معنویت: تفاوت میان نسخهها
←موانع معنویت
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
== موانع معنویت == | == موانع معنویت == | ||
# [[تکبر]]: شیطانیترین صفتی که ممکن است [[انسان]] را [[مبتلا]] کند و او را از مسیر [[شکوفایی معنوی]] بازدارد تکیر است که عبارت است از نسبت دادن هر گونه بزرگی و امتیاز به خود، بدون اینکه آن را [[عنایت]] و لطفی از سوی [[خداوند]] بداند و [[متواضعانه]] [[شکرگزار]] و [[منت]]پذیر او باشد. این آفت بزرگ [[معنوی]] در [[قرآن کریم]] به نامهای گوناگون مورد تأکید قرار گرفته است؛ نامهایی نظیر: «[[استعلا]]»، «[[علوّ]]»، «[[استکبار]]» و «تکبر» با گسترش [[روح]] تکبر و استکبار در انسان، نه تنها خود او به [[انحراف]] میرود و استعدادهای معنویاش را تباه میکند، بلکه دیگران را نیز با این توجیح که [[پستتر]] از او هستند، به زیر [[سلطه]] میآورد و [[فساد]] خود را به آنها تسری میدهد. | # '''[[تکبر]]:''' شیطانیترین صفتی که ممکن است [[انسان]] را [[مبتلا]] کند و او را از مسیر [[شکوفایی معنوی]] بازدارد تکیر است که عبارت است از نسبت دادن هر گونه بزرگی و امتیاز به خود، بدون اینکه آن را [[عنایت]] و لطفی از سوی [[خداوند]] بداند و [[متواضعانه]] [[شکرگزار]] و [[منت]]پذیر او باشد. این آفت بزرگ [[معنوی]] در [[قرآن کریم]] به نامهای گوناگون مورد تأکید قرار گرفته است؛ نامهایی نظیر: «[[استعلا]]»، «[[علوّ]]»، «[[استکبار]]» و «تکبر» با گسترش [[روح]] تکبر و استکبار در انسان، نه تنها خود او به [[انحراف]] میرود و استعدادهای معنویاش را تباه میکند، بلکه دیگران را نیز با این توجیح که [[پستتر]] از او هستند، به زیر [[سلطه]] میآورد و [[فساد]] خود را به آنها تسری میدهد. | ||
# [[حب دنیا]]: دل بستن به [[امور دنیوی]] حد یقف ندارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۱/۳/۱۳۸۷.</ref>؛ زیرا [[قلب]] و [[روح انسان]] جای خداست و گنجایش نامحدود دارد، به همین علت هرچه از دنیای محدود به دست آورد [[احساس]] سیری و [[رضایت]] نخواهد کرد، از این رو دامنه سلطه [[تجاوز]] و [[ستم]] به طور نامحدودی گسترده میشود و انسانهای [[مستکبر]] و [[سلطهگر]] پس از [[محرومیت]] خودشان از دستیابی به [[کمالات معنوی]] و قرارگرفتن در [[جاذبه]] [[لطف الهی]]، سایر [[مردم]] [[مستضعف]] و تحت سلطه خودشان را هم از کمالات معنوی [[محروم]] میکنند. | # '''[[حب دنیا]]:''' دل بستن به [[امور دنیوی]] حد یقف ندارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۱/۳/۱۳۸۷.</ref>؛ زیرا [[قلب]] و [[روح انسان]] جای خداست و گنجایش نامحدود دارد، به همین علت هرچه از دنیای محدود به دست آورد [[احساس]] سیری و [[رضایت]] نخواهد کرد، از این رو دامنه سلطه [[تجاوز]] و [[ستم]] به طور نامحدودی گسترده میشود و انسانهای [[مستکبر]] و [[سلطهگر]] پس از [[محرومیت]] خودشان از دستیابی به [[کمالات معنوی]] و قرارگرفتن در [[جاذبه]] [[لطف الهی]]، سایر [[مردم]] [[مستضعف]] و تحت سلطه خودشان را هم از کمالات معنوی [[محروم]] میکنند. | ||
# جدا انگاری [[دنیا]] و [[آخرت]]: یکی از بزرگترین مظاهر [[شرک]] در عصر حاضر، «تفکیک دنیا از [[آخرت]]» است. این تفکیک در مرحله اول دست [[پرهیزکاران]] و [[صالحان]] را از [[امور دنیوی]] کوتاه میکند و [[فرصت]] را به «[[زورگویان]] و چپاولگران و [[ابرقدرتها]]» میدهد، به طوری که گویی «[[استضعاف]] و [[استعباد]] و [[استثمار]] خلایق و [[علو]] و [[استکبار]] نسبت به [[بندگان خدا]] [[حق]] مسلم آنهاست»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۴/۱۳۶۸.</ref> و با [[تسلط]] [[اهل]] ستم، زمینههای [[تزکیه]] و [[شکوفایی معنوی]] برای [[مردم]] بسیار محدود میشود. تفکیک دنیا از آخرت [[شعار]] متحجرانی است که [[دین]] و معنویت بیخطر برای [[مستکبران]] را ترجیح میدهند و «قلبهای آنها جایگاه کنه [[مجاهدان]] [[فی سبیل الله]] و [[جوانان]] [[مؤمن]] و پرچمداران [[حقیقت]] است». | # '''جدا انگاری [[دنیا]] و [[آخرت]]:''' یکی از بزرگترین مظاهر [[شرک]] در عصر حاضر، «تفکیک دنیا از [[آخرت]]» است. این تفکیک در مرحله اول دست [[پرهیزکاران]] و [[صالحان]] را از [[امور دنیوی]] کوتاه میکند و [[فرصت]] را به «[[زورگویان]] و چپاولگران و [[ابرقدرتها]]» میدهد، به طوری که گویی «[[استضعاف]] و [[استعباد]] و [[استثمار]] خلایق و [[علو]] و [[استکبار]] نسبت به [[بندگان خدا]] [[حق]] مسلم آنهاست»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۴/۱۳۶۸.</ref> و با [[تسلط]] [[اهل]] ستم، زمینههای [[تزکیه]] و [[شکوفایی معنوی]] برای [[مردم]] بسیار محدود میشود. تفکیک دنیا از آخرت [[شعار]] متحجرانی است که [[دین]] و معنویت بیخطر برای [[مستکبران]] را ترجیح میدهند و «قلبهای آنها جایگاه کنه [[مجاهدان]] [[فی سبیل الله]] و [[جوانان]] [[مؤمن]] و پرچمداران [[حقیقت]] است». | ||
# [[لجاجت]]، تباه کننده سرمایه معنوی: لجاجت با [[تکبر]] و استکبار گره خورده است و افراد لجوج [[آمادگی]] پذیرش حقیقت را ندارند. همین موضوع موجب میشود که اولاً امکان [[تغییر]] و [[تحول]] [[اخلاقی]] خود را از دست میدهند. ثانیاً لجاجت «[[انسان]] را از حقیقت دور میکند و ثالثاً روزنههای [[روشنایی]] را در [[دل انسان]] میبندد و «در او، [[باطن]] و [[اعتقاد]] و عقیدهای [[دروغین]] به وجود میآید». یعنی اساس [[تفکر]] و [[باور]] او دروغین میشود، اگرچه در ابتدا میدانست این موضوع نادرست است، اما در اثر لجاجت به تدریج حقیقت در نظر او مشتبه میشود و با قوت بیشتری در برابر حق میایستد و استکبار میورزد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۱۱/۱۳۷۳.</ref>. | # '''[[لجاجت]]، تباه کننده سرمایه معنوی:''' لجاجت با [[تکبر]] و استکبار گره خورده است و افراد لجوج [[آمادگی]] پذیرش حقیقت را ندارند. همین موضوع موجب میشود که اولاً امکان [[تغییر]] و [[تحول]] [[اخلاقی]] خود را از دست میدهند. ثانیاً لجاجت «[[انسان]] را از حقیقت دور میکند و ثالثاً روزنههای [[روشنایی]] را در [[دل انسان]] میبندد و «در او، [[باطن]] و [[اعتقاد]] و عقیدهای [[دروغین]] به وجود میآید». یعنی اساس [[تفکر]] و [[باور]] او دروغین میشود، اگرچه در ابتدا میدانست این موضوع نادرست است، اما در اثر لجاجت به تدریج حقیقت در نظر او مشتبه میشود و با قوت بیشتری در برابر حق میایستد و استکبار میورزد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۱۱/۱۳۷۳.</ref>. | ||
# غرور: یکی دیگر از عوامل [[سقوط]] معنوی و موانع رشد و تعالی معنوی غرور است. غرور [[انسان]] را بزرگ مینماید و نسبت او را با [[خداوند]] به هم میزند. نسبت [[عبودیت]]، [[نیازمندی]] و [[فقر]] و نیستی ما را در [[جاذبه]] [[لطف الهی]] قرار میدهد. [[مغرور]] شدن به خود، مقدمه لغزیدن و مقدمه [[شکست]] خوردن است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۴/۲/۱۳۸۸.