|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مقاومت در لغت]] - [[مقاومت در قرآن]] - [[مقاومت در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط = }} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مقاومت در لغت]] - [[مقاومت در قرآن]] - [[مقاومت در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط = }} |
|
| |
| == اهمیت و ضرورت مقاومت ==
| |
| [[انسان]] به دلیل ویژگی [[اجتماعی]] بودنش نمیتواند تنها و بدون دیگران کند. او از آن هنگام که خود را [[شناخت]] و این نیاز را [[احساس]] نمود که باید در جمع [[زندگی]] کند و متوجه زندگی خود و دیگران شد، به دنبال دست یافتن به بهترینها بود. بنابراین میبایست برای [[حفظ]] بقای خویش در برابر حوادث [[روزگار]] مقاومت نشان میداد. این احساس بشری نسبت به مقاومت، باعث پیدایش و استمرار آن گردید، پس مقاومت را میتوان یک ضرورت در زندگی [[بشر]] دانست. از طرف دیگر هر جا سخن از [[فرهنگ]] مقاومت است، در برابر آن فرهنگ [[ذلّت]] و تن به [[خواری]] دادن مطرح میشود و انسان با توجه به [[سرشت]] و [[طبیعت]] ذاتی خویش ناگزیر است برای [[رهایی]] از [[ذلت]] و خواری و [[تسلیم نشدن]] در برابر پدیدههای طبیعی و اجتماعی [[پایداری]] کند، به دیگر سخن انسان برای شناخت، حفظ و توسعه ارزشهای مربوط به [[سعادت دنیوی]] و اخرویاش و همچنین شناخت [[ضد ارزشها]] و دور کردن آنها از خود و دیگران باید دست به مقاومت بزند.
| |
|
| |
| زندگی انسان همچون دریایی خروشان است که زنده بودن و نشاطش در [[پویایی]] امواج آن است. اگر آب این دریا راکد شود، پس از مدتی [[فاسد]] میگردد. [[قرآن]] در توصیف این [[فساد]] و [[تباهی]] میگوید: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ}}<ref>«و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> بنابراین [[حیات]] و بقای انسان بر پایه مقاومت [[استوار]] است و او برای بقای خویش و داشتن زندگی [[واقعی]] و ایدهآل، لازم است همواره در برابر نیروهای منفی و زیانبار، پایداری مناسب داشته باشد.
| |
|
| |
| در بیان ضرورت مقاومت همین بس که دو سوم [[سوره بقره]]، بزرگترین [[سوره]] قرآن در ضرورت مقاومت و پایداری در برابر کافرین و [[منافقین]] است و همچنین در دو [[سوره آل عمران]] و [[نساء]] و دیگر [[سورههای قرآن]]، این [[ضرورت]]، بسیار روشن تبیین گردیده است و توجه فراوان این [[کتاب آسمانی]] به مقاومت به دلیل [[ارزش دینی]] و [[اخلاقی]] نهفته در آن است. تعالی و [[سربلندی]] [[انسان]] از نظر مادی و [[معنوی]] و [[سعادت]] و [[خوشبختی]] فرد و [[جامعه]] جز در سایه مقاومت امکانپذیر نیست. و چون بقاء و [[پایداری]] [[دین]] و [[دنیا]] در گروی مقاومت میباشد، پس این پدیده، یک ضرورت [[دنیوی]] و [[اخروی]] به شمار میرود. اگر انسان در برابر نفس [[سرکش]] و هوی و [[هوسها]] و تجملهای دنیوی مقاومت نکند و در راه [[شناخت خدا]] و [[اطاعت]] از [[فرمان]] او با [[مشکلات]] به [[پیکار]] برنخیزد، هرگز به [[هدف]] نمیرسد. [[خداوند]] در [[سوره فصلت]]، [[توحید]] را در کنار مقاومت و پایداری قرار میدهد و به [[یکتاپرستان]] [[پایدار]] بر توحید، [[بهشت]] جاویدان را [[بشارت]] میدهد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>«فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>. این همجواری بین توحید و مقاومت، بیانگر [[ارزش]] والای مقاومت و پایداری در راه خداوند است؛ زیرا [[ایمان واقعی]]، زمانی [[فرصت]] بروز و [[ظهور]] مییابد، که انسان بتواند در برابر [[امیال نفسانی]]، مقاومت مناسب داشته باشد و از [[آزمون الهی]] سربلند بیرون آید.
| |
|
| |
| از دیگاه [[قرآن]]، هدف اصلی مقاومت، ایجاد [[تعادل]] و [[توازن]] در انسان و [[جامعه انسانی]] است، و جز موارد یاد شده، این اهداف را میتوان برای آن برشمرد:
| |
| # تقویت [[روحیه]] [[ایثار]] و [[فداکاری]]؛
| |
| # [[حفظ کرامت]] و [[عزت نفس]]؛
| |
| # [[حفظ وحدت]] و [[همدلی]] بین افراد جامعه؛
| |
| # [[اجرای حق]] و [[عدالت]] و [[نابودی باطل]] و [[کفر]]؛
| |
| # [[حفظ عزت]] [[اجتماعی]] و ریشهکن کردن [[فساد]]؛
| |
| # هموار کردن راههای [[پیشرفت]] [[انسانها]] به سوی [[معبود]]؛
| |
| # [[حفظ]] [[استقلال]] [[وطن]] و جلوگیری از اشغال آن و دفع [[خطرها]] و تهدیدهای [[دشمن]]؛
| |
| # [[دفاع از مظلوم]] و مقاومت در برابر [[ستمگران]] و [[تجاوزگران]] و [[اشغالگران]].
| |
|
| |
| یکی از شرطهای مقاومت در [[قرآن]]، [[اراده]] [[تغییر]] همراه با [[آگاهی]] و [[بیداری]] است، [[اصلاح امور]] با «یقظه» ([[هشیاری]]) شروع میشود و این [[یقظه]] و بیداری از مقدمات و لوازم مقاومت [[قرآنی]] به شمار میآید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. این [[آیه]] تصریح دارد که [[سرنوشت]] [[اقوام]] به دست خودش تغییر میکند، اگر اراده تغییر در قومی پدید آمد و یا نسبت به [[امور جامعه]] و تغییر آن آگاهی پیدا کردند، میتوانند در سرنوشت خویش، مؤثر باشند، در این صورت، مقاومت میتواند یکی از راههای تغییر باشد<ref>[[سید فضلالله میرقادری|میرقادری، سید فضلالله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن]]</ref>.
| |
|
| |
|
| == گونههای مقاومت == | | == گونههای مقاومت == |