جز
جایگزینی متن - 'قبیله بکر بن وائل' به 'قبیله بکر بن وائل'
جز (جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سوارهنظام') |
جز (جایگزینی متن - 'قبیله بکر بن وائل' به 'قبیله بکر بن وائل') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در [[نقلی]] دیگر از [[زید بن وهب جهنی]] آمده، روزی که [[حضرت علی]] {{ع}} [[پرچم]] [[سپاه]] را به [[هاشم مرقال]] داد، در آن روز [[هاشم]] دو [[زره]] به تن داشت، [[امام]] {{ع}} از روی [[مزاح]] به او فرمود: "ای [[هاشم بن عتبه|هاشم]]، آیا خوفی بر [[جان]] خودت نداری که یک چشم داری و [[ترسو]] باشی؟" | در [[نقلی]] دیگر از [[زید بن وهب جهنی]] آمده، روزی که [[حضرت علی]] {{ع}} [[پرچم]] [[سپاه]] را به [[هاشم مرقال]] داد، در آن روز [[هاشم]] دو [[زره]] به تن داشت، [[امام]] {{ع}} از روی [[مزاح]] به او فرمود: "ای [[هاشم بن عتبه|هاشم]]، آیا خوفی بر [[جان]] خودت نداری که یک چشم داری و [[ترسو]] باشی؟" | ||
[[هاشم بن عتبه|هاشم]] در پاسخ [[امام]] {{ع}} عرض کرد: "به زودی خواهید دانست که خوفی ندارم، به [[خدا]] [[سوگند]]، چنان به میان جبهههای این [[اعراب]] یورش خواهم برد، مانند کسی که به قصد [[آخرت]] [[دست]] از [[دنیا]] کشیده باشد". سپس نیزهای گرفت ولی همین که آن را تکان داد، [[شکست]]، بعد نیزۀ دیگری در دست گرفت و حرکت داد، آن را خشک و غیر قابل انعطاف یافت، آن را به دور انداخت، بعد نیزهای نرم خواست و [[رایت]] و [[پرچم]] را بر آن بست، و چون [[پرچم]] را به [[عزم]] میدان به اهتزاز در آورد، مردی از [[قبیله | [[هاشم بن عتبه|هاشم]] در پاسخ [[امام]] {{ع}} عرض کرد: "به زودی خواهید دانست که خوفی ندارم، به [[خدا]] [[سوگند]]، چنان به میان جبهههای این [[اعراب]] یورش خواهم برد، مانند کسی که به قصد [[آخرت]] [[دست]] از [[دنیا]] کشیده باشد". سپس نیزهای گرفت ولی همین که آن را تکان داد، [[شکست]]، بعد نیزۀ دیگری در دست گرفت و حرکت داد، آن را خشک و غیر قابل انعطاف یافت، آن را به دور انداخت، بعد نیزهای نرم خواست و [[رایت]] و [[پرچم]] را بر آن بست، و چون [[پرچم]] را به [[عزم]] میدان به اهتزاز در آورد، مردی از [[قبیله بکر بن وائل]] و از [[یاران]] [[هاشم بن عتبه|هاشم]] چند بار فریاد برآورد: به پیش ای [[هاشم بن عتبه|هاشم]]، به پیش ای [[هاشم بن عتبه|هاشم]]، بعد به او گفت: ای [[هاشم بن عتبه|هاشم]]، تو را چه شده باد در گلو انداختهای آیا [[ترس]] و بُزدلی بر تو چیره شده است؟ | ||
[[هاشم بن عتبه|هاشم]] وقتی این صدا را شنید، سؤال کرد: صاحب آن صدا کیست؟ گفتند: فلانی از [[یاران]] شماست. [[هاشم بن عتبه|هاشم]]، با اشاره به او گفت: آری، او [[اهل]] و سزاوار چنین سخنی است، بنابراین من پیش میروم چون دید من بر [[زمین]] افتادم، [[پرچم]] را برگیرد و حمله کند، سپس خطاب به نیروهای خودی گفت: "بندهای [[کفش]] و کمربندهای خویش را محکم ببندید، هرگاه دیدید که من [[پرچم]] را سه بار به حرکت درآوردم، بدانید که آهنگ حمله دارم، البته نباید هیچ کس از شما در حملهها از من پیشی بگیرد". | [[هاشم بن عتبه|هاشم]] وقتی این صدا را شنید، سؤال کرد: صاحب آن صدا کیست؟ گفتند: فلانی از [[یاران]] شماست. [[هاشم بن عتبه|هاشم]]، با اشاره به او گفت: آری، او [[اهل]] و سزاوار چنین سخنی است، بنابراین من پیش میروم چون دید من بر [[زمین]] افتادم، [[پرچم]] را برگیرد و حمله کند، سپس خطاب به نیروهای خودی گفت: "بندهای [[کفش]] و کمربندهای خویش را محکم ببندید، هرگاه دیدید که من [[پرچم]] را سه بار به حرکت درآوردم، بدانید که آهنگ حمله دارم، البته نباید هیچ کس از شما در حملهها از من پیشی بگیرد". |