تمدن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
چطور ممکن است که [[ملت]] و جامعهای این راهها را طی کند و بعد از آنکه نظرات علمی او در همه مسائل بر نظرات علمی مدرن درجه یک [[دنیا]] [[تسلط]] پیدا کرد، به سودِ خود، تمدنهای دیگر را حذف کند و تمدن منحصر گردد؟! ملت [[عربستان]] نه تنها نظرات علمی برجستهای نداشت بلکه اصلاً نظر علمی نداشت. اصلاً [[علم]] و سواد نداشت. آنگاه چنین جمعیتی، در طول ده سال [[حیات]] [[مبارک]] [[پیغمبر]]، بعد از [[هجرت]] و در دوران [[حکومت]]، پایههای مدنیتی را چید که آن [[مدنیت]] چندصد سال [[دنیا]] را اداره کرد و تمام مدنیتهای دنیا را تحت تأثیر قرار داد. در آن قرون - قرون سوم و چهارم و پنجم و ششم میلادی -[[تمدن]] [[غربی]] [[تمدن]] [[برتر]] بود؛ تمدن شرقی [[منقرض شده]] بود و تمدن [[ایرانی]] هم در واقع چیزی نبود. ولی میبینیم که [[تمدن اسلامی]]، آن تمدن برترِ غربی را از بین برد. بدین معنا که تمدن غربی در مقابل این تمدن منقرض شد؛ مثل [[ستاره]] که با آمدن [[خورشید]] دیگر [[نور]] ندارد و این یک واقعیتی است که همه چیز اروپا در مقابل تمدن اسلامی رنگ باخت. در [[قرن چهارم هجری]]، کل دنیا تحت [[سیطره اسلام]] بوده است، چه از نظر [[علمی]] و چه از نظر [[اقتصادی]] و مسائل [[روز]]، چنانچه در کتاب «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری»، نوشته آدام متز، آمده است بازار [[علم]] دنیا در دست [[مسلمانان]] بوده است و [[نسل]] امروز از این همه [[افتخار]] آنچنان که باید و شاید باخبر نیستند و این تا قرنهای چهارم، پنجم و [[ششم هجری]] ادامه داشت. در آن دوران، دانشمندانی [[زندگی]] میکردهاند و تا قبل از اینکه [[روحانیت]] به صورت صنفی شود در [[علوم روز]] هم تبحر داشتهاند علمایی همچون [[فارابی]] [[خواجه نصیر]] [[ابوعلی سینا]] در [[طب]] بیرونی در [[ریاضیات]] و [[نجوم]] خوارزمی در ریاضیات و [[شیخ بهایی]] در مهندسی و [[شهرسازی]] [[خبره]] بودهاند که خود از [[عالمان دینی]] و گاهی [[عارف]] و [[زاهد]] هم بودهاند که [[دانشمندان]] امروز هنوز از نظریات علمی آنها بهره میبرند و نظریاتشان [[منسوخ]] نشده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با پرستاران و جانبازان به مناسبت روز پرستار، ۱۹/۶/۱۳۷۶.</ref>. | چطور ممکن است که [[ملت]] و جامعهای این راهها را طی کند و بعد از آنکه نظرات علمی او در همه مسائل بر نظرات علمی مدرن درجه یک [[دنیا]] [[تسلط]] پیدا کرد، به سودِ خود، تمدنهای دیگر را حذف کند و تمدن منحصر گردد؟! ملت [[عربستان]] نه تنها نظرات علمی برجستهای نداشت بلکه اصلاً نظر علمی نداشت. اصلاً [[علم]] و سواد نداشت. آنگاه چنین جمعیتی، در طول ده سال [[حیات]] [[مبارک]] [[پیغمبر]]، بعد از [[هجرت]] و در دوران [[حکومت]]، پایههای مدنیتی را چید که آن [[مدنیت]] چندصد سال [[دنیا]] را اداره کرد و تمام مدنیتهای دنیا را تحت تأثیر قرار داد. در آن قرون - قرون سوم و چهارم و پنجم و ششم میلادی -[[تمدن]] [[غربی]] [[تمدن]] [[برتر]] بود؛ تمدن شرقی [[منقرض شده]] بود و تمدن [[ایرانی]] هم در واقع چیزی نبود. ولی میبینیم که [[تمدن اسلامی]]، آن تمدن برترِ غربی را از بین برد. بدین معنا که تمدن غربی در مقابل این تمدن منقرض شد؛ مثل [[ستاره]] که با آمدن [[خورشید]] دیگر [[نور]] ندارد و این یک واقعیتی است که همه چیز اروپا در مقابل تمدن اسلامی رنگ باخت. در [[قرن چهارم هجری]]، کل دنیا تحت [[سیطره اسلام]] بوده است، چه از نظر [[علمی]] و چه از نظر [[اقتصادی]] و مسائل [[روز]]، چنانچه در کتاب «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری»، نوشته آدام متز، آمده است بازار [[علم]] دنیا در دست [[مسلمانان]] بوده است و [[نسل]] امروز از این همه [[افتخار]] آنچنان که باید و شاید باخبر نیستند و این تا قرنهای چهارم، پنجم و [[ششم هجری]] ادامه داشت. در آن دوران، دانشمندانی [[زندگی]] میکردهاند و تا قبل از اینکه [[روحانیت]] به صورت صنفی شود در [[علوم روز]] هم تبحر داشتهاند علمایی همچون [[فارابی]] [[خواجه نصیر]] [[ابوعلی سینا]] در [[طب]] بیرونی در [[ریاضیات]] و [[نجوم]] خوارزمی در ریاضیات و [[شیخ بهایی]] در مهندسی و [[شهرسازی]] [[خبره]] بودهاند که خود از [[عالمان دینی]] و گاهی [[عارف]] و [[زاهد]] هم بودهاند که [[دانشمندان]] امروز هنوز از نظریات علمی آنها بهره میبرند و نظریاتشان [[منسوخ]] نشده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با پرستاران و جانبازان به مناسبت روز پرستار، ۱۹/۶/۱۳۷۶.</ref>. | ||
یکی دیگر از عواملی که باعث شد در [[هنگام ظهور اسلام]]، باعث استقبال جمع گستردهای از [[مردم]] دنیا شود، برخورد [[مسالمتآمیز]]، [[رحم]] و [[مروت]]، مدارای [[اخلاقی]] مسلمانانی بود که تحت [[تربیت]] [[اسلام]] [[رشد]] کرده بودند. زمانی که در [[زمان]] [[خلفای راشدین]] اسلام توانست [[فتوحات]] زیادی داشته باشد و حتی [[جوامع]] یهودینشین و مسیحینشین را به خود جذب نماید، بسیاری از آنها با دیدن برخوردهای بسیار خوب و حرفهای منطقی و [[علمی]] [[مسلمانان]]، سر [[تسلیم]] در مقابل اسلام فرود آوردند و به [[تورات]] قسم خوردند که تا به حال چنین برخوردهای مناسب و انساندوستانهای را از جانب احدی ندیدهاند، حتی زمانی که به [[کشور ایران]] | یکی دیگر از عواملی که باعث شد در [[هنگام ظهور اسلام]]، باعث استقبال جمع گستردهای از [[مردم]] دنیا شود، برخورد [[مسالمتآمیز]]، [[رحم]] و [[مروت]]، مدارای [[اخلاقی]] مسلمانانی بود که تحت [[تربیت]] [[اسلام]] [[رشد]] کرده بودند. زمانی که در [[زمان]] [[خلفای راشدین]] اسلام توانست [[فتوحات]] زیادی داشته باشد و حتی [[جوامع]] یهودینشین و مسیحینشین را به خود جذب نماید، بسیاری از آنها با دیدن برخوردهای بسیار خوب و حرفهای منطقی و [[علمی]] [[مسلمانان]]، سر [[تسلیم]] در مقابل اسلام فرود آوردند و به [[تورات]] قسم خوردند که تا به حال چنین برخوردهای مناسب و انساندوستانهای را از جانب احدی ندیدهاند، حتی زمانی که به [[کشور ایران]] دست پیدا کردند و توانستند امپراطوری چندین ساله این [[کشور]] را فرو بریزند، [[ملت ایران]] بدون کوچکترین مقاومتی تسلیم مسلمانان شدند، چون [[ظلم و ستم]] [[حکّام]] زمانهای قبل را دیده بودند و مرام و [[مردانگی]] مسلمانان را هم در [[جنگ]] [[مشاهده]] کردند، فهمیدند [[دین اسلام]] به [[حق]] است و برای [[بشریت]] رشد و [[پیشرفت]] به ارمغان میآورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به مناسبت عید سعید مبعث، ۲۳/۷/۱۳۸۰.</ref>. | ||
علت این پیشرفت سریع اسلام، اولاً وجود [[خرافات]] و جهالتهایی بود که در سرتاسر عالم وجود داشت، نه تنها در [[کشور عربستان]] و [[مشرکین]] [[بتپرست]]، حتی در بین [[مسیحیان]] و [[یهودیان]] هم خرافاتی وجود داشت که [[مردم]] را از وضع خسته کرده بود، از جمله اینکه [[عالمان]] و [[دانشمندان]] را به [[جرم]] اینکه [[نظریه]]علمی که میدهند، مخالف [[دین مسیحیت]] هست، مردود است به عناوین مختلفی از بین میبردند، یا به دار میزدند، یا سنگسار نمودند و عده زیادی را هم [[آتش]] زدند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با نخبگان علمی سراسر کشور، ۱۹/۷/۱۳۷۸.</ref>. | علت این پیشرفت سریع اسلام، اولاً وجود [[خرافات]] و جهالتهایی بود که در سرتاسر عالم وجود داشت، نه تنها در [[کشور عربستان]] و [[مشرکین]] [[بتپرست]]، حتی در بین [[مسیحیان]] و [[یهودیان]] هم خرافاتی وجود داشت که [[مردم]] را از وضع خسته کرده بود، از جمله اینکه [[عالمان]] و [[دانشمندان]] را به [[جرم]] اینکه [[نظریه]]علمی که میدهند، مخالف [[دین مسیحیت]] هست، مردود است به عناوین مختلفی از بین میبردند، یا به دار میزدند، یا سنگسار نمودند و عده زیادی را هم [[آتش]] زدند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با نخبگان علمی سراسر کشور، ۱۹/۷/۱۳۷۸.</ref>. | ||
