اول و آخر در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
[[ملاصدرا]] نیز در [[تفسیر]] خود بر [[سوره حدید]] و [[شرح اصول کافی]]، اول بودن حق تعالی را به دو معنای: مبدأ وجود اشیاء و [[علم]] حق تعالی به غایت و [[هدف]] اشیاء، و آخر بودن او را به معنای غایت بودنِ خداوند برای اشیاء میداند که هر یک از مخلوقات به طور طبعی یا ارادی او را میجویند. | [[ملاصدرا]] نیز در [[تفسیر]] خود بر [[سوره حدید]] و [[شرح اصول کافی]]، اول بودن حق تعالی را به دو معنای: مبدأ وجود اشیاء و [[علم]] حق تعالی به غایت و [[هدف]] اشیاء، و آخر بودن او را به معنای غایت بودنِ خداوند برای اشیاء میداند که هر یک از مخلوقات به طور طبعی یا ارادی او را میجویند. | ||
خداوند از سویی منشأ و مبدأ هستی است و از سوی دیگر منتهای [[سیر]] مسافرین به سوی او است، که با طیّ مراتب و مراحل مختلف و در اثر فنای ذاتشان و از بین بردن انانیت خود، به [[مشاهده]] حق | خداوند از سویی منشأ و مبدأ هستی است و از سوی دیگر منتهای [[سیر]] مسافرین به سوی او است، که با طیّ مراتب و مراحل مختلف و در اثر فنای ذاتشان و از بین بردن انانیت خود، به [[مشاهده]] حق تعالیدست مییابند. | ||
غایت و هدف نهایی عالم، به [[شهادت]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> حق تعالی است. گرچه غایات متوسط ضروری دیگر نیز به شهادت {{متن حدیث|لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ}} وجود دارد. حاصل آنکه اول و آخر بودن خداوند به معنای مبدأ و غایت بودن او برای جهان هستی است. <ref>تفسیر القرآن الکریم، سوره حدید، ص۱۵۴، شرح اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳</ref> | غایت و هدف نهایی عالم، به [[شهادت]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> حق تعالی است. گرچه غایات متوسط ضروری دیگر نیز به شهادت {{متن حدیث|لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ}} وجود دارد. حاصل آنکه اول و آخر بودن خداوند به معنای مبدأ و غایت بودن او برای جهان هستی است. <ref>تفسیر القرآن الکریم، سوره حدید، ص۱۵۴، شرح اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳</ref> |