</ref> | # '''غرور:''' یکی دیگر از عوامل [[سقوط]] معنوی و موانع رشد و تعالی معنوی غرور است. غرور [[انسان]] را بزرگ مینماید و نسبت او را با [[خداوند]] به هم میزند. نسبت [[عبودیت]]، [[نیازمندی]] و [[فقر]] و نیستی ما را در [[جاذبه]] [[لطف الهی]] قرار میدهد. [[مغرور]] شدن به خود، مقدمه لغزیدن و مقدمه [[شکست]] خوردن است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۴/۲/۱۳۸۸.</ref> | ||
# بیتقوایی جمعی: وقتی [[تقوا]] در دلهای [[مردم]] یک [[جامعه]] رواج پیدا میکند، سایر مردم به [[راحتی]] تقوا میورزند و در مقابل، بیتقوایی نیز میتواند روی دیگران تأثیر گذارد و اگر این اثر زیاد شود، جامعه را متأثر میکند. «گاهی عمل یک فرد، روی یک مجموعه اثر میگذارد»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۷/۶/۱۳۷۰.</ref> و موجب [[سقوط]] و [[شقاوت]] یک گروه بزرگ میشود. در ابتدا به صورت لغزشهای سادهای است که در جامعه رواج پیدا میکند، اما گاهی به [[انحراف]] در [[عقیده]] منتهی میشود» و به [[سادگی]] [[اصلاح]] نمیپذیرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۶/۱۳۸۸.</ref>. | # '''بیتقوایی جمعی:''' وقتی [[تقوا]] در دلهای [[مردم]] یک [[جامعه]] رواج پیدا میکند، سایر مردم به [[راحتی]] تقوا میورزند و در مقابل، بیتقوایی نیز میتواند روی دیگران تأثیر گذارد و اگر این اثر زیاد شود، جامعه را متأثر میکند. «گاهی عمل یک فرد، روی یک مجموعه اثر میگذارد»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۷/۶/۱۳۷۰.</ref> و موجب [[سقوط]] و [[شقاوت]] یک گروه بزرگ میشود. در ابتدا به صورت لغزشهای سادهای است که در جامعه رواج پیدا میکند، اما گاهی به [[انحراف]] در [[عقیده]] منتهی میشود» و به [[سادگی]] [[اصلاح]] نمیپذیرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۶/۱۳۸۸.</ref>. | ||
# حکومتهای [[فاسد]]: در یک جامعه [[حاکمان]] و [[قدرتمندان]] نقش هنجار دهنده دارند و [[ارزشها]] و رفتارهای آنها معیار و الگوی مردم است. هم از این رو حکومتهای فاسد نمیتوانند محیط مناسبی را برای [[تهذیب]] [[اخلاقی]] و [[رشد معنوی]] به وجود بیاورند. «تهذیب اخلاقی در [[حکومت طاغوت]] بسیار مشکل است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۷/۱۳۷۷.</ref>. در صورتی که ساختار [[اجتماعی]] بر اساس «[[نظامات]] [[جائر]]» و از ناحیه [[شیطان]] باشد، نمیتواند [[مردم]] را «به سر [[منزل]] مقصود برساند»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۸.</ref>. | # '''حکومتهای [[فاسد]]:''' در یک جامعه [[حاکمان]] و [[قدرتمندان]] نقش هنجار دهنده دارند و [[ارزشها]] و رفتارهای آنها معیار و الگوی مردم است. هم از این رو حکومتهای فاسد نمیتوانند محیط مناسبی را برای [[تهذیب]] [[اخلاقی]] و [[رشد معنوی]] به وجود بیاورند. «تهذیب اخلاقی در [[حکومت طاغوت]] بسیار مشکل است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۷/۱۳۷۷.</ref>. در صورتی که ساختار [[اجتماعی]] بر اساس «[[نظامات]] [[جائر]]» و از ناحیه [[شیطان]] باشد، نمیتواند [[مردم]] را «به سر [[منزل]] مقصود برساند»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۸.