پرش به محتوا

اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اسلام| عنوان مدخل  = اسلام| مداخل مرتبط = [[اسلام در لغت]] - [[اسلام در قرآن]] - [[اسلام در نهج البلاغه]] - [[اسلام در کلام اسلامی]] - [[اسلام در فقه اسلامی]] - [[اسلام در معارف مهدویت]] - [[اسلام در فقه سیاسی]] - [[اسلام در معارف دعا و زیارات]] - [[اسلام در معارف و سیره سجادی]] - [[اسلام در معارف و سیره رضوی]] - [[اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = اسلام
| عنوان مدخل  = اسلام
| مداخل مرتبط = [[اسلام در لغت]] - [[اسلام در قرآن]] - [[اسلام در نهج البلاغه]] - [[اسلام در کلام اسلامی]] - [[اسلام در فقه اسلامی]] - [[اسلام در معارف مهدویت]] - [[اسلام در فقه سیاسی]] - [[اسلام در معارف دعا و زیارات]] - [[اسلام در معارف و سیره سجادی]] - [[اسلام در معارف و سیره رضوی]] - [[اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}
 
'''اسلام''' [[دین توحید]] و معنای آن [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند متعال]] است. این [[دین]] کاملترین دین بوده و تا [[قیامت]] پابرجاست. [[اسلام ناب]] همیشه از ظهور تاکنون در تقابل با دیگر اسلام‌هاست. [[منافقین]] و عالمانی که [[تفسیر]] [[درستی]] از دین ندارند، از مصادیق اسلام امریکایی هستند. [[وحدت اسلامی]]، [[پیشرفت]]، [[تمدن اسلامی]] و [[بیداری اسلامی]] از راهبردهای کلان اسلام و مبدا [[الهی]]، منطق محکم اسلام و [[خاتمیت]]، از عوامل پذیرش اسلام است.
'''اسلام''' [[دین توحید]] و معنای آن [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند متعال]] است. این [[دین]] کاملترین دین بوده و تا [[قیامت]] پابرجاست. [[اسلام ناب]] همیشه از ظهور تاکنون در تقابل با دیگر اسلام‌هاست. [[منافقین]] و عالمانی که [[تفسیر]] [[درستی]] از دین ندارند، از مصادیق اسلام امریکایی هستند. [[وحدت اسلامی]]، [[پیشرفت]]، [[تمدن اسلامی]] و [[بیداری اسلامی]] از راهبردهای کلان اسلام و مبدا [[الهی]]، منطق محکم اسلام و [[خاتمیت]]، از عوامل پذیرش اسلام است.


خط ۶۰: خط ۵۴:
#بعضی از متکلمان مانند گروهی از [[معتزله]] بر این باورند که فرقی میان اسلام و ایمان نیست.<ref>قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۷۷؛  فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۷/۱۷۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۰۶–۲۰۷؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱/۳۱۸.</ref>
#بعضی از متکلمان مانند گروهی از [[معتزله]] بر این باورند که فرقی میان اسلام و ایمان نیست.<ref>قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۷۷؛  فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۷/۱۷۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۰۶–۲۰۷؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱/۳۱۸.</ref>


امام‌ خمینی نیز قائل به مغایرت میان [[ایمان]] و [[اسلام]] است و با استناد به روایتی<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۵.</ref> [[معتقد]] است که اسلام، [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[اعتقاد]] به [[رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} است، ولی ایمان [[نور]] [[هدایتی]] است که در [[قلب]] جلوه می‌کند، بر این اساس اگر اسلام در قلب ثابت شد و به قلب رسید، آن ایمان است.<ref>امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۹۵–۹۶.</ref> ایشان [[باور]] کسانی که [[اختلاف]] [[ایمان]] و اسلام را امری نوظهور و در [[زمان ائمه]]{{ع}} می‌دانند، [[باطل]] دانسته و معتقد است این اختلاف از همان [[زمان نزول قرآن]] [[کریم]] بوده است؛ زیرا [[ائمه]]{{ع}} سخنی غیر از آنچه [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به آن معتقد هستند، نمی‌گویند. ایمان پیش از [[نصب]] امیرالمؤمنین علی{{ع}} همان [[تصدیق]] به [[خداوند]] و رسول{{صل}} بوده است، اما پس از نصب آن حضرت، [[ولایت]] و [[امامت]] از ارکان ایمان قرار گرفت.<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۱/۳۷۷.</ref> ایشان [[عمل به ارکان]] اسلام را [[لازمه ایمان]] می‌داند، نه جزو معنای ایمان. بر این اساس روایاتی که عمل به ارکان اسلام را از ارکان ایمان می‌شمارند،<ref>صدوق، التوحید، ۲۲۸.</ref> بر همین معنا حمل می‌کند.<ref>امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۹۶.</ref> به باور ایشان بنابر ظاهر [[روایات]]،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۴.</ref> [[اظهار اسلام]] در جاری شدن [[احکام اسلام]] کافی است، اگر چه شخص در [[باطن]] [[نفاق]] داشته باشد و معتقد نباشد<ref>امام‌ خمینی، الطهاره، ۳/۴۶۳.</ref> و این همان اسلام در نگاه [[فقهی]] است؛ البته لفظ ایمان در اصطلاح فقهی گاهی به معنای اعتقاد به [[مذهب تشیع]] می‌آید که در این صورت ایمان اخص از معنای فوق خواهد بود.<ref>امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۸، ۲۵۸ و ۲۷۶.</ref>
امام‌ خمینی نیز قائل به مغایرت میان [[ایمان]] و [[اسلام]] است و با استناد به روایتی<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۵.</ref> [[معتقد]] است که اسلام، [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[اعتقاد]] به [[رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} است، ولی ایمان [[نور]] [[هدایتی]] است که در [[قلب]] جلوه می‌کند، بر این اساس اگر اسلام در قلب ثابت شد و به قلب رسید، آن ایمان است.<ref>امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۹۵–۹۶.</ref> ایشان [[باور]] کسانی که [[اختلاف]] [[ایمان]] و اسلام را امری نوظهور و در [[زمان ائمه]]{{ع}} می‌دانند، [[باطل]] دانسته و معتقد است این اختلاف از همان [[زمان نزول قرآن]] [[کریم]] بوده است؛ زیرا [[ائمه]]{{ع}} سخنی غیر از آنچه [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به آن معتقد هستند، نمی‌گویند. ایمان پیش از [[نصب]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} همان [[تصدیق]] به [[خداوند]] و رسول{{صل}} بوده است، اما پس از نصب آن حضرت، [[ولایت]] و [[امامت]] از ارکان ایمان قرار گرفت.<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۱/۳۷۷.</ref> ایشان [[عمل به ارکان]] اسلام را [[لازمه ایمان]] می‌داند، نه جزو معنای ایمان. بر این اساس روایاتی که عمل به ارکان اسلام را از ارکان ایمان می‌شمارند،<ref>صدوق، التوحید، ۲۲۸.</ref> بر همین معنا حمل می‌کند.<ref>امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۹۶.</ref> به باور ایشان بنابر ظاهر [[روایات]]،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۴.</ref> [[اظهار اسلام]] در جاری شدن [[احکام اسلام]] کافی است، اگر چه شخص در [[باطن]] [[نفاق]] داشته باشد و معتقد نباشد<ref>امام‌ خمینی، الطهاره، ۳/۴۶۳.</ref> و این همان اسلام در نگاه [[فقهی]] است؛ البته لفظ ایمان در اصطلاح فقهی گاهی به معنای اعتقاد به [[مذهب تشیع]] می‌آید که در این صورت ایمان اخص از معنای فوق خواهد بود.<ref>امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۸، ۲۵۸ و ۲۷۶.</ref>


== [[شناخت اسلام]] ==
== [[شناخت اسلام]] ==
خط ۱۷۷: خط ۱۷۱:
[[اسلام]] متحجرانه از دیگر جریان‌هایی است که هم‌زمان با [[انقلاب اسلامی]]، در مقابل [[اسلام ناب]] قد [[علم]] می‌کند و [[حضرت]] امام با بیان و بنان خویش سعی می‌کند تا [[مسلمانان]] را از ماهیت و خطراتِ این گروه [[آگاه]] سازد. امام [[تحریم]] [[نبرد]] با [[دشمنان اسلام]]، و مسخره کردنِ [[فرهنگ]] [[شهادت]] و [[طعنه]] زدن به [[نظام جمهوری اسلامی]] را از کارهای این گروه می‌شمارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۳.</ref>. در [[کلام]] حضرت امام، ریشه متحجرین در برخی از حوزه‌ها نمایان شده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۲.</ref>. امام، کوتاه [[فکری]]، [[ساده لوحی]]، [[مقدس]] مآبی و تفسیرهای سطحی و بی‌خطر نسبت به [[منافع دنیوی]] از اسلام را از علائم این گروه، شماره می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۱۹، ص۴۱ و ۴۲؛ ج۲۱، ص۹۲ و ۹۳.</ref>. تقدّس نمایی و [[حرام]] دانستن همه چیز از علائم دیگر این گروه در بیان امام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۱.</ref>.
[[اسلام]] متحجرانه از دیگر جریان‌هایی است که هم‌زمان با [[انقلاب اسلامی]]، در مقابل [[اسلام ناب]] قد [[علم]] می‌کند و [[حضرت]] امام با بیان و بنان خویش سعی می‌کند تا [[مسلمانان]] را از ماهیت و خطراتِ این گروه [[آگاه]] سازد. امام [[تحریم]] [[نبرد]] با [[دشمنان اسلام]]، و مسخره کردنِ [[فرهنگ]] [[شهادت]] و [[طعنه]] زدن به [[نظام جمهوری اسلامی]] را از کارهای این گروه می‌شمارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۳.</ref>. در [[کلام]] حضرت امام، ریشه متحجرین در برخی از حوزه‌ها نمایان شده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۲.</ref>. امام، کوتاه [[فکری]]، [[ساده لوحی]]، [[مقدس]] مآبی و تفسیرهای سطحی و بی‌خطر نسبت به [[منافع دنیوی]] از اسلام را از علائم این گروه، شماره می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۱۹، ص۴۱ و ۴۲؛ ج۲۱، ص۹۲ و ۹۳.</ref>. تقدّس نمایی و [[حرام]] دانستن همه چیز از علائم دیگر این گروه در بیان امام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۱.</ref>.


ایشان، ضمن اعلام [[خون]] [[دل]] خوردن از گروه متحجران، این [[طایفه]] را به دو دسته [[ناآگاه]] و آگاهِ وابسته تقسیم می‌کند. این گروه، همان کسانی هستند که در [[زمان]] [[رسول الله]] {{صل}} به بهانه‌هایی مختلف از شرکت در [[جنگ]] [[امتناع]] می‌کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۹۲ و ۹۳.</ref> و در [[زمان امیرالمؤمنین]] {{ع}} با پیشانی‌های پینه‌بسته ظاهر گشتند و حَکمیت را بر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[تحمیل]] کردند و سپس او را [[تکفیر]] کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۳۲؛ ج۱۶، ص۹۳.</ref> و همین نوع آدم‌ها در [[زمان ظهور]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} طبق [[روایات]] در مقابل آن [[حضرت]] می‌ایستند و تکفیرش می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref>. ایشان برای جدا کردن این گروه، از روحانیانِ [[متعهد]]، علائمی نظیرِ [[ایستادگی در برابر ظلم]] و [[کفر]] و [[شرک]] و در معرض تیرهای [[دشمنان]] بودن را بیان می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۷.</ref>.
ایشان، ضمن اعلام [[خون]] [[دل]] خوردن از گروه متحجران، این [[طایفه]] را به دو دسته [[ناآگاه]] و آگاهِ وابسته تقسیم می‌کند. این گروه، همان کسانی هستند که در [[زمان]] [[رسول الله]] {{صل}} به بهانه‌هایی مختلف از شرکت در [[جنگ]] [[امتناع]] می‌کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۹۲ و ۹۳.</ref> و در زمان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با پیشانی‌های پینه‌بسته ظاهر گشتند و حَکمیت را بر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[تحمیل]] کردند و سپس او را [[تکفیر]] کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۳۲؛ ج۱۶، ص۹۳.</ref> و همین نوع آدم‌ها در [[زمان ظهور]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} طبق [[روایات]] در مقابل آن [[حضرت]] می‌ایستند و تکفیرش می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref>. ایشان برای جدا کردن این گروه، از روحانیانِ [[متعهد]]، علائمی نظیرِ [[ایستادگی در برابر ظلم]] و [[کفر]] و [[شرک]] و در معرض تیرهای [[دشمنان]] بودن را بیان می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۷.</ref>.


گروه دیگر از [[جریان‌های انحرافی]] که به نام [[اسلام]]، فعالیت می‌کنند؛ برخی از [[عالمان]] دیگر [[کشورهای اسلامی]] هستند که با [[تفسیر]] ناروا از اسلام و [[قرآن]] به [[تکفیر]] [[شیعیان]] و عالمانِ آنها و به [[تحریف]] حقایقِ [[حج]] پرداخته و در برابر [[استکبار]] و [[اسرائیل]] [[سکوت]] می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۲۸۶؛ ج۱۵، ص۱۰۷ و ۱۰۸؛ ج۲۰، ص۲۲۸ و ۲۲۹؛ ج۱۹، ص۴۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۴.</ref>
گروه دیگر از [[جریان‌های انحرافی]] که به نام [[اسلام]]، فعالیت می‌کنند؛ برخی از [[عالمان]] دیگر [[کشورهای اسلامی]] هستند که با [[تفسیر]] ناروا از اسلام و [[قرآن]] به [[تکفیر]] [[شیعیان]] و عالمانِ آنها و به [[تحریف]] حقایقِ [[حج]] پرداخته و در برابر [[استکبار]] و [[اسرائیل]] [[سکوت]] می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۲۸۶؛ ج۱۵، ص۱۰۷ و ۱۰۸؛ ج۲۰، ص۲۲۸ و ۲۲۹؛ ج۱۹، ص۴۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۴.</ref>


== حقانیت اسلام ==
== حقانیت اسلام ==
از نظر حضرت [[امام]] بعد از [[اثبات نبوت عامه]]، برای اثباتِ حقانیت اسلام نیاز به هیچ مقدمه دیگر نداریم؛ زیرا نگاهی به اساس [[شرایع]] ([[اعتقادات]]، [[اخلاق]] و [[تکالیف]]) کافی است تا ما با علمِ ضروری و آشکار به [[حق]] بودنِ اسلام پی ببریم. [[آموزه‌های اسلام]] در بخش [[باورها]]، اخلاق و [[اعمال]] و تکالیفِ فردی و [[اجتماعی]]، قابل مقایسه با دیگر [[ادیان]] نیست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۱.</ref>. و این معنا از [[حدیث]] {{متن حدیث|الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه}} نیز قابل برداشت است<ref>وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۷۶. ترجمه: «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری نیابد».</ref>. [[امام خمینی]]، [[وحدت]] [[حقیقی]] همه [[شرایع الهی]] را می‌پذیرد و آنها را نتیجه تجلیات مختلف [[الهی]] به [[قلوب]] [[انبیاء]] می‌داند. تجلیات نازل شده بر [[پیامبران]] اگرچه به اشکال متفاوت و به صورت ادیان و شرایع مختلف بوده، اما چون همه آنها از مبدأ واحدی نشأت گرفته‌اند، هیچ تعارضی در میان آنها نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۹.</ref>. و اینک به صورت امروزی، ادیان موجود مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]]، دستخوش تحریف واقع شده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۱۲۱ و ج۲، ص۲۲۹.</ref>.
از نظر حضرت [[امام]] بعد از [[اثبات نبوت عامه]]، برای اثباتِ حقانیت اسلام نیاز به هیچ مقدمه دیگر نداریم؛ زیرا نگاهی به اساس [[شرایع]] ([[اعتقادات]]، [[اخلاق]] و [[تکالیف]]) کافی است تا ما با علمِ ضروری و آشکار به [[حق]] بودنِ اسلام پی ببریم. [[آموزه‌های اسلام]] در بخش [[باورها]]، اخلاق و [[اعمال]] و تکالیفِ فردی و [[اجتماعی]]، قابل مقایسه با دیگر [[ادیان]] نیست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۱.</ref>. و این معنا از [[حدیث]] {{متن حدیث|الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه}} نیز قابل برداشت است<ref>وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۷۶. ترجمه: «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری نیابد».</ref>. [[امام خمینی]]، [[وحدت]] [[حقیقی]] همه [[شرایع الهی]] را می‌پذیرد و آنها را نتیجه تجلیات مختلف [[الهی]] به [[قلوب]] [[انبیاء]] می‌داند. تجلیات نازل شده بر [[پیامبران]] اگرچه به اشکال متفاوت و به صورت ادیان و شرایع مختلف بوده، اما چون همه آنها از مبدأ واحدی نشأت گرفته‌اند، هیچ تعارضی در میان آنها نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۹.</ref>. و اینک به صورت امروزی، ادیان موجود مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]]، دستخوش تحریف واقع شده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۱۲۱ و ج۲، ص۲۲۹.</ref>.


ایشان در مورد تحریف لفظی [[قرآن]] بر این [[باور]] است که از [[صدر اسلام]] تا به امروز، قرآن یک کلمه و حتی یک حرف، کم یا زیاد نشده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref>. اما در مورد [[تحریف معنوی]]، [[امام]] بر آن است که در طول [[تاریخ]]، بسیاری از [[آموزه‌های اسلام]] به [[فراموشی]] سپرده شده، یا کم رنگ شده، و یا به گونه‌ای دیگر معنا و [[تفسیر]] شده است<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۶.</ref>.
ایشان در مورد تحریف لفظی [[قرآن]] بر این [[باور]] است که از [[صدر اسلام]] تا به امروز، قرآن یک کلمه و حتی یک حرف، کم یا زیاد نشده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref>. اما در مورد [[تحریف معنوی]]، [[امام]] بر آن است که در طول [[تاریخ]]، بسیاری از [[آموزه‌های اسلام]] به [[فراموشی]] سپرده شده، یا کم رنگ شده، و یا به گونه‌ای دیگر معنا و [[تفسیر]] شده است<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۶.</ref>.
خط ۲۰۰: خط ۱۹۴:
[[اصلاح]] بیماری‌های نفس از اهداف [[شریعت]] است که در نگاه امام جز از [[طریق وحی]] امکان‌پذیر نیست،؛ چراکه رابطه عالمِ [[ملک]] با [[ملکوت]] و نیز تأثیرگذاری صورت‌های مُلکی در [[باطن]] نفسِ انسان، خارج از توانِ [[درک]] انسان‌هاست و دین در این مورد نقش منحصر به فرد دارد<ref>ر.ک: امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۰.</ref>. توضیح اینکه از نگاه امام، [[نفس انسان]] در عینِ وحدتش دارای مراتب سه‌گانه است، مرتبه [[مُلک]] و [[دنیا]]، مرتبه [[خیال]] و مثال، و مرتبه [[عقل]] و تجرد. این سه مرتبه همچون ظاهر و [[باطن]] هستند و آثار، [[خواص]] و فعل و انفعالات، یکی در دیگری تأثیر می‌گذارد. مثلاً اگر چشمِ مُلکی منظره‌ای را ببیند، [[چشم]] برزخی نیز از آن متأثر خواهد شد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۱؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵-۸۶.</ref>. نتیجه اینکه [[دین]] از طریق تبیین رابطه تأثیر و تأثر در مراتب [[انسان]]، به [[اصلاح]] نفس انسان می‌پردازد. گرچه انسان به واسطه عقل از توان ادراکی بالایی برخوردار است، اما از نگاه [[امام]]، [[قوه ادراکی]] عقل با میل هرچه بیشتر به [[طبیعت]]، [[ضعیف]] می‌شود و یکی از اهدافِ دین، جلوگیری از میلِ بیشترِ عقل به طبیعت است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۱.</ref>.
[[اصلاح]] بیماری‌های نفس از اهداف [[شریعت]] است که در نگاه امام جز از [[طریق وحی]] امکان‌پذیر نیست،؛ چراکه رابطه عالمِ [[ملک]] با [[ملکوت]] و نیز تأثیرگذاری صورت‌های مُلکی در [[باطن]] نفسِ انسان، خارج از توانِ [[درک]] انسان‌هاست و دین در این مورد نقش منحصر به فرد دارد<ref>ر.ک: امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۰.</ref>. توضیح اینکه از نگاه امام، [[نفس انسان]] در عینِ وحدتش دارای مراتب سه‌گانه است، مرتبه [[مُلک]] و [[دنیا]]، مرتبه [[خیال]] و مثال، و مرتبه [[عقل]] و تجرد. این سه مرتبه همچون ظاهر و [[باطن]] هستند و آثار، [[خواص]] و فعل و انفعالات، یکی در دیگری تأثیر می‌گذارد. مثلاً اگر چشمِ مُلکی منظره‌ای را ببیند، [[چشم]] برزخی نیز از آن متأثر خواهد شد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۱؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵-۸۶.</ref>. نتیجه اینکه [[دین]] از طریق تبیین رابطه تأثیر و تأثر در مراتب [[انسان]]، به [[اصلاح]] نفس انسان می‌پردازد. گرچه انسان به واسطه عقل از توان ادراکی بالایی برخوردار است، اما از نگاه [[امام]]، [[قوه ادراکی]] عقل با میل هرچه بیشتر به [[طبیعت]]، [[ضعیف]] می‌شود و یکی از اهدافِ دین، جلوگیری از میلِ بیشترِ عقل به طبیعت است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۱.</ref>.


راه رسیدن به [[کمالات]] عالیه، [[بندگی]] و [[عبودیت]] است. [[خداوند]] با فرستادن دین خود، راهی از [[غیب]] گشود تا بدین‌وسیله راه [[عروج]] [[بندگان]] به سوی [[کمال مطلق]] باز باشد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۲۴.</ref>. [[تزکیه]] انسان از آلودگی‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۸۹.</ref>، [[تعلیم]] انسان به اینکه چه بوده، چه هست، چه خواهد بود و نسبتش با [[خدا]] چگونه است، [[تشکیل حکومت]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۶.</ref> [[مبارزه با ظلم]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۱۶۲.</ref>، از اهداف دین به شمار می‌آید. ایشان با تکیه بر [[آیه]] {{متن قرآن|لیقوم الناس بالقسط}}<ref>حدید: ۲۵.</ref> [[قیام به قسط]] و [[عدالت اجتماعی]] را [[هدف]] دین معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۲۱۳.</ref>.
راه رسیدن به [[کمالات]] عالیه، [[بندگی]] و [[عبودیت]] است. [[خداوند]] با فرستادن دین خود، راهی از [[غیب]] گشود تا بدین‌وسیله راه [[عروج]] [[بندگان]] به سوی [[کمال مطلق]] باز باشد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۲۴.</ref>. [[تزکیه]] انسان از آلودگی‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۸۹.</ref>، [[تعلیم]] انسان به اینکه چه بوده، چه هست، چه خواهد بود و نسبتش با [[خدا]] چگونه است، [[تشکیل حکومت]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۶.</ref> [[مبارزه با ظلم]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۱۶۲.</ref>، از اهداف دین به شمار می‌آید. ایشان با تکیه بر [[آیه]] {{متن قرآن|لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>« تا مردم به دادگری برخیزند » سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> [[قیام به قسط]] و [[عدالت اجتماعی]] را [[هدف]] دین معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۲۱۳.</ref>.


با مراجعه به آثار امام متوجه می‌شویم که بسیاری از اهداف پیش گفته، اهداف متوسط بوده و صرفاً مقدمه‌ای برای رسیدن به مقصد اصلی هستند. از این‌رو ایشان تصریح می‌کند که تشکیل حکومت، [[عمل صالح]] و حتی [[تهذیب نفس]] همه مقدمه است برای رسیدن به [[معرفت الهی]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶-۱۷.</ref>. ایشان در جایی دیگر با بیان [[حدیث]] {{متن حدیث|کنت کنزا مخفیا فأحببت أن أعرف، فخلقت الخلق لکی أعرف}}<ref>موسوعة أطراف الحدیث النبوی الشریف، ج۶، ص۵۰۷.</ref> و با استناد به [[حدیث]] {{متن حدیث|أول الدین معرفته}}<ref>نهج البلاغه، ص۳۹، خطبه ۱.</ref> کمال [[حقیقت]] [[معرفت]] را تبدیل [[انسان]] مادی به انسان لاهوتی دانسته و با تعابیری نظیر اتصالِ «افق کثرت به افق [[وحدت]]» و پیوند آخر و اول، مقصد نهایی را ترسیم می‌کند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۹۷-۲۹۸.</ref>.
با مراجعه به آثار امام متوجه می‌شویم که بسیاری از اهداف پیش گفته، اهداف متوسط بوده و صرفاً مقدمه‌ای برای رسیدن به مقصد اصلی هستند. از این‌رو ایشان تصریح می‌کند که تشکیل حکومت، [[عمل صالح]] و حتی [[تهذیب نفس]] همه مقدمه است برای رسیدن به [[معرفت الهی]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶-۱۷.</ref>. ایشان در جایی دیگر با بیان [[حدیث]] {{متن حدیث|كُنْتُ كَنْزًا مَخْفِيًّا فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِأُعْرَف}}<ref>موسوعة أطراف الحدیث النبوی الشریف، ج۶، ص۵۰۷.</ref> و با استناد به [[حدیث]] {{متن حدیث|أَوَّلُ اَلدِّينِ مَعْرِفَتُهُ}}<ref>نهج البلاغه، ص۳۹، خطبه ۱.</ref> کمال [[حقیقت]] [[معرفت]] را تبدیل [[انسان]] مادی به انسان لاهوتی دانسته و با تعابیری نظیر اتصالِ «افق کثرت به افق [[وحدت]]» و پیوند آخر و اول، مقصد نهایی را ترسیم می‌کند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۹۷-۲۹۸.</ref>.


اهداف و مقاصد [[اسلام]]، مربوط به کدام‌یک از دو مرحله [[زندگی]] انسان‌هاست؟ [[دنیا]]، [[آخرت]] و یا هر دو مقصود [[پیامبران]] بوده است. با نگاهی به آرای [[اندیشمندان]]، سه نظرِ عمده به دست می‌آید. گروهی که تنها امورِ مربوط به دنیا را هدفِ [[انبیاء]] قلمداد کرده‌اند. گروه دوم، آخرت را تنها مقصد [[دین]] می‌دانند. این گروه حتی فعالیت‌های صورت گرفته [[نبی خاتم]] {{صل}} در [[امور دنیوی]] را [[خارج از دین]] و [[وظائف]] [[پیامبری]] او می‌دانند. گروه سوم: کسانی هستند که دنیا و آخرت را جزء [[اهداف پیامبران]] می‌دانند. برخی از تعابیر [[امام خمینی]] بر [[اخروی]] بودن [[هدف انبیاء]] دلالت دارند و تخطئه می‌کند کسانی را که دنیا و آخرت را جزءِ اهداف دین قلمداد می‌کند و آنها را بی‌خبر از [[دیانت]] دانسته و تصریح می‌کند که [[دعوت]] به دنیا از مقصد انبیاء عظام به کلی خارج است؛ زیرا که [[حس]] [[شهوت]] و [[غضب]] و [[شیطان]] [[باطن]] و ظاهر برای دعوت به دنیا کفایت می‌کند و نیازی به فرستادن [[نبی]] برای دعوت به دنیا نیست و انبیاء برای باز داشتن [[مردم]] از دنیا و برای کنترل کردن شهوت و غضب [[مبعوث]] شده‌اند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۵ - ۴۶.</ref>.
اهداف و مقاصد [[اسلام]]، مربوط به کدام‌یک از دو مرحله [[زندگی]] انسان‌هاست؟ [[دنیا]]، [[آخرت]] و یا هر دو مقصود [[پیامبران]] بوده است. با نگاهی به آرای [[اندیشمندان]]، سه نظرِ عمده به دست می‌آید. گروهی که تنها امورِ مربوط به دنیا را هدفِ [[انبیاء]] قلمداد کرده‌اند. گروه دوم، آخرت را تنها مقصد [[دین]] می‌دانند. این گروه حتی فعالیت‌های صورت گرفته [[نبی خاتم]] {{صل}} در [[امور دنیوی]] را [[خارج از دین]] و [[وظائف]] [[پیامبری]] او می‌دانند. گروه سوم: کسانی هستند که دنیا و آخرت را جزء [[اهداف پیامبران]] می‌دانند. برخی از تعابیر [[امام خمینی]] بر [[اخروی]] بودن [[هدف انبیاء]] دلالت دارند و تخطئه می‌کند کسانی را که دنیا و آخرت را جزءِ اهداف دین قلمداد می‌کند و آنها را بی‌خبر از [[دیانت]] دانسته و تصریح می‌کند که [[دعوت]] به دنیا از مقصد انبیاء عظام به کلی خارج است؛ زیرا که [[حس]] [[شهوت]] و [[غضب]] و [[شیطان]] [[باطن]] و ظاهر برای دعوت به دنیا کفایت می‌کند و نیازی به فرستادن [[نبی]] برای دعوت به دنیا نیست و انبیاء برای باز داشتن [[مردم]] از دنیا و برای کنترل کردن شهوت و غضب [[مبعوث]] شده‌اند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۵ - ۴۶.</ref>.
خط ۲۱۴: خط ۲۰۸:
یکی از راه‌های [[اثبات]] [[جامعیت اسلام]] در [[پاسخ‌گویی]] به نیازهای متنوع [[بشر]]، [[خداشناسی]] است. توجه به [[علم]] و [[قدرت خداوند]]، روشن خواهد ساخت که او بر همه نیازهای بشر احاطه دارد و قوانینی که از طرف او آمده پاسخگوی همه خواهد بود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۲۹۳ و ۲۹۴.</ref>.
یکی از راه‌های [[اثبات]] [[جامعیت اسلام]] در [[پاسخ‌گویی]] به نیازهای متنوع [[بشر]]، [[خداشناسی]] است. توجه به [[علم]] و [[قدرت خداوند]]، روشن خواهد ساخت که او بر همه نیازهای بشر احاطه دارد و قوانینی که از طرف او آمده پاسخگوی همه خواهد بود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۲۹۳ و ۲۹۴.</ref>.


[[امام]] به استناد اینکه [[قرآن]] خودش را {{متن قرآن|تبیانا لکل شیء}} معرفی نموده و نیز به استناد احادیثی همچون حدیث‌های وارد شده در کافی<ref>اصول کافی، ج۱، ص۷۶، کتاب العلم، باب الرد إلی الکتاب و السنة....</ref> بر این [[باور]] است که [[اسلام]]، شامل همه آنچه است که بشر برای [[سعادت]] و کمال خود نیاز دارد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۱.</ref>.
[[امام]] به استناد اینکه [[قرآن]] خودش را {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«بیانگر هر چیز » سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> معرفی نموده و نیز به استناد احادیثی همچون حدیث‌های وارد شده در کافی<ref>اصول کافی، ج۱، ص۷۶، کتاب العلم، باب الرد إلی الکتاب و السنة....</ref> بر این [[باور]] است که [[اسلام]]، شامل همه آنچه است که بشر برای [[سعادت]] و کمال خود نیاز دارد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۱.</ref>.


[[حضرت]] امام در کتاب [[کشف]] الأسرار، این [[شبهه]] در موضوع [[جامعیت]] را مطرح می‌کند که بشرِ امروز نیازمند [[قوانین]] بسیاری است که در [[شریعت]] از آن قوانین خبری نیست مانند قوانین مربوط به بانک، [[آیین دادرسی]]، گمرک و... با استناد به [[آیه]] «[[آمادگی]] در برابر [[دشمن]]»<ref>{{متن قرآن|وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة}} (انفال: ۶۰).</ref> درباره قوانین مورد نیاز در دوران معاصر راه حلی ارایه می‌کند به این بیان که این قوانین اگر مخالف شریعت نباشد، می‌توان با توجه به [[مصالح]] [[کشور]] آنها را به جریان انداخت؛ هر چند اسمی از آنها در میان [[قوانین اسلام]] نباشد<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۲۹۴-۲۹۷.</ref>.
[[حضرت]] امام در کتاب [[کشف الأسرار]]، این [[شبهه]] در موضوع [[جامعیت]] را مطرح می‌کند که بشرِ امروز نیازمند [[قوانین]] بسیاری است که در [[شریعت]] از آن قوانین خبری نیست مانند قوانین مربوط به بانک، [[آیین دادرسی]]، گمرک و... با استناد به [[آیه]] «[[آمادگی]] در برابر [[دشمن]]»<ref>{{متن قرآن|وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة}} (انفال: ۶۰).</ref> درباره قوانین مورد نیاز در دوران معاصر راه حلی ارایه می‌کند به این بیان که این قوانین اگر مخالف شریعت نباشد، می‌توان با توجه به [[مصالح]] [[کشور]] آنها را به جریان انداخت؛ هر چند اسمی از آنها در میان [[قوانین اسلام]] نباشد<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۲۹۴-۲۹۷.</ref>.


حضرت امام در [[تفسیر]] [[حدیث]] معروفی که علم را در سه بخش ترسیم می‌کند<ref>{{عربی|إنما العلم ثلاثة آیة محکمة، أو فریضة عادلة، أو سنة قائمة وماخلاهن فهو فضل}} (اصول کافی، ج۱، ص۳۲، کتاب فضل العلم، باب صفة العلم وفضله، ح۱).</ref>؛ قلمرو [[شریعت اسلام]] را ترسیم می‌نماید. ایشان، انسان را دارای سه مرتبه [[عقل]] و [[روح]]، [[برزخ]] و مثال، و [[دنیا]] و [[ملک]]، معرفی می‌کند و آنگاه سه علم مذکور در [[حدیث شریف]] را منطبق بر سه مرتبه انسان می‌داند. [[مبدأ و معاد]] مربوط به قسم اول [[علم]] و مرتبه [[عقل انسان]] است و [[علوم]] مربوط به [[قلب]] و [[اعمال]] [[قلبی]] و ریاضت‌های مربوط به آن، قسمِ دوم علم و مرتبه دوم وجود [[انسان]] است، و [[فقه]] و [[آداب]] [[معاشرت]] و [[تدبیر]] [[منزل]] و [[جوامع]]، علم قسم سوم و مربوط به پایین‌ترین نشئه وجودی انسان است. ایشان قلمرو علوم [[شریعت]] را منحصر به این سه دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۶-۳۸۹.</ref>.
حضرت امام در [[تفسیر]] [[حدیث]] معروفی که علم را در سه بخش ترسیم می‌کند<ref>{{عربی|إنما العلم ثلاثة آیة محکمة، أو فریضة عادلة، أو سنة قائمة وماخلاهن فهو فضل}} (اصول کافی، ج۱، ص۳۲، کتاب فضل العلم، باب صفة العلم وفضله، ح۱).</ref>؛ قلمرو [[شریعت اسلام]] را ترسیم می‌نماید. ایشان، انسان را دارای سه مرتبه [[عقل]] و [[روح]]، [[برزخ]] و مثال، و [[دنیا]] و [[ملک]]، معرفی می‌کند و آنگاه سه علم مذکور در [[حدیث شریف]] را منطبق بر سه مرتبه انسان می‌داند. [[مبدأ و معاد]] مربوط به قسم اول [[علم]] و مرتبه [[عقل انسان]] است و [[علوم]] مربوط به [[قلب]] و [[اعمال]] [[قلبی]] و ریاضت‌های مربوط به آن، قسمِ دوم علم و مرتبه دوم وجود [[انسان]] است، و [[فقه]] و [[آداب]] [[معاشرت]] و [[تدبیر]] [[منزل]] و [[جوامع]]، علم قسم سوم و مربوط به پایین‌ترین نشئه وجودی انسان است. ایشان قلمرو علوم [[شریعت]] را منحصر به این سه دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۶-۳۸۹.</ref>.
خط ۲۲۷: خط ۲۲۱:


=== [[جاودانگی اسلام]] ===
=== [[جاودانگی اسلام]] ===
امام با استفاده از [[آیات قرآن]] به [[اثبات]] جاودانگی اسلام می‌پردازد. وی در ترجمه [[آیه]] ۴۲ [[سوره فصلت]] می‌فرماید: «همانا [[قرآن]] کتابی است که نه در [[زمان]] خود و نه پس از خود خط [[باطل]] بر آن کشیده نمی‌شود و قانونی آن را باطل نمی‌کند. چطور چنین نباشد در حالی که این [[قانون]] را [[خدای حکیم]] فرو فرستاده است». همچنین [[آیات]] ۴۴ - ۴۵ - ۴۷ [[سوره مائده]] بیان می‌دارد که هیچ کس [[حق]] ندارد به غیر از [[احکام]] نازل شده از سوی [[خداوند]] حکمی بکند. [[آیه]] ۸۵ از [[سوره آل عمران]] بیان می‌دارد که هر کس [[دینی]] غیر از [[اسلام]] [[اختیار]] کند هرگز از وی پذیرفته نمی‌شود. توجه به این آیات، مستلزم پذیرش [[جاودانگی اسلام]] است. ایشان از آیه {{متن قرآن|ولن تجد لسنت الله تحویلا}}<ref>فاطر: ۴۳.</ref> استفاده کرده و هر گونه تبدیل و [[تغییر]] [[سنت]] و [[دستور الهی]] را منتفی می‌داند. آیه اول از [[سوره فرقان]]، [[رسول الله]] {{صل}} را [[نذیر]] عالمیان می‌خواند و آیه ۱۰۷ از [[سوره انبیاء]]، ایشان را [[رحمت]] بر جهانیان معرفی می‌کند و آیه ۹۰ از [[سوره انعام]] [[قرآن]] را [[تذکر]] بر عالمیان اعلام می‌دارد و این همه بیانگر جاودانگی اسلام است. ایشان با بیان آیه [[ختم نبوت]]<ref>احزاب: ۴۰.</ref> و با ضمیمه نمودن این نکته که قانونی به جز [[قانون الهی]] [[مشروعیت]] ندارد، نتیجه می‌گیرند که [[قوانین اسلام]] همیشگی است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۵ به بعد.</ref>.
امام با استفاده از [[آیات قرآن]] به [[اثبات]] جاودانگی اسلام می‌پردازد. وی در ترجمه [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> می‌فرماید: «همانا [[قرآن]] کتابی است که نه در [[زمان]] خود و نه پس از خود خط [[باطل]] بر آن کشیده نمی‌شود و قانونی آن را باطل نمی‌کند. چطور چنین نباشد در حالی که این [[قانون]] را [[خدای حکیم]] فرو فرستاده است». همچنین [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۷.</ref> بیان می‌دارد که هیچ کس [[حق]] ندارد به غیر از [[احکام]] نازل شده از سوی [[خداوند]] حکمی بکند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و هر کس جز اسلام  دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref> بیان می‌دارد که هر کس [[دینی]] غیر از [[اسلام]] [[اختیار]] کند هرگز از وی پذیرفته نمی‌شود. توجه به این آیات، مستلزم پذیرش [[جاودانگی اسلام]] است. ایشان از آیه {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref> استفاده کرده و هر گونه تبدیل و [[تغییر]] [[سنت]] و [[دستور الهی]] را منتفی می‌داند. آیه اول از [[سوره فرقان]]، [[رسول الله]] {{صل}} را [[نذیر]] عالمیان می‌خواند و آیه {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>، ایشان را [[رحمت]] بر جهانیان معرفی می‌کند و آیه {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«آنان  کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref> [[قرآن]] را [[تذکر]] بر عالمیان اعلام می‌دارد و این همه بیانگر جاودانگی اسلام است. ایشان با بیان آیه [[ختم نبوت]] {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین  پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> و با ضمیمه نمودن این نکته که قانونی به جز [[قانون الهی]] [[مشروعیت]] ندارد، نتیجه می‌گیرند که [[قوانین اسلام]] همیشگی است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۵ به بعد.</ref>.


یکی از رموز [[جاودانگی]] قوانین اسلام، تنظیم قانون‌هایی است که ناظر بر دیگر قانون‌ها هستند. مانند قانونِ حرج، ضرر، [[اضطرار]]، [[اکراه]] و امثال آن. به وسیله این [[قوانین]] می‌توان با اقتضائات زمانی، مکانی و اشخاص، تغییراتی در قوانین اولیه داد<ref>رک: امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ - ۳۱۵.</ref>. حضرت امام در [[نزاع]] بین دو رویکردِ پویا و سنتی به [[فقه]]، ضمن تأکید بر [[فقه سنتی]]، [[زمان]] و مکان را به عنوان دو عامل تأثیرگذار در فقع بیان کردند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸.</ref>.
یکی از رموز [[جاودانگی]] قوانین اسلام، تنظیم قانون‌هایی است که ناظر بر دیگر قانون‌ها هستند. مانند قانونِ حرج، ضرر، [[اضطرار]]، [[اکراه]] و امثال آن. به وسیله این [[قوانین]] می‌توان با اقتضائات زمانی، مکانی و اشخاص، تغییراتی در قوانین اولیه داد<ref>رک: امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ - ۳۱۵.</ref>. حضرت امام در [[نزاع]] بین دو رویکردِ پویا و سنتی به [[فقه]]، ضمن تأکید بر [[فقه سنتی]]، [[زمان]] و مکان را به عنوان دو عامل تأثیرگذار در فقع بیان کردند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸.</ref>.
خط ۲۳۶: خط ۲۳۰:


=== [[جهانی بودن اسلام]] ===
=== [[جهانی بودن اسلام]] ===
تعابیر به کار رفته در [[قرآن]] مانند {{متن قرآن|یا ایها الناس}} و {{متن قرآن|یا ایها المؤمنون}} نشانگرِ این است که [[اسلام]] برای یک [[کشور]] با نژادِ خاص نیست، بلکه همه [[انسان‌ها]] مخاطب اسلام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۱، ص۲۸ و ۲۹.</ref>. در نگاه حضرت امام، اسلام دغدغه همه انسان‌ها را دارد و می‌خواهد که همه آنها را از [[انحراف]] و [[کج‌روی]] [[نجات]] دهد<ref>اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (تبیان، دفتر پنجم) ص۳؛ و نیز: صحیفه نور، ج۱۱، ص۴.</ref>.
تعابیر به کار رفته در [[قرآن]] مانند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ}} و {{متن قرآن|أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ}} نشانگرِ این است که [[اسلام]] برای یک [[کشور]] با نژادِ خاص نیست، بلکه همه [[انسان‌ها]] مخاطب اسلام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۱، ص۲۸ و ۲۹.</ref>. در نگاه حضرت امام، اسلام دغدغه همه انسان‌ها را دارد و می‌خواهد که همه آنها را از [[انحراف]] و [[کج‌روی]] [[نجات]] دهد<ref>اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (تبیان، دفتر پنجم) ص۳؛ و نیز: صحیفه نور، ج۱۱، ص۴.</ref>.


[[دین]] [[جاودانه]] باید سخنی جاودانه داشته باشد که بتواند در همه اعصار، [[هدایت‌گر]] انسان به سوی [[سعادت]] باشد. حضرت امام قرآن را نه تنها فراتر از زمان و مکان خاص، بلکه از نگاه ایشان قرآن ترجمان تمام دایره وجود است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۴.</ref>. [[امام خمینی]] با تکیه بر [[آیه اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]]، جاودانه بودن و غیر قابل [[نسخ]] بودنِ اسلام را ثابت می‌کند<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۸ به بعد.</ref>.
[[دین]] [[جاودانه]] باید سخنی جاودانه داشته باشد که بتواند در همه اعصار، [[هدایت‌گر]] انسان به سوی [[سعادت]] باشد. حضرت امام قرآن را نه تنها فراتر از زمان و مکان خاص، بلکه از نگاه ایشان قرآن ترجمان تمام دایره وجود است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۴.</ref>. [[امام خمینی]] با تکیه بر [[آیه اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]]، جاودانه بودن و غیر قابل [[نسخ]] بودنِ اسلام را ثابت می‌کند<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۸ به بعد.</ref>.


وقتی [[اندیشه]] [[ختم نبوت]]، با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|ما کان محمد أبا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما}} ([[احزاب]] / ۱۴) به عنوان [[اصل مسلم]] پذیرفته شود؛ [[جاودانگی]] و فراگیر بودن [[اسلام]] نیز نتیجه گرفته می‌شود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، بی‌جا، ص۳۰۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۹۵.</ref>
وقتی [[اندیشه]] [[ختم نبوت]]، با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین  پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> به عنوان [[اصل مسلم]] پذیرفته شود؛ [[جاودانگی]] و فراگیر بودن [[اسلام]] نیز نتیجه گرفته می‌شود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، بی‌جا، ص۳۰۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۹۵.</ref>


== اسلام و تعقّل و [[تعلّم]] ==
== اسلام و تعقّل و [[تعلّم]] ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش