اشرس بن حسان بکری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←عکس العمل مردم در مقابل سخنان امام علی{{ع}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
خدا پدرانشان را بیامرزد! آیا هیچ یک از آنان ممارست و [[جدّیت]] مرا در جنگ داشته و پیش قدمی و ایستادگیاش بیشتر از من بوده است؟ هنوز به بیست سالگی نرسیده بودم که آماده جنگ گردیدم و اکنون زیاده از شصت سال [[عمر]] دارم، و لیکن کسی که فرمانش را نمیپذیرند و از دستوراتش [[پیروی]] نمینمایند، رأی و [[تدبیر]] ندارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 349-355.</ref> | خدا پدرانشان را بیامرزد! آیا هیچ یک از آنان ممارست و [[جدّیت]] مرا در جنگ داشته و پیش قدمی و ایستادگیاش بیشتر از من بوده است؟ هنوز به بیست سالگی نرسیده بودم که آماده جنگ گردیدم و اکنون زیاده از شصت سال [[عمر]] دارم، و لیکن کسی که فرمانش را نمیپذیرند و از دستوراتش [[پیروی]] نمینمایند، رأی و [[تدبیر]] ندارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 349-355.</ref> | ||
==عکس العمل [[مردم]] در مقابل [[ | ==عکس العمل [[مردم]] در مقابل سخنان [[امام علی]]{{ع}}== | ||
بعد از این [[سخنرانی]] مفصّل و جالب که بهترین [[سخن]] در باب جنگ و [[جهاد]] است قاعدتاً باید [[مردم کوفه]] اعلام [[آمادگی]] مینمودند و خود را برای جنگ مهیّا میساختند، اما عکس العمل مردم کوفه خیلی [[تأسف]] انگیز و تأثر زاست و [[انسان]] را ناراحت و [[قلب]] او را [[اندوهگین]] و چهره را رنجور مینماید. [[سید رضی]] مینویسد: بعد از این سخنرانی حضرت در [[نخیله]]، دو مرد از یارانش جلو آمدند، یکی از آنها گفت: مرا تسلطی نیست مگر به خودم و برادرم. پس ای [[امیرالمؤمنین]] ما را به آنچه میخواهی امر فرما تا انجام دهیم. حضرت فرمود: کجا آنچه من میخواهم از شما پیش میرود و از شما دو کس چه آید؟!<ref>{{متن حدیث|وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ}}؛ نهج البلاغه فیض الاسلام، ذیل حکمت ۲۵۳، ص۱۲۱۲؛ صبحی صالح، ذیل حکمت ۲۶۱، ص۵۲۱؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۶۱.</ref>؛ | بعد از این [[سخنرانی]] مفصّل و جالب که بهترین [[سخن]] در باب جنگ و [[جهاد]] است قاعدتاً باید [[مردم کوفه]] اعلام [[آمادگی]] مینمودند و خود را برای جنگ مهیّا میساختند، اما عکس العمل مردم کوفه خیلی [[تأسف]] انگیز و تأثر زاست و [[انسان]] را ناراحت و [[قلب]] او را [[اندوهگین]] و چهره را رنجور مینماید. [[سید رضی]] مینویسد: بعد از این سخنرانی حضرت در [[نخیله]]، دو مرد از یارانش جلو آمدند، یکی از آنها گفت: مرا تسلطی نیست مگر به خودم و برادرم. پس ای [[امیرالمؤمنین]] ما را به آنچه میخواهی امر فرما تا انجام دهیم. حضرت فرمود: کجا آنچه من میخواهم از شما پیش میرود و از شما دو کس چه آید؟!<ref>{{متن حدیث|وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ}}؛ نهج البلاغه فیض الاسلام، ذیل حکمت ۲۵۳، ص۱۲۱۲؛ صبحی صالح، ذیل حکمت ۲۶۱، ص۵۲۱؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۶۱.</ref>؛ | ||