توحید صفاتی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

مقدمه

قرآن کریم از یک سو خداوند را به صفات کمال و جمال متّصف می‌داند؛ مانند حیات: هُوَ الْحَيُّ ، علم: يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالاً وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [۱]، قدرت: تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۲] و سمع و بصر: مَّا خَلْقُكُمْ وَلا بَعْثُكُمْ إِلاَّ كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ[۳] و بدین ترتیب قول معتزله به نفی صفات و نیابت ذات از صفات[۴] باطل می‌گردد و از سوی دیگر بر بساطت و نیز غنا تأکید می‌کند و بدین‌سان اعتقاد اشاعره به زیادت صفات بر ذات و تعدّد قدما[۵] نفی می‌شود.

وجه بطلان عقیده معتزله این است که اعتقاد مزبور مستلزم خلوّ ذات واجب از اوصاف کمال است که این خود مستلزم نقص است[۶]، در حالی که خداوند از هر نقصی مبرّاست و راز نفی نظریه اشاعره آن است که قول آنان مستلزم ترکب واجب تعالی از ذات و صفتِ زاید بر ذات، اعتقاد به قدمای ثمانیه و احتیاج خداوند به امری خارج از ذات است[۷] که این لوازم با توحید و غنای واجب منافات دارد[۸].

برخلاف معتزله و اشاعره، متکلمان و دانشمندان شیعه معتقدند که گرچه صفات خدا از جهت لفظ و مفهوم با یکدیگر متغایر و نیز با ذات حق مغایرند، از جهت مصداق، هر یک عین دیگری است و همه عین ذات‌اند[۹] چون اختلاف ذات با صفات و اختلاف صفات با یکدیگر لازمه محدودیت وجود است و برای وجودِ نامحدود همان گونه که دومی تصورپذیر نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصوّر نیست. توحید صفاتی مانند توحید ذاتی از اصول معارف اسلامی و عالی‌ترین و پر اوج‌ترین اندیشه بشری است که به خصوص در مکتب شیعی تبلور یافته است[۱۰][۱۱].

امام علی (ع) در نخستین خطبه نهج البلاغه ابتدا از صفات نامحدود خدا یاد می‌‌کند و سپس می‌‌فرماید: اخلاص کامل عبارت از نفی صفات از خداست، زیرا هر صفتی گواهی می‌‌دهد که او چیزی غیر از موصوف است و هر موصوفی گواهی می‌‌دهد که ذات او غیر صفت است و هرکس خدا را با صفتی وصف کند، ذات او را مقارن چیزی کرده و هرکس خدا را مقارن چیزی کند، او را دوگانه پنداشته و کسی که خدا را دوگانه فرض کند، او را دارای اجزاء دانسته است[۱۲]. مراد از صفتِ منفی، صفتِ زاید بر ذات و مقصود از صفتِ ثابت صفتی است که عین ذات و نامحدود به نامحدودیت ذات است[۱۳].

حضرت رضا (ع) درباره آنان که معتقدند خداوند همواره عالم است با علمِ زاید، قادر است با قدرتِ زاید و حی و قدیم و سمیع و بصیر است با حیات، قِدَم، سمع و بصر زاید می‌فرماید: هرکس درباره صفات خدا چنین گوید، خدایان متعددی را با خدا معبود خود کرده و از ولایت ما بهره ای ندارد و خدا همیشه ذاتا دانا، توانا، زنده، قدیم، شنوا و بیناست و از آنچه مشرکان و اهل تشبیه می‌گویند مبرّا و بسیار برتر است[۱۴][۱۵].

بنابر روایتی از حضرت صادق (ع)، خداوند همواره پروردگار بوده و هنگامی که هیچ معلوم و مسموع و مبصَر و مقدوری نبود، دانایی، شنوایی، بینایی و توانایی ذاتی او بود[۱۶] و در روایتی از امام رضا (ع) آمده است که خداوند با همان که می‌بیند، می‌شنود و با همان که می‌شنود، می‌بیند [۱۷] "و آن چیزی جز ذات او نیست"[۱۸] با تکیه بر آیات قرآن می‌توان برای توحید صفات معنای دیگری را نیز استنباط کرد و آن عبارت از حصر اوصاف کمال در ذات حق تعالی و نفی آنها از غیر است؛ بدین صورت که بگوییم: فقط اوست که حی، عالم، قادر، سمیع و بصیر است و آنچه از این صفات در غیر مشاهده می‌شود، در حقیقت تجلّی اوصاف خداست و همه آنها فانی در اوصاف اویند و این معنا از ویژگی‌های بحث‌های قرآنی است که نظیر آن را در مباحث فلسفی و کلامی نمی‌توان یافت[۱۹]. البته در عرفان نظری ردّ پایی از این بحث را می‌توان یافت که آن نیز در قرآن "کشف تامّ محمدی (ص)" ریشه دارد، در هر صورت، لسان برخی از آیات مربوط به صفات الهی لسان حصر است؛ مانند آیه ۶۵ سوره غافر هُوَ الْحَيُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ [۲۰] که مفید حصر حیات در خداست[۲۱] و معنایش این است که زنده واقعی فقط خداست و دیگران بهره‌ای از این حیات ندارند؛ نه اینکه دیگران واقعا حیات دارند ولی به گونه موقّت و در آینده حیات خود را از دست می‌دهند و تنها او زنده می‌ماند[۲۲]، بنابراین، معنای دقیق‌تر آیه ۳۰ سوره زمر إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ[۲۳] این است که هم اکنون نه توحیات واقعی داری و نه دیگران، چون حقیقت حیات از آن خداست و همه آیینه‌دار حیات واقعی خدایند و تنها اوست که به نحو مطلق حی است[۲۴]. در قرآن کریم آیات دیگری هستند که افزون بر تصریح به برخی از اسما و صفات الهی زبانشان زبان حصر یا ظاهر در حصر است؛ مانند آیات ۸۳ و ۱۰۰ سوره یوسف إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ [۲۵] که افزون بر یادکرد دو صفت علم و حکمت الهی، مفید آن‌اند که فقط خداوند دانا و حکیم است و آیه ۱۱ سوره شوری: فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۲۶] که ضمن تصریح به سمیع و بصیر بودن خدا بر حصر نیز دلالت دارد و گویای این است که تنها خداست که شنوا و بیناست و دیگران مظهر سمیع و بصیرند، و آیه ۱۶۵ سوره بقره: وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ [۲۷] که همه قدرت را از آن خدا دانسته، به نحوی اشاره می‌کند که قدرت به گونه انحصاری از خداست و برای دیگران هیچ سهمی از قدرت ـ نه در طول و نه در عرض قدرت الهی ـ وجود ندارد جز آنکه آنها تنها مظهر و آیت قدرت خدای سبحان‌اند؛ همچنین‌اند آیات ۱۰ سوره فاطر: مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ[۲۸] و ۱۳۹ سوره نساء: الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا [۲۹] که همه عزّت را از آن خدا دانسته‌اند و دلالت می‌کنند که عزّت خدا حقیقی و اصیل و عزّت دیگران مجازی و اعتباری است، زیرا حصر عزّت در خدا و بی کرانگی آن، جایی برای عزّت حقیقی و مستقل غیر نمی‌گذارد[۳۰][۳۱].

توحید صفاتی به هر دو معنای آن مورد تأکید قرآن کریم واقع شده است. از دیدگاه قرآن نیکوترین نام‌ها به خداوند اختصاص دارد: اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى[۳۲] او احد و بی‌همتاست: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ[۳۳]. لفظ احد در جایی به کار می‌رود که فرض هر گونه عددی در مقابل آن را نفی می‌کند، مثلاً وقتی گفته می‌شود: ما جائني أحد: احدی نزد من نیامد، به این معناست که حتی یک نفر هم نزد او نیامده است. بنابراین، کاربرد لفظ «أحد» در آیه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[۳۴] در جمله اثباتی، بدون هیچ گونه قید یا صفتی، بیانگر آن است که هویت خداوند به گونه‌ای است که فرض هر همانندی را برای او نفی می‌کند، خواه یکی باشد یا بیش‌تر، یعنی چنین فرضی، فرض امر محال است. به همین جهت است که در آیات قرآن پس از وصف خداوند به وحدانیت، وصف «قهاریت» ذکر شده است: هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ[۳۵]. مفاد این آیات آن است که خداوند مقهور هیچ چیزی نیست؛ لذا هیچ‌گونه محدودیتی در ذات یا صفات او راه ندارد. خداوند وجود صرف، حق خالص و کمال مطلق است[۳۶]. بنابراین، وحدت خداوند، وحدت عددیه نیست، بلکه وحدت حقیقیه حقه است که هیچ‌گونه کثرتی در او راه ندارد، و مقتضای آن، عینیت صفات ذاتیه با ذات الهی است؛ زیرا زیادی صفات بر ذات مستلزم محدودیت ذات نسبت به صفات و بالعکس می‌باشد و محدودیت با بساطت ذات و عدم تناهی ذات در کمالات، سازگاری ندارد[۳۷].[۳۸]

منابع

پانویس

  1. از تو نظر می‌خواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر می‌دهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر می‌رسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث می‌برد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را می‌برند و اگر (میراث‌بران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث می‌برد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان می‌دارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۶.
  2. بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره ملک، آیه: ۱.
  3. آفرینش و برانگیختن شما (همگی) جز همانند (آفرینش) یک تن نیست؛ بی‌گمان خداوند شنوایی بیناست؛ سوره لقمان، آیه: ۲۸.
  4. الالهیات، ج ۲، ص ۳۳ - ۳۴.
  5. شرح المواقف، ج ۸، ص ۴۴ - ۴۵.
  6. الالهیات، ج ۲، ص ۳۵.
  7. الالهیات، ج ۲، ص ۳۷ - ۳۹؛ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۰۵ - ۳۰۶، «توحید در قرآن».
  8. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.
  9. تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۰۵.
  10. مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۱، «جهان بینی توحیدی».
  11. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  13. مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۲، «جهانبینی توحیدی».
  14. التوحید، صدوق، ص ۱۴۰.
  15. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.
  16. التوحید، صدوق، ص ۱۳۹.
  17. التوحید، صدوق، ص ۱۴۴.
  18. المیزان، ج ۱، ص ۳۹۲.
  19. تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۲۹.
  20. اوست که زنده است، هیچ خدایی جز او نیست، از این روی او را در حالی که دین خویش را برای او ناب می‌دارید بخوانید؛ سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره غافر، آیه: ۶۵.
  21. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۴۶.
  22. تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۱۷، «توحید در قرآن».
  23. بی‌گمان تو خواهی مرد و آنان نیز می‌میرند؛ سوره زمر، آیه: ۳۰.
  24. تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۱۷، «توحید در قرآن».
  25. اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۸۳.
  26. پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.
  27. و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی می‌گزینند و آنها را چنان دوست می‌دارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بت‌ها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) می‌نگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است و اینکه خداوند سخت‌کیفر است؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۵.
  28. هر که عزّت می‌خواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد و آنان که نیرنگ‌های بد می‌بازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت؛ سوره فاطر، آیه: ۱۰.
  29. همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۹.
  30. تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۲۹ - ۳۷۳.
  31. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.
  32. «خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نام‌های نیکوتر از آن اوست» سوره طه، آیه ۸.
  33. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده * بگو او خداوند یگانه است * خداوند صمد است * نه زاده است و نه او را زاده‌اند * و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۱-۴.
  34. «بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.
  35. «او خداوند یگانه دادفرماست» سوره زمر، آیه ۴.
  36. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۶، ص۸۸-۸۱.
  37. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۱۷۶.
  38. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید صفاتی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳ ص ۸۲.