مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری: به ویرایشگر منبع تغییر داده شده پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| اهل = | | اهل = | ||
| از قبیله = | | از قبیله = [[بنیاسد]] | ||
| از تیره = | | از تیره = | ||
| پدر = | | پدر = | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
از [[قضا]] [[ربیعه]] در آن مجلس حاضر بود اما ضحاک او را نمیشناخت لذا خطاب به [[ربیعه]] گفت: آن مرد را میشناسی؟ [[ربیعه]] گفت: آری، من خودم بودم. ضحاک گفت: آن ضربه را که بر سرت خورد به من نشان بده؟ [[ربیعه]] سر خود را که آثار ضربتی در استخوان سرش نشسته بود، به او نشان داد. ضحاک دانست آن مرد [[شجاع]] و [[دلاور]] در میدان [[نبرد]] او بوده، لذا پرسید: امروز [[عقیده]] تو چیست؟ (یعنی آیا هنوز به [[علی]] {{ع}} [[معتقد]] و در [[جنگ]] و [[ستیز]] با ما هستی؟) [[ربیعه]] گفت: امروز [[عقیده]] من نظر عموم [[مردم]] است (چون [[مردم]] [[عراق]] در [[باطن]] از طرفداران [[حضرت علی]] {{ع}} بودند، اما از [[ترس]] [[جان]] خویش [[سکوت]] میکردند به همین مقدار پاسخ اکتفا کرد و دیگر چیزی نگفت.). اما ضحاک متوجه نظر و [[فکر]] و [[عقیده]] او شد و گفت: مانعی ندارد ولی تا زمانی که [[مخالفت]] خود را آشکار نسازید، بر شما باکی نیست و در [[امان]] خواهید بود، ولی در شگفتم که چگونه از چنگ زیاد [[جان]] سالم [[بدر]] بردهای، و او چرا با دیگر کسانی که کشته است (مثل [[حجر بن عدی]] و یارانش) تو را نکشته است و یاتو را [[تبعید]] نکرده است؟ [[ربیعه]] گفت: زیاد مرا از [[کوفه]] [[تبعید]] کرد ولی [[خداوند]] مرا از کشته شدن به [[دست]] او محفوظ بداشت<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۲۰ - ۱۲۲.</ref>. | از [[قضا]] [[ربیعه]] در آن مجلس حاضر بود اما ضحاک او را نمیشناخت لذا خطاب به [[ربیعه]] گفت: آن مرد را میشناسی؟ [[ربیعه]] گفت: آری، من خودم بودم. ضحاک گفت: آن ضربه را که بر سرت خورد به من نشان بده؟ [[ربیعه]] سر خود را که آثار ضربتی در استخوان سرش نشسته بود، به او نشان داد. ضحاک دانست آن مرد [[شجاع]] و [[دلاور]] در میدان [[نبرد]] او بوده، لذا پرسید: امروز [[عقیده]] تو چیست؟ (یعنی آیا هنوز به [[علی]] {{ع}} [[معتقد]] و در [[جنگ]] و [[ستیز]] با ما هستی؟) [[ربیعه]] گفت: امروز [[عقیده]] من نظر عموم [[مردم]] است (چون [[مردم]] [[عراق]] در [[باطن]] از طرفداران [[حضرت علی]] {{ع}} بودند، اما از [[ترس]] [[جان]] خویش [[سکوت]] میکردند به همین مقدار پاسخ اکتفا کرد و دیگر چیزی نگفت.). اما ضحاک متوجه نظر و [[فکر]] و [[عقیده]] او شد و گفت: مانعی ندارد ولی تا زمانی که [[مخالفت]] خود را آشکار نسازید، بر شما باکی نیست و در [[امان]] خواهید بود، ولی در شگفتم که چگونه از چنگ زیاد [[جان]] سالم [[بدر]] بردهای، و او چرا با دیگر کسانی که کشته است (مثل [[حجر بن عدی]] و یارانش) تو را نکشته است و یاتو را [[تبعید]] نکرده است؟ [[ربیعه]] گفت: زیاد مرا از [[کوفه]] [[تبعید]] کرد ولی [[خداوند]] مرا از کشته شدن به [[دست]] او محفوظ بداشت<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۲۰ - ۱۲۲.</ref>. | ||
آری، [[ربیعة بن ناجد]] تا آخرین لحظات [[عمر]] خود بر [[ایمان]] و [[اعتقاد]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} باقی ماند و بر این [[اعتقاد]] پای فشرد و از خطرات آن نهراسید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۳۰-۵۳۲.</ref> | آری، [[ربیعة بن ناجد]] تا آخرین لحظات [[عمر]] خود بر [[ایمان]] و [[اعتقاد]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} باقی ماند و بر این [[اعتقاد]] پای فشرد و از خطرات آن نهراسید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۳۰-۵۳۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[بنیاسد]] (قبیله) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۷۶: | خط ۸۱: | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب امام علی]] | [[رده:اصحاب امام علی]] | ||
[[رده:بنیاسد]] |