دوم وجود [[ظلم]]، [[بیعدالتی]] و تبعیضهایی بود که توسط [[حکّام جور]] به آنها رسیده بود، مثلاً در [[ایران]] [[علمآموزی]] و درس خواندن، طبقاتی بود، [[بردهداری]] همه جا را فرا گرفته بود، [[زنان]] و [[دختران]] در جوامع مختلف به صورت اسفباری [[تحقیر]] و [[معامله]] میشدند. این بود که وقتی [[نور]] اسلام تابید، همه [[نورانیت]] آن را دریافتند و فهمیدند که [[اسلام]] همهجوره به نفع [[انسان]] و [[بشریت]] حرف میزند و باعث [[رشد]] و تعالی [[دنیوی]] و [[اخروی]] آنها خواهد بود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با کارگزاران نظام به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم{{صل}}، ۱۵/۸/۱۳۷۸.</ref>. | دوم وجود [[ظلم]]، [[بیعدالتی]] و تبعیضهایی بود که توسط [[حکّام جور]] به آنها رسیده بود، مثلاً در [[ایران]] [[علمآموزی]] و درس خواندن، طبقاتی بود، [[بردهداری]] همه جا را فرا گرفته بود، [[زنان]] و [[دختران]] در جوامع مختلف به صورت اسفباری [[تحقیر]] و [[معامله]] میشدند. این بود که وقتی [[نور]] اسلام تابید، همه [[نورانیت]] آن را دریافتند و فهمیدند که [[اسلام]] همهجوره به نفع [[انسان]] و [[بشریت]] حرف میزند و باعث [[رشد]] و تعالی [[دنیوی]] و [[اخروی]] آنها خواهد بود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با کارگزاران نظام به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم{{صل}}، ۱۵/۸/۱۳۷۸.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
بزغالهای را [[خدمت]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} آوردند [[ذبح]] کرد و فرمود: «هرکس گوشت میخواهد بیاید». فقرای [[مدینه]] به سوی [[خانه]] [[پیغمبر]] به راه افتادند. پیغمبر به هر کدام یک تکّه داد. بعد که همه رفتند، فقط یک کتفِ آن مانده بود. یکی از [[زنان]] پیغمبر عرض کرد: «یا [[رسول الله]] بزغالهای به این بزرگی رفت؛ همین کتفش ماند!؟» پیغمبر فرمود: «همهاش ماند؛ فقط همین کتفش است که میرود». یعنی میخوریم، از بین میرود و تمام میشود؛ اما آنچه که دادیم میمانَد. وقتی کار برای خدا باشد و هر قدر [[عقل انسان]] بیشتر و تیزتر باشد، [[فداکاری]] او بیشتر خواهد شد؛ چون میداند که این همه [[عمر]] گذراندن، در [[دنیا]] تلاش کردن، عرق ریختن، [[فکر]] کردن، دویدن، [[پول]] به دست آوردن و عیش کردن، از بین میرود. هر چه کام بیشتر باشد، ناکامی بیشتر میشود. | بزغالهای را [[خدمت]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} آوردند [[ذبح]] کرد و فرمود: «هرکس گوشت میخواهد بیاید». فقرای [[مدینه]] به سوی [[خانه]] [[پیغمبر]] به راه افتادند. پیغمبر به هر کدام یک تکّه داد. بعد که همه رفتند، فقط یک کتفِ آن مانده بود. یکی از [[زنان]] پیغمبر عرض کرد: «یا [[رسول الله]] بزغالهای به این بزرگی رفت؛ همین کتفش ماند!؟» پیغمبر فرمود: «همهاش ماند؛ فقط همین کتفش است که میرود». یعنی میخوریم، از بین میرود و تمام میشود؛ اما آنچه که دادیم میمانَد. وقتی کار برای خدا باشد و هر قدر [[عقل انسان]] بیشتر و تیزتر باشد، [[فداکاری]] او بیشتر خواهد شد؛ چون میداند که این همه [[عمر]] گذراندن، در [[دنیا]] تلاش کردن، عرق ریختن، [[فکر]] کردن، دویدن، [[پول]] به دست آوردن و عیش کردن، از بین میرود. هر چه کام بیشتر باشد، ناکامی بیشتر میشود. | ||
[[خدای متعال]] به [[انسان]] توان و نیروی کمی نداده است این توان را به انسان داده است که همه کارهای خوب خودش را خراب کند و غیر از خودِ انسان، احدی [[قادر]] نیست که کار و لحظه خوبی را که در [[راه خدا]] صرف کرده است، از بین ببرد. معلوم نیست کار برای [[خدا]] چقدر قیمت دارد! این را [[اسلام]] به [[مسلمین]] یاد داد. آیا [[دانشمندی]] که چنین عقیدهای دارد یک لحظه از | [[خدای متعال]] به [[انسان]] توان و نیروی کمی نداده است این توان را به انسان داده است که همه کارهای خوب خودش را خراب کند و غیر از خودِ انسان، احدی [[قادر]] نیست که کار و لحظه خوبی را که در [[راه خدا]] صرف کرده است، از بین ببرد. معلوم نیست کار برای [[خدا]] چقدر قیمت دارد! این را [[اسلام]] به [[مسلمین]] یاد داد. آیا [[دانشمندی]] که چنین عقیدهای دارد یک لحظه از کاردست خواهد کشید و به بهانه نداشتن [[حقوق]] و [[خانه]] و سایر امکانات کوتاهی خواهد کرد؟ همه [[دانشمندان]] معروف [[غربی]] که در این چهارصد سال اخیر غرب توانستهاند کارهای بزرگی بکنند با چنین روحیهای توانستهاند به این [[پیشرفتهای علمی]] نائل شوند؛ یعنی با [[روحیه]] [[عشق]] به کاری که میخواهند انجام دهند. | ||
اگر [[انسان]] راهِ خدا را پیدا کرد و یاد گرفت که چگونه کار را برای خدا انجام دهد، آن وقت میبینیم که این عشق به کار، چقدر کار را آسان خواهد کرد. [[تمدن اسلامی]] اینگونه به وجود آمد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای گروه دانش صدای جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۱۱/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]] ص ۱۳۱۹.</ref> | اگر [[انسان]] راهِ خدا را پیدا کرد و یاد گرفت که چگونه کار را برای خدا انجام دهد، آن وقت میبینیم که این عشق به کار، چقدر کار را آسان خواهد کرد. [[تمدن اسلامی]] اینگونه به وجود آمد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای گروه دانش صدای جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۱۱/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]] ص ۱۳۱۹.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
== تمدن استعماری و تمدن استکباری == | == تمدن استعماری و تمدن استکباری == | ||
[[استعمار]] و [[استکبار]] هر دو در یک راستای از معنی به کار میروند و به این معنی هستند که یک عده زورگو و قلدر به [[استقلال]] و [[آزادی]] یک [[کشور]] لطمه بزنند، [[هویت]] آن کشور و [[مردم]] آن کشور را [[تغییر]] بدهند، [[منافع]] و منابع ملی آن کشور را به نفع خود به [[غارت]] ببرد و سعی کنند [[حق]] دخالت مردم و سردمداران [[حکومتی]] آن کشور را از آنها سلب نمایند، در واقع استقلال آن کشور را به خطر انداخته و آزادی را از آنها سلب کند و در یک کلمه دوران استعمار یعنی دستاندازی کشورهای غربی به کشورهای آسیایی و آفریقایی<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سیزدهم آبان ماه (روز ملی مبارزه با استکبار)، ۱۵/۸/۱۳۷۰.</ref>؛ استقلال یعنی یک [[ملت]] بتواند بر [[سرنوشت]] خود مسلط باشد؛ [[بیگانگان]] | [[استعمار]] و [[استکبار]] هر دو در یک راستای از معنی به کار میروند و به این معنی هستند که یک عده زورگو و قلدر به [[استقلال]] و [[آزادی]] یک [[کشور]] لطمه بزنند، [[هویت]] آن کشور و [[مردم]] آن کشور را [[تغییر]] بدهند، [[منافع]] و منابع ملی آن کشور را به نفع خود به [[غارت]] ببرد و سعی کنند [[حق]] دخالت مردم و سردمداران [[حکومتی]] آن کشور را از آنها سلب نمایند، در واقع استقلال آن کشور را به خطر انداخته و آزادی را از آنها سلب کند و در یک کلمه دوران استعمار یعنی دستاندازی کشورهای غربی به کشورهای آسیایی و آفریقایی<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سیزدهم آبان ماه (روز ملی مبارزه با استکبار)، ۱۵/۸/۱۳۷۰.</ref>؛ استقلال یعنی یک [[ملت]] بتواند بر [[سرنوشت]] خود مسلط باشد؛ [[بیگانگان]] دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان بر سرنوشت او مسلط شدند، دو چیز را از دست میدهد: اول، [[عزّت]] نفس، افتخارات و [[احساس]] هویت خود و دوم منافع خود را از دست داده است. [[دشمنی]] که بر سرنوشت یک ملت مسلط شود، [[دلسوز]] آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. این معنی استعمار است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم، ۱۴/۷/۱۳۷۹.</ref>. | ||
یکی از چیزهایی که در این باره قابل توجه میباشد، این است که روشهایی که [[دولتها]] و قدرتهای به اصطلاح [[متمدن]]، در مقابل امواج [[اراده]] [[انسانها]] به [[خرج]] میدهند و [[شقاوتها]] و سنگدلیهایی که [[اعمال]] میکنند - که [[انسان]] حقیقتاً شرمنده است اسم [[تمدن]] را روی این روش قدرتهای مسلط و [[ظالم]] امروز [[دنیا]] بگذارد - سردمداران [[آمریکا]]، خیلی خونسرد [[آدم]] میکشند، [[قتل عام]] میکنند و به یک [[کشور]] دیگر [[تجاوز]] مینمایند. آن کاری را که [[آمریکا]] در قدیم به وسیله دستگاه اطلاعاتی خودش - [[سازمان]] سیا - مخفیانه انجام میداد و کودتا درست میکرد و [[دولتها]] را سرنگون مینمود، امروز کارش به جایی رسیده که ناچار شده است همین [[رفتار]] را علناً و صریحاً انجام بدهد؛ یعنی وارد کشورها بشود و دولتی را سرنگون کند! مسأله یک کشور و یک [[ملت]] است که آمریکا راحت و خونسرد به [[حقوق]] آنها تجاوز میکند. این، معنای [[تمدن استکباری]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان بنیاد شهید خانوادههای معظم شهدا، ۱۳/۱۰/۱۳۶۸.</ref>. | یکی از چیزهایی که در این باره قابل توجه میباشد، این است که روشهایی که [[دولتها]] و قدرتهای به اصطلاح [[متمدن]]، در مقابل امواج [[اراده]] [[انسانها]] به [[خرج]] میدهند و [[شقاوتها]] و سنگدلیهایی که [[اعمال]] میکنند - که [[انسان]] حقیقتاً شرمنده است اسم [[تمدن]] را روی این روش قدرتهای مسلط و [[ظالم]] امروز [[دنیا]] بگذارد - سردمداران [[آمریکا]]، خیلی خونسرد [[آدم]] میکشند، [[قتل عام]] میکنند و به یک [[کشور]] دیگر [[تجاوز]] مینمایند. آن کاری را که [[آمریکا]] در قدیم به وسیله دستگاه اطلاعاتی خودش - [[سازمان]] سیا - مخفیانه انجام میداد و کودتا درست میکرد و [[دولتها]] را سرنگون مینمود، امروز کارش به جایی رسیده که ناچار شده است همین [[رفتار]] را علناً و صریحاً انجام بدهد؛ یعنی وارد کشورها بشود و دولتی را سرنگون کند! مسأله یک کشور و یک [[ملت]] است که آمریکا راحت و خونسرد به [[حقوق]] آنها تجاوز میکند. این، معنای [[تمدن استکباری]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان بنیاد شهید خانوادههای معظم شهدا، ۱۳/۱۰/۱۳۶۸.</ref>. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
و نگرش دیگر ایشان در مورد تمدن واقعی [[ایرانی]] است که [[مردم ایران]] باید تمدن واقعی را از خودشان [[تولید]] کنند و میفرمایند تمدن واقعی برای مردم ما تمدن ایرانی است؛ تمدنی است که متعلق به خود ماست؛ از استعدادهای ما جوشیده و با شرایط [[زندگی]] ما در هم آمیخته و چفت شده است. راه حلّ [[حقیقی]]، راه حلّ بومی است. باید بذر سالمِ خودمان را بپاشیم و [[مراقبت]] کنیم تا سبز شود؛ دنبال [[تقلید]] از دیگران نباشیم؛ دنبال [[سخن گفتن]] با زبان و لغت [[بیگانه]] و عاریه گرفتن از تجربههای دست چندم آنها نباشیم. نه اینکه از فرآوردههای [[علمی]] دیگران بهره نبریم؛ صددرصد معتقدیم که باید از همه تجربههای علمی بشری بهره برد. پنجرهها را نمیبندیم، هرکس که در [[دنیا]] کار خوبی کرده، آن را [[انتخاب]] میکنیم. یکی از چیزهایی که در [[جهان]] اتفاق میافتد تبادل [[فرهنگی]] است، ما به دنبال تبادل فرهنگی هستیم ولی در مقابل [[تهاجم فرهنگی]] [[ایستادگی]] میکنیم چون تهاجم فرهنگی با [[تمدن]] سازگاری ندارد و باعث ویران کردن [[تمدنهای بشری]] خواهد شد. | و نگرش دیگر ایشان در مورد تمدن واقعی [[ایرانی]] است که [[مردم ایران]] باید تمدن واقعی را از خودشان [[تولید]] کنند و میفرمایند تمدن واقعی برای مردم ما تمدن ایرانی است؛ تمدنی است که متعلق به خود ماست؛ از استعدادهای ما جوشیده و با شرایط [[زندگی]] ما در هم آمیخته و چفت شده است. راه حلّ [[حقیقی]]، راه حلّ بومی است. باید بذر سالمِ خودمان را بپاشیم و [[مراقبت]] کنیم تا سبز شود؛ دنبال [[تقلید]] از دیگران نباشیم؛ دنبال [[سخن گفتن]] با زبان و لغت [[بیگانه]] و عاریه گرفتن از تجربههای دست چندم آنها نباشیم. نه اینکه از فرآوردههای [[علمی]] دیگران بهره نبریم؛ صددرصد معتقدیم که باید از همه تجربههای علمی بشری بهره برد. پنجرهها را نمیبندیم، هرکس که در [[دنیا]] کار خوبی کرده، آن را [[انتخاب]] میکنیم. یکی از چیزهایی که در [[جهان]] اتفاق میافتد تبادل [[فرهنگی]] است، ما به دنبال تبادل فرهنگی هستیم ولی در مقابل [[تهاجم فرهنگی]] [[ایستادگی]] میکنیم چون تهاجم فرهنگی با [[تمدن]] سازگاری ندارد و باعث ویران کردن [[تمدنهای بشری]] خواهد شد. | ||
فرق تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی چیست؟ تهاجم فرهنگی یک امر منفی است؛ اما تبادل فرهنگی، یک امر مثبت است. یک وقت هست که یک [[انسان]] برای اینکه کمبودی را در [[بدن]] خودش برطرف کند، میگردد و [[غذا]] و داروی مناسب را از هرجایی که گیرش آمد، پیدا میکند و با میل خود آن را داخل کالبدش میریزد. یک وقت هم هست که ما انتخاب نمیکنیم؛ | فرق تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی چیست؟ تهاجم فرهنگی یک امر منفی است؛ اما تبادل فرهنگی، یک امر مثبت است. یک وقت هست که یک [[انسان]] برای اینکه کمبودی را در [[بدن]] خودش برطرف کند، میگردد و [[غذا]] و داروی مناسب را از هرجایی که گیرش آمد، پیدا میکند و با میل خود آن را داخل کالبدش میریزد. یک وقت هم هست که ما انتخاب نمیکنیم؛ دست و پای ما را گرفته و چیزی را که خودشان میخواهند در بدن ما تزریق میکنند. اینها باهم فرق ندارند، [[ملت ایران]] نباید خودش را لَخت بیندازد تا [[دشمن]] با مدرنترین شیوهها، آنچه را که خودش میخواهد از تفالههای دست دوم فرهنگش به [[جسم]] ملت ایران تزریق کند. | ||
یک [[روز]] عدهای [[غربزده]] چشمهای خود را بستند و گفتند ما باید همه چیز را از غرب بگیریم. آنها چه چیزی را از غرب گرفتند؟ یکی از خصوصیات خوبی که اروپاییها دارند، [[خطرپذیری]] است. منشأ عمده موفقیتهای آنها این بوده است. آیا غربزدههای ما این را گرفتند و به [[ایران]] آوردند؟ آیا [[ایرانیها]] ریسکپذیر شدند؟ خصوصیت خوب دیگر آنها عبارت از [[پشتکار]] و از کار نگریختن است. آیا آن را به [[ایران]] آوردند؟ بزرگترین و ماهرترین مکتشفان و [[دانشمندان]] [[غربی]] کسانیاند که سالهای متمادی با زندگیهای سخت در [[اتاق]] خود نشستند و چیزی را [[کشف]] کردند. آیا این [[روحیه]] تلاشِ خستگیناپذیر برای [[علم]] را به ایران آوردند؟ اینها بخشهای خوب [[فرهنگ غربی]] بود. متأسفانه اینها را نیاوردند؛ بلکه اختلاط [[زن]] و مرد و آزادیِ [[عیاشی]] و پشت میزنشینی و [[ارزش]] کردن [[لذات]] و [[شهوات]] را آوردند! | یک [[روز]] عدهای [[غربزده]] چشمهای خود را بستند و گفتند ما باید همه چیز را از غرب بگیریم. آنها چه چیزی را از غرب گرفتند؟ یکی از خصوصیات خوبی که اروپاییها دارند، [[خطرپذیری]] است. منشأ عمده موفقیتهای آنها این بوده است. آیا غربزدههای ما این را گرفتند و به [[ایران]] آوردند؟ آیا [[ایرانیها]] ریسکپذیر شدند؟ خصوصیت خوب دیگر آنها عبارت از [[پشتکار]] و از کار نگریختن است. آیا آن را به [[ایران]] آوردند؟ بزرگترین و ماهرترین مکتشفان و [[دانشمندان]] [[غربی]] کسانیاند که سالهای متمادی با زندگیهای سخت در [[اتاق]] خود نشستند و چیزی را [[کشف]] کردند. آیا این [[روحیه]] تلاشِ خستگیناپذیر برای [[علم]] را به ایران آوردند؟ اینها بخشهای خوب [[فرهنگ غربی]] بود. متأسفانه اینها را نیاوردند؛ بلکه اختلاط [[زن]] و مرد و آزادیِ [[عیاشی]] و پشت میزنشینی و [[ارزش]] کردن [[لذات]] و [[شهوات]] را آوردند! | ||
[[رضاخان]] قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد عبارت از [[لباس]] و رفع [[حجاب]] بود؛ آن هم با [[زور]] سر نیزه و همان قلدریِ قزّاقیِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند و گفتند باید کلاه شاپو باشد! اگر کسی [[جرأت]] میکرد غیر از کلاه پهلوی، کلاه دیگری سرش بگذارد یا غیر از لباس کوتاه چیزی بپوشد باید کتک میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! [[زنها]] [[حق]] نداشتند حجابشان را [[حفظ]] کنند؛ نه فقط چادر - چادر که برداشته شده بود- اگر روسری هم سرشان میکردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، کتک میخوردند! چرا؟ برای اینکه در غرب، زنها سربرهنه هستند! اینها را از غرب آوردند. چیزی را که برای این [[ملت]] لازم بود، علم، [[تجربه]]، جِد و جهد و [[کوشش]]، [[خطرپذیری]] است. اینها که نکات مثبت غرب بود را نیاوردند، آنچه را هم که آوردند، بیدریغ قبول کردند. [[فکر]] و [[اندیشه]] را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول کرد. فرم لباس و [[غذا]] و حرف زدن و [[راه رفتن]] چون غربی است، بایستی پذیرفت، برای یک [[کشور]] این حالت بزرگترین سمّ مهلک است. | [[رضاخان]] قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد عبارت از [[لباس]] و رفع [[حجاب]] بود؛ آن هم با [[زور]] سر نیزه و همان قلدریِ قزّاقیِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند و گفتند باید کلاه شاپو باشد! اگر کسی [[جرأت]] میکرد غیر از کلاه پهلوی، کلاه دیگری سرش بگذارد یا غیر از لباس کوتاه چیزی بپوشد باید کتک میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! [[زنها]] [[حق]] نداشتند حجابشان را [[حفظ]] کنند؛ نه فقط چادر - چادر که برداشته شده بود- اگر روسری هم سرشان میکردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، کتک میخوردند! چرا؟ برای اینکه در غرب، زنها سربرهنه هستند! اینها را از غرب آوردند. چیزی را که برای این [[ملت]] لازم بود، علم، [[تجربه]]، جِد و جهد و [[کوشش]]، [[خطرپذیری]] است. اینها که نکات مثبت غرب بود را نیاوردند، آنچه را هم که آوردند، بیدریغ قبول کردند. [[فکر]] و [[اندیشه]] را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول کرد. فرم لباس و [[غذا]] و حرف زدن و [[راه رفتن]] چون غربی است، بایستی پذیرفت، برای یک [[کشور]] این حالت بزرگترین سمّ مهلک است. | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
یکی از بارزترین ویژگیهای امامخمینی به عنوان [[رهبری]] مذهبی-[[سیاسی]]، اندیشه [[تمدنسازی]] و نوسازی تمدن اسلامی بود که با [[تشکیل حکومت اسلامی]] تا حدودی آن را محقق کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۲–۳۴۳ و ۱۴/۳۵۹–۳۶۱</ref> ایشان برای تحقق تمدن اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی را لازم میدید.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۹ و ۴۲–۴۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۲۷؛ ۵/۶۹ و ۶/۳۴۲–۳۴۳</ref> به [[اعتقاد]] ایشان، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز پس از [[هجرت به مدینه]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] پایههای [[تمدن اسلامی]] را پیریزی کرد.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۵</ref> | یکی از بارزترین ویژگیهای امامخمینی به عنوان [[رهبری]] مذهبی-[[سیاسی]]، اندیشه [[تمدنسازی]] و نوسازی تمدن اسلامی بود که با [[تشکیل حکومت اسلامی]] تا حدودی آن را محقق کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۲–۳۴۳ و ۱۴/۳۵۹–۳۶۱</ref> ایشان برای تحقق تمدن اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی را لازم میدید.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۹ و ۴۲–۴۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۲۷؛ ۵/۶۹ و ۶/۳۴۲–۳۴۳</ref> به [[اعتقاد]] ایشان، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز پس از [[هجرت به مدینه]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] پایههای [[تمدن اسلامی]] را پیریزی کرد.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۵</ref> | ||
در میان [[اندیشمندان]] و [[متفکران اسلامی]] قرون اخیر، امامخمینی برجستهترین فردی است که با دریافت جامع از [[دین]] و باوری عمیق از [[الزامات]] و تحولات جهانی، به احیای [[دیانت]] [[اسلام]]-به عنوان مکتبی جامع-در وجوه [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن [[همت]] گماشت.<ref>ورعی، امامخمینی و احیای تفکر اسلامی، ۲۲۵–۳۲۷؛ طاهرزاده، امامخمینی و خودآگاهی، ۱۴۱–۱۷۷</ref> ایشان [[معتقد]] بود ماهیت و چگونگی [[قوانین اسلام]] برای [[تکوین]] یک [[دولت]] و اداره سیاسی و [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] [[جامعه]] [[تشریع]] شده<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۸–۲۹</ref> و هر کشوری به قوانین اسلام عمل کند، به [[پیشرفت]] و [[تمدن]] در ابعاد مادی و [[معنوی]] | در میان [[اندیشمندان]] و [[متفکران اسلامی]] قرون اخیر، امامخمینی برجستهترین فردی است که با دریافت جامع از [[دین]] و باوری عمیق از [[الزامات]] و تحولات جهانی، به احیای [[دیانت]] [[اسلام]]-به عنوان مکتبی جامع-در وجوه [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن [[همت]] گماشت.<ref>ورعی، امامخمینی و احیای تفکر اسلامی، ۲۲۵–۳۲۷؛ طاهرزاده، امامخمینی و خودآگاهی، ۱۴۱–۱۷۷</ref> ایشان [[معتقد]] بود ماهیت و چگونگی [[قوانین اسلام]] برای [[تکوین]] یک [[دولت]] و اداره سیاسی و [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] [[جامعه]] [[تشریع]] شده<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۸–۲۹</ref> و هر کشوری به قوانین اسلام عمل کند، به [[پیشرفت]] و [[تمدن]] در ابعاد مادی و [[معنوی]] دست خواهد یافت و اسلام با همه مظاهر تمدن موافق است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۰۴ و ۴۲۹؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۳۸</ref> | ||
یکی دیگر از مهمترین مؤلفههای نوسازی تمدن اسلامی، «[[خودباوری]] و [[اعتماد به نفس]]» [[مسلمانان]] است. [[اعتماد]] و اتکای به نفس در عرصه تلاش [[علمی]]، سیاسی و فرهنگی، رسمکننده خط و جهت اصلی است. تمدن اسلامی اگر بخواهد اوج بگیرد، باید به خودباوری برسد. متفکران بزرگ [[جهان اسلام]] میدانستند [[ملتهای مسلمان]] در صورت تکیه بر خویش میتوانند روی پای خود بایستند و در صورت احیای [[فکر]] [[دینی]] دگرگون شوند<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ۱۷۳</ref>؛ از اینرو در بُعد [[اندیشه]] و نظر، تلاشهای چشمگیری کردند. امامخمینی همواره بر این مسئله تأکید میکرد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹</ref> و معتقد بود باید با تمام وجود این را پذیرفت که میتوان روی پای خود ایستاد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۳</ref> | یکی دیگر از مهمترین مؤلفههای نوسازی تمدن اسلامی، «[[خودباوری]] و [[اعتماد به نفس]]» [[مسلمانان]] است. [[اعتماد]] و اتکای به نفس در عرصه تلاش [[علمی]]، سیاسی و فرهنگی، رسمکننده خط و جهت اصلی است. تمدن اسلامی اگر بخواهد اوج بگیرد، باید به خودباوری برسد. متفکران بزرگ [[جهان اسلام]] میدانستند [[ملتهای مسلمان]] در صورت تکیه بر خویش میتوانند روی پای خود بایستند و در صورت احیای [[فکر]] [[دینی]] دگرگون شوند<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ۱۷۳</ref>؛ از اینرو در بُعد [[اندیشه]] و نظر، تلاشهای چشمگیری کردند. امامخمینی همواره بر این مسئله تأکید میکرد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹</ref> و معتقد بود باید با تمام وجود این را پذیرفت که میتوان روی پای خود ایستاد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۳</ref> |