پرش به محتوا

زمین در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰٬۵۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۸: خط ۱۸:


[[اراضی]] از نظر کیفیت تعلق به [[دولت اسلامی]] و [[حقوق]] [[دولت اسلامی]] نسبت به آن، به چند صورت ممکن است: تملک، [[وقف]]، نمایندگی از طرف عموم، [[استحقاق]] [[سیاسی]] ([[حق]] [[سیاسی]] [[دولت اسلامی]] بر زمین‌هایی که در تملک شخصی [[مسلمانان]] باشند) و [[حمایت]] ([[اراضی]] تحت الحمایه‌ای)<ref>برای آگاهی بیشتر ر. ک: فقه سیاسی اسلام، ج۳، ص۲۴۹.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۲۴.</ref>.
[[اراضی]] از نظر کیفیت تعلق به [[دولت اسلامی]] و [[حقوق]] [[دولت اسلامی]] نسبت به آن، به چند صورت ممکن است: تملک، [[وقف]]، نمایندگی از طرف عموم، [[استحقاق]] [[سیاسی]] ([[حق]] [[سیاسی]] [[دولت اسلامی]] بر زمین‌هایی که در تملک شخصی [[مسلمانان]] باشند) و [[حمایت]] ([[اراضی]] تحت الحمایه‌ای)<ref>برای آگاهی بیشتر ر. ک: فقه سیاسی اسلام، ج۳، ص۲۴۹.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۲۴.</ref>.
==[[سرزمین]]==
«سرزمین»، [[ارض]]، قطعه‌ای از [[زمین]]، ناحیه و مرز و بوم.
در [[قرآن]] بیش از ۵۰۰ مرتبه کلمه ارض به کار برده شده و در تمامی آن موارد، زمین به گونه‌ای به عنوان محل سکونت و [[زندگی]] [[انسانی]] معرفی شده است و جالب آنکه هیچ کدام از [[فقها]] برای [[اثبات]] اختصاص به صورت ملکیت و غیره، به آیه‌ای استناد نکرده‌اند.
ولی با وجود این در [[اسلام]] چند گونه اختصاص، نسبت به زمین مطرح شده، که زمین به [[انسان]] نسبت داده شده است و به انسان [[حق]] اختصاصی نسبت به زمین [[تفویض]] شده که این نوع حق و اختصاص در طول مفاد: {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ}}<ref>«بی‌گمان زمین از آن خداوند است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>، به طور قانونی به رسمیت شناخته شده است، به همین دلیل است که حق اختصاص، هیچگاه با [[اختیارات ولی]] امر معارض نیست.
[[بدیهی]] است [[اختصاص زمین به خدا]]، مفهوم [[تکوینی]] و [[حقیقی]] دارد، ولی مفهوم اختصاص آن به انسان در محدوده [[قانون]] و به طور اعتباری است<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۲۰۴.</ref>.
سرزمین یک [[دولت]] با مرزهای مشخص محدود می‌شود که از نظر خارجی، از اهمیت فوق‌العاده برخوردار است. اهمیت مرز بیشتر از نقطه نظر محدوده [[حکومتی]] دولت مورد توجه قرار می‌گیرد و در واقع پایان [[حاکمیت]] یک دولت و آغاز حاکمیت دولت دیگر به حساب می‌آید و به همین لحاظ است که بیشتر دولت‌های [[متجاوز]] با یکدیگر، [[اختلاف]] مرزی داشته و این اختلاف زمینه‌ساز بحران‌های منطقه‌ای و گاه بین‌المللی می‌شود. معمولاً در [[نظام]] بین‌المللی قواعدی برای تعیین حدود مرزی وجود دارد که در [[حل مسالمت‌آمیز]] اختلاف مرزی به آنها استناد می‌شود.
کشورها مرزهای خود را به شیوه‌های مختلف، ولی متناسب با شرایط اقلیمی، معین و مشخص می‌سازند. بنابراین سرزمین مرزبندی شده را قلمروی ارضی و آب‌های مرزبندی شده را قلمروی آبی و مرزهای هوایی را قلمروی هوایی می‌نامند.
قلمروی ارضی دولت (مرز زمینی): به مساحت معینی از زمین که با مرزهای مشخصی محدود شده است قلمروی ارضی گفته می‌شود. قلمروی ارضی [[دولت‌ها]] از نظر وسعت و نیز از نقطه نظر اوضاع طبیعی و [[معادن]] و ذخایر زیرزمینی و شرایط جغرافیای [[سیاسی]] و سوق الجیشی متفاوت بوده و به همین لحاظ هر کدام دارای موقعیت خاص بین‌المللی هستند.
قلمروی آبی [[دولت]] (مرز آبی):
قلمروی آبی دولت به تناسب مرزهایی که دارد می‌تواند شامل رودها، [[دریاچه‌ها]]، سواحل [[دریاها]] و اقیانوس‌ها شود.
رودها و دریاچه‌های میانی دولت‌ها، اغلب به شیوه‌های [[عرفی]]، مانند خط منصف تقسیم و مرزهای آبی مشخص می‌شود و سواحل دریاها و اقیانوس‌ها که انتهای مرزهای قلمروی ارضی دولت است؛ براساس مقررات بین‌المللی تحت عنوان آب‌های ساحلی جزیی از قلمروی آبی دولت محسوب می‌شوند.
[[اعمال]] [[حاکمیت]] دولت در آب‌های ساحلی، بدان جهت است که بتواند [[سیادت]] خود را در مرزهای ساحلی [[حفظ]] و حاکمیت خود را نسبت به آن اعمال کند. در مورد تعیین محدودۀ آبی ساحلی که بتواند پشتوانۀ حاکمیت دولت بر مرزهای آبی خود باشد، [[اختلاف]] نظر وجود دارد. برخی آن را تاسه مایل دریایی (هر مایل دریایی برابر ۱۸۵۲ متر است) و جمعی تا پنجاه مایل وعده‌ای دیگر نیز تا آنجا که امکان استیلای دولت وجود دارد، [[توسعه]] داده‌اند و از نظر عرف بین‌المللی در مواردی که دولت‌ها در تعیین آب‌های ساحلی [[زیاده‌روی]] می‌کنند، [[حق اعتراض]] برای دولت‌های ذی نفع محفوظ بوده، و می‌توانند آن را به رسمیت نشناسند.
قلمرو هوایی دولت (مرز هوایی):
به جو بالای قلمروی ارضی و قلمرو آبی، قلمروی هوایی گفته می‌شود و فضای بالای این دو قلمرو، تحت حاکمیت دولت قرار دارد. در ارتفاع قلمروی هوایی مسئلۀ خاصی مطرح نشده است. اما با [[پیشرفت]] ابزارهای پرتاب شونده و پرنده، اهمیت قلمروی هوایی از حساسیت بیشتری برخوردار شده و برای حل مشکل عبور ناوگان‌های هوایی مسافربری و یا ترابری هوایی [[قراردادهای بین‌المللی]] متعددی منعقد شده تا امکان عبور هواپیماهای شرکت‌های وابسته به دولت‌ها از فضای یکدیگر فراهم شود.
مبنای این نوع قراردادهای بین‌المللی آن است که فضای هر کشوری در قلمروی [[حاکمیت]] آن است، ولی این [[حاکمیت مطلق]] نیست و مشروط به [[حق]] استفاده بین‌المللی از فضای کشورها است<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۱۸۹ – ۱۸۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۳۱.</ref>
==[[سرزمین حکومت اسلامی]]==
حدود [[قلمروی وطن اسلامی]] از نظر [[نفوذ]] [[سیاسی]]، تمامی متصرفات [[دولت اسلامی]] و مناطقی را که [[مسلمانان]] در تملک آن [[استقلال]] دارند و از نفوذ هرگونه [[سیاست]] [[بیگانه]] بیرون است، شامل می‌شود و دولت اسلامی [[حفظ]] و [[حراست]] سرزمین‌های مزبور را در مقابل [[مداخله]] و تجاوزات خارجی به عهده دارد، و ناگزیر حدود متصرفات ارضی با وسایل مصنوعی و یا طبیعی مشخص می‌شود<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۲۲۹.</ref>.
[[قرآن]] در مواردی [[زمین]] را به [[ملت‌ها]] نسبت داده است، مانند آنجا که به نقل از مردمی که در برابر [[دعوت انبیا]]، به [[تصور]] اینکه اینان نیز مانند [[جباران]] و [[سلاطین]] قصد [[تصرف]] سرزمینشان را دارند، می‌گوید:
{{متن قرآن|قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا}}<ref>«گفتند: بی‌گمان این دو جادوگرند؛ بر آنند تا شما را با جادویشان از سرزمینتان بیرون برانند و آیین برتر شما را (از میان) ببرند» سوره طه، آیه ۶۳.</ref>؛ (و گاه ملتی به تصور اینکه [[انبیا]] [[مزاحم]] [[زندگی]] آنها هستند، [[تهدید]] می‌کردند که آنان را از [[سرزمین]] خود بیرون خواهند راند).
{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بی‌گمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref>؛ ([[فرعون]] نیز با استفاده از این [[شایعه]] [[مردم]] را تهدید می‌نمود و بر علیه [[موسی]] می‌شورانید).
{{متن قرآن|قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى}}<ref>«گفت: ای موسی، آیا نزد ما آمده‌ای که ما را با جادوی خویش از سرزمینمان بیرون برانی؟» سوره طه، آیه ۵۷.</ref>؛ (در چنین مواردی، [[ارض]]، در قلمروی ارضی کشوری که دارای [[ملت]] و [[دولت]] و اقتدارات عمومی است، اطلاق شده و به ملتی نسبت داده شده است).
این نوع اختصاص بی‌شک به صورت مالکانه نیست، بلکه نشانگر نوعی اختصاص [[حقوقی]] است که دارای [[احکام]] و آثار حقوقی قابل توجهی است. از آن جمله تعرض و [[تجاوز]] به این نوع [[ارض]] که در [[اختیار]] [[امت]] و دولتی به طور [[مشروع]] خواهد بود، مجوز [[دفاع]] و عاملی بر [[جهاد]] است. [[قرآن]] تجاوز به قلمروی ارضی را از انگیزه‌های جهاد و [[قتال]] می‌شمارد؛ زیرا در [[آیات]] فوق‌الذکر اصل ادعای [[فرعون]] و [[مردم]] [[نادانی]] که [[حقیقت]] [[دعوت انبیا]] را به [[درستی]] [[درک]] نمی‌کردند را تخطئه نمی‌کند، بلکه تطبیق این اصل کلی را در مورد [[انبیاء]]، [[اشتباه]] و [[خطا]]، و یا در جریان فرعون یک دسیسۀ [[سیاسی]] معرفی می‌کند.
در تعدادی از آیات، این نوع ارض با کلمه دار و [[دیار]] نیز [[تفسیر]] شده است:
{{متن قرآن|فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ}}<ref>«و (صالح) گفت: سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)» سوره هود، آیه ۶۵.</ref>؛ ([[صالح]] [[پیامبر خدا]]، پس از [[نافرمانی]] مردمش آنها را [[تهدید]] کرد که سه [[روز]] در شهرشان بمانند، تا [[عذاب الهی]] را بچشند).
{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>؛ (در این [[آیه]] اشاره به هزاران نفر از مردم دیار و شهری می‌شود که به بیرون [[پناه]] بردند).
در [[آیات جهاد]] نیز بیرون کردن مردمی از [[شهر]] و کشورشان تحت عنوان [[اخراج]] از بلاد محکوم شده و به [[مسلمانان]] به دلیل همین نوع [[تعدی]] دستور جهاد داده شده است: {{متن قرآن|فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا}}<ref>«بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>؛ و نیز در مورد چنین متجاوزانی، حالت خصمانه اعلام شده و [[جامعۀ اسلامی]] از [[وابستگی]] و [[روابط دوستانه]] با آنها باز داشته شده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ}}<ref>«خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۹.</ref>. با دقت در تعبیراتی چون {{متن قرآن|أَرْضِكُمْ}}، {{متن قرآن|أَرْضِنَا}}، {{متن قرآن|دَارِكُمْ}}، {{متن قرآن|دِيَارِهِمْ}} و {{متن قرآن|دِيَارِكُمْ}}، مفهوم جغرافیایی [[کشور]] و یا مفهوم [[حقوقی]] قلمروی ارضی کشور در اصطلاح [[سیاسی]] به وضوح به دست می‌آید.
تقسیم‌بندی [[زمین]] به دو ناحیه - به اعتبار [[حاکمیت اسلام]] و [[حکومت]] [[کفر]] - به [[دارالاسلام]] و [[دارالکفر]]، گرچه به [[صراحت]] در [[قرآن]] نیامده، ولی [[فقها]] به استناد [[روایات معتبر]] [[اسلامی]] برای توضیح آثار حقوقی این دو منطقه ارضی، ناگزیر از آن شده‌اند.
اختصاص دادن سرزمینی به ملتی، آن گونه که در قرآن آمده است، بیانگر این [[حقیقت]] است که چنین اختصاصی به رسمیت شناخته شده است، گو اینکه آنان به [[دین خدا]] نباشند و از [[احکام الهی]] و [[دعوت انبیاء]] نیز [[پیروی]] ننمایند: {{متن قرآن|وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا}}<ref>«و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد» سوره احزاب، آیه ۲۷.</ref>. این [[آیه]] که به دنبال [[خیانت]] [[یهودیان]] [[بنی‌قریظه]] در مورد [[تصرف]] [[اراضی]] و اموالشان نازل شد، [[مبین]] آن است که قبل از خیانت [[مردم]] [[سرزمین]] [[خیبر]]، حاکمیتی بر آن اراضی داشتند و این [[حاکمیت]] ارضی مورد [[احترام]] بوده است و این نوع احترام و [[شناسایی]] در مورد تمامی سرزمین‌هایی که مردمشان قصد [[تجاوز]] به [[سرزمین‌های اسلامی]] را نداشته باشند و خطر بالفعل و بالقوه‌ای از آنان متوجه [[اسلام]] و [[مسلمانان]] نشود، صادق خواهد بود آن گونه که قرآن می‌گوید: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref>.
[[بدیهی]] است با توجه به ماهیت [[ایدئولوژی اسلام]] که دارای [[خصلت]] [[جهان شمولی]] و متضمن [[دعوت]] جهانی است، این نوع [[شناسایی]] تنها به منظور توافق در قدر مشترک‌ها برای رسیدن به توافق‌های بیشتر و در نهایت [[صلح]]، [[مکتب]] واحد و [[حکومت جهانی]] [[متحد]] است.
[[اسلام]] [[دین]] واقع‌بین است و ضرورت‌های موجود را در نظر می‌گیرد و برای ریشه‌کن کردن واقعیت‌های نامطلوب و آنچه که هست و نباید باشد، از ریشه‌ها و بنیادها آغاز می‌کند و مسائل را به طور مرحله‌ای حل می‌کند.
[[نفی]] واقعیت‌های موجود و به رسمیت نشناختن کشوری که به ارادۀ ملتی و یا با [[تحمیل]] فرد یا گروهی به وجود آمده است، هر نوع امکان رسیدن به مقصود مطلوب را از میان می‌برد. در حالیکه به رسمیت شناختن نسبی و مقطعی، این امکان را به [[دولت اسلامی]] می‌دهد که در چند مرحله مشکل را حل کند و این راه‌حل تدریجی را از توافق‌های نسبی در قدر مشترک‌های موجود آغاز کند و چنین سیاستی نیازمند به شناسایی نسبی است که از باب [[الضرورات]] تبیح المحظورات، [[مشروعیت]] پیدا می‌کند و نهایت بر اساس اصل الضرورات تقدر بقدرها، به طور محدود، منشأ آثار [[حقوقی]] در [[قراردادها]] و [[روابط سیاسی]] صلح‌جویانه می‌شود<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۲۰۸ – ۲۰۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۳۲.</ref>
==[[سرزمین دولت اسلامی و قلمرو آن]]==
سرزمین‌هایی که جزو [[قلمروی دولت اسلامی]] محسوب می‌شوند عبارتند از:
#[[اراضی]] اصلی: این عنوان شامل آن قسمت از اراضی‌ای است که در تحت [[تصرف]] [[مسلمانان]] و دولت اسلامی بوده و به اصطلاح، اصل «ید» و تصرف فعلی، اختصاص اراضی مزبور را به مسلمانان، تشخیص و تعیین می‌کند؛
#اراضی الحاقی: عبارت از سرزمین‌هایی است که بر اثر [[جهاد]] و [[دفاع]] به [[تصرف]] [[مسلمانان]] در می‌آید؛
#[[اراضی]] تحت‌الحمایه‌ای: که شامل سرزمین‌هایی است که پس از [[انعقاد پیمان]] [[ذمه]] متعلق به [[ذمیان]] و [[اقلیت‌های مذهبی]] می‌شود. اراضی مزبور ممکن است در داخل قلمروی [[اسلامی]] ([[دارالاسلام]]) و یا در خارج به صورت [[کشور]] جداگانه‌ای که از [[حمایت]] [[دفاعی]] [[دولت اسلامی]] بر خوردار است، [[تصور]] شود<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۳۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۳: خط ۶۷:
#[[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
#[[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
#[[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
#[[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۵٬۰۴۳

ویرایش