر عالم بزرگ شیعی [[محمد بن ابراهیم نعمانی]] نویسنده الغیبه بوده است. <ref>رجال نجاشی ۱ / ۱۹۱؛ بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۲.</ref> بنا به نوشته پدرش در پشت کتاب [[مختصر اصلاح المنطق]]، وی بیش از چهارده سال نداشت که [[قرآن]] و بعضی کتب نحو و لغت و پانزده هزار [[بیت]] [[شعر]] کهن را [[حفظ]] کرد. فن خط را به خوبی آموخت و [[علم]] [[جبر]]، مقابله و دیگر [[فنون]] حساب را به اندازه ای که برای یک کاتب نیاز بود، فرا گرفت<ref>الذخیره فی محاسن اهل الجزیره ۴ / ۲۳۷.</ref> و هنوز هفده سالگی را به پایان نرسانده بود که دست به اختصار کتاب اصلاح المنطق ابن سکّیت (در لغت) زد و با حفظ عبارات و موارد سودمند، در تلخیص آن کوشید و در ترتیب بابهای آن هر جا که لازم بود، [[تغییر]] داد و در نهایت آن را به درخواست پدرش به [[نظم]] درآورد. <ref>الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۱.</ref> درخشش ادبی او در باب نظم و [[نثر]] باعث شد به وی [[لقب]] «ذوالجلاتین» بدهند. <ref>دُمیة القصر ۱ / ۱۱۶.</ref> او در نظم و نثر از شیوه [[ابن معتز]] [[پیروی]] میکرد<ref> تتمة یتیمة الدهر ۵ / ۳۵.</ref> و با ادیب معروف معاصرش [[ابوالعلاء معرّی]] مراوده و مکاتبه داشت. <ref> دمیة القصر ۱ / ۱۱۵.</ref> ابوالعلاء رساله اغریضیه خود را به نام او تألیف کرده و برای او فرستاد. <ref>الوافی بالوفیات ۲ / ۴۴۴.</ref> گویند [[شریف مرتضی]] نیز کتاب [[المقنع فی الغیبه]] را برای [[وزیر]] [[مغربی]] نوشت. <ref>طبقات اعلام الشیعه ۲ / ۶۵.</ref> | ||
ابوالقاسم از پدرش و از وزیر [[ابوالفضل جعفر بن فضل بن فرات]] معروف به [[ابن حِنزابه]]، [[محمد بن حسین تنوخی]]، [[احمد بن ابراهیم بن فراس]]، [[ابوجعفر طحاوی]]، [[محمد بن عیسی نامی یشکری]]، [[ابوالحسن علی بن لؤلؤ حلبی]]، [[محمد بن داوود عسقلانی]]، [[یحیی بن علی اندلسی]] و برخی دیگر [[روایت]] کرده<ref>بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۳؛ لسان المیزان ۲ / ۳۰۱.</ref> و علاوه بر فرزندش [[ابویحیی عبدالحمید]] که از [[دانشمندان]] [[زمان]] خود بود، [[ابوالحسن بن طیب فارقی]]، [[ابوالجوائز حسن بن باری واسطی]]، [[ابومحمد رزقاللّه بن عبدالوهاب تمیمی]]، [[ابوغالب محمد بن احمد بن بشران نحوی]] و برخی دیگر نیز از او روایت کردهاند. <ref>بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۴.</ref> | ابوالقاسم از پدرش و از وزیر [[ابوالفضل جعفر بن فضل بن فرات]] معروف به [[ابن حِنزابه]]، [[محمد بن حسین تنوخی]]، [[احمد بن ابراهیم بن فراس]]، [[ابوجعفر طحاوی]]، [[محمد بن عیسی نامی یشکری]]، [[ابوالحسن علی بن لؤلؤ حلبی]]، [[محمد بن داوود عسقلانی]]، [[یحیی بن علی اندلسی]] و برخی دیگر [[روایت]] کرده<ref>بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۳؛ لسان المیزان ۲ / ۳۰۱.</ref> و علاوه بر فرزندش [[ابویحیی عبدالحمید]] که از [[دانشمندان]] [[زمان]] خود بود، [[ابوالحسن بن طیب فارقی]]، [[ابوالجوائز حسن بن باری واسطی]]، [[ابومحمد رزقاللّه بن عبدالوهاب تمیمی]]، [[ابوغالب محمد بن احمد بن بشران نحوی]] و برخی دیگر نیز از او روایت کردهاند. <ref>بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۴.</ref> | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[زندگی سیاسی]] وزیر مغربی به سال ۴۰۰ه برمیگردد؛ آن هنگام که وی و پدرش از [[مقربان]] و ندیمان الحاکم فاطمی در [[مصر]] بودند؛ ولی با [[ظهور]] کشمکشهای [[سیاسی]] در [[دستگاه خلافت]] فاطمی، [[خلیفه]] [[دست]] به [[کشتار]] شماری از امرای [[دولت]] زد و در این بین در سال ۴۰۰ه پدریا عمو و [[برادران]] وزیر مغربی کشته شدند و تنها وزیر مغربی توانست از مصر فرار کرده<ref>الاشاره الی مَن نال الوزاره ۴۷.</ref> و به [[شام]] بگریزد. وی در شام به [[حاکم]] [[رمله]] [[حسان بن مفرج بن جراح طائی]] [[پناهنده]] شد و سعی کرد حاکم رمله و سپس با [[مسافرت]] به [[حجاز]]، [[امیر]] [[مکه]] [[ابوالفتوح حسن بن جعفر علوی]] را علیه الحاکم باللّه [[متحد]] کند. <ref>معجم الادباء ۱۰ / ۸۰ و ۸۱.</ref> در نتیجه حاکم رمله با امیر مکه به عنوان [[خلافت]] [[بیعت]] کرد. در این میان الحاکم باللّه [[احساس]] خطر نمود و با بذل [[اموال]] به [[حاکم]] [[رمله]]، توانست از این [[اتحاد]] جلوگیری کند. <ref>الکامل فی التاریخ ۹ / ۳۳۲.</ref> پس از آن [[وزیر]] [[مغربی]] به [[عراق]] رفت و در [[بغداد]] به [[ابوغالب فخرالملک بویهی]] پیوست. القادر [[خلیفه عباسی]] او را متهم کرد که به منظور اخلال در [[دولت عباسی]] به بغداد آمده و از فخرالملک خواست او را از خود دور کند؛ ولی فخرالملک، وزیر مغربی را به واسط برد. مدتی بعد فخرالملک در واسط کشته شد و وزیر مغربی توانست با جلب نظر القادر به بغداد برگردد. <ref>معجم الادباء ۱۰ / ۸۱؛ الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۲.</ref> پس از مدتی وزیر مغربی به [[موصل]] رفت و در آنجا به [[وزارت]] ابوالمنیع قرواش (از امرای بنی [[عقیل]] موصل) رسید و سپس در سال ۴۱۴ه در بغداد به وزارت مشرف الدین بویهی [[منصوب]] شد؛ اما پس از ده ماه وزارت در دستگاه [[آل بویه]] ابوالقاسم به دلیل اختلافاتی که با [[ترکان]] پیدا کرد، وزارت را رها کرده و نزد قرواش به موصل بازگشت و برای بار دوم در سال ۴۱۵ه وزیر و کاتب دربار او گشت. <ref>الکامل فی التاریخ ۹ / ۳۳۱ و ۳۳۵.</ref> در همین سال (۴۱۵ه) در [[کوفه]] میان [[علویان]] و [[عباسیان]] نزاعی برخاست که با دخالت القادر باللّه و [[عزل]] [[نقیب]] کوفه [[علی بن ابی طالب]] [[عمر]]، داماد وزیر مغربی این [[نزاع]] پایان گرفت؛ اما وزیر مغربی در مورد عزل دامادش با [[خلیفه]] [[مخالفت]] کرد؛ ازاین رو خلیفه نیز به قرواش [[امیر]] موصل دستور داد تا ابن مغربی را از خود طرد کند. ابن مغربی این بار به دیاربکر [[هجرت]] کرد و نزد [[ابونصر احمد بن مروان]] امیر آن دیار رفت<ref> الکامل فی التاریخ ۹ / ۳۳۶.</ref> و وزارت او را تا پایان عمر عهده دار شد. <ref> معجم الادباء ۱۰ / ۸۲.</ref> | [[زندگی سیاسی]] وزیر مغربی به سال ۴۰۰ه برمیگردد؛ آن هنگام که وی و پدرش از [[مقربان]] و ندیمان الحاکم فاطمی در [[مصر]] بودند؛ ولی با [[ظهور]] کشمکشهای [[سیاسی]] در [[دستگاه خلافت]] فاطمی، [[خلیفه]] [[دست]] به [[کشتار]] شماری از امرای [[دولت]] زد و در این بین در سال ۴۰۰ه پدریا عمو و [[برادران]] وزیر مغربی کشته شدند و تنها وزیر مغربی توانست از مصر فرار کرده<ref>الاشاره الی مَن نال الوزاره ۴۷.</ref> و به [[شام]] بگریزد. وی در شام به [[حاکم]] [[رمله]] [[حسان بن مفرج بن جراح طائی]] [[پناهنده]] شد و سعی کرد حاکم رمله و سپس با [[مسافرت]] به [[حجاز]]، [[امیر]] [[مکه]] [[ابوالفتوح حسن بن جعفر علوی]] را علیه الحاکم باللّه [[متحد]] کند. <ref>معجم الادباء ۱۰ / ۸۰ و ۸۱.</ref> در نتیجه حاکم رمله با امیر مکه به عنوان [[خلافت]] [[بیعت]] کرد. در این میان الحاکم باللّه [[احساس]] خطر نمود و با بذل [[اموال]] به [[حاکم]] [[رمله]]، توانست از این [[اتحاد]] جلوگیری کند. <ref>الکامل فی التاریخ ۹ / ۳۳۲.</ref> پس از آن [[وزیر]] [[مغربی]] به [[عراق]] رفت و در [[بغداد]] به [[ابوغالب فخرالملک بویهی]] پیوست. القادر [[خلیفه عباسی]] او را متهم کرد که به منظور اخلال در [[دولت عباسی]] به بغداد آمده و از فخرالملک خواست او را از خود دور کند؛ ولی فخرالملک، وزیر مغربی را به واسط برد. مدتی بعد فخرالملک در واسط کشته شد و وزیر مغربی توانست با جلب نظر القادر به بغداد برگردد. <ref>معجم الادباء ۱۰ / ۸۱؛ الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۲.</ref> پس از مدتی وزیر مغربی به [[موصل]] رفت و در آنجا به [[وزارت]] ابوالمنیع قرواش (از امرای بنی [[عقیل]] موصل) رسید و سپس در سال ۴۱۴ه در بغداد به وزارت مشرف الدین بویهی [[منصوب]] شد؛ اما پس از ده ماه وزارت در دستگاه [[آل بویه]] ابوالقاسم به دلیل اختلافاتی که با [[ترکان]] پیدا کرد، وزارت را رها کرده و نزد قرواش به موصل بازگشت و برای بار دوم در سال ۴۱۵ه وزیر و کاتب دربار او گشت. <ref>الکامل فی التاریخ ۹ / ۳۳۱ و ۳۳۵.</ref> در همین سال (۴۱۵ه) در [[کوفه]] میان [[علویان]] و [[عباسیان]] نزاعی برخاست که با دخالت القادر باللّه و [[عزل]] [[نقیب]] کوفه [[علی بن ابی طالب]] [[عمر]]، داماد وزیر مغربی این [[نزاع]] پایان گرفت؛ اما وزیر مغربی در مورد عزل دامادش با [[خلیفه]] [[مخالفت]] کرد؛ ازاین رو خلیفه نیز به قرواش [[امیر]] موصل دستور داد تا ابن مغربی را از خود طرد کند. ابن مغربی این بار به دیاربکر [[هجرت]] کرد و نزد [[ابونصر احمد بن مروان]] امیر آن دیار رفت<ref> الکامل فی التاریخ ۹ / ۳۳۶.</ref> و وزارت او را تا پایان عمر عهده دار شد. <ref> معجم الادباء ۱۰ / ۸۲.</ref> | ||
ابن مغربی با وجود شایستگیهایی که در باب [[سیاست]] از خود نشان داد و جامعیتی که در بسیاری از [[علوم]] داشت، او را فردی [[جسور]]، [[بیباک]]، بیتدبیر و [[متکبر]] دانستهاند. <ref> بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۳.</ref> وی در نهایت در [[ماه رمضان]] | ابن مغربی با وجود شایستگیهایی که در باب [[سیاست]] از خود نشان داد و جامعیتی که در بسیاری از [[علوم]] داشت، او را فردی [[جسور]]، [[بیباک]]، بیتدبیر و [[متکبر]] دانستهاند. <ref> بغیة الطلب ۶ / ۲۵۳۳.</ref> وی در نهایت در [[ماه رمضان]] سال ۴۱۸ه <ref>رجال نجاشی ۱ / ۱۹۲.</ref> در میّافارقین (از شهرهای دیاربکر) [[مسموم]] شده و از [[دنیا]] رفت. <ref>مختصر تاریخ دمشق ۷ / ۱۱۴.</ref> طبق وصیتش جنازه او را به [[نجف اشرف]] منتقل کرده و به [[خاک]] سپردند. <ref>الذخیره ۴ / ۲۳۹؛ وفیات الاعیان ۲ / ۱۷۶.</ref> | ||
آثار او عبارتاند از: المصابیح فی تفسیر القران، <ref> معالم العلماء ۱۳۸.</ref> خصائص علم القران. <ref> رجال نجاشی ۱ / ۱۹۱.</ref> افندی احتمال داده کتاب اخیر عیناً همان کتاب المصابیح باشد. <ref> ریاض العلماء ۲ / ۱۴۶.</ref> اختصار غریب المصنف (مختصر غریب الکلام)، رسالهای درباره قاضی و حاکم، الالحاق بالإشتقاق، اختیار شعر ابیتمام، اختیار شعر البُحتُری، اختیار شعر المتنبّی والطعن علیه، اختصار مختصر اصلاح المنطق <ref>رجال نجاشی ۱ / ۱۹۱ و ۱۹۲.</ref> [[ابن سکیت]] در لغت. با اینکه [[ابن بسّام]] تصریح میکند: وزیر مغربی، اصلاح المنطق ابن سکیت را مختصر کرده، <ref>الذخیره ۴ / ۲۳۷.</ref> با وجود این، [[حاجی خلیفه]] [[گمان]] کرده وی اصلاح المنطق [[ابوحنیفه دینوری]] را [[تهذیب]] و تلخیص نموده است. <ref> کشف الظنون ۱ / ۱۰۸.</ref> نسخههای خطی از مختصر اصلاح المنطق که از آن با عنوان المُنَخّل نیز یاد میشود، در کتابخانه اسکو اسپانیا و بعضی کتابخانههای دیگر موجود است. <ref>الذریعه ۲۳ / ۲۰ و ۲۱؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> اختصار الاغانی (اختیار الاغانی) نسخههایی از آن در کتابخانه ملی پاریس موجود است، <ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> المأثور فی مُلَح الخدور، السیرة النبویه گزیدهای از اثر [[ابن هشام]]، الایناس<ref> الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۳ و ۴۴۴.</ref> به گفته [[ابن خلکان]] کتاب الایناس با حجم کمش بسیار پرفایده بوده و بر وسعت اطلاعات نویسنده دلالت دارد. <ref> وفیات الاعیان ۲ / ۱۷۲.</ref> کتاب مذکور با عنوان الایناس فی علم الانساب چاپ شده است. <ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> ادب الخواص<ref>الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۳.</ref> که با عنوان «ادب الخواص فی المختار من بلاغات قبائل العرب و اخبارها و انسابها و ایامها» به چاپ رسیده<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> و [[ابن خلکان]] در مواردی از این کتاب نقل کرده است. <ref>وفیات الأعیان ۲ / ۱۷۲ و ۱۷۷.</ref> [[دیوان]] ترسل، دیوان [[شعر]]<ref>الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۳.</ref> و [[نثر]]. نمونههایی از اشعار او در بعضی منابع آمده است؛ <ref> معجم الادباء ۱۰ / ۸۲ ـ ۹۰؛ الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۶ ـ ۴۴۶؛ اعیان الشیعه ۶ / ۱۱۴ ـ ۱۱۶.</ref> از جمله قصیدهای در سوگ [[سید رضی]] سروده که [[باخرزی]] قسمتی از آن را نقل کرده است. <ref>دمیة القصر ۱ / ۱۱۹.</ref> السیاسه (رسالةٌ فی السیاسه) که چاپ شده است، <ref> الأعلام ۲ / ۲۴۵.</ref> زیاداتی بر فهرست الندیم که در واقع تکملهای بر آن بوده و یاقوت از آن نقل قول کرده است، <ref> معجم الادباء ۱۸ / ۱۰۴.</ref> العماد در [[نجوم]]، <ref> کشف الظنون ۲ / ۱۴۴۱.</ref> رسالهای در لغت و ادب مشتمل بر پاسخ به سؤالات و [[نامهها]] که قسمتی از آن را ابن بسّام نقل کرده است، <ref>الذخیره ۴ / ۲۳۹ ـ ۲۵۹.</ref> املائات که شماری از آن در [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] بوده و احتمالاً همان المصابیح فی [[تفسیر القرآن]] سابق است، فضائل القبائل، اخبار بنی حمدان و اشعارهم، الشاهد و الغائب، <ref>طبقات المفسرین (داوودی) ۱ / ۱۵۶.</ref> اثری اصیل در [[فرهنگ]] [[تاریخی]] [[زبان عربی]] با توضیح در مورد ریشهها و صورتهای متداول قدیم و جدید لغات [[عرب]]، <ref> دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> کتاب علم الصرف، <ref>الشیعه و فنون الإسلام ۹۱.</ref> [[رجال]] الوزیر المغربی<ref> الذریعه ۱۰ / ۱۵۸.</ref><ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۳ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۳، ص۱۴۵-۱۴۷.</ref> | آثار او عبارتاند از: المصابیح فی تفسیر القران، <ref> معالم العلماء ۱۳۸.</ref> خصائص علم القران. <ref> رجال نجاشی ۱ / ۱۹۱.</ref> افندی احتمال داده کتاب اخیر عیناً همان کتاب المصابیح باشد. <ref> ریاض العلماء ۲ / ۱۴۶.</ref> اختصار غریب المصنف (مختصر غریب الکلام)، رسالهای درباره قاضی و حاکم، الالحاق بالإشتقاق، اختیار شعر ابیتمام، اختیار شعر البُحتُری، اختیار شعر المتنبّی والطعن علیه، اختصار مختصر اصلاح المنطق <ref>رجال نجاشی ۱ / ۱۹۱ و ۱۹۲.</ref> [[ابن سکیت]] در لغت. با اینکه [[ابن بسّام]] تصریح میکند: وزیر مغربی، اصلاح المنطق ابن سکیت را مختصر کرده، <ref>الذخیره ۴ / ۲۳۷.</ref> با وجود این، [[حاجی خلیفه]] [[گمان]] کرده وی اصلاح المنطق [[ابوحنیفه دینوری]] را [[تهذیب]] و تلخیص نموده است. <ref> کشف الظنون ۱ / ۱۰۸.</ref> نسخههای خطی از مختصر اصلاح المنطق که از آن با عنوان المُنَخّل نیز یاد میشود، در کتابخانه اسکو اسپانیا و بعضی کتابخانههای دیگر موجود است. <ref>الذریعه ۲۳ / ۲۰ و ۲۱؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> اختصار الاغانی (اختیار الاغانی) نسخههایی از آن در کتابخانه ملی پاریس موجود است، <ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> المأثور فی مُلَح الخدور، السیرة النبویه گزیدهای از اثر [[ابن هشام]]، الایناس<ref> الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۳ و ۴۴۴.</ref> به گفته [[ابن خلکان]] کتاب الایناس با حجم کمش بسیار پرفایده بوده و بر وسعت اطلاعات نویسنده دلالت دارد. <ref> وفیات الاعیان ۲ / ۱۷۲.</ref> کتاب مذکور با عنوان الایناس فی علم الانساب چاپ شده است. <ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> ادب الخواص<ref>الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۳.</ref> که با عنوان «ادب الخواص فی المختار من بلاغات قبائل العرب و اخبارها و انسابها و ایامها» به چاپ رسیده<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> و [[ابن خلکان]] در مواردی از این کتاب نقل کرده است. <ref>وفیات الأعیان ۲ / ۱۷۲ و ۱۷۷.</ref> [[دیوان]] ترسل، دیوان [[شعر]]<ref>الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۳.</ref> و [[نثر]]. نمونههایی از اشعار او در بعضی منابع آمده است؛ <ref> معجم الادباء ۱۰ / ۸۲ ـ ۹۰؛ الوافی بالوفیات ۱۲ / ۴۴۶ ـ ۴۴۶؛ اعیان الشیعه ۶ / ۱۱۴ ـ ۱۱۶.</ref> از جمله قصیدهای در سوگ [[سید رضی]] سروده که [[باخرزی]] قسمتی از آن را نقل کرده است. <ref>دمیة القصر ۱ / ۱۱۹.</ref> السیاسه (رسالةٌ فی السیاسه) که چاپ شده است، <ref> الأعلام ۲ / ۲۴۵.</ref> زیاداتی بر فهرست الندیم که در واقع تکملهای بر آن بوده و یاقوت از آن نقل قول کرده است، <ref> معجم الادباء ۱۸ / ۱۰۴.</ref> العماد در [[نجوم]]، <ref> کشف الظنون ۲ / ۱۴۴۱.</ref> رسالهای در لغت و ادب مشتمل بر پاسخ به سؤالات و [[نامهها]] که قسمتی از آن را ابن بسّام نقل کرده است، <ref>الذخیره ۴ / ۲۳۹ ـ ۲۵۹.</ref> املائات که شماری از آن در [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] بوده و احتمالاً همان المصابیح فی [[تفسیر القرآن]] سابق است، فضائل القبائل، اخبار بنی حمدان و اشعارهم، الشاهد و الغائب، <ref>طبقات المفسرین (داوودی) ۱ / ۱۵۶.</ref> اثری اصیل در [[فرهنگ]] [[تاریخی]] [[زبان عربی]] با توضیح در مورد ریشهها و صورتهای متداول قدیم و جدید لغات [[عرب]]، <ref> دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۶ / ۱۷۹.</ref> کتاب علم الصرف، <ref>الشیعه و فنون الإسلام ۹۱.</ref> [[رجال]] الوزیر المغربی<ref> الذریعه ۱۰ / ۱۵۸.</ref><ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۳ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۳، ص۱۴۵-۱۴۷.</ref> |