توحید صفاتی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'عرفان نظری' به 'عرفان نظری'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'عرفان نظری' به 'عرفان نظری') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} درباره آنان که معتقدند [[خداوند]] همواره عالم است با علمِ زاید، [[قادر]] است با قدرتِ زاید و [[حی]] و قدیم و [[سمیع]] و [[بصیر]] است با [[حیات]]، قِدَم، [[سمع]] و [[بصر]] زاید میفرماید: هرکس درباره [[صفات خدا]] چنین گوید، [[خدایان]] متعددی را با [[خدا]] [[معبود]] خود کرده و از [[ولایت]] ما بهره ای ندارد و [[خدا]] همیشه ذاتا [[دانا]]، توانا، زنده، قدیم، شنوا و بیناست و از آنچه [[مشرکان]] و [[اهل]] [[تشبیه]] میگویند مبرّا و بسیار [[برتر]] است<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۴۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} درباره آنان که معتقدند [[خداوند]] همواره عالم است با علمِ زاید، [[قادر]] است با قدرتِ زاید و [[حی]] و قدیم و [[سمیع]] و [[بصیر]] است با [[حیات]]، قِدَم، [[سمع]] و [[بصر]] زاید میفرماید: هرکس درباره [[صفات خدا]] چنین گوید، [[خدایان]] متعددی را با [[خدا]] [[معبود]] خود کرده و از [[ولایت]] ما بهره ای ندارد و [[خدا]] همیشه ذاتا [[دانا]]، توانا، زنده، قدیم، شنوا و بیناست و از آنچه [[مشرکان]] و [[اهل]] [[تشبیه]] میگویند مبرّا و بسیار [[برتر]] است<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۴۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
بنابر روایتی از [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}}، [[خداوند]] همواره [[پروردگار]] بوده و هنگامی که هیچ معلوم و مسموع و مبصَر و مقدوری نبود، [[دانایی]]، [[شنوایی]]، [[بینایی]] و [[توانایی]] ذاتی او بود<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۳۹.</ref> و در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} آمده است که [[خداوند]] با همان که میبیند، میشنود و با همان که میشنود، میبیند <ref>التوحید، صدوق، ص ۱۴۴.</ref> "و آن چیزی جز ذات او نیست"<ref>المیزان، ج ۱، ص ۳۹۲.</ref> با تکیه بر [[آیات]] [[قرآن]] میتوان برای [[توحید صفات]] معنای دیگری را نیز [[استنباط]] کرد و آن عبارت از [[حصر]] اوصاف کمال در ذات [[حق تعالی]] و [[نفی]] آنها از غیر است؛ بدین صورت که بگوییم: فقط اوست که [[حی]]، عالم، [[قادر]]، [[سمیع]] و [[بصیر]] است و آنچه از این صفات در غیر [[مشاهده]] میشود، در [[حقیقت]] تجلّی اوصاف خداست و همه آنها فانی در اوصاف اویند و این معنا از ویژگیهای بحثهای [[قرآنی]] است که نظیر آن را در مباحث [[فلسفی]] و [[کلامی]] نمیتوان یافت<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۲۹.</ref>. البته در [[عرفان]] | بنابر روایتی از [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}}، [[خداوند]] همواره [[پروردگار]] بوده و هنگامی که هیچ معلوم و مسموع و مبصَر و مقدوری نبود، [[دانایی]]، [[شنوایی]]، [[بینایی]] و [[توانایی]] ذاتی او بود<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۳۹.</ref> و در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} آمده است که [[خداوند]] با همان که میبیند، میشنود و با همان که میشنود، میبیند <ref>التوحید، صدوق، ص ۱۴۴.</ref> "و آن چیزی جز ذات او نیست"<ref>المیزان، ج ۱، ص ۳۹۲.</ref> با تکیه بر [[آیات]] [[قرآن]] میتوان برای [[توحید صفات]] معنای دیگری را نیز [[استنباط]] کرد و آن عبارت از [[حصر]] اوصاف کمال در ذات [[حق تعالی]] و [[نفی]] آنها از غیر است؛ بدین صورت که بگوییم: فقط اوست که [[حی]]، عالم، [[قادر]]، [[سمیع]] و [[بصیر]] است و آنچه از این صفات در غیر [[مشاهده]] میشود، در [[حقیقت]] تجلّی اوصاف خداست و همه آنها فانی در اوصاف اویند و این معنا از ویژگیهای بحثهای [[قرآنی]] است که نظیر آن را در مباحث [[فلسفی]] و [[کلامی]] نمیتوان یافت<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۲۹.</ref>. البته در [[عرفان نظری]] ردّ پایی از این بحث را میتوان یافت که آن نیز در [[قرآن]] "[[کشف]] تامّ محمدی {{صل}}" ریشه دارد، در هر صورت، لسان برخی از [[آیات]] مربوط به [[صفات الهی]] لسان [[حصر]] است؛ مانند [[آیه]] ۶۵ [[سوره]] [[غافر]] {{متن قرآن|هُوَ الْحَيُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}<ref> اوست که زنده است، هیچ خدایی جز او نیست، از این روی او را در حالی که دین خویش را برای او ناب میدارید بخوانید؛ سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره غافر، آیه: ۶۵.</ref> که مفید [[حصر]] [[حیات]] در خداست<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۴۶.</ref> و معنایش این است که زنده واقعی فقط خداست و دیگران بهرهای از این [[حیات]] ندارند؛ نه اینکه دیگران واقعا [[حیات]] دارند ولی به گونه موقّت و در [[آینده]] [[حیات]] خود را از دست میدهند و تنها او زنده میماند<ref> تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۱۷، «توحید در قرآن».</ref>، بنابراین، معنای دقیقتر [[آیه]] ۳۰ [[سوره زمر]] {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ}}<ref> بیگمان تو خواهی مرد و آنان نیز میمیرند؛ سوره زمر، آیه: ۳۰.</ref> این است که هم اکنون نه توحیات واقعی داری و نه دیگران، چون [[حقیقت]] [[حیات]] از آن خداست و همه آیینهدار [[حیات]] واقعی خدایند و تنها اوست که به نحو مطلق [[حی]] است<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۱۷، «توحید در قرآن».</ref>. در [[قرآن کریم]] [[آیات]] دیگری هستند که افزون بر تصریح به برخی از اسما و [[صفات الهی]] زبانشان زبان [[حصر]] یا ظاهر در [[حصر]] است؛ مانند [[آیات]] ۸۳ و ۱۰۰ [[سوره]] [[یوسف]] {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ }}<ref> اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۸۳.</ref> که افزون بر یادکرد دو [[صفت علم]] و [[حکمت الهی]]، مفید آناند که فقط [[خداوند]] [[دانا]] و [[حکیم]] است و [[آیه]] ۱۱ [[سوره]] [[شوری]]: {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref> که ضمن تصریح به [[سمیع]] و [[بصیر]] بودن [[خدا]] بر [[حصر]] نیز دلالت دارد و گویای این است که تنها خداست که شنوا و بیناست و دیگران [[مظهر]] [[سمیع]] و بصیرند، و [[آیه]] ۱۶۵ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ }}<ref> و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی میگزینند و آنها را چنان دوست میدارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بتها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) مینگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است و اینکه خداوند سختکیفر است؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۵.</ref> که همه [[قدرت]] را از آن [[خدا]] دانسته، به نحوی اشاره میکند که [[قدرت]] به گونه انحصاری از خداست و برای دیگران هیچ سهمی از [[قدرت]] ـ نه در طول و نه در عرض [[قدرت الهی]] ـ وجود ندارد جز آنکه آنها تنها [[مظهر]] و آیت [[قدرت]] خدای سبحاناند؛ همچنیناند [[آیات]] ۱۰ [[سوره فاطر]]: {{متن قرآن|مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ}}<ref> هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت؛ سوره فاطر، آیه: ۱۰.</ref> و ۱۳۹ [[سوره نساء]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا }}<ref> همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۹.</ref> که همه [[عزّت]] را از آن [[خدا]] دانستهاند و دلالت میکنند که [[عزّت]] [[خدا]] [[حقیقی]] و اصیل و [[عزّت]] دیگران مجازی و اعتباری است، زیرا [[حصر]] [[عزّت]] در [[خدا]] و بی کرانگی آن، جایی برای [[عزّت]] [[حقیقی]] و مستقل غیر نمیگذارد<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۲۹ - ۳۷۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
توحید صفاتی به هر دو معنای آن مورد تأکید قرآن کریم واقع شده است. از دیدگاه [[قرآن]] [[نیکوترین نامها]] به خداوند اختصاص دارد: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نامهای نیکوتر از آن اوست» سوره طه، آیه ۸.</ref> او [[احد]] و بیهمتاست: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده * بگو او خداوند یگانه است * خداوند صمد است * نه زاده است و نه او را زادهاند * و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۱-۴.</ref>. لفظ احد در جایی به کار میرود که فرض هر گونه عددی در مقابل آن را [[نفی]] میکند، مثلاً وقتی گفته میشود: {{عربی|ما جائني أحد}}: احدی نزد من نیامد، به این معناست که حتی یک نفر هم نزد او نیامده است. بنابراین، کاربرد لفظ «[[أحد]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> در جمله اثباتی، بدون هیچ گونه قید یا صفتی، بیانگر آن است که [[هویت]] [[خداوند]] به گونهای است که فرض هر همانندی را برای او نفی میکند، خواه یکی باشد یا بیشتر، یعنی چنین فرضی، فرض امر محال است. به همین جهت است که در [[آیات قرآن]] پس از وصف خداوند به [[وحدانیت]]، وصف «قهاریت» ذکر شده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«او خداوند یگانه دادفرماست» سوره زمر، آیه ۴.</ref>. مفاد این [[آیات]] آن است که خداوند [[مقهور]] هیچ چیزی نیست؛ لذا هیچگونه محدودیتی در ذات یا صفات او راه ندارد. خداوند وجود صرف، [[حق]] [[خالص]] و [[کمال مطلق]] است<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۶، ص۸۸-۸۱.</ref>. بنابراین، [[وحدت]] خداوند، وحدت عددیه نیست، بلکه وحدت حقیقیه حقه است که هیچگونه کثرتی در او راه ندارد، و مقتضای آن، عینیت [[صفات ذاتیه]] با [[ذات الهی]] است؛ زیرا زیادی صفات بر ذات مستلزم محدودیت ذات نسبت به صفات و بالعکس میباشد و محدودیت با بساطت ذات و عدم تناهی ذات در [[کمالات]]، سازگاری ندارد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۱۷۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید صفاتی (مقاله)|مقاله «توحید صفاتی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۸۲.</ref> | توحید صفاتی به هر دو معنای آن مورد تأکید قرآن کریم واقع شده است. از دیدگاه [[قرآن]] [[نیکوترین نامها]] به خداوند اختصاص دارد: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نامهای نیکوتر از آن اوست» سوره طه، آیه ۸.</ref> او [[احد]] و بیهمتاست: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده * بگو او خداوند یگانه است * خداوند صمد است * نه زاده است و نه او را زادهاند * و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۱-۴.</ref>. لفظ احد در جایی به کار میرود که فرض هر گونه عددی در مقابل آن را [[نفی]] میکند، مثلاً وقتی گفته میشود: {{عربی|ما جائني أحد}}: احدی نزد من نیامد، به این معناست که حتی یک نفر هم نزد او نیامده است. بنابراین، کاربرد لفظ «[[أحد]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> در جمله اثباتی، بدون هیچ گونه قید یا صفتی، بیانگر آن است که [[هویت]] [[خداوند]] به گونهای است که فرض هر همانندی را برای او نفی میکند، خواه یکی باشد یا بیشتر، یعنی چنین فرضی، فرض امر محال است. به همین جهت است که در [[آیات قرآن]] پس از وصف خداوند به [[وحدانیت]]، وصف «قهاریت» ذکر شده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«او خداوند یگانه دادفرماست» سوره زمر، آیه ۴.</ref>. مفاد این [[آیات]] آن است که خداوند [[مقهور]] هیچ چیزی نیست؛ لذا هیچگونه محدودیتی در ذات یا صفات او راه ندارد. خداوند وجود صرف، [[حق]] [[خالص]] و [[کمال مطلق]] است<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۶، ص۸۸-۸۱.</ref>. بنابراین، [[وحدت]] خداوند، وحدت عددیه نیست، بلکه وحدت حقیقیه حقه است که هیچگونه کثرتی در او راه ندارد، و مقتضای آن، عینیت [[صفات ذاتیه]] با [[ذات الهی]] است؛ زیرا زیادی صفات بر ذات مستلزم محدودیت ذات نسبت به صفات و بالعکس میباشد و محدودیت با بساطت ذات و عدم تناهی ذات در [[کمالات]]، سازگاری ندارد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۱۷۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید صفاتی (مقاله)|مقاله «توحید صفاتی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۸۲.</ref> |