پرش به محتوا

عبدالرحمن بن کلده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سال ۳۷ هجری' به 'سال ۳۷ هجری')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۹: خط ۵۹:
[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: [[عبدالرحمان بن حاطب]] گفت: من در میان کشته‌های [[صفین]] به دنبال برادرم بودم که به [[جسد]] نیمه [[جان]] عبدالرحمان بن کلده برخوردم و به او آب دادم اما او گفت: نمی‌توانم بخورم؛ زیرا [[سلاح]] در بدنم فرو رفته است، اما پیامی برای [[امیرمؤمنان]] {{ع}} دارم. گفتم: بگو، او گفت: [[سلام]] مرا [[خدمت]] آقا برسان و بگو: هر چه زودتر مجروحان [[جنگی]] را به اردوگاه منتقل کند تا فردا در موقع حمله، مجروحان پشت کشته‌ها باشند و [[غلبه]] با کسی است که موفق به این کار شود. این [[پیام]] را داد و [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد.
[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: [[عبدالرحمان بن حاطب]] گفت: من در میان کشته‌های [[صفین]] به دنبال برادرم بودم که به [[جسد]] نیمه [[جان]] عبدالرحمان بن کلده برخوردم و به او آب دادم اما او گفت: نمی‌توانم بخورم؛ زیرا [[سلاح]] در بدنم فرو رفته است، اما پیامی برای [[امیرمؤمنان]] {{ع}} دارم. گفتم: بگو، او گفت: [[سلام]] مرا [[خدمت]] آقا برسان و بگو: هر چه زودتر مجروحان [[جنگی]] را به اردوگاه منتقل کند تا فردا در موقع حمله، مجروحان پشت کشته‌ها باشند و [[غلبه]] با کسی است که موفق به این کار شود. این [[پیام]] را داد و [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد.


ابن حاطب می‌گوید: وقتی خواستم [[پیام]] عبدالرحمان بن کلده را به [[امام]] {{ع}} برسانم، فرمود: "او در چه حالی است"؟ گفتم: به [[شهادت]] رسید، [[حضرت]] کلمه [[استرجاع]] {{متن حدیث|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} را به زبان آورد و فرمود: "پیامش چه بود". وقتی [[پیام]] را گفتم، او را [[تصدیق]] کرد؛ و فوراً [[دستور]] داد تا منادی فریاد کند که، تمام مجروحان [[جنگ]] را به اردوگاه بیاورند. [[سپاهیان]] [[حضرت علی]] {{ع}} بی‌درنگ این کار را کردند و فردا صبح با [[آمادگی]] کامل و نبود مانع، برای [[جنگ]] با [[سپاه شام]] مهیا شدند و در آن روز به [[موفقیت]] [[دست]] یافتند<ref>وقعة صفین، ص۳۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۳۴-۸۳۵.</ref>
ابن حاطب می‌گوید: وقتی خواستم [[پیام]] عبدالرحمان بن کلده را به [[امام]] {{ع}} برسانم، فرمود: «او در چه حالی است»؟ گفتم: به [[شهادت]] رسید، [[حضرت]] کلمه [[استرجاع]] {{متن حدیث|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} را به زبان آورد و فرمود: «پیامش چه بود». وقتی [[پیام]] را گفتم، او را [[تصدیق]] کرد؛ و فوراً [[دستور]] داد تا منادی فریاد کند که، تمام مجروحان [[جنگ]] را به اردوگاه بیاورند. [[سپاهیان]] [[حضرت علی]] {{ع}} بی‌درنگ این کار را کردند و فردا صبح با [[آمادگی]] کامل و نبود مانع، برای [[جنگ]] با [[سپاه شام]] مهیا شدند و در آن روز به [[موفقیت]] [[دست]] یافتند<ref>وقعة صفین، ص۳۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۳۴-۸۳۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۴٬۵۴۹

ویرایش