واقفیه در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
در آغازین روزهای [[امامت]] [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} بخشی از سران [[شیعه]] امامی، از مسیر تعیین شده، یعنی [[تشیع]] [[اثنی عشری]] فاصله گرفته و فتنهای تازه در مسیر [[شیعیان]] و خط [[راستین]] امامت برپا کردند. فعالیت این گروه که بعدها به عنوان «[[واقفیه]]»، یعنی توقف کنندگان در امامت [[موسی بن جعفر]]{{ع}} شناخته شدند، بسیار پرقدرت و مؤثر به نظر میرسید تا جایی که توانستند مدتها شماری از شیعیان را فریفته و از ظرفیتهای موجود برای مقابله با [[امام]] شیعیان استفاده کنند. افزون بر آنکه برخی [[مردم]] به دلیل ادعاهای این گروه سردرگم شدند. گفتنی است که در مقابل [[واقفیان]]، کسانی که به [[امامت امام رضا]]{{ع}} [[یقین]] داشتند، «قطعیه» خوانده شدند. | |||
اثرگذاری این [[فرقه]] بیش از هر چیز، ریشه در [[جایگاه علمی]]، [[دینی]] و [[اجتماعی]] سران این گروه در میان شیعیان داشت. در میان سران این گروه، نام شخصیتهای بزرگی دیده میشود که [[نجاشی]] (م ۴۵۰ق) برای معرفی برخی از آنان از عبارات «[[فقیه]]»، «[[ثقه]]» و «مشهور» استفاده کرده است. خطر این گروه برای [[آینده]] تشیع امامی از آن جهت بود که شمار درخور توجهی از آنها، رابطان میان شیعیان و [[امام کاظم]]{{ع}} در [[سازمان وکالت]] بودند که از جمله آنان میتوان از [[علی بن ابی حمزه بطائنی]] و [[زیاد بن مروان قندی]] یاد کرد<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۱۰۳.</ref>. | |||
این [[فرقه]]، علاوه بر [[عقیده]] غلطی که در امر [[امامت]] دارا بودند، [[عقاید]] [[خرافی]] دیگری از قبیل [[تناسخ]] و [[وحدت وجود]] و [[غلو]] داشتند<ref>معارف و معاریف، ج۱۰، ص۲۹۹.</ref>. این گروه به امامت امام رضا {{ع}} [[اعتقادی]] نداشتند؛ اما برخی از دانشمندان و [[مردم]] این فرقه، با امام از مناظراتی داشتند که منجر به پذیرش امامت امام رضا {{ع}} و جدایی از فرقه [[واقفی]] گردید. گروه کثیری از [[یاران امام رضا]] {{ع}} واقفی بودند که بعد از پی بردن به [[حقیقت]]، به امامت امام رضا {{ع}} [[ایمان]] آوردند<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]]، ص ۷۹۱.</ref>. | |||
== سبب شکلگیری واقفیه == | |||
اما چگونگی شکلگیری این فرقه بدین صورت بود: زمانی که [[امام کاظم]] {{ع}} در [[زندان]] [[هارونالرشید]] به سر میبردند، ایشان تنی چند از [[شیعیان]] را در [[شهر کوفه]] [[وکیل]] اخذ [[خمس]] و [[زکات]] گردانید. آنها که مبلغ فراوانی از این راه در [[اختیار]] داشتند، بعد از شنیدن خبر [[شهادت]] حضرت، دچار [[حرص]] و [[طمع]] و [[دنیاطلبی]] شدند. همین امر باعث شد که [[شهادت امام کاظم]] {{ع}} را [[انکار]] کنند و در میان شیعیان شایع کردند که امام موسی کاظم {{ع}} زنده هستند؛ زیرا [[مهدی موعود]] {{ع}} کسی جز ایشان نیست. برخی شیعیان نیز بدون تحقیق به گفته آنها [[اعتماد]] کردند و با آنان هم عقیده شدند. نزد [[علی بن ابی حمزه بطائنی]] سی هزار [[دینار]]، نزد [[زیاد بن مروان قندی]] ۷۰ هزار دینار و نزد [[عثمان بن عیسی رواسی]] سی هزار دینار بود. هنگامی که [[امام رضا]] {{ع}} برای دریافت [[اموال]] پدر به نزد ایشان پیغام فرستادند، آنها از تحویل آن [[امتناع]] ورزیدند و شهادت امام کاظم {{ع}} را منکر شدند. دو تن از این افراد هنگام [[مرگ]] [[وصیت]] کردند که اموال را به [[وارثان]] امام کاظم {{ع}} برگردانند که این مطلب پرده از [[نیت]] [[پلید]] آنها برداشت<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، باب ۱۰، ص۲۲۵-۲۲۶؛ الغیبة طوسی، ص۲۹.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]]، ص ۷۹۱.</ref> | |||
با این حال، به نظر میرسد آنچه زمینه اصلی این رخنه در میان [[شیعیان]] را پدید آورد، [[تفسیر]] نادرست آنان از [[روایات اهل بیت]]{{عم}} و برداشتهای ناصواب از رخدادهای آخرین روزهای زندگانی [[امام کاظم]]{{ع}} است. برداشتی که ظرفیت ویژهای را برای [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[اعتقادات]] آنان فراهم میساخت. برای نمونه، آنان برخی [[روایات]] کلی [[امام صادق]]{{ع}} درباره امام کاظم{{ع}} را به نوعی تفسیر میکردند که بر اساس آنها امام کاظم{{ع}}، [[مهدی]] و [[قائم]] و بنابراین [[آخرین امام]] [[شیعه]] خواهد بود. آنان براساس همین برداشتها و تطبیقی که میان ویژگیهای شخصیتی امام کاظم{{ع}} و روایات مربوط به [[مهدویت]] میدادند، به [[غیبت]] امام کاظم{{ع}} [[معتقد]] شدند. | |||
سران [[واقفی]] افزون بر موفقیتی که در همان آغاز در جذب برخی گروههای شیعه به دست آوردند، تلاشهای متعددی در راستای [[رشد]] خود داشتند. برای نمونه، رسائل متعددی را در تبیین و [[اثبات]] آرای خود نوشتند، به برگزاری جلسات عمومی برای نشر آرای خود اهتمام ورزیدند و حتی پا را فراتر از آن گذاشتند و برای پیش بردن امور خود، به [[جعل]] و [[تحریف]] [[احادیث]] دست زدند. گفتنی است مطابق برخی [[اخبار]]، آنان با پرداخت بخشی از همان [[اموال]] به بعضی از [[مستضعفان]] شیعه، کوشیدند تا از تعداد [[پیروان]] [[امام رضا]]{{ع}} و حامیان آن حضرت بکاهند<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۱۰۳.</ref>. | |||
== [[امام رضا]] {{ع}} و واقفیه == | |||
در مقابل، امام رضا{{ع}} به نوعی شرایط را [[مدیریت]] کرد که این گروه نتوانست تا پایان دوره [[امامت امام رضا]]{{ع}} لطمهای جدی به [[سازمان]] به هم پیوسته شیعیان و باورهای آنان وارد کند. [[امام]]، نخستین اقدامشان را با [[مدارا]] و مماشات همراه کردند و از راههای گوناگون به سران واقفی توصیه کردند که [[توبه]] کرده، از [[اصرار]] بر [[باطل]] خود دست بردارند. آن حضرت برای جلوگیری از هدر رفتن سرمایههای مذهبی شیعه حتی از پذیرش و [[گفتگو]] با سران واقفی [[پرهیز]] نداشت و پرسشهای صریح آنان را میشنید و پاسخ میداد و همواره بر موارد جعل و تحریف برخی [[روایات]] از سوی سران [[واقفیه]] تأکید میکرد. [[اقدام]] بعدی [[امام]]{{ع}} [[حفظ]] [[شیعیان]] در مقابل [[هجوم]] [[شبهات]] [[واقفیان]] بود؛ چنان که برخی [[اخبار]] تعداد این شبهات را بیش از حد تصور خواندهاند. نشر آموزههای واقفیان سبب میشد تا امام{{ع}} گاه برای واضح شدن [[حقیقت]] [[صراحت]] به [[خرج]] داده، بزرگان این [[فرقه]] را [[لعن]] کند و سزای آنان را [[دوزخ]] بداند. توصیه آن [[حضرت]] به شیعیان مبنی بر قطع همه [[روابط اجتماعی]] و [[اقتصادی]] با این گروه، نشانه تلاشهای همه جانبه [[امام رضا]]{{ع}} برای مقابله با این فرقه است<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۱۰۳.</ref>. | |||
[[علی بن عبدالله زهری]] گوید: «نامهای به [[حضرت رضا]] {{ع}} نوشتم و در آن از [[واقفیه]] پرسیدم. [[امام]] {{ع}} در پاسخ من نوشتند: واقفیه، به [[حقیقت]] پشت کرده و بر [[باطل]] روی آوردهاند، هرگاه چنین فردی با این [[تفکر]] بمیرد منزلگاهش [[جهنم]] میباشد و جهنم بد جایگاهی است»<ref>رجال کشی، ص۴۵۵.</ref>. | [[علی بن عبدالله زهری]] گوید: «نامهای به [[حضرت رضا]] {{ع}} نوشتم و در آن از [[واقفیه]] پرسیدم. [[امام]] {{ع}} در پاسخ من نوشتند: واقفیه، به [[حقیقت]] پشت کرده و بر [[باطل]] روی آوردهاند، هرگاه چنین فردی با این [[تفکر]] بمیرد منزلگاهش [[جهنم]] میباشد و جهنم بد جایگاهی است»<ref>رجال کشی، ص۴۵۵.</ref>. | ||
مردی از [[اصحاب حضرت رضا]] {{ع}} [[خدمت]] آن | مردی از [[اصحاب حضرت رضا]] {{ع}} [[خدمت]] آن حضرت رسید و عرض کرد: «واقفیه [[اعتقاد]] دارند [[امامت]] بر پدر شما [[موسی بن جعفر]] {{ع}} توقف کرده و آن حضرت [[وفات]] نکرده است. [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: [[دروغ]] گفتهاند آنان به آنچه [[خداوند]] بر پیامبرش [[حضرت محمّد]] {{صل}} نازل کرده است، [[کافر]] شدهاند»<ref>رجال کشی، ص۴۵۸.</ref> و در جای دیگر، امام {{ع}} از واقفیه، تعبیر به «[[زندیق]]» نمودهاند و این تعبیر حاکی از عمق [[انحراف]] و [[گمراهی]] آنان است<ref>رجال کشی، ص۴۶۰.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]]، ص ۷۹۱.</ref> | ||
و در جای دیگر، امام {{ع}} از واقفیه، تعبیر به «[[زندیق]]» نمودهاند و این تعبیر حاکی از عمق [[انحراف]] و [[گمراهی]] آنان است<ref>رجال کشی، ص۴۶۰.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۷۹۱.</ref> | |||
مهاجرت امام رضا{{ع}} بسیار پرثمر بود و تأثیر بسیاری بر [[گرایشها]] و نگرشها در دورههای بعد داشت. تا آنجا که اندیشمندان [[تاریخ]] این رویداد را یکی از عوامل مؤثر در گسترش [[تشیع]] در [[ایران]] میدانند. ایشان در هر فرصتی به ذکر دلیل روشن [[امامت امام علی]]{{ع}} میپرداخت. برای نمونه، نقل شده است که در مسجد جامع مرو درباره [[امامت]] و فرقه فرقه شدن [[مردم]] سخن به میان آمد که امام{{ع}} با [[تبسم]] وارد شد و شروع به تشریح امامت و طرح بحث [[غدیر]] و اوصاف امامت کرد. همچنین آن حضرت در بسیاری موارد روایات خود را با حفظ سلسله سند از [[امامان]] قبل خود تا [[امام علی]]{{ع}} و [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکرد یا در نامههای متعدد، مبانی تشیع را برای افراد مختلف تبیین میفرمود. | |||
به دنبال همین کوششها برخی شیعیان جذب شده به واقفیان، پس از مدتی کوتاه، یا در طول دوره [[امامت امام رضا]]{{ع}}، حقیقت را دریافتند و از [[شک و تردید]] [[نجات]] پیدا کردند<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۱۰۳.</ref>. | |||
به دنبال همین کوششها برخی شیعیان جذب شده به واقفیان، پس از مدتی کوتاه، یا در طول دوره [[امامت امام رضا]]{{ع}}، حقیقت را دریافتند و از [[شک و تردید]] [[نجات]] پیدا کردند | |||
== منابع == | == منابع == |