پرش به محتوا

علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'واحدی' به 'واحدی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = علم| عنوان مدخل  = علم| مداخل مرتبط = [[علم در لغت]] - [[علم در قرآن]] - [[علم در اخلاق اسلامی]] - [[علم در معارف دعا و زیارات]] - [[علم در معارف و سیره نبوی]] - [[علم در معارف و سیره سجادی]] - [[علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = علم
| عنوان مدخل  = علم
| مداخل مرتبط = [[علم در لغت]] - [[علم در قرآن]] - [[علم در اخلاق اسلامی]] - [[علم در معارف دعا و زیارات]] - [[علم در معارف و سیره نبوی]] - [[علم در معارف و سیره سجادی]] - [[علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}
 
== چیستی [[علم]] و [[علمی]] ==
== چیستی [[علم]] و [[علمی]] ==
واژه علمی با یای نسبتی، برگرفته از ماده «علم»، به معنای [[دانش]] و [[ادراک]] است<ref>قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۳۲.</ref>، فراهیدی، علم را به نقیض [[جهل]] تعریف کرده است<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. برخی علم را به معنای حضور و احاطه بر چیزی (معلوم) اطلاق کرده‌اند<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۲۰۷.</ref>. راغب در مفردات، علم را به معنای ادراک الشیء بحقیقته معنا کرده است<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۵۸۰.</ref>. [[امام خمینی]]، نیز شبیه همین معنای اخیر را [[معتقد]] است؛ به نظر [[امام]]، الفاظ برای [[روح]] و [[حقیقت]] معانی وضع شده است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۳۹.</ref> که تمامی زوایای معانی در نظر بوده و در جای خود درخور دقت بسیار است. علم به معنای (Science) و واژه علمی با یای نسبتی به معنای (scientific) استعمال می‌شود، بنابراین، [[نظام]] علمی به معنای (scientific system) به کار می‌رود<ref>حییم، سلیمان، فرهنگ معاصر انگلیسی – فارسی (یک جلدی)؛ امامی، کریم، فرهنگ معاصر کیمیا، ذیل واژه.</ref> که مسائل علمی به طور نظام‌مند و سیستماتیک و موافق اصول علمی (scientfically) ارائه می‌گردد. علم در اصطلاح [[فلسفه]] و [[منطق]]، به [[قوه]] درک‌کننده آمده است که به عنوان فصل جداکننده [[انسان]] از سایر حیوانات، تعریف شده است<ref>تهاونی، محمدعلی، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج۳، ص۱۲۱۹؛ خوانساری، محمد، منطق صوری، ج۱، ص۳.</ref>. در اصطلاح [[قرآنی]] علم، در مقابل جهل و به معنای [[دانایی]] و به عنوان [[برترین]] [[حجت الهی]] مطرح گردیده است<ref>{{متن قرآن|قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است، پاکاکه اوست، او بی‌نیاز است؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آن اوست شما را در این (گفته) برهانی نیست؛ آیا چیزی که نمی‌دانید درباره خداوند می‌گویید؟» سوره یونس، آیه ۶۸؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}} «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>. ارائه و به‌کارگیری [[دانش]]، به شکل نظام‌مند و در قالب یک [[سیستم]] منطقی، بهره‌گیری بهتری را سبب خواهد شد.
واژه علمی با یای نسبتی، برگرفته از ماده «علم»، به معنای [[دانش]] و [[ادراک]] است<ref>قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۳۲.</ref>، فراهیدی، علم را به نقیض [[جهل]] تعریف کرده است<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. برخی علم را به معنای حضور و احاطه بر چیزی (معلوم) اطلاق کرده‌اند<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۲۰۷.</ref>. راغب در مفردات، علم را به معنای ادراک الشیء بحقیقته معنا کرده است<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۵۸۰.</ref>. [[امام خمینی]]، نیز شبیه همین معنای اخیر را [[معتقد]] است؛ به نظر [[امام]]، الفاظ برای [[روح]] و [[حقیقت]] معانی وضع شده است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۳۹.</ref> که تمامی زوایای معانی در نظر بوده و در جای خود درخور دقت بسیار است. علم به معنای (Science) و واژه علمی با یای نسبتی به معنای (scientific) استعمال می‌شود، بنابراین، [[نظام]] علمی به معنای (scientific system) به کار می‌رود<ref>حییم، سلیمان، فرهنگ معاصر انگلیسی – فارسی (یک جلدی)؛ امامی، کریم، فرهنگ معاصر کیمیا، ذیل واژه.</ref> که مسائل علمی به طور نظام‌مند و سیستماتیک و موافق اصول علمی (scientfically) ارائه می‌گردد. علم در اصطلاح [[فلسفه]] و [[منطق]]، به [[قوه]] درک‌کننده آمده است که به عنوان فصل جداکننده [[انسان]] از سایر حیوانات، تعریف شده است<ref>تهاونی، محمدعلی، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج۳، ص۱۲۱۹؛ خوانساری، محمد، منطق صوری، ج۱، ص۳.</ref>. در اصطلاح [[قرآنی]] علم، در مقابل جهل و به معنای [[دانایی]] و به عنوان [[برترین]] [[حجت الهی]] مطرح گردیده است {{متن قرآن|قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} <ref>«گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است، پاکاکه اوست، او بی‌نیاز است؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آن اوست شما را در این (گفته) برهانی نیست؛ آیا چیزی که نمی‌دانید درباره خداوند می‌گویید؟» سوره یونس، آیه ۶۸</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} <ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۳</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}} «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>. ارائه و به‌کارگیری [[دانش]]، به شکل نظام‌مند و در قالب یک [[سیستم]] منطقی، بهره‌گیری بهتری را سبب خواهد شد.


[[امام]]، به پدیده «[[علم]]» با [[اتقان]] و دقت وارد گردیده و نگاه [[توحید]] محور داشته است، ایشان که منشأ تمامی [[کمالات]] را از آن [[خداوند]] می‌داند، علم را نیز به عنوان [[کمال حقیقی]] یکبار با عالِم مطلق می‌سنجد که صرف [[واقعیت]] است، از این منظر [[حقیقت علم]]، نسبت به عالم مطلق، متحقق است و عینیت دارد، نه یک مفهوم صرف باشد<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۴۳ – ۴۴.</ref>. در همین راستا، امام بودن اصل علم از مقولات [[عشر]] را خلاف واقع و از قبیل [[اشتباه]] معروض به عارض می‌د‌اند؛ ولی در [[مراتب علم]] [[انسانی]] و ممکنات، ترجیح می‌دهد که علم را از مقوله کیف محسوب نماید<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳.</ref>.
[[امام]]، به پدیده «[[علم]]» با [[اتقان]] و دقت وارد گردیده و نگاه [[توحید]] محور داشته است، ایشان که منشأ تمامی [[کمالات]] را از آن [[خداوند]] می‌داند، علم را نیز به عنوان [[کمال حقیقی]] یکبار با عالِم مطلق می‌سنجد که صرف [[واقعیت]] است، از این منظر [[حقیقت علم]]، نسبت به عالم مطلق، متحقق است و عینیت دارد، نه یک مفهوم صرف باشد<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۴۳ – ۴۴.</ref>. در همین راستا، امام بودن اصل علم از مقولات [[عشر]] را خلاف واقع و از قبیل [[اشتباه]] معروض به عارض می‌د‌اند؛ ولی در [[مراتب علم]] [[انسانی]] و ممکنات، ترجیح می‌دهد که علم را از مقوله کیف محسوب نماید<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳.</ref>.
خط ۱۶: خط ۱۰:


== ویژگی‌های [[علم]] ==
== ویژگی‌های [[علم]] ==
[[امام خمینی]] چند ویژگی برای علم بیان کرده است. یکی اینکه [[قوه]] [[علمی]] در [[انسان]] را دارای سه نقطه مرکزی و [[متعادل]]، نقطه بعید از مرکز در طرف [[افراط]] و نقطه بعید از مرکز در طرف [[تفریط]]، ترسیم می‌نماید. به [[اعتقاد]] [[امام]]، اگر انسان جانب افراط را بگیرد و سراغ هر علمی برود، به کشکولی تبدیل می‌شود که نمونه‌های از هر [[دانش]] را دارد و متبحر در هیچ کدام نمی‌شود، چنین عالمی نه خود از علمش بهره درست می‌برد و نه به دیگران می‌تواند بهره برساند. اگر قوه علمیه در طرف تفریط و تعطیل قرار بگیرد نیز، عمل بدون [[آگاهی]] خواهد بود که فایده نخواهد داشت. اما اگر قوه علمی در انسان به صورت [[اعتدال]] قرار بگیرد، و به اندازه توان، علمی را بیاموزد که [[دین]] و دنیایش را [[اصلاح]] نماید، هرچه در این مسیر پیش برود، به منبع [[حکمت]] و خیر کثیر<ref>اشاره به آیه: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ}} «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> نزدیک‌تر می‌شود<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. امام [[معتقد]] است، نباید از نافع بودن علم [[غفلت]] شود و معیار نافع بودن علم از نگاه امام، این است: هر علمی که انسان را از هوا و [[سرکشی]] نفس و صفات [[شیطانی]] دور و به [[خدا]] نزدیک کند، [[علم نافع]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۸.</ref>.
[[امام خمینی]] چند ویژگی برای علم بیان کرده است. یکی اینکه [[قوه]] [[علمی]] در [[انسان]] را دارای سه نقطه مرکزی و [[متعادل]]، نقطه بعید از مرکز در طرف [[افراط]] و نقطه بعید از مرکز در طرف [[تفریط]]، ترسیم می‌نماید. به [[اعتقاد]] [[امام]]، اگر انسان جانب افراط را بگیرد و سراغ هر علمی برود، به کشکولی تبدیل می‌شود که نمونه‌های از هر [[دانش]] را دارد و متبحر در هیچ کدام نمی‌شود، چنین عالمی نه خود از علمش بهره درست می‌برد و نه به دیگران می‌تواند بهره برساند. اگر قوه علمیه در طرف تفریط و تعطیل قرار بگیرد نیز، عمل بدون [[آگاهی]] خواهد بود که فایده نخواهد داشت. اما اگر قوه علمی در انسان به صورت [[اعتدال]] قرار بگیرد، و به اندازه توان، علمی را بیاموزد که [[دین]] و دنیایش را [[اصلاح]] نماید، هرچه در این مسیر پیش برود، به منبع [[حکمت]] و خیر کثیر اشاره به آیه: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ}} <ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> نزدیک‌تر می‌شود<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. امام [[معتقد]] است، نباید از نافع بودن علم [[غفلت]] شود و معیار نافع بودن علم از نگاه امام، این است: هر علمی که انسان را از هوا و [[سرکشی]] نفس و صفات [[شیطانی]] دور و به [[خدا]] نزدیک کند، [[علم نافع]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۸.</ref>.


ویژگی دیگر اینکه امام توصیه می‌کند که در بالابردن سطح علمی خود و [[جامعه]]، نباید دچار توهم شده و به اندازه‌ای از دانش بسنده کنیم. ایشان، ریشه توهم غنای علمی را به خاطر بی‌خبری نسبت به ماهیت علم می‌داند؛ زیرا علم به لحاظ ماهیت و [[حقیقت]]، غیرمتناهی است. ایشان با توجه به پایان‌ناپذیری [[حقیقت علم]] نتیجه می‌گیرد [[انسان]] باید در تمام [[عمر]]، در ارتقای [[علمی]] خود و [[جامعه]] پیرامونش تلاش کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۶.</ref>. [[امام]]، بزرگ‌پنداری درجه علمی را ناشی از [[گرفتاری]] انسان در [[حجاب]] غلیظ اصطلاحات می‌داند و از [[حضرت]] [[موسی کلیم]] یاد می‌نماید که به [[علم]] [[نبوت]] خود اکتفا نکرده با [[تواضع]] و [[فروتنی]]، از [[حضرت خضر]]، درخواست [[آموزش علم]] بیشتر نمود<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا}} «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه 66.</ref>. یا [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} از [[خداوند]] درخواست علم بیشتر در چگونگی [[زنده کردن]] مرده‌ها نمود<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> تا از [[اطمینان قلبی]] به [[اطمینان]] [[شهودی]] ارتقا یابد، همچنین [[حضرت رسول اکرم]] {{صل}} [[مأموریت]] یافت، از [[خدای متعال]]، درخواست علم بیشتر نماید<ref>{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه 114.</ref>.
ویژگی دیگر اینکه امام توصیه می‌کند که در بالابردن سطح علمی خود و [[جامعه]]، نباید دچار توهم شده و به اندازه‌ای از دانش بسنده کنیم. ایشان، ریشه توهم غنای علمی را به خاطر بی‌خبری نسبت به ماهیت علم می‌داند؛ زیرا علم به لحاظ ماهیت و [[حقیقت]]، غیرمتناهی است. ایشان با توجه به پایان‌ناپذیری [[حقیقت علم]] نتیجه می‌گیرد [[انسان]] باید در تمام [[عمر]]، در ارتقای [[علمی]] خود و [[جامعه]] پیرامونش تلاش کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۶.</ref>. [[امام]]، بزرگ‌پنداری درجه علمی را ناشی از [[گرفتاری]] انسان در [[حجاب]] غلیظ اصطلاحات می‌داند و از [[حضرت]] [[موسی کلیم]] یاد می‌نماید که به [[علم]] [[نبوت]] خود اکتفا نکرده با [[تواضع]] و [[فروتنی]]، از [[حضرت خضر]]، درخواست [[آموزش علم]] بیشتر نمود {{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا}}<ref> «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه 66.</ref>. یا [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} از [[خداوند]] درخواست علم بیشتر در چگونگی [[زنده کردن]] مرده‌ها نمود {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> تا از [[اطمینان قلبی]] به [[اطمینان]] [[شهودی]] ارتقا یابد، همچنین [[حضرت رسول اکرم]] {{صل}} [[مأموریت]] یافت، از [[خدای متعال]]، درخواست علم بیشتر نماید {{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} <ref>«پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه 114.</ref>.


امام پس از ذکر الگوهای [[مقدس]] ([[انبیای الهی]]) نتیجه می‌گیرد این [[دستورات]] [[کتاب الهی]] برای [[بیداری]] ما از [[خواب غفلت]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۹۶.</ref>. از نظر [[امام]] [[فلسفه]] [[برتری]] [[انسان]] ملائک [[الهی]]، همان [[تعلیم اسماء]]<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> است که بالاترین درجه آن تحقق [[دانش]] به اسمای [[حق]] می‌باشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۰۶ - ۲۰۷ و ۲۱۵.</ref>.
امام پس از ذکر الگوهای [[مقدس]] ([[انبیای الهی]]) نتیجه می‌گیرد این [[دستورات]] [[کتاب الهی]] برای [[بیداری]] ما از [[خواب غفلت]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۹۶.</ref>. از نظر [[امام]] [[فلسفه]] [[برتری]] [[انسان]] ملائک [[الهی]]، همان [[تعلیم اسماء]] {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} <ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> است که بالاترین درجه آن تحقق [[دانش]] به اسمای [[حق]] می‌باشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۰۶ - ۲۰۷ و ۲۱۵.</ref>.


[[کبر]] و [[غرور]] [[علمی]] و تنافی آن با جوهره [[علم]]، یکی دیگر از ویژگی‌های علم نزد [[امام خمینی]] است. به نظر امام، عالم باید خود را از صفت [[شیطانی]] کبر دور کند. در این منظر، عالم غیر متواضعی که توقع [[کرنش]] از طرف دیگران نسبت به خود را داشته باشد، عالم به معنای [[واقعی]] نیست، بلکه [[انبار]] مفاهیم و اصطلاحات [[پلید]] شیطانی است؛ زیرا اگر صرف اندوختن مفاهیم علمی مایه [[سعادت]] می‌شد، [[شیطان]] باید به سعادت می‌رسید. از نظر امام، اگر علم، خاصیت [[سازندگی]] نداشته باشد، به [[حجاب]] غلیظی تبدیل می‌گردد که [[رهایی]] از آن از هر قیدی مشکل‌تر است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۴۸؛ نیز: دیوان امام، ص۳۶۱.</ref>. ایشان در جای دیگر نیز، بن مایه کبر برخی [[علما]] را توهم داشتن کمال دانسته و سبب اصلی کبرآوری علم در هر رشته‌ای را در آن می‌داند که علم، عالم را وارد عمل نکرده و [[معارف]] حقه وارد قلب‌شان نگردیده است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، صص ۸۲ - ۸۴، ۸۹ - ۹۲.</ref>.
[[کبر]] و [[غرور]] [[علمی]] و تنافی آن با جوهره [[علم]]، یکی دیگر از ویژگی‌های علم نزد [[امام خمینی]] است. به نظر امام، عالم باید خود را از صفت [[شیطانی]] کبر دور کند. در این منظر، عالم غیر متواضعی که توقع [[کرنش]] از طرف دیگران نسبت به خود را داشته باشد، عالم به معنای [[واقعی]] نیست، بلکه [[انبار]] مفاهیم و اصطلاحات [[پلید]] شیطانی است؛ زیرا اگر صرف اندوختن مفاهیم علمی مایه [[سعادت]] می‌شد، [[شیطان]] باید به سعادت می‌رسید. از نظر امام، اگر علم، خاصیت [[سازندگی]] نداشته باشد، به [[حجاب]] غلیظی تبدیل می‌گردد که [[رهایی]] از آن از هر قیدی مشکل‌تر است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۴۸؛ نیز: دیوان امام، ص۳۶۱.</ref>. ایشان در جای دیگر نیز، بن مایه کبر برخی [[علما]] را توهم داشتن کمال دانسته و سبب اصلی کبرآوری علم در هر رشته‌ای را در آن می‌داند که علم، عالم را وارد عمل نکرده و [[معارف]] حقه وارد قلب‌شان نگردیده است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، صص ۸۲ - ۸۴، ۸۹ - ۹۲.</ref>.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش