جز
جایگزینی متن - 'سال' به 'سال'
جز (جایگزینی متن - 'صحابه نگاران' به 'صحابهنگاران') |
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
ابوحماد صدایی [[نیکو]] برای [[قرائت قرآن]] داشت و چون نزد عمر [[قرآن]] خواند، عمر گریست<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۲۹۹؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref>. وی همچنین یکی از جمع کنندگان قرآن بود که مصحفش متفاوت از [[مصحف]] [[عثمان]] بود. این مصحف که به خط خود [[عقبة بن عامر]] بود (و فی آخره بخطه و کتب عقبة بن عامر بیده) تا [[زمان]] [[ابن یونس مصری]] وجود داشت و [[علما]] هیچ شکی در اینکه مصحف عقبة بن عامر است نداشتند<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶.</ref>. او افزون بر قرائت قرآن، در نقل [[حدیث]] نیز فعال و از جمله کسانی بود که عمر آنها را گرد آورده و از پراکندن [[احادیث]] در مناطق دوردست برحذر داشت. آنان نیز تا زمانی که عمر زنده بود، به سفارش وی پایبند بودند و از او جدا نشدند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۵۰۰.</ref>. | ابوحماد صدایی [[نیکو]] برای [[قرائت قرآن]] داشت و چون نزد عمر [[قرآن]] خواند، عمر گریست<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۲۹۹؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref>. وی همچنین یکی از جمع کنندگان قرآن بود که مصحفش متفاوت از [[مصحف]] [[عثمان]] بود. این مصحف که به خط خود [[عقبة بن عامر]] بود (و فی آخره بخطه و کتب عقبة بن عامر بیده) تا [[زمان]] [[ابن یونس مصری]] وجود داشت و [[علما]] هیچ شکی در اینکه مصحف عقبة بن عامر است نداشتند<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶.</ref>. او افزون بر قرائت قرآن، در نقل [[حدیث]] نیز فعال و از جمله کسانی بود که عمر آنها را گرد آورده و از پراکندن [[احادیث]] در مناطق دوردست برحذر داشت. آنان نیز تا زمانی که عمر زنده بود، به سفارش وی پایبند بودند و از او جدا نشدند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۵۰۰.</ref>. | ||
بنا بر برخی گزارشها، او در [[صفین]] همراه معاویه بود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابن قتیبه، ص۲۷۹؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref>. با این حال منقری<ref>منقری، ص۵۰۷.</ref> او را یکی از [[یاران امام علی]] {{ع}} دانسته است که به عنوان [[شاهد]]، [[نامه]] [[تحکیم]] را [[امضا]] کردند. حوادث بعدی زندگانی وی، از جمله پذیرش [[فرمانداری]] [[مصر]] از سوی [[معاویه]]، گزارش اول را [[تأیید]] میکند. او پس از [[مرگ]] [[برادر]] معاویه، [[عتبة بن ابی سفیان]] در سال ۴۴، [[حکمرانی]] مصر را از سوی معاویه پذیرفت<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۶؛ مزی، ج۲۰، ص۲۰۳؛ ابن ابی حائم، ج۶، ص۳۱۳.</ref>. ابن یونس و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۱.</ref> تعبیر ولی الجند دارند. کندی [[نماز]] و [[خراج]] مصر را به عهده وی ذکر میکند<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶.</ref>. گزارشی حکایت از این دارد که وی برای [[امامت جماعت]] [[کراهت]] داشت و به [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} که [[اشتباه]] و نقصان در [[نماز جماعت]] را به عهده [[امام]] و نه [[مأموم]] میدانست استناد میکرد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۹.</ref> که این ماجرا باید پیش از فرمانداری وی باشد. او دو سال و سه ماه در سمت فرمانداری مصر باقی بود<ref>ابن عساکر، ج۳۰، ص۵۰۱.</ref> و چون معاویه [[تصمیم]] به برکناریاش گرفت، او را به بهانهای به [[جنگ]] دریایی فرستاد<ref>ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و [[مسلمة بن مخلد]] را به [[ولایت]] مصر گماشت. [[عقبه]] پس از حرکت، متوجه [[عزل]] خود شد و این [[اقدام]] را به دور از [[انصاف]] دانست<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۶.</ref>. عزل وی از [[امارت مصر]]، در [[ربیع الاول]] | بنا بر برخی گزارشها، او در [[صفین]] همراه معاویه بود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابن قتیبه، ص۲۷۹؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref>. با این حال منقری<ref>منقری، ص۵۰۷.</ref> او را یکی از [[یاران امام علی]] {{ع}} دانسته است که به عنوان [[شاهد]]، [[نامه]] [[تحکیم]] را [[امضا]] کردند. حوادث بعدی زندگانی وی، از جمله پذیرش [[فرمانداری]] [[مصر]] از سوی [[معاویه]]، گزارش اول را [[تأیید]] میکند. او پس از [[مرگ]] [[برادر]] معاویه، [[عتبة بن ابی سفیان]] در سال ۴۴، [[حکمرانی]] مصر را از سوی معاویه پذیرفت<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۶؛ مزی، ج۲۰، ص۲۰۳؛ ابن ابی حائم، ج۶، ص۳۱۳.</ref>. ابن یونس و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۱.</ref> تعبیر ولی الجند دارند. کندی [[نماز]] و [[خراج]] مصر را به عهده وی ذکر میکند<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶.</ref>. گزارشی حکایت از این دارد که وی برای [[امامت جماعت]] [[کراهت]] داشت و به [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} که [[اشتباه]] و نقصان در [[نماز جماعت]] را به عهده [[امام]] و نه [[مأموم]] میدانست استناد میکرد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۹.</ref> که این ماجرا باید پیش از فرمانداری وی باشد. او دو سال و سه ماه در سمت فرمانداری مصر باقی بود<ref>ابن عساکر، ج۳۰، ص۵۰۱.</ref> و چون معاویه [[تصمیم]] به برکناریاش گرفت، او را به بهانهای به [[جنگ]] دریایی فرستاد<ref>ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و [[مسلمة بن مخلد]] را به [[ولایت]] مصر گماشت. [[عقبه]] پس از حرکت، متوجه [[عزل]] خود شد و این [[اقدام]] را به دور از [[انصاف]] دانست<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۶.</ref>. عزل وی از [[امارت مصر]]، در [[ربیع الاول]] سال ۴۷ بود<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶.</ref>. [[ابوایوب انصاری]] بدو به خاطر اینکه نماز [[مغرب]] را به تأخیر انداخت، [[اعتراض]] کرد و گفت: [[مردم]] [[گمان]] میکنند نماز [[پیامبر]] نیز اینگونه بوده است؛ زیرا تو [[حضرت]] را دیدهای و با او بودهای. او نیز علت تأخیر را مشغله کاری ذکر کرد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۷.</ref>؛ چنان که خود میگفت: در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} پیش از مغرب دو رکعت نماز میگزاردیم، ولی اینکه به خاطر مشغله، [[توفیق]] چنین عملی نداریم<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۵۵.</ref>. | ||
وی که موهایش را با رنگ سیاه رنگ میکرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۱؛ ابن حبان، ج۳، ص۲۸۰.</ref> [[عشق]] و علاقه فراوانی به [[تیراندازی]] داشت و به عنوان یکی از تیراندازان از او یاد میشود<ref>ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref>. تمرین تیراندازی، کار هر [[روز]] او بود. وقتی کسی که همراهش به تیراندازی میآمد خسته میشد، برای وی [[حدیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} میخواند که برای یک تیر، سه نفر وارد [[بهشت]] میشوند که یکی از آنها، تیرانداز است<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۷.</ref>. هنگام [[مرگ]] نیز هفتاد و اندی کمان با تیرهایش داشت که برای استفاده آنها در [[راه خدا]] [[وصیت]] کرد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. از او احادیثی درباره تیراندازی باقی مانده است<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۴.</ref>. براساس گزارشی داستانی، در خوابی که یکی از دوستانش دید، بدو سفارش شد به [[عقبه]] [[وعده]] [[دوزخ]] دهد. چون این [[خواب]] را به او گفتند، عقبه آن را [[شیطان]] دانست. [[دوست]] عقبه دوباره آن فرد را در خواب دید و سخن عقبه را بدو گفتند. آن فرد سخن عقبه را [[تأیید]] کرد و گفت: هر تیری که وی میاندازد، به صورت و چشمهای من اصابت میکند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۸.</ref>. | وی که موهایش را با رنگ سیاه رنگ میکرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۱؛ ابن حبان، ج۳، ص۲۸۰.</ref> [[عشق]] و علاقه فراوانی به [[تیراندازی]] داشت و به عنوان یکی از تیراندازان از او یاد میشود<ref>ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref>. تمرین تیراندازی، کار هر [[روز]] او بود. وقتی کسی که همراهش به تیراندازی میآمد خسته میشد، برای وی [[حدیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} میخواند که برای یک تیر، سه نفر وارد [[بهشت]] میشوند که یکی از آنها، تیرانداز است<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۷.</ref>. هنگام [[مرگ]] نیز هفتاد و اندی کمان با تیرهایش داشت که برای استفاده آنها در [[راه خدا]] [[وصیت]] کرد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. از او احادیثی درباره تیراندازی باقی مانده است<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۴.</ref>. براساس گزارشی داستانی، در خوابی که یکی از دوستانش دید، بدو سفارش شد به [[عقبه]] [[وعده]] [[دوزخ]] دهد. چون این [[خواب]] را به او گفتند، عقبه آن را [[شیطان]] دانست. [[دوست]] عقبه دوباره آن فرد را در خواب دید و سخن عقبه را بدو گفتند. آن فرد سخن عقبه را [[تأیید]] کرد و گفت: هر تیری که وی میاندازد، به صورت و چشمهای من اصابت میکند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۸.</ref>. |