</ref>. | ||
# [[تحریف دین]] از سوی [[سلطهگران]]: [[گرایش]] به [[خدا]] و معنویت و میل به فراروی از عالم ماده با هستی و [[آفرینش انسان]] آمیخته شده و هیچ قدرتی بدون توجیه معنوی نمیتواند بر [[افکار]] و [[قلوب]] مردم [[تسلط]] یابد. بدون [[شک]] [[دین]] و معنویت [[حقیقی]] [[انسانها]] را بیدار میکند و از زیر [[سلطه]] بیرون میآورد و شرایط [[ناگواری]] را برای [[مستکبران]] و طبقه [[سلطهگر]] [[جامعه]] رقم میزند. [[دینی]] که از آموزههای سازنده تهی باشد و در سرگرم کردن مردم به امور شبه معنوی [[کارایی]] داشته باشد. در این مسیر [[ابرقدرتها]] به این نتیجه رسیدهاند که دین را از صفحه عالم بزدایند،... اگر چه به ظواهرش هم احتفاظ بشود»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۱۱/۱۳۶۸.</ref>. برای مقابله با این «استحاله معنوی» راه روشن این است که «از لحاظ بنیه معنوی، انسانها را سالم و [[قوی]] و خوب نگهداریم»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۱/۲/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۹۹ ـ ۴۰۲.</ref> | # '''[[تحریف دین]] از سوی [[سلطهگران]]:''' [[گرایش]] به [[خدا]] و معنویت و میل به فراروی از عالم ماده با هستی و [[آفرینش انسان]] آمیخته شده و هیچ قدرتی بدون توجیه معنوی نمیتواند بر [[افکار]] و [[قلوب]] مردم [[تسلط]] یابد. بدون [[شک]] [[دین]] و معنویت [[حقیقی]] [[انسانها]] را بیدار میکند و از زیر [[سلطه]] بیرون میآورد و شرایط [[ناگواری]] را برای [[مستکبران]] و طبقه [[سلطهگر]] [[جامعه]] رقم میزند. [[دینی]] که از آموزههای سازنده تهی باشد و در سرگرم کردن مردم به امور شبه معنوی [[کارایی]] داشته باشد. در این مسیر [[ابرقدرتها]] به این نتیجه رسیدهاند که دین را از صفحه عالم بزدایند،... اگر چه به ظواهرش هم احتفاظ بشود»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۱۱/۱۳۶۸.</ref>. برای مقابله با این «استحاله معنوی» راه روشن این است که «از لحاظ بنیه معنوی، انسانها را سالم و [[قوی]] و خوب نگهداریم»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۱/۲/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۹۹ ـ ۴۰۲.</ref> | ||
# [[تبعیت]] از هواهای نفس: [[سقوط]] معنوی انسان مثل صعود معنویاش تدریجی و مرحله به مرحله است و [[آدمی]] قدم به قدم در اثر تمنیات و [[تمایلات]] حیوانی تنزل یافته و سیر نزولی میکند تا درکات را یکی بعد از دیگری تجربه کند و گاهی با یک متابعت از نفس به چندین [[مفاسد]] و مهالک [[مبتلا]] میشود<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۷۱.</ref>. انسان در اثر [[حاکمیت]] نفس بر خود، [[انوار]] [[عقل]] و [[ایمان]] را در خود خاموش میکند و ولادت ثانیه که ولادت انسانیه است را [[درک]] و دریافت نمیکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۶۹.</ref>. بنابراین [[حب]] به نفس ریشه معنویتسوزی و همه [[مشکلات]] سیر و سلوک عرفانی است<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۲۲.</ref>. | # '''[[تبعیت]] از هواهای نفس:''' [[سقوط]] معنوی انسان مثل صعود معنویاش تدریجی و مرحله به مرحله است و [[آدمی]] قدم به قدم در اثر تمنیات و [[تمایلات]] حیوانی تنزل یافته و سیر نزولی میکند تا درکات را یکی بعد از دیگری تجربه کند و گاهی با یک متابعت از نفس به چندین [[مفاسد]] و مهالک [[مبتلا]] میشود<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۷۱.</ref>. انسان در اثر [[حاکمیت]] نفس بر خود، [[انوار]] [[عقل]] و [[ایمان]] را در خود خاموش میکند و ولادت ثانیه که ولادت انسانیه است را [[درک]] و دریافت نمیکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۶۹.</ref>. بنابراین [[حب]] به نفس ریشه معنویتسوزی و همه [[مشکلات]] سیر و سلوک عرفانی است<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۲۲.</ref>. | ||
# [[حب دنیا]]: با توجه به [[آموزههای اسلامی]] همه خطاها از [[حب]] دنیاست، از حب [[شهرت]] است که [[محبت دنیا]] انسان را به [[هلاکت]] [[ابدی]] میکشاند<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۲۴؛ صحیفه امام، ج۶، ص۲۸۴.</ref>. | # '''[[حب دنیا]]:''' با توجه به [[آموزههای اسلامی]] همه خطاها از [[حب]] دنیاست، از حب [[شهرت]] است که [[محبت دنیا]] انسان را به [[هلاکت]] [[ابدی]] میکشاند<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۲۴؛ صحیفه امام، ج۶، ص۲۸۴.</ref>. | ||
# [[غفلت]] و [[فراموشی]] [[آخرت]]: [[معاد]] گریزی، غفلت از حساب و کتابهای [[قیامت]] و فراموش کردن آخرت در گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]]، مایه [[بدبختی]] و از دست دادن معنویت است<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref>. | # '''[[غفلت]] و [[فراموشی]] [[آخرت]]:''' [[معاد]] گریزی، غفلت از حساب و کتابهای [[قیامت]] و فراموش کردن آخرت در گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]]، مایه [[بدبختی]] و از دست دادن معنویت است<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref>. | ||
# [[انکار]] مقامات معنوی: یکی از بدترین خارهای طریق کمال و وصول به [[مقامات]] معنویه انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است چه اینکه این انکار [[روح]] [[شوق]] را میمیراند و [[آتش]] [[عشق]] را خاموش میکند و انسان را از [[طلب]] باز میدارد<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۰۷؛ آئینه جمال، ص۶۰-۶۱.</ref>. | # '''[[انکار]] مقامات معنوی:''' یکی از بدترین خارهای طریق کمال و وصول به [[مقامات]] معنویه انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است چه اینکه این انکار [[روح]] [[شوق]] را میمیراند و [[آتش]] [[عشق]] را خاموش میکند و انسان را از [[طلب]] باز میدارد<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۰۷؛ آئینه جمال، ص۶۰-۶۱.</ref>. | ||
# غفلت از [[گناه]] و کوچک شمردن آن: یکی از موانع مهم از دست دادن معنویت یا عدم دستیابی به معنویت، گناه کردن و کوچک دانستن گناه است. [[علم]] بدون عمل<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۲.</ref>، [[بغض]] [[عدل]] و حب [[ظلم]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، [[نفاق]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۷.</ref>، [[عصبیت]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۴۵.</ref> و... از موانع [[تربیت معنوی]] و [[سیر و سلوک]] [[الهی]] شمرده می شود<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۱۹.</ref>. | # '''غفلت از [[گناه]] و کوچک شمردن آن:''' یکی از موانع مهم از دست دادن معنویت یا عدم دستیابی به معنویت، گناه کردن و کوچک دانستن گناه است. [[علم]] بدون عمل<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۲.</ref>، [[بغض]] [[عدل]] و حب [[ظلم]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، [[نفاق]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۷.</ref>، [[عصبیت]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۴۵.</ref> و... از موانع [[تربیت معنوی]] و [[سیر و سلوک]] [[الهی]] شمرده می شود<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۱۹.</ref>. | ||
== نتیجه == | == نتیجه == |