دولت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
#هیأت حاکمه: [[حکومت]]؛ | #هیأت حاکمه: [[حکومت]]؛ | ||
#اقتدار عالی: حاکمیت<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۱۸۵ – ۱۸۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۴۸.</ref> | #اقتدار عالی: حاکمیت<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۱۸۵ – ۱۸۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۴۸.</ref> | ||
==[[دولت اسلامی]] و [[خشونت]] [[فرهنگی]]== | |||
برخی به استناد پارهای از عملکردهای تعصبآمیز در جریان [[امر به معروف و نهی از منکر]] که از اصول شناخته شدۀ فرهنگی - [[سیاسی]] [[اسلام]] است، اجرای این اصل را در [[نظام اسلامی]] نوعی خشونت فرهنگی تلقی کردهاند و چنین [[تصور]] کردهاند که با این نوع [[سیاست فرهنگی]]، اصول قاعدة [[تساهل و تسامح]] در [[جامعه]] از میان رفته و گروهی به استناد اصل امر به معروف و نهی از منکر در امور دیگران [[مداخله]] کرده و افراد را در [[اعمال]] آزادیهایی که دارند تحت فشار قرار میدهند و چنین عملی از یک سو، بروز یک عامل فشار قهرآمیز را نشان میدهد و از سوی دیگر [[آزادیها]] را از اشخاص سلب میکند. | |||
اصول [[بدبینی]] ناشی از اجرای این اصل، [[حس]] [[اعتماد]] به دیگران را از میان برده و افراد با [[سوء]] نظر، [[رفتار]] دیگران را تحلیل و [[تفسیر]] میکنند و با [[استنتاج]] بدبینانه دیگران را متهم به اعمالی میکنند که در [[حقیقت]] آنها چنین اعمالی را انجام ندادهاند. | |||
در این تفسیر از اصل فرهنگی - سیاسی امر به معروف و نهی از منکر، بدبینی، خشونت، فشار، [[قهر]]، مداخله، [[زورگویی]]، [[تجاوز]] به [[حریم خصوصی افراد]] و بالاخره سلب آزادیها، به عنوان آثار مشهور عمل به این اصل دیده شده است که طبعا چنین وضعیتی جامعه را به سمت خشونت و نوعی [[رادیکالیزم]] میکشاند. | |||
از آنجا که دامنۀ اجرایی این اصل، اختصاص به مسائل فرهنگی و [[اخلاقی]] ندارد، در تداوم میتواند در عرصههای [[سیاست]]، [[اقتصاد]] و مسائل دیگر [[اجتماعی]] نیز تأثیر منفی داشته باشد و خشونت و مداخله به حوزههای سیاسی و [[اقتصادی]] هم کشیده شود و رادیکالیزم فرهنگی و اخلاقی سرانجام به یک [[نظام سیاسی]]، اجتماعی [[خشن]] و [[متجاوز]] به [[حریم]] [[شهروندان]] تبدیل شود. | |||
این نوع تصویر از اصل امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در آثار قلمی ژورنالیستی و رسانههای خارجی اغلب به منظور زیر سئوال بردن [[نظام اسلامی]] مورد بهرهبرداری قرار میگیرد تا از [[نظام سیاسی]] و [[دولت اسلامی]] چهرهای [[خشن]] و قهرآمیز ترسیم و کابوسی از [[وحشت]] و [[ناامنی]] از آن ارائه شود. | |||
اندیشۀ [[رادیکالیزم]] [[فرهنگی]] و [[خشونت]] ارزشی، سرانجام با تأثیر [[سیاسی]] گستردهای که دارد همۀ [[نهادهای جامعه]] را تحت [[نظارت]] و فشار خود قرار میدهد و نوعی [[خفقان]] و [[نظام]] بسته و توأم با خشونت و [[تعصب]] را به ارمغان میآورد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۷۱ - ۲۶۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۵.</ref> | |||
==دولت اسلامی و رادیکالیزم== | |||
مناقشات معاصر در زمینه تطبیق نظام سیاسی و [[دولت در اسلام]] با نظامهای معاصر [[غربی]] و امکان برداشت نوعی [[دموکراسی]] در اندیشۀ سیاسی [[اسلام]] سرانجام موجب آن گردیده که مدلهای متعددی از [[نظام سیاسی اسلام]] به تصویر کشیده شود و در این میان دولت اسلامی رادیکال از جمله مدلهای قابل بحثی است که در برابر مدل محافظهکارانۀ [[دموکراسی اسلامی]] مطرح شده است. | |||
رادیکالیزم در اندیشۀ سیاسی اسلام به گونهها و با برداشتهای مختلف [[اقتصادی]]، سیاسی و فرهنگی و حتی نظامی تعریف و به تصویر کشیده شده است. | |||
[[سنت]] [[فکری]] رادیکالیسم [[اسلامی]] راهی متفاوت از دیگر سنتهای فکری اسلامی طی کرد. طرفداران این [[سنت تفسیری]] جدید از [[نصوص]] اسلامی ارائه کردند که در آن به اجرای کامل اصول [[شریعت]] و [[مقاومت]] شدید در برابر رژیمی میاندیشیدند که مانع از اجرای آن بود. هیأتهای مذهبی و برخی از گروههای [[اجتماعی]] [[پایگاه اجتماعی]] آنها را شکل میداد. این سنت به گفت و گوی دیالکتیکی نیز با دیگر سنتهای فکری اسلامی و غیراسلامی پرداخت. [[آرمان]] اساسی آن [[تأسیس حکومت اسلامی]] به منظور اجرای کامل [[شریعت اسلام]] و ایجاد [[هراس]] و نابودی افرادی بود که به [[مخالفت]] با این [[هدف]] اساسی میپرداختند. پس خواهان اجرای کامل [[احکام]] قهرآمیز [[قرآن]] و [[تعزیرات]] [[شرعی]] در برابر [[مخالفان]] بودند. سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ ش. دهۀ کنش و عمل سیاسی آنها در جغرافیای [[ایران]] بود. این گروه، هر چند هنوز انقلابی نبودند، اما بعدها نقش اساسی در [[تکوین]] اندیشۀ [[اسلام انقلابی]] در [[ایران]] بهویژه در میان نیروهای مذهبی ایفاء کرد و با وجود عمری کوتاه، میراثی بزرگ در به دست دادن تعبیر و [[تفسیری]] رادیکال از [[اسلام]] در عرصۀ [[اجتماعی]] ایران به یادگار گذاشتند. این [[سنت]] [[فکری]] از عقلانیتی برخوردار است که میتوان آن را در [[آیینها]]، [[رفتارها]]، نوع [[پوشش]]، نوشتهها و سخنرانیهای آن [[کاوش]] کرد. | |||
مطابق با [[ادبیات]] [[اجتماعگرایی]]، [[عقلانیت]] هر سنت فکری به مرور [[زمان]] شکل میگیرد و به تدریج کامل میشود. آنها از استدلالهای خاصی نیز برخوردارند که خود اجتماعی خویش را شکل داده و برای پیشبرد «خیر سنت» خود دستگاههای منطقی ایجاد میکند. عقلانیت مزبور که از درون زمینههای نخستین اجتماعی و طبقاتی شکل میگیرد به مثابۀ چیزی است که ریچارد رورتی آن را «واژگان نهایی» مینامد: «همۀ افراد وقتی از آنها خواسته شد از [[امید]]، [[عقاید]] و آرزوهایشان تبیینهایی ارائه دهند، مجموعهای از کلمات و عبارات دارند که بدانها [[متوسل]] میشوند. اینها همان واژگان نهایی هستند و داستان خود را به وسیلۀ این واژگان نقل میکنند. | |||
سنت فکری رادیکالیسم [[اسلامی]] نیز از عقلانیتی برخوردار است که در مسیر [[انسجام]] بخشی به آن ویژگی خاصی بخشیده است. این عقلانیت [[جهانبینی]] آن را عرضه میدارد؛ مرزهای مشترکش را با دیگر [[سنتها]] مشخص و کنشهای اعضای آن را شکل میبخشد. آنها [[فکر]] و روش نوینی عرضه میدارند که از تبارهای فکری، متون و منابع خاصی برخوردار بوده و [[شؤون]] و طبقات خاصی آن را بر دوش میکشند. این سنت که [[نمایندگان]] و [[مفسران]] خاص خود را داشت، مفاهیم جدید و اساسی را طرح کرد. بر این اساس سازوکارها و تاکتیکهای خاصی نیز برای عملیاتی کردن این مفاهیم و [[اندیشهها]] اتخاذ کرد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۵.</ref> | |||
==[[دولت اسلامی]] و [[رادیکالیزم]] [[اقتصادی]]== | |||
متفکرانی که به مسائل اقتصادی به ویژه [[فقرزدایی]] و [[عدالت اجتماعی]]، اهمیت بیشتری قائل شدهاند و آن را از اهداف اصلی [[رسالت]] [[دین]] به شمار آوردهاند، [[دولت]] را نسبت به [[مبارزه]] با [[اختلاف طبقاتی]]، کنترل [[ثروت]]، [[تولید]]، انباشت، [[توزیع]] و [[مصرف]] [[متعهد]] میدانند و به این ترتیب حساسیت [[دولت]] نسبت به کنترلهای [[اقتصادی]] موجب میشود که سیاستهای تند و خشونتآمیزی را نسبت به [[سوء]] استفاده کنندگان اقتصادی و [[سرمایهداران]] حرفهای در پیش روی داشته باشند. این نوع رادیکالیسم، [[دولت اسلامی]] را به موضعگیریهای مشابه با نظامهای سوسیالیزم و احیانا [[مارکسیستی]] میکشاند و از این رو در تقسیمبندیهای [[سیاسی]] در ردیف کشورهای رادیکال چپ قرار میگیرد. | |||
در این [[تفکر]]، [[عدالت اجتماعی]] با عنصر [[مبارزه]] و حتی [[خشونت]] همراه میشود که نمودار بارز آن را میتوان در استشهادی که این گروه به سخن [[اباذر]] مینمایند، به وضوح [[مشاهده]] کرد: | |||
«من از آن کس متعجبم که گرسنه است و برای گرفتن [[حق]] خویش، [[سلاح]] به دست نمیگیرد». | |||
[[سخن امام علی]]{{ع}} که میفرمودند: «هیچ مستمندی به [[فقر]] دچار نگردید، مگر به این علت که سرمایهای نزد کسی انباشته شد». دست کم مبارزۀ سیاسی را توجیه میکند که [[فقیر]] برای به دست آوردن حق از دست دادۀ خود، باید هم با [[سرمایهداری]] که حق وی را ربوده، مبارزه کند و هم راههای انباشت به ناحق ثروت را ببندد. | |||
[[رادیکالیزم]] اقتصادی، دولت اسلامی را به موضعگیریهای مختلف در زمینههای سیاسی، [[فرهنگی]] و حتی نظامی میکشاند که تأمین [[اهداف]] عدالت اجتماعی، او را از درگیر شدن با آن مسائل ناگزیر میکند. دولت اسلامی برای تضمین [[هدف]] عدالت اجتماعی باید سیاستهایی را اتخاذ کند که سرانجام تصمیمگیریهای کلان، بر عهدۀ سرمایهداران و حتی آنها که علاقهای به انباشت ثروت دارند، نباشند و این نوع تفکر محدودیتهایی را بر سر راه [[احزاب]] و [[انتخابات]] در درون [[جامعه اسلامی]] ایجاد میکند. | |||
اصولاً باید سران چنین نظامی خود از کسانی باشند که فقر چشیده و [[محرومیت]] دیده باشند تا درد [[فقرا]] و [[مستضعفان]] برای آنان قابل [[درک]] باشد. به این ترتیب، رسیدن به درجات بالای [[تصمیمگیری]] در [[نظام اسلامی]] برای هر کس ممکن نیست و حتی آنها که [[منزّه]] از [[دنیاپرستی]]، [[مال]] [[دوستی]] و [[ثروت اندوزی]] نیستند، هرگز شانس و امکان صعود به قلههای [[قدرت]] در [[نظام اسلامی]] را ندارند. | |||
[[رادیکالیزم]] در اندیشۀ [[عدالت اجتماعی]] [[اسلام]] تنها نوعی راهکار برای توجیه و [[تفسیر]] [[احکام حکومتی]] در تصمیمگیریهای [[دولت]] [[امامت]] است و همانطور که [[اختیارات دولت]] امامت در [[انتخاب]] شیوهها و راهکارهای اجرایی برای رسیدن به اهداف و آرمانهای [[راهبردی]]، ممکن است در شرایط خاص [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] به رادیکالیزم منتهی شود، همچنین ممکن است به [[توسعه اقتصادی]] و [[تشویق]] بخش خصوصی و حتی اتخاذ [[سیاست]] [[خصوصیسازی]] بینجامد. | |||
راهکارها هر چند توسط دولت امامت اتخاذ میشوند اما [[تصمیمگیری]] در انتخاب نوع آنها به شرایط جاری [[فرهنگی]]، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی [[جامعه]] بستگی دارد. | |||
حالتهای انقلابی در شرایطی که رسیدن به عدالت اجتماعی سختگیریها را ایجاب میکند به سران و [[زمامداران]] نیز سرایت میکند و [[زندگی]] خصوصی آنان را نیز در معرض [[تهدید]] قرار میدهد و [[آزادی]] عمل از آنها نیز سلب میشود؛ زیرا آنها موظفند سطح زندگی خصوصی خود را به حداقل زندگی عادی [[مردم]] تنزل دهند<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۹.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۶۵ - ۲۶۱.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۶.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |