پرش به محتوا

دولت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸٬۲۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۴: خط ۶۴:
راهکارها هر چند توسط دولت امامت اتخاذ می‌شوند اما [[تصمیم‌گیری]] در انتخاب نوع آنها به شرایط جاری [[فرهنگی]]، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی [[جامعه]] بستگی دارد.
راهکارها هر چند توسط دولت امامت اتخاذ می‌شوند اما [[تصمیم‌گیری]] در انتخاب نوع آنها به شرایط جاری [[فرهنگی]]، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی [[جامعه]] بستگی دارد.
حالت‌های انقلابی در شرایطی که رسیدن به عدالت اجتماعی سخت‌گیری‌ها را ایجاب می‌کند به سران و [[زمامداران]] نیز سرایت می‌کند و [[زندگی]] خصوصی آنان را نیز در معرض [[تهدید]] قرار می‌دهد و [[آزادی]] عمل از آنها نیز سلب می‌شود؛ زیرا آنها موظفند سطح زندگی خصوصی خود را به حداقل زندگی عادی [[مردم]] تنزل دهند<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۹.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۶۵ - ۲۶۱.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۶.</ref>
حالت‌های انقلابی در شرایطی که رسیدن به عدالت اجتماعی سخت‌گیری‌ها را ایجاب می‌کند به سران و [[زمامداران]] نیز سرایت می‌کند و [[زندگی]] خصوصی آنان را نیز در معرض [[تهدید]] قرار می‌دهد و [[آزادی]] عمل از آنها نیز سلب می‌شود؛ زیرا آنها موظفند سطح زندگی خصوصی خود را به حداقل زندگی عادی [[مردم]] تنزل دهند<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۹.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۶۵ - ۲۶۱.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۶.</ref>
==[[دولت اسلامی]] و [[رادیکالیزم]] [[سیاسی]]==
چنین تعبیری در مورد [[نظام سیاسی]] و [[دولت در اسلام]]، به مفهوم آن است که اصل خبره‌گرایی در تشخیص موضوعات و برنامه‌ها از اصول [[راهبردی]] [[اسلام]] به ویژه در عرصۀ [[سیاست]] است. همانطور که در مسائل [[قضایی]] به هنگام تشخیص موضوعاتی چون [[قتل]]، تخلفات ساختمانی، تصادفات رانندگی، نواقص فنی که [[احکام قضایی]] به آنها بستگی دارد، به کارشناس مربوط ارجاع می‌شود، به طور کلی مفاد اصل: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> آن است که معیار، همواره تشخیص [[خبره]] و کارشناس فن است. به این ترتیب در عرصۀ سیاست نیز [[امور سیاسی]] به کسانی واگذار می‌شود که دارای خبرؤیت باشند و [[آگاهی]] و [[بینش]] لازم را در تشخیص آنها داشته باشند. حتی در [[رقابت]] فیمابین [[خبرگان]]، شخص هر چه خبره‌تر باشد، بر دیگران پیشی خواهد گرفت.
اسلام سیاست‌هایی را که امور عمومی را به ناصالحان و فاقدان [[ارزش‌ها]] و صلاحیت‌های لازم می‌سپارند، [[نکوهش]] کرده است: {{عربی|لن یفلح قوم و لو انسائهم}}<ref>مشابه این حدیث: سخن امام علی{{ع}} در نهج البلاغه است: {{متن حدیث|يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ... فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، ص۱۰۲.</ref> جامعه‌ای که زمام امورشان به دست [[زنان]] باشد، هرگز روی [[رستگاری]] و [[موفقیت]] نمی‌بیند. در این [[حدیث نبوی]]{{صل}} «[[زن]]» به عنوان عنصر احساسی و فاقد [[عقلانیت]] لازم که در جامعۀ بازمانده از [[جاهلیت]] [[عرب]] در جنس زن تبلور داشت، به طور [[الگو]] گونه بیانگر نکوهش سپردن امور عمومی [[جامعه]] به دست کسانی است که فاقد [[کارآمدی]] و اهلیت لازم برای [[مدیریت]] متناسب با شرایط عمومی جامعه است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۶۶ - ۲۶۵.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۷.</ref>
==دولت اسلامی و عمل [[جهادی]]==
تصویر [[نظام اسلامی]] در چارچوب نظریۀ [[جهاد]] و سیاست انقلابیِ [[مبارزه]] با [[استکبار]] و [[حمایت از مستضعفان]] موجب آن می‌شود که از [[حکومت اسلامی]] چهره‌ای رادیکال و برای استکبار و حامیان و وابستگان به آن، نمایی وحشت‌آفرین ترسیم شود. [[قرآن]] در آیاتی چند، [[جهاد ابتدایی]] را در شرایط خاص و بنابر عوامل ویژه تجویز کرده است. عمده‌ترین موارد این شرایط و عوامل را می‌توان در سه مورد زیر خلاصه کرد:
# [[مبارزه]] با [[اختناق]]: هنگامی که خصمانه از [[دعوت]] [[اسلام]] جلوگیری می‌شود و [[قدرت]] استکباری مانع از رسیدن دعوت منطقی اسلام به [[ملت‌ها]] می‌شود و با [[خدا]] و [[دین خدا]] و رسیدن ندای [[حق]] به [[گوش]] ملت‌ها مبارزه می‌شود<ref>قرآن اینان را اولیاء الشیطان می‌نامد و مبارزه با آنها را اجتناب‌ناپذیر می‌شمارد: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ}} «پس با یاران شیطان کارزار کنید» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref> بر اساس نظریۀ جهاد ابتدایی بر طرف کردن موانع از سر راه دعوت منطقی اسلام هر چند بر اساس مقابله [[خشونت]] با خشونت، [[مشروعیت]] می‌یابد و [[جهان اسلام]] با تمام قدرت برای مبارزه با این پدیده استکباری به مبارزه و [[جنگ]] برمی‌خیزد و از این لحاظ نوعی [[جهاد دفاعی]] محسوب می‌شود. تحلیلگرانی که از این زاویه، رویکرد [[دولت اسلامی]] را مطالعه کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که دولت اسلامی ماهیتا برای رسیدن به مقاصد خود، [[توسعه]] [[طلب]] و به منظور تحقق بخشیدن به [[آرمان]] دعوت، ناگزیر از [[اعمال]] [[زور]] و جنگ است و همواره ملت‌های دیگر را در روند «دعوت» و توسعه‌طلبی [[تهدید]] می‌کند. در این تحلیل نکتۀ مهمی که مورد [[غفلت]] قرار گرفته، ارزیابی عامل اصلی خشونت است که [[مسئولیت]] آن متوجه قدرت‌هایی است که در برابر دعوت منطقی اسلام [[صف‌آرایی]] و ایجاد مانع می‌کنند، به همان روالی که در ارزیابی [[دفاع مشروع]]، مسئولیت‌های ناشی از جنگ تدافعی بر عهدۀ [[متجاوز]] است؛
# [[مبارزه با مستکبران]]: ریشه‌کن کردن عوامل [[تجاوز]] و [[استکبار]] در عرصۀ بین‌المللی یکی از مهم‌ترین اصول [[راهبردی]] اسلام در [[سیاست خارجی]] و بین‌المللی است. [[فرمان]] [[سیاسی]]، [[امنیتی]]، نظامی {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ}}<ref>«با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref> در قرآن [[مبین]] اصل [[تحمل]] ناپذیری [[استکبار]] در عرصۀ بین‌المللی است. این [[سیاست]] نه [[خصومت]] ما ملت‌هاست و نه به معنای جنگ‌طلبی و تشنج‌خواهی و [[فتنه‌جویی]] است بلکه همانطور که [[قرآن]] تصریح می‌کند در راستای تشنج‌زدایی و [[فتنه]] برافکنی است. {{متن قرآن|قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ}}<ref>«و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد» سوره انفال، آیه ۳۹.</ref> در هر حال [[دولت اسلامی]] از اتخاذ چنین سیاستی ناگزیر و نسبت به آن [[متعهد]] است و برداشت سطحی از سیاست استکبار‌زدایی [[اسلام]] جمعی را بر آن داشته که از اسلام چهره‌ای [[خشن]] و [[جنگ]] [[طلب]] و رادیکال تصویر کنند و رویکرد اسلام را بر مبنای چنین سیاستی به سمت آغاز گری جنگ و اتخاذ روش‌های [[توسل به زور]] ترسیم کنند. باید توجه داشت اسلام در حالی از سیاست به ظاهر خشن، [[مبارزه]] با سران و [[رهبران]] استکبار سخن می‌گوید که سخت انسان‌کشی<ref>{{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}} «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>، [[برتری‌جویی]]<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}} «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref>، و تشنج و [[فتنه]]<ref>{{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}} «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱؛ {{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}} «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد پس اگر (از کفر و شرک) باز ایستند بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره انفال، آیه ۳۹.</ref> را محکوم می‌کند و بر [[صلح]] تأکید می‌ورزد<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}} «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>؛
# [[حمایت]] از ملت‌های [[مظلوم]]: [[سیاست]] [[پشتیبانی]] از [[جنبش‌های رهایی‌بخش]] و حمایت از ملت‌های مظلوم از اصول [[راهبردی]] و اساسی [[اسلام]] در عرصه بین‌المللی است و این اصل با [[تفسیری]] روشن در [[قرآن]] چنین آمده است: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. بی‌گمان [[حمایت]] مسلحانه از ملت‌های در بند و [[مظلوم]] به کام [[مستکبران]] و [[زورمداران]] [[سلطه]] [[طلب]]، تلخ می‌آید و تهدیدی صریح بر [[امنیت]] آنان محسوب می‌شود و با این نگاه ممکن است [[اسلام]]، حامی [[تروریسم]] و عامل تهدیدکننده و احیانا [[جنگ افروز]] تلقی شود. اما در این مورد نیز مانند دو مورد قبلی [[مسئولیت]] [[عملیات نظامی]] برای [[رهایی]] ملت‌های در بند و حمایت از [[مردم]] مظلوم به عهدۀ [[توسعه]] طلبان [[سلطه‌گر]] است که با [[تجاوز]] و [[ظلم]]، [[ملت‌ها]] را به بند کشیده و آنها را در [[استضعاف]] نگاه داشته‌اند و از سوی دیگر [[حمایت از مظلوم]] یک اصل [[انسانی]] است که از مرز جغرافیایی و قید و شرط‌های [[حاکم]] فراتر بوده و مانند [[عدالت]]، مطلق است و سمت و سوی آن نه در راستای جنگ‌طلبی و [[خشونت]] بلکه در جهت ریشه‌کن کردن تجاوز، خشونت و [[جنگ]] و [[زور]] غیر عادلانه است. [[تهدید]] و خشونت ناشی از اصل [[حمایت از مظلومان]]، رکن اصلی عدالت است و خود مقتضای اجتناب‌ناپذیر [[اجرای عدالت]] است و بدون آن هرگز عدالتی نیز تحقق نخواهد یافت؛
# [[جنگ سرد]]: جنگ سرد حالتی است که از [[سیاست]] تهاجمی و خصمانه در [[رویارویی]] با [[مخالفان]] بوجود می‌آید و از آنجا که استمرار چنین سیاستی باید ریشه در بنیادها و اصولی داشته باشد، ناگزیر [[ایدئولوژی]] به مثابۀ ساختار جنگ سرد ظاهر می‌شود. جنگ سرد هر چند بیشتر در میان [[ابرقدرت‌ها]] و حداقل در عرصۀ [[روابط]] بین ملت‌ها آشکار می‌شود، اما در [[سیاست داخلی]] در رویارویی جناح‌های [[سیاسی]] ملی نیز می‌تواند مشکل‌آفرین باشد. بنیاد جنگ سرد بر عدم [[تحمل]] اندیشۀ مخالف است در حالی که در اسلام باب گفت و گو بین [[ایدئولوژی‌ها]] و [[اندیشه‌ها]] همواره مفتوح است و تا آنجا که مخالفان از این عرصه [[آزاد]] استفاده می‌کنند، [[خصومت]]، [[کینه‌توزی]] و [[تهاجم]] در اندیشۀ [[اسلامی]] دیده نمی‌شود و [[خصومت]] هنگامی آغاز می‌شود که [[مخالفت]] بدان روی آورده باشد و از مقابلۀ به مثل گریزی نباشد؛
# [[دولت]] همیشه انقلابی: [[انقلاب]] به معنای ایجاد [[تحول]] بنیادی و قهرآمیز در [[ساختار سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] یک [[جامعه]] در هر اندیشه‌ای است که عبور از وضع موجود به وضع مطلوب را اجتناب‌ناپذیر می‌شمارد و اغلب با شکل‌گیری گروه ناراضی از وضع موجود پدید می‌آید و اگر تحولات مطلوب با شیوه‌های [[مسالمت‌آمیز]] و [[قانونمند]] امکان‌پذیر نشد، با [[توسل]] به [[قهر]] و احیانا [[خشونت]] دنبال می‌شود. [[انقلاب‌ها]] از [[طغیان]] توده‌های ناراضی آغاز و توسط [[رهبران]] [[اصلاح طلب]] و صاحب [[اندیشه]] به ثمر می‌نشیند. گذشته از [[ایدئولوژی]] و [[تشکل]] گروه ناراضی در پیدایی یک انقلاب، عناصر دیگری نیز لازم است که به طور معمول این عناصر در وجود رهبران انقلاب متجلی می‌شود. اگر بنیاد حرکت انقلابی بر [[ضرورت]] انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب باشد بی‌گمان چنین حرکتی در اندیشۀ اسلامی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۷۸ - ۲۷۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش