نظام سیاسی اسلام در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'اهل مدینه' به 'اهل مدینه'
جز (جایگزینی متن - 'حاکم بحرین' به 'حاکم بحرین') |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
در نوبت دوم، [[مهاجرین]] بیش از ۸۲ نفر بودند و تلاش [[نمایندگان]] [[قریش]] نزد [[نجاشی]] برای بازگرداندن آنان نتیجه معکوس داد. [[مسلمانان]] اجازه یافتند در [[سرزمین حبشه]] آزادانه [[زندگی]] کنند و آیینهای مذهبی خود را به جای آورند<ref>کامل ابن اثیر، ص۸۷-۸۹.</ref>. این حادثه، نشان داد که [[رسول خدا]] [[توانایی]] [[خروج]] از بنبست، را داشته و از این طریق توانسته، [[بحران]] اوجگیری فشار و [[شدت عمل]] [[مشرکین]] را به نفع [[مسلمین]] حل نماید. مضافاً بر اینکه درس آموزی بزرگی برای [[تاریخ اسلام]] به شمار میرود که مسلمانان نباید خود را پایبند [[خاک]] و آبی خاص بدانند و اگر محیطی مسلمین را [[تحمل]] نمیکرد و مانع [[پیشرفت]] و [[حیات]] [[اسلامی]] بود، لازم است که آن دیار را ترک گفته، سرزمین مناسب و مساعدی را برای اقامت [[انتخاب]] نمایند. [[هجرت به حبشه]] آزمونی بود که ثمرات [[نیک]] آن، [[تصمیم]] [[هجرت به مدینه]] را آسانتر نمود. | در نوبت دوم، [[مهاجرین]] بیش از ۸۲ نفر بودند و تلاش [[نمایندگان]] [[قریش]] نزد [[نجاشی]] برای بازگرداندن آنان نتیجه معکوس داد. [[مسلمانان]] اجازه یافتند در [[سرزمین حبشه]] آزادانه [[زندگی]] کنند و آیینهای مذهبی خود را به جای آورند<ref>کامل ابن اثیر، ص۸۷-۸۹.</ref>. این حادثه، نشان داد که [[رسول خدا]] [[توانایی]] [[خروج]] از بنبست، را داشته و از این طریق توانسته، [[بحران]] اوجگیری فشار و [[شدت عمل]] [[مشرکین]] را به نفع [[مسلمین]] حل نماید. مضافاً بر اینکه درس آموزی بزرگی برای [[تاریخ اسلام]] به شمار میرود که مسلمانان نباید خود را پایبند [[خاک]] و آبی خاص بدانند و اگر محیطی مسلمین را [[تحمل]] نمیکرد و مانع [[پیشرفت]] و [[حیات]] [[اسلامی]] بود، لازم است که آن دیار را ترک گفته، سرزمین مناسب و مساعدی را برای اقامت [[انتخاب]] نمایند. [[هجرت به حبشه]] آزمونی بود که ثمرات [[نیک]] آن، [[تصمیم]] [[هجرت به مدینه]] را آسانتر نمود. | ||
در یثرب نیز، دو [[قبیله]] [[بتپرست]] به نام “اوس” و "خزرج" از [[عرب]] [[قحطانی]] [[سکونت]] داشتند که جنگهای دائمی و خونینی بین این دو قبیله وجود داشت، آنان دریافتند که در صورت ادامه همین روند، [[یهودیان]] ساکن یثرب؛ چون: “بنینظیر” و “بنیقریظه” جرأت یافته، بر آنان [[غالب]] خواهند شد؛ بنابراین به دنبال هم پیمانانی میگشتند تا اینکه [[خداوند]] ایشان را [[هدایت]] نموده، با رسول خدا و [[آیین]] او آشنا شدند و در سال دوازدهم [[بعثت]]، حدود [[دوازده نفر]] از [[اهل | در یثرب نیز، دو [[قبیله]] [[بتپرست]] به نام “اوس” و "خزرج" از [[عرب]] [[قحطانی]] [[سکونت]] داشتند که جنگهای دائمی و خونینی بین این دو قبیله وجود داشت، آنان دریافتند که در صورت ادامه همین روند، [[یهودیان]] ساکن یثرب؛ چون: “بنینظیر” و “بنیقریظه” جرأت یافته، بر آنان [[غالب]] خواهند شد؛ بنابراین به دنبال هم پیمانانی میگشتند تا اینکه [[خداوند]] ایشان را [[هدایت]] نموده، با رسول خدا و [[آیین]] او آشنا شدند و در سال دوازدهم [[بعثت]]، حدود [[دوازده نفر]] از [[اهل مدینه]] در [[عقبه]] [[منی]] با رسول خدا [[بیعت]] کردند؛ سپس در سال سیزدهم بعثت، جمع بیشتری از اهل یثرب، در موسم [[حج]] به [[مکه]] رفتند و “بیعت دوم عقبه” به وقوع پیوست. | ||
زمانی [[بیعت عقبه دوم]]، واقع شد که [[مردم مدینه]] به [[اسلام]] توجه کرده و به [[پیامبر]] و آیین او [[گرایش]] پیدا نموده و از مبلّغینی؛ چون: [[مصعب بن عمیر]] به خوبی استقبال نمودند؛ بنابراین اگرچه محتوای اولین [[بیعت]]، [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] بود؛ اما بیعت دوم، بر مقولههای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] تأکید داشت. چنانچه آنان [[تعهد]] کردند [[پیامبر]] را در مقابل [[دشمنان]] [[یاری]] نموده تا پای [[جان]] از او [[حمایت]] نمایند و از [[اطاعت]] وی [[سرپیچی]] نکنند و [[رسول خدا]] نیز خود را از آنها دانسته، فرمود: “خون من، [[خون]] شما و [[حرمت]] من حرمت شماست، من از شمایم و شما از منید، با هر که با شما بجنگد، میجنگم و با هر که با شما بسازد میسازم”<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۳۱؛ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۹۰.</ref>. | زمانی [[بیعت عقبه دوم]]، واقع شد که [[مردم مدینه]] به [[اسلام]] توجه کرده و به [[پیامبر]] و آیین او [[گرایش]] پیدا نموده و از مبلّغینی؛ چون: [[مصعب بن عمیر]] به خوبی استقبال نمودند؛ بنابراین اگرچه محتوای اولین [[بیعت]]، [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] بود؛ اما بیعت دوم، بر مقولههای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] تأکید داشت. چنانچه آنان [[تعهد]] کردند [[پیامبر]] را در مقابل [[دشمنان]] [[یاری]] نموده تا پای [[جان]] از او [[حمایت]] نمایند و از [[اطاعت]] وی [[سرپیچی]] نکنند و [[رسول خدا]] نیز خود را از آنها دانسته، فرمود: “خون من، [[خون]] شما و [[حرمت]] من حرمت شماست، من از شمایم و شما از منید، با هر که با شما بجنگد، میجنگم و با هر که با شما بسازد میسازم”<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۳۱؛ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۹۰.</ref>. |