نبوت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←نبوت در عرفان اسلامی
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = نبوت| عنوان مدخل = نبوت| مداخل مرتبط = [[نبوت در لغت]] - [[نبوت در قرآن]] - [[نبوت در نهج البلاغه]] - [[نبوت در کلام اسلامی]] - [[نبوت در معارف دعا و زیارات]] - [[نبوت در معارف و سیره سجادی]] - [[نبوت در معارف و سیره فاطمی]] - [[نبوت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = نبوت (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = نبوت| عنوان مدخل = نبوت| مداخل مرتبط = [[نبوت در لغت]] - [[نبوت در قرآن]] - [[نبوت در نهج البلاغه]] - [[نبوت در کلام اسلامی]] - [[نبوت در معارف دعا و زیارات]] - [[نبوت در معارف و سیره سجادی]] - [[نبوت در معارف و سیره فاطمی]] - [[نبوت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = نبوت (پرسش)}} | ||
== نبوت در عرفان اسلامی == | == مقدمه == | ||
[[نبوت]] از مهمترین اصول و ارکان [[ادیان الهی]] است و یکی از مباحث اساسی در [[علم کلام]] است که [[متکلمان]] درباره آن مسائلی چون: [[ضرورت نبوت]]، [[ارسال رسل]]، [[عصمت]]، [[معجزات انبیاء]] و نبوت ختمی بحث کردهاند. | |||
همچنین در آثار [[عارفان]] از نبوت به معنای عام آنکه شامل انباء و [[اخبار]] در [[صقع ربوبی]] است، بحث شده و علاوه بر جنبه ظاهری نبوت، به رویکرد [[باطنی]] آن نیز توجه شده است. | |||
[[امام خمینی]] درباره موضوعاتی چون [[ضرورت]] و [[حقیقت]] و مقاصد و اقسام نبوت بحث کرده است و [[معتقد]] است [[حقیقت نبوت]] دارای مراتب مختلفی است که هرکدام [[وظیفه]] خاصی برعهده دارند. ایشان نبوت را به لحاظ [[اختلاف]] ابعاد و نشئات، به پنج مرتبه تقسیم میکند و در بیان نبوت [[عرفانی]] به دو مؤلفه اساسی آن، یعنی [[کشف]] [[حقایق]] در مرحله نخست و بسط آن در مرحله بعد اشاره کرده است. امام خمینی با بیان رابطه نبوت و [[رسالت]] و [[امامت]] و [[ولایت]] و بیان سرّ تفاوت [[انبیاء الهی]]، به برخی ویژگیهای [[انبیای الهی]] اشاره میکند از جمله: | |||
#[[انبیاء]] به [[مقام فنا]] و بقای بعد فنا میرسند | |||
#انبیاء در [[دعوت]] خود از زبان [[فلسفه]] و [[برهان]] استفاده نمیکنند | |||
#انبیاء دارای [[شرح صدر]] و [[قوت قلب]] خاصی هستند.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | |||
نبوت از ریشه [[نبأ]] به معنای خبر دادن<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۸/۳۸۲.</ref>یا از ریشه «نَبْو» به معنای بلندی و مکان مرتفع<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۵/۳۰۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱/۴۰۵.</ref> است و [[نبی]] کسی است که از [[خداوند]] خبر میدهد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۴۰۵.</ref> این کلمه در اصطلاح [[کلامی]] به معنای آوردن [[پیام]] و رساندن [[احکام خدا]] به بندگانش و [[هدایت]] آنان به سوی [[حقتعالی]]<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۳۲۲–۳۲۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۵ و ۲۴–۲۷.</ref>و در اصطلاح عرفانی به معنای خبردادن از [[حقایق الهی]]، مانند [[معرفت]] ذات [[حق]] و [[اسما]] و صفات و [[احکام]] او<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۷۴؛ آملی، جامع الاسرار، ۳۷۹؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات، ۷۵۹.</ref>است. [[امام خمینی]] [[نبوت]] [[کلامی]] را به این معنا میداند که [[خداوند]] فردی را برای نشاندادن راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] به [[مردم]] یا تأسیس [[شریعت]] و احکام و [[قانونگذاری]] میان آنان، [[انتخاب]] کند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۰۰؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۱۲۶.</ref> ایشان در اصطلاح [[عرفانی]] نبوت را دارای مراتبی میداند و نبوت مطلق [[حقیقی]] را اظهار و خبر دادن از [[مقام]] [[غیب]] در مرتبه [[واحدیت]]، بر حسب استعدادهای مظاهر میداند. چنین نبوتی در واقع همان [[تعلیم]] حقیقی و انباء ذاتی است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۸.</ref> | |||
[[نبی]] با کلماتی چون [[رسول]] و ولی مرتبط است. برخی بر این اعتقادند رسول اخص از نبی است و رسول [[صاحب شریعت]] و کتاب است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۶.</ref> از این جهت گفته شده هر رسولی نبی است اما هر نبیای رسول نیست.<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۴۵؛ جرجانی، سیدشریف، التعریفات، ۴۹.</ref> از سوی دیگر، نبی کسی است که [[وحی]] به او نازل میشود<ref>بغدادی، عبدالقاهر، اصول الایمان، ۱۲۶.</ref>اما [[ولایت]]، [[باطن نبوت]] است و [[ولیّ]] کسی است که مخاطب [[فرشتگان]] و مورد [[الهام]] واقع میشود<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۸۹.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== پیشینه == | |||
مسئله نبوت به آغاز [[خلقت]] [[بشر]] بر میگردد، به گونهای که [[نخستین انسان]] نبی بوده است و خداوند در تمام [[اقوام]] برای رساندن شریعت، نبی فرستاده است {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref>«ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref> نبوت از مهمترین اصول و ارکان [[ادیان الهی]] است. این مقام از سوی [[پروردگار]] و از طریق کسب<ref>بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۹۴۹–۹۵۰.</ref> یا [[جعل]] و [[انتخاب الهی]]{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«و نوح و ابراهیم را فرستادیم و در فرزندان آنان پیامبری و کتاب (آسمانی) نهادیم آنگاه، برخی از آنان رهیافتهاند و بسیاری از ایشان بزهکارند» سوره حدید، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> به انسانهای [[شایسته]] عطا شده است. در [[قرآن کریم]] بر وجود [[انبیا]]{{ع}} در امتهای گذشته و اینکه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} ایشان را [[تصدیق]] کرده، تأکید شده است {{متن قرآن|نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}}<ref>«(این) کتاب را که کتابهای آسمانی پیش از خود را راست میشمارد، به حق بر تو (به تدریج) فرو فرستاد و تورات و انجیل را (یکجا) فرو فرستاد» سوره آل عمران، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«سوگند به خداوند که ما به سوی امّتهای پیش از تو (نیز پیامبرانی) فرستادهایم امّا شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست، پس او در آن روز سرور آنهاست و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره نحل، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و بیگمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهانها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.</ref> همچنین آمده است که تصدیق [[انبیای گذشته]]، [[شیوه]] و روش انبیای بعد بوده است {{متن قرآن|قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو آنچه در دل دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را میداند و از آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره آل عمران، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}<ref>«و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰.</ref>، {{متن قرآن|وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست میشمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست میشمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.</ref> | |||
بحث از [[نبوت]] یکی از مباحث اساسی در [[علم کلام]] است که [[متکلمان]] در آن دربارهٔ مسائلی چون [[ضرورت نبوت]] و [[ارسال رسل]]،<ref>خواجهنصیر طوسی، تلخیص المحصل، ۴۵۵–۴۵۷ و ۴۷۴.</ref> فرق [[رسول]] و [[نبی]]، <ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۵.</ref> [[عصمت]] و [[معجزات انبیا]]{{ع}}<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۶۲؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۲۲.</ref>و نبوت ختمی<ref>لاهیجی، گوهر مراد، ۳۷۱.</ref>بحث کردهاند. [[فیلسوفان اسلامی]] نیز مسائلی چون [[وحی]]، [[اعجاز]] و [[نبوت عامه]] را از دیدگاه [[عقلی]] بررسی کردهاند؛ چنانکه [[ابنسینا]] در کتاب [[الاشارات و التنبیهات]]<ref>ابنسینا، لاشارات و التنبیهات، ۱۴۴.</ref> به [[اثبات ضرورت نبوت]] پرداخته است. همچنین [[فارابی]] نخستین فیلسوفی است که نبوت را از طریق نفس [[نبوی]] و [[تکامل]] آن تحلیل و بررسی کرده است.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۷۲؛ ابونصر، آراء اهل المدینه، ۱۰۹؛ قراملکی، آیین خاتم، ۵۲.</ref> در آثار [[عرفانی]] از نبوت به معنای عام آنکه شامل انباء و [[اخبار]] در [[صقع ربوبی]] است، بحث شده و علاوه بر جنبه ظاهری نبوت به رویکرد [[باطنی]] آن نیز توجه شده است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۶؛ آملی، انوار الحقیقه، ۲۶۹–۲۷۸.</ref> | |||
[[امام خمینی]] بهطور پراکنده به مباحث [[کلامی]] و [[فلسفی]] نبوت پرداخته است، اما موضوعات گوناگون نبوت را در آثار خود غالباً با رویکرد عرفانی مطرح کرده است. ایشان دربارهٔ موضوعاتی چون [[ضرورت]] و [[حقیقت نبوت]]، [[ویژگیهای انبیا]]{{ع}}،<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۰.</ref> مقاصد [[انبیا]]{{ع}}،<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۷۹ و ۲۵۶.</ref> اقسام نبوت<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۸–۵۶؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۹۶–۹۷.</ref>و [[خاتمیت]] در آن<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۱.</ref> بحث کرده است.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== نبوت از دیدگاه کلامی == | |||
یکی از مبانی [[اعتقادی]] و مهم [[ادیان الهی]]، [[اعتقاد]] به [[وحی]] و [[نبوت]] است. این اصل لازمه [[جهانبینی توحیدی]] [[هدایت]] [[بشر]] و [[ارسال رسل]] است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۸۵ و ۱۵۳.</ref> نیاز [[بشر]] به [[قوانین الهی]] در [[نظام]] بشری حائز اهمیت است؛ زیرا قوانین الهی علاوه بر بعد مادی، به [[نظام روحی]] و [[تکامل معنوی]] فرد نیز توجه کرده است.<ref>مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۲۹۹.</ref> در [[علم کلام]] بحث از نبوت به مباحث نبوت ظاهری میپردازد و مشتمل بر [[تبلیغ احکام]]، قوانین الهی و [[بیان معارف]] و [[انذار]] و [[ترساندن]] [[مردم]] از عواقب [[اعمال]] آنهاست.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[ضرورت نبوت]] == | |||
از دیدگاه [[متکلمان]]، [[ضرورت بعثت انبیا]]{{ع}} یکی از بنیادیترین مسائل بحث نبوت است و بسیاری از متکلمان به آن پرداختهاند.<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۳۲۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۶؛ بیاضی، اربع رسائل کلامیه، ۱۰۴.</ref> از نخستین [[متکلمان شیعی]] که بهطور صریح از ضرورت بعثت انبیا{{ع}} بحث کردند، [[شیخ مفید]] از علمای [[قرن پنجم]] و به تبع او [[خواجه نصیرالدین طوسی]]<ref>خواجهنصیر طوسی، تجرید الاعتقاد، ۲۱۱.</ref>و [[ابنمیثم بحرانی]] از علمای [[قرن هفتم]] بودند. برخی از متکلمان مانند [[اشاعره]] [[وجوب]] [[بعثت]] را [[نفی]] میکنند؛ زیرا [[حسن و قبح عقلی]] را نمیپذیرند.<ref>آمدی، سیفالدین، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۲/۱۲۱–۱۲۴ و ۴/۴۵–۴۶.</ref> بعضی از [[معتزله]] بر این باورند که بعثت در هر [[زمان]] [[واجب]] نیست و تنها وقتی واجب میشود که [[مصلحت]] ایجاب کند.<ref>قاضیعبدالجبار همدانی، شرح الاصول الخمسه، ۳۸۸.</ref> [[امامیه]] بر این اعتقادند که بعثت در همه زمانها تا زمان [[ختم نبوت]] واجب است.<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ۲۴۳.</ref> از دیدگاه متکلمان با توجه به اینکه [[آدمی]] در یافتن راه و [[هدف]]، دچار [[اشتباه]] میشود، [[لطف]] و [[عنایت خداوند]] اقتضا میکند [[هادی]] و [[رهبری]] که متصل به [[منبع وحی]] است، برای مردم بفرستد. از این نکته به «[[قاعده لطف]]» تعبیر میشود.<ref>خواجهنصیر طوسی، تجرید الاعتقاد، ۲۱۱–۲۱۲؛ حلی، الألفین، ۲۹۵ و ۳۶۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۴۰.</ref> | |||
[[فقها]] نیز با استناد به [[آیات قرآنی]] و بر اساس قاعده «[[قبح]] [[عقاب]] بدون بیان» معتقدند اگر [[خداوند]] بخواهد [[بندگان]] خویش را برای [[ترک اطاعت]] [[کیفر]] دهد، این کیفر بدون بیان، [[قبیح]] است؛ بنابراین فرستادن [[سفیر]] [[الهی]] امری ضروری است.<ref>انصاری، فرائد الاصول (الرسائل)، ۱/۳۱۷؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۹.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[لزوم بعثت]] را معلول [[لطف الهی]] به بندگان میشمارد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۴ و ۲۳۷.</ref>تا بندگان [[زندگی]] [[حیوانی]] نداشته باشند و معاش و معادشان تأمین شود.<ref>امام خمینی، انوار الهدایه، ۲/۴۳۸.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== اقسام [[نبوت]] == | |||
نبوت در نگاه [[کلامی]] به دو نوع [[تشریعی]] و [[تبلیغی]] تقسیم میشود. در [[نبوت تشریعی]]، [[نبی]] دارای [[شریعت]] مستقل و کتاب است. انبیای [[اولوالعزم]] که شامل نوح{{ع}}، ابراهیم{{ع}}، [[موسی]]{{ع}}، [[عیسی]]{{ع}} و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است، از این نوعاند؛ ولی در [[نبوت تبلیغی]] (انبائی)، نبی [[مأمور]] نشر و [[تبلیغ شریعت]] خاص میشود؛ مثلاً بسیاری از [[انبیای بنیاسرائیل]] دارای نبوت تبلیغی بودند و [[شریعت موسی]]{{ع}} را [[تبلیغ]] میکردند.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۷۳.</ref>.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[هدف بعثت انبیا]] == | |||
[[قرآن کریم]] [[هدف انبیا]]{{ع}} را [[بشارت]] و [[انذار]] {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«ای اهل کتاب! فرستاده ما در دوره نیامدن فرستادگان، نزد شما آمده است در حالی که (آیات الهی را) برای شما روشن میگرداند تا نگویید نویدبخش و بیمدهندهای نزد ما نیامد، پس به راستی نویدبخش و بیمدهندهای برای شما آمده است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref>«ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref> و [[اقامه عدل]] و [[قسط]] در [[جامعه]]، {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> [[تربیت]] و [[رشد]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ}}<ref>«و آنکه مؤمن (آل فرعون) بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه رستگاری رهنمون شوم» سوره غافر، آیه ۳۸.</ref> و [[هدایت مردم]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref> معرفی میکند. [[اندیشمندان اسلامی]] نیز [[هدف از بعثت انبیا]]{{ع}} را [[ابلاغ پیام الهی]] و بیان [[مصالح]] و مفاسدی میدانند که غیر از خداوند، دیگری از آن اطلاع ندارد.<ref>حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ۱۵۳.</ref> برخی نیز [[هدف بعثت]] را [[بیان احکام]] و [[قوانین]]، [[تعلیم]] [[اخلاق فاضله]] و بیان کارهای [[نیکو]] و [[زشت]] برشمردهاند.<ref>فخر رازی، محمدبنعمر، المحصل، ۵۱۷–۵۱۹.</ref> [[امام خمینی]] [[هدف انبیا]]{{ع}} را بسط [[توحید]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۴.</ref>و [[معارف الهی]] و قطع ریشه [[کفر]] و [[شرک]] میداند که باقی [[وظایف]]، مقدمه آن محسوب میشود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۳.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان [[انبیا]]{{ع}} آمدهاند تا با [[تربیت]] [[انسانها]]، تمام ابعاد وجودی آنان را [[الهی]] کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۹ و ۸/۶۲.</ref> همچنین مقصد انبیا{{ع}} [[تهذیب]] و [[تزکیه]] انسانها و تحصیل [[سعادت]] برای [[مردم]] است<ref>سرّ الصلاة، ۳۹؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۶۱؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷؛ صحیفه، ۸/۲۶۷ و ۱۷/۹۸.</ref>که از راه تقویت جهت [[عقلانی]] و [[تضعیف]] توجه به [[طبیعت]] و جهت [[نفسانی]] [[انسان]] حاصل میشود.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۱؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۲.</ref> بدین طریق [[پیامبران]]{{ع}} میتوانند انسانها را از حجابها خارج کرده، به عالم [[نور]] منتقل کنند.<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۱.</ref> در [[حقیقت]] این همان [[دعوت]] به [[صراط مستقیم]] و [[کمال مطلق]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۳–۱۵۴.</ref> | |||
به اعتقاد امام خمینی یکی دیگر از مقاصد و [[اهداف انبیا]]{{ع}} بیان [[قوانین الهی]]، تنظیم [[روابط اجتماعی]] و [[نظم]] و ترتیب آن بر اساس [[نظام]] عادلانه است و این امور نیز تنها با [[تشکیل حکومت]] امکانپذیر است<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۰.</ref>و این امر پس از [[پیامبر]]{{صل}} به اوصیای او و در [[زمان غیبت]] بر عهده [[فقهای عادل]] است.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۰، ۷۲ و ۷۵–۷۶.</ref> ایشان بر اساس این مبنای [[اعتقادی]]، [[انقلاب اسلامی]] را به وجود آورد و [[رهبری]] کرد؛ البته در نظر ایشان برپایی نظام عادلانه، مقصد نهایی نیست، بلکه مقدمهای برای رسیدن مردم به [[معرفت]] [[حقتعالی]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[ویژگیهای انبیا]]{{ع}} == | |||
امام خمینی مانند دیگر [[اندیشمندان]]<ref>غزالی، مجموعة رسائل الامامغزالی، ۲۳۲؛ حلی، کشف المراد، ۴۷۱ و ۴۷۴.</ref>ویژگیهای متعددی برای انبیا{{ع}} ذکر میکند؛ مانند آوردن [[معجزه]] که دلالت بر [[مأموریت]] آنان از ناحیه [[خداوند]] دارد<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۴۹.</ref> و اطلاع بر [[عالم غیب]] به واسطه [[وحی]]<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۵۰.</ref> و [[عصمت]].<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان [[عصمت انبیا]]{{ع}} ناشی از [[باور]] [[یقینی]] و [[ایمان کامل]] آنان است و اینچنین نیست که آنان در [[ترک گناه]] مجبور باشند<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۰۵؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۹.</ref>؛ علاوه بر این، [[انبیای الهی]]{{ع}} علمشان از راه [[اجتهاد]] در [[علوم]] نیست، بلکه از راه [[علم لدنی]] و [[مطابق با واقع]] است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۲۰.</ref> از این جهت [[علم پیامبران]]{{ع}} مطابق با واقع است و ایشان با هم اختلافی ندارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۹۷.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[نبوت]] از دیدگاه [[عرفان]] و [[فلسفه]] == | |||
[[حکما]] نبوت را از طریق [[ادله عقلی]] [[اثبات]] میکنند؛ چنانکه [[اهل معرفت]] نبوت را به مراتب مختلف عالم وجود تعمیم میدهند.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[ضرورت نبوت]] == | |||
[[حکمای الهی]] با توجه به اینکه [[عقول]] عادی [[قادر]] به دریافت [[فیض]] بدون واسطه از مبادی عالیه نیستند، نیاز به [[نبی]] را که [[استعداد]] دریافت فیض را دارد، لازم دانستهاند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۷۵–۴۸۳؛ سبزواری، رسائل حکیم سبزواری، ۲۱۵.</ref> آنان معتقدند نیاز نوع [[انسان]] به نبی که [[جامعه]] را به سوی خیر و [[عدل]] سوق دهد، از روییدن مژه بر چشم یا گودی کف پا که در [[تدبیر الهی]] آمده بیشتر است.<ref>ابنسینا، الشفاء، ۴۴۱–۴۴۲.</ref> | |||
[[عارفان]] ضرورت نبوت را از طریق [[ضرورت]] وجود [[انسان کامل]] که تجلیگاه و [[مظهر اسم اعظم الهی]] است، اثبات میکنند<ref>آشتیانی، سیدجلالالدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ۸۵۸–۸۶۰.</ref>؛ بدین بیان که اگر انسان کامل بهعنوان نبی یا ولی، میان [[واجب]] و ممکن وجود نداشته باشد، هرگز [[عالم هستی]] [[فیض الهی]] را بیواسطه وجود او دریافت نمیکند.<ref>قونوی، صدرالدین، الفکوک، ۲۴۸.</ref> | |||
[[امام خمینی]] وجود همه [[انبیا]]{{ع}} را بهعنوان مظاهر [[خلافت]] کبرای [[محمدی]]{{صل}} و [[اسمای الهی]] ضروری دانسته،<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۹؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۳.</ref> [[معتقد]] است اگر [[انسان کامل]] در عالم نباشد، هیچ موجود دیگری نمیتواند [[مقام]] [[خلافت باطنی]] و [[مقام نبوت]] مطلقه را بر عهده بگیرد و ممکن است مراد از حمل [[امانت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> همین مقام باشد؛ از اینرو وجود او ضروری است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۵۵–۵۶.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان گرچه همه موجودات [[عالم هستی]]، [[آیات]] و آینه تجلیات [[جمال]] الهیاند، ولی هر کدام [[استعداد]] و ظرفیت محدودی دارند؛ از اینرو نمیتوانند [[مظهر اسم اعظم]] [[الله]] شوند؛ ولی [[کون جامع]] و وجود انسان کامل است که آینه تمامنمای [[اسما]] و صفات و جلوهگاه جامع همه [[صفات]] [[حقتعالی]] در عالم هستی است و از این جهت، وجود چنین [[انسانی]] در مقام [[نبی]] یا ولی همواره ضروری است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۳۴–۶۳۵.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== اقسام و مراتب انباء و [[نبوت]] == | |||
[[عارفان]] نبوت را به معنای عام آن، [[اخبار]] از [[حقایق]] و [[معارف الهی]] در ذات، صفات و اسمای الهی تعریف میکنند<ref>آملی، المقدمات، ۱۶۷.</ref> و آن را به نبوت مطلق (عام یا انبائی) و نبوت [[مقید]] (خاص یا [[تشریعی]]) تقسیم میکنند.<ref>کاشانی، ۷۴؛ آملی، انوار الحقیقه، ۲۷۴–۲۷۵.</ref> نبوت مطلق یا انبائی، اخبار از ذات، صفات و اسمای الهی است و نبوت خاص یا تشریعی علاوه بر اخبار از این حقایق، [[تبلیغ احکام]] و [[تعلیم اخلاق]]، [[حکمت]] و [[قیام]] به [[سیاست]] را به همراه دارد.<ref>آملی، المقدمات، ۱۶۷.</ref> هرچند از دیدگاه عارفان [[نبوت تشریعی]] با نبوت [[حضرت محمد]]{{صل}} به پایان رسیده و منقطع شده است، امّا نبوت عام (انبائی) برای دیگر [[اولیا]] امکانپذیر است.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵.</ref> [[عارفان]] [[نبوت]] انبائی را به نبوت [[روح اعظم]] نسبت به نفس کلی و [[نفوس]] جزئی، تعمیم دادهاند که با لسان [[عقلی]] از صفات و [[اسمای الهی]] خبر میدهد.<ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، ۷۱؛ آملی، المقدمات، ۱۷۸.</ref> | |||
[[امام خمینی]] [[حقیقت نبوت]] را دارای مراتب مختلفی میداند که هر کدام [[وظیفه]] خاصی بر عهده دارند. ایشان نبوت را به لحاظ [[اختلاف]] [[عوالم]] و نشئات، به پنج مرتبه تقسیم میکند<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref>: | |||
=== انباء و [[اخبار]] حضرت [[اسما]] در [[مقام]] [[واحدیت]] === | |||
این مرتبه بالاترین مرتبه نبوت است و اخبار از [[حقایق]] در [[هویت]] [[غیبی]] به واسطه [[اسم اعظم]] صورت میگیرد و حقایق مستور در هویت غیبی را به اسما در مرتبه واحدیت میرساند که این به لسان و تکلم ذاتی [[الهی]] است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۹–۴۰.</ref>.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
=== انباء و اخبار در مرتبه اعیان ثابته === | |||
در این مرتبه [[عین ثابت]] [[انسان کامل]] که [[حقیقت]] [[محمدی]]{{صل}} است، از حقایقی برای دیگر اعیان ثابته خبر میدهد.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۹–۴۰.</ref>.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
=== انباء در مرتبه حقیقت اطلاقی (نَفَس رحمانی) === | |||
این مرتبه توسط اسم اعظم [[الله]] که [[رب]] انسان کامل است برای حقیقت اطلاقی واقع میشود.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۹.</ref>.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
=== انباء در مرتبه عالم [[عقل]] === | |||
این مرتبه از انباء و خبردادن برای [[اهل]] سرّ از [[روحانیون]] و [[فرشتگان مقرب]] است. [[تعلیم]] اسمای الهی توسط [[آدم]]{{ع}} به [[فرشتگان]] از این قسم است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۸–۳۹.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
=== [[نبوت]] در مرتبه [[عالم طبیعت]] یا [[نبوت تشریعی]] === | |||
این مرتبه [[تعلیم]] و بیان [[حکمت]] برای [[اهل]] دنیاست که محجوب از [[اسرار]] عالم غیباند.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۸.</ref> طبق این بیان نبوت انبائی شامل صُقع [[ربوبی]] نیز میشود و نبوت [[حقیقی]] است. این نبوت همان [[اخبار]] عین ثابته [[انسان کامل]] و [[حقیقت محمدیه]]{{صل}} بوده که خود ظلّ نبوت [[اسم اعظم]] [[الله]] است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۴۲ و ۵۶.</ref> | |||
به [[اعتقاد]] [[امام خمینی]] نبوت حقیقی را میتوان در سه [[مقام]] خلاصه کرد. مقام اول از مقام [[واحدیت]] آغاز میشود و اسم اعظم «الله» از حضرت [[احدیت]] غیبیه، برای اسمای در حضرت واحدیت خبر میدهد و این اخبار به زبان [[الهی]] و تکلم ذاتی است؛ مقام دوم اخبار [[عین ثابت]] انسان کامل است برای اعیان ثابته که [[صور]] اسمای الهیاند و مقام سوم اخبار [[مظهر]] اتم اسم اعظم الهی که همان [[پیامبر]] ختمی{{صل}} است که با تعلیم انباء و اخبار به موجودات [[پایینتر]]، اول [[نبی]] در [[عالم ممکنات]] است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۸–۳۹، ۴۲ و ۵۶؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۶–۱۹۷.</ref> | |||
امام خمینی در بیان [[حقیقت نبوت]] به دو مؤلفه اساسی آن، یعنی [[کشف]] [[حقایق]] در مرحله نخست و بسط آن در مرحله بعد اشاره کرده و قائل است نبوت، [[امر]] مجعول و [[منصب]] اعتباری نیست، بلکه این منصب به عین ثابته آن نبی، [[قائم]] است؛ زیرا نبی باید کسی باشد که بتواند حقایق را از [[عالم غیب]] [[مشاهده]] کند و بگیرد و در [[عالم شهود]] و کثرت بسط دهد و به دیگران برساند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۱؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲–۸۳.</ref>.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== رابطه [[نبوت]] با [[رسالت]]، [[ولایت]] و [[امامت]] == | |||
[[عارفان]] [[مقام ولایت]] را [[باطن نبوت]] میدانند و معتقدند هر [[نبی]] از ولایت بهرهمند است. نبی به لحاظ جنبه ولایت، [[فیض الهی]] را دریافت میکند و از طریق جنبه ظاهری خویش که نبوت و رسالت است، به دیگران [[افاضه]] میکند. از اینرو جنبه ولایت در [[انبیا]]{{ع}} [[برتر]] از نبوت و رسالت ایشان است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۳۷؛ آملی، المقدمات، ۱۶۸–۱۶۹؛ جامی، نقد النصوص، ۲۱۳؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۲۸۴؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۸۵.</ref> [[امام خمینی]] نیز مقام ولایت را باطن نبوت میداند.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۸ و ۸۴.</ref>و در مواضعی از ولایت تعبیر به [[روح]] و [[باطن قرآن]] میکند.<ref>امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸.</ref> البته این دو مطلب با هم تنافی ندارند؛ زیرا نبوت و [[قرآن]] نیز حاکی از یک حقیقتاند؛ از اینرو ولایت میتواند هم روح و باطن نبوت باشد و هم باطن قرآن. ایشان با استناد به بعضی [[روایات]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۷۴–۱۷۶.</ref> [[معتقد]] است هر رسولی دارای [[مقام نبوت]] است؛ ولی هر نبی [[مقام رسالت]] ندارد.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۹۹.</ref> ایشان محور رسالت را مبتنی بر [[بیان احکام]] و [[مدیریت]] [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[بشر]] میداند که همه از امور [[دنیایی]] و زمانمند هستند؛ به همین دلیل رسالت پایانپذیر است اما محور ولایت فراتر از امور یادشده است و پایانپذیر نیست.<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۸.</ref> | |||
بعضی از [[اندیشمندان]] [[امامت]] را به معنای [[خلافت]]، [[وصایت]] یا [[ریاست]] در امور [[دین]] و [[دنیا]] [[تفسیر]] کردهاند.<ref>حلی، الألفین، ۱۲؛ ابنمیثم بحرانی، قواعد المرام، ۱۷۴.</ref> امام خمینی نیز امامت را همان [[خلافت ظاهری]] و از [[شئون]] رسالت میداند که اظهار آن لازم است. به [[اعتقاد]] ایشان همچنانکه از [[آثار نبوت]]، ولایت بر [[جان]] و [[مال]] [[مردم]] است، در امامت نیز این ولایت وجود دارد<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۷.</ref>و همانطور که نبوت و ولایت سایر انبیا{{ع}} و [[اولیا]]، جلوهای از نبوت و [[ولایت پیامبر]] ختمی{{صل}} است، [[مقام امامت]] نیز چنین است.<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۴۰–۴۱.</ref> در نگاه ایشان [[نور]] [[نبوت]] و [[امامت]] از آغاز [[خلقت]] تا انجام آن وجود داشته و دارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۵۰.</ref> گرچه نبوت در وجود ختمیمرتبت{{صل}} پایان پذیرفته، ولی امامت پس از آن حضرت{{صل}} در وجود اوصیای او{{ع}}، تجلی و تداوم پیدا کرده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳۲.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== سرّ تفاوت [[انبیا]]{{ع}} == | |||
[[قرآن کریم]] بر [[اختلاف]] انبیا{{ع}} و بر [[افضل]] بودن برخی از ایشان تأکید کرده است {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref>؛ اگرچه اصول آموزههای آنان واحد است و به امر واحدی [[دعوت]] میکنند.<ref>خواجهنصیر طوسی، تجرید الاعتقاد، ۸/۵۴.</ref> | |||
[[امام خمینی]] سرّ تفاوت انبیا{{ع}} را تفاوت [[اسمای الهی]] میداند. بر همین اساس انبیا{{ع}} که صورت و تجلی عینی مظاهر اسمای الهیاند متفاوت از یکدیگرند<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۳.</ref>؛ چنانکه بعضی [[مظهر]] اسمی خاص مثل «[[الرحمن]]»اند؛ همچنانکه انبیا{{ع}} در [[سلوک معنوی]] و طی اسفار اربعه نیز متفاوتاند؛ برای مثال بعضی در [[سفر]] اول از اسفار اربعه به مظهریت اسم «الرحمن» رسیدهاند و اسم «الرحمن» را ظاهر و [[حاکم]] بر وجود خویش و بر عالم [[مشاهده]] میکنند. [[سفر]] دوم ایشان با مشاهده فنای اشیا در اسم «الرحمن» پایان میپذیرد و این [[نبی]] با [[رحمت]] و مظهر رحمانیت [[حق]] برای [[هدایت]] [[خلق]] از سفر [[صقع ربوبی]] بر میگردد و از آنجاکه [[سلطنت]] اسمای خاص محدود است، دوره نبوت انبیایی که مظهر این [[اسما]] هستند نیز محدود است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۹.</ref> | |||
اما [[خاتم انبیا]]{{ع}} مَظهر تمام اسمای الهی و اسم جامع «[[الله]]» است؛ از اینرو تمام اسما و صفات در وجود او عیناً تجلی کرده است و از آنجاکه [[اسم اعظم]] «الله» محیط بر همه اسماست و سلطنتی دایمی بر آنها دارد، نبوتِ نبیای که مظهر این اسم باشد نیز محدود نخواهد بود و [[ازلی]] و [[ابدی]] است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۹؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۰.</ref> از اینرو [[نبوت]] ختمی{{صل}} بر همه نبوتهای پیشین [[برتری]] و احاطه دارد و از همه آنها جامعتر و کاملتر است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹.</ref> | |||
[[امام خمینی]] [[معتقد]] است گستره نبوت هر [[نبی]]، به اندازه احاطه [[عین ثابت]] اوست و چون عین ثابت [[محمدی]]{{صل}} تابع [[اسم اعظم]] بوده، دایره نبوت به ایشان ختم شده است.<ref>مصباح الهدایه، ۷۶–۷۷ و ۸۳؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۶ و ۵۸۹.</ref> کتاب هر نبی نیز بر اساس عین ثابت آن نبی نازل شده است و از آن جهت که [[حقیقت]] [[پیامبر]] ختمی{{صل}} صورت و [[مظهر اسم اعظم]] «[[الله]]» است، [[قرآن]] که [[آخرین کتاب آسمانی]] است، جلوه و مظهر اسم اعظم است و دارای [[جامعیت]] و [[احدیت]] جمع و تفصیل است و به همین دلیل به آن «[[جوامع]] الکلم» گویند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۰.</ref> همچنین این کتاب قابل [[نسخ]] و [[انقطاع]] نیست؛ زیرا اسم اعظم و مظاهر او [[ازلی]] و ابدی است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[ویژگیهای انبیا]]{{ع}} == | |||
[[عارفان]] ویژگیهایی از جهت [[مقامات]] [[باطنی]] برای [[انبیا]]{{ع}} ذکر کردهاند؛ ازجمله: | |||
# رسیدن انبیا{{ع}} به [[مقام فنا]] و بقای بعد از فنا<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۷؛ جامی، نقد النصوص، ۱۵۰.</ref>؛ | |||
# رسیدن به [[مقام]] [[تجلیات اسمائی و صفاتی]] و رسیدن به [[تجلیات ذاتی]] در پیامبر ختمی{{صل}}<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۰۳.</ref>؛ | |||
# طی کردن سفرهای چهارگانه [[سلوک]] ازجمله [[سفر]] سوم که [[سفر از حق به خلق]] بالحق و سفر چهارم که سفر از [[خلق]] به خلق بالحق است<ref>قمشهای، مجموعه آثار، ۲۱۱.</ref>؛ | |||
امام خمینی نیز ویژگیهایی برای انبیا{{ع}} ذکر کرده است، ازجمله: | |||
# انبیا{{ع}} به مقام فنا و بقای بعد از فنا میرسند<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۵.</ref>؛ | |||
# [[پیامبران]] دارای [[شرح صدر]] و [[قوت قلب]] خاصیاند که هم جهت بشری دارد و به کثرات [[طبیعت]] نظر میکنند و وضعیت [[مردم]] عادی را میتوانند بهخوبی [[درک]] کنند و هم جهت توجه به [[وحدت]] دارد که [[عالم غیب]] را [[مشاهده]] میکنند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۰–۳۵۱.</ref>؛ | |||
# [[انبیا]]{{ع}} در [[دعوت]] خود از زبان [[فلسفه]] و [[برهان]] استفاده نمیکنند، بلکه آنان با [[جان]] و [[دل]] مردم کار دارند و [[حقایق]] را از درون جان و دل به [[قلب]] مردم میرسانند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۹–۲۲۰.</ref>و میخواهند همه ابعاد عالم و همه [[ابعاد انسان]] را [[الهی]] کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۶۲.</ref>؛ | |||
# به واسطه [[تجلیات ذاتی]]، اسمائی و صفاتی و افعالی و مشاهده کمال [[ربوبیت]] و [[ذلت]] خود، در قلب انبیا{{ع}} [[غایت]] [[تواضع]] ایجاد شده است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۵.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[معراج]] == | |||
معراج که از ماده [[عروج]] به معنای ارتقا و بالا رفتن است،<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۳۰۴؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۵۵۷؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۲/۳۲۲.</ref> در اصطلاح بیشتر دربارهٔ عروج و صعود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[آسمانها]] بهکار میرود.<ref>سجادی، فرهنگ معارف، ۳/۱۸۴۳.</ref> معراج برای برخی [[پیامبران]] دیگر نیز رخ داده است؛ چنانکه معراج [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به [[آسمان]] [[دنیا]] و [[ملکوت]] بود و معراج [[حضرت موسی]]{{ع}} [[طور سینا]] و معراج [[حضرت ادریس]]{{ع}} عروج به آسمان چهارم بود، اما [[معراج پیامبر اکرم]]{{صل}} قاب قوسین بود.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۱۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۴۳؛ قاضیسعید، ۳/۴۲؛ طباطبایی، ۱۳/۳۱–۳۲.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است پیامبران دیگر نیز معراج داشتهاند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۴۵؛ صحیفه، ۳/۳۳۹.</ref> | |||
[[اعتقاد]] به معراج پیامبر اکرم{{صل}} از امور [[مورد اتفاق]] میان [[مسلمانان]] است. براساس مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد» سوره نجم، آیه ۱.</ref>، آن حضرت{{صل}} در شبی به [[سیر معنوی]] رفت و حقایقی از عالم معنا را درک و سپس از آن گزارش کرد<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۲/۲۳؛ میرزائی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، ۱۸۶.</ref>؛ امّا در ماهیت معراج که با [[جسم]] بود یا [[روح]]، همچنین در چگونگی وقوع آن، [[اختلاف]] است،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۲/۲۸.</ref> در [[مقام]] تبیین [[حقیقت]] [[معراج]]، [[متکلمان]] رویکرد خاصی برای توجیه ظاهری [[آیات]] دارند، امّا [[فلاسفه]] و عرفا درصدد توجیه [[باطنی]] آیات معراج برآمدهاند<ref>میرزائی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، ۱۸۷–۱۸۶.</ref>؛ از این رو در [[تفسیر]] معراج چند نظر عمده وجود دارد<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref>: | |||
=== [[معراج جسمانی]] === | |||
معنای معروف و معهود آن است که [[سیر شبانه پیامبر]]{{صل}} از [[مسجدالحرام]] به [[مسجد اقصی]] و [[عروج]] به [[عوالم]] بالا در [[بیداری]] و با مَرکبی خاص صورت گرفت.<ref>لاهیجی، گوهر مراد، ۴۵۳؛ رفیعی قزوینی، رجعت و معراج، ۳۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳/۳۲–۳۵ و ۱۹/۳۶.</ref> [[امام خمینی]] از آن دسته عالمانی است که قضیه [[معراج پیامبر]]{{صل}} را [[جسمانی]] میداند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۵۱–۵۲.</ref>.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
=== [[معراج روحانی]] === | |||
برخی بر این باورند که معراج در [[خواب]] واقع شده است.<ref>خازن، تفسیر الخازن، ۳/۱۱۴؛ میرزائی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، ۲۰۰.</ref> ابنسینا با رویکرد [[فلسفی]] و متفاوت با متکلمان، معراج را تفسیر کرده و [[معتقد]] است معراج پیامبر{{صل}}، عروج با [[فکر]] و عروجی [[عقلی]] بوده است.<ref>ابنسینا، معراجنامه، ۱۸.</ref> وی [[سیر]] سریع و عروج به عوالم بالا را با جسم نمیپذیرد؛ زیرا علاوه بر صعودنکردن اجسام سنگین به بالا، مسئله گذر از افلاک هم مطرح بوده است. ابنسینا قائل است که افلاک قابل خرق و التیام نیستند و [[فلک]] کون و [[فساد]] نمیپذیرد.<ref>ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ۷۴ و ۱۲۰؛ حسینبنعبدالله، رسائل، ۱۰۲.</ref> | |||
از اینرو وی در کتاب معراجنامه خود، معراج جسمانی را محال میشمارد. این نظر مورد [[نقد]] حکمایی چون قاضیسعید [[قمی]] است.<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۲/۳۰۸.</ref> | |||
[[امام خمینی]] همسو با استاد خود [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] و با تأکید بر جسمانی بودن [[معراج]] و اینکه بدون [[اثبات]] [[تجرد نفس]] نمیتوان به آسانی [[معراج جسمانی]] را اثبات کرد، [[معتقد]] است معنای جسمانی بودن معراج این است که [[روح]] مجرد تام خاتم{{صل}} که خواست تمام [[عوالم]] را [[سیر]] کند، [[جسم]] آن حضرت مجذوب روح [[شریف]] ایشان بود و به [[تبعیت]] و جذبه آن روح، معراج جسمانی اتفاق افتاد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۵۱–۵۲.</ref> طبق این اصل منظور از معراج این نبود که جسمانیات عالم، اجسام علّوی و کُرّات [[جسمانی]] را ببیند، بلکه نظر به عوالم مجرد و [[عقول]] قادسه بوده است و مَرکب [[براق]] [[پیامبر]]{{صل}} هم یک مَرکب مادی و معمولی نبود، بلکه براق از موجودات مجرد بوده<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۲.</ref>که از [[بهشت]] نازل شده بود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۸.</ref> | |||
به [[اعتقاد]] امام خمینی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شب معراج]]، از [[عالم ماده]] به عالم [[عقل]] رفته، سپس از عالم عقل و [[مقام جبرئیل]] نیز عبور کرده،<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۲۸.</ref> به افق احدیّت جذب شد و از [[عالم مُلک]] و [[ملکوت]] و [[جبروت]] و [[لاهوت]] عبور کرد.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۰.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
=== معراج تأویلی === | |||
برخی عرفا با [[تأویل]] [[آیه]] [[اسراء]] به [[تفسیر]] معراج پرداختهاند. این دسته معتقدند که کلمه «لیل» در آیه به معنای [[تاریکی]] و موانع [[بدن]] و تعلقات طبیعی است و چون [[عروج]] و [[ترقی]] به وسیله بدن صورت میگیرد، [[مسجدالحرام]] در آیه به [[مقام]] [[قلب]] [[محرم]] از [[طواف]] [[شرکآلود]] قوای بدنی، تأویل میشود.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۱/۳۷۴؛ میرزائی، علی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، ۱۰۷.</ref> معراج در نگاه [[عرفانی]]، عروج از بُعد مادی به منتهای بُعد غیرمادی و رسیدن به مقصد اصلی یعنی [[قرب الهی]] است.<ref>محمدزاده، معراج در تفاسیر عرفانی، ۵۴.</ref> | |||
امام خمینی نیز در نگاه عرفانی، معراج را همان [[قرب]] و وصول به فنای [[الهی]] میداند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۲.</ref> به [[باور]] ایشان [[معراج پیامبر]]{{صل}} [[عروج]] به [[معراج]] قرب و افق [[قدس]] و محفل اُنس به قِدم [[عبودیت]] و [[فقر]] میباشد که با رفع غبار [[انانیّت]] محقق میشود.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۹؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۴۳.</ref> ایشان نهایت قرب [[فرائض]] را [[غایت]] [[معراج صعودی]] [[پیامبر]]{{صل}} میداند که برای هیچیک از [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] حاصل نمیشود، مگر به [[تبعیت]].<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۲.</ref> از سوی دیگر، در [[عرفان]] از دو نوع معراج نام برده شده است: | |||
معراج ترکیبی و معراج تحلیلی. معراج ترکیبی در [[قوس نزول]] جریان دارد؛ زیرا هر موجودی در [[سیر]] نزولی که با عنوان «مراتب استیداعیه» از آن یاد میشود، پیدرپی و در گذر از هر مرتبه، قیود و [[احکام]] خاصی میپذیرد و در پایان سیر نزولی، انباشتهای از مجموعه قیود است<ref>فناری، مصباح الانس، ۶۳۲–۶۳۱؛ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۰–۵۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۲۲.</ref>؛ امّا در قوس صعودی در هر مرتبهای بخشی از قیدها برداشته میشود و انسلاخ [[معنوی]] روی میدهد که به آن معراج تحلیلی نیز میگویند.<ref>فناری، مصباح الانس، ۲۹۵؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۳؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۴۹.</ref> | |||
[[امام خمینی]] براساس نظریه [[وحدت]] شخصیه وجود و با استناد به [[حدیثی]]<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۵۴.</ref>معراج را به دو قسم نزولی و صعودی تقسیم میکند و [[معتقد]] است معراج [[حضرت یونس]]{{ع}}، نزولی و در شکم ماهی بود؛ همانطور که معراج پیامبر [[اکرم]]{{صل}} صعودی و بالاتر از [[مقام]] [[لاهوت]] بود.<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۷؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۴۰؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۴۸–۴۷؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۶.</ref> ایشان معراج صعودی [[حقیقی]] را غایت وصول به قرب و عبودیت، و [[معراج روحانی]] معنوی را همان [[تذکر]] ایام گذشته میداند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۲۲؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۳.</ref>و معتقد است بدون عبودیت نمیتوان به معراج حقیقی مطلق رسید و از این جهت طبق [[آیه]] اوّل [[سوره اسراء]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با قدم [[عبودیت]] و جذبه [[ربوبیت]] [[سیر]] داده شده است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== رهآورد [[معراج]] == | |||
=== [[نماز]] === | |||
به [[اعتقاد]] [[امام خمینی]] ارمغانی که پیامبر اکرم{{صل}} برای [[امت]] خود از این [[سفر]] و معراج آورد، نماز بود.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۵۴۸.</ref> ایشان نماز را حقیقتی شمرده است که در بردارنده هر دو [[معراج جسمانی]] و [[روحانی]] است و وسیله معراج و وصول سالک است.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.</ref> ایشان با استناد به [[حدیثی]]<ref>عیاشی، التفسیر، ۱/۱۵۷؛ صدوق، علل الشرائع، ۲/۳۱۲.</ref>دربارهٔ اذانگفتن و [[عروج]] سالک، [[معتقد]] است گفتن ارکان [[اذان]] و [[شهادت]] به [[الوهیت]] [[حق]]، موجب فتح ابواب [[آسمان]] و خرق حجب و باعث [[اجتماع]] [[فرشتگان الهی]] میشود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۳–۱۴۰.</ref> ایشان در برخی آثار خود به تطبیق مراحل نماز با معراج پرداخته، معتقد است نماز [[پیامبر]]{{صل}} در [[شب معراج]]، در واقع نقشه تجلیات [[حق]] است و چگونگی حرکت اعضای [[بدن]] به هنگام [[رکوع]]، [[سجود]]، [[قیام]] و [[قعود]]، تابع چگونگی ظهور [[جمال]] [[محبوب]] است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۰.</ref>؛ چنانکه قیام، [[رکوع]] و سجود در [[حقیقت]] [[تمثل]] عینی تجلیات حق بر [[قلب]] پیامبر{{صل}} در شب معراج است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۱؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۶۱.</ref>.<ref>محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی و باقر صاحبی|صاحبی، نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
=== مشهودات === | |||
مشهودات و [[مکاشفات]] پیامبر{{صل}} در سفر معراج فراوان است و به نظر امام خمینی از جمله مشهودات این معراج اینهاست: دیدن [[فرشتگان]] و [[سجده]] آنها،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۹.</ref> دیدن کلمه «{{عربی|"لَا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ"}}» بر [[عرش]]،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۰.</ref> دیدن [[اهل]] [[غیبت]] به صورت قومی که چهره خود را به چنگال خویش میخراشند،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۵.</ref> دیدن فرشتگانی در [[بهشت]] که گاه با ذکر و [[اذکار]] بناهایی میساختند و گاه دست از کار میکشیدند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۶۲؛ صحیفه، ۱۳/۱۰۱ و ۱۴/۲۱۲.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
==[[خاتمیت]] در [[نبوت]] == | |||
بحث از [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، در [[ادیان الهی]] مطرح شده است {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است» سوره صف، آیه ۶.</ref> اصل [[خاتمیت]] یک آموزه جزمی و مسلّم [[اسلام]] و [[نص قرآن]] {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> و [[روایات]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۰۰.</ref> است. برخی بر این عقیدهاند که در دورههای پیشین [[بشر]] به حدی از [[رشد]] نرسیده بود که نقشه کلی راه را برای [[سعادت]] خود دریافت کند و لازم بود بهتدریج این مراحل را طی کند؛ اما در دوره [[رسالت]] ختمی{{صل}} این [[استعداد]] را پیدا کرد و به همین علت، تجدید [[نبوتها]] منتفی گشت <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۸۳–۱۸۵.</ref>؛ علاوه بر اینکه این [[بلوغ]] [[فکری]] [[انسان]] به او [[اجازه]] میدهد [[ترویج]]، [[تبلیغ]] و [[اقامه دین]] را بر عهده بگیرد و نیاز به [[پیامبران]] [[تبلیغی]] مرتفع شود.<ref>مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۸۳.</ref> [[متکلمان]] از نگاه [[نقلی]] به مسئله خاتمیت پرداختهاند<ref>بغدادی، ۱۳۱–۱۳۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۴۵؛ لاهیجی فیاض، گوهر مراد، ۳۷۰–۳۷۱.</ref>؛ اما برخی [[فلاسفه]] با نگاه [[عقلی]] به این مسئله مینگرند و قائلاند [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[اشرف]] [[کائنات]] و [[کاملترین]] ممکنات است که با ظهور آن حضرت، همه [[کمالات]] ممکن در انسان به نقطه اوج خود رسیده است و دیگر مجالی برای [[ظهور پیامبر]] دیگر نمانده است.<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۳۷۷.</ref> عرفا نیز معنای ظاهری خاتمیت را [[انقطاع نبوت]] میدانند و بر این اعتقادند که با بستهشدن پرونده نبوت، [[ارتباط]] انسانهای [[وارسته]] با [[عالم غیب]] قطع نشده و ادامه خواهد داشت و تنها [[نزول]] [[شریعت]]، خاتمه یافته است.<ref>قراملکی، آیین خاتم، ۳۷۱.</ref> | |||
[[عارفان]] سرّ خاتمیت را در این میدانند که [[بعثت پیامبر]] ختمی{{صل}}، در واقع تجلی نبوت [[روح اعظم]] و صورت و [[مظهر]] او در عالم [[انسانی]] است؛ از اینرو با وجود ایشان، [[نبوت]] خاتمه یافته است.<ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، ۷۱–۷۲.</ref> برخی از [[عارفان]]، [[ولایت]] [[عترت پیامبر]]{{ع}} را تداوم ولایت ختمی{{صل}} دانسته، معتقدند با وجود چنین اولیایی نیازی به [[تجدید نبوت]] نیست.<ref>فرغانی، مشارق الدراری، ۶۴۹؛ ابنترکه، شرح نظم الدرّ، ۲۶۹.</ref> | |||
[[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است در [[نظام خلقت]]، موجودی کاملتر از [[رسول]] ختمی{{صل}} به وجود نخواهد آمد؛ بر همین اساس نبوت با وجود او خاتمه یافته<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴.</ref>و تمام [[معارف]] دینیِ مورد نیاز [[بشر]] تا [[قیامت]] در [[شریعت]] ختمی تأمین شده است و دیگر نیازی به شریعت و [[قانون]] جدید نیست.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۱ و ۲۹۱.</ref>.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[نبوت - صادقی ارزگانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «نبوت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱۰، ص۸–۱۸.</ref> | |||
== [[نبوت]] در [[عرفان اسلامی]] == | |||
[[امام خمینی]] «نبوت» را به معنی انباء، یعنی خبر دادن، و «[[نبیّ]]» را به معنی خبر دهنده از [[ذات خدا]] و صفات او و أسماء او و [[احکام]] و مرادات او میداند<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۴۲. امام در مصباح میفرماید: {{عربی|قال كمال الدين عبد الرزاق الكاشاني في مقدمات شرحه على قصيدة ابن فارض ما هذا لفظه: «النبوة» بمعنى الإنباء و «النبي» هو المنبئ عن ذات الله و صفاته و أسمائه و أحكامه و مراداته}}.</ref>. بنابراین ایشان نبی را فعیل به معنی فاعل، یعنی «مُنبی» گرفتهاند. البته ایشان برای انباء، سطوح مختلفی قائل است که عمیقترین سطح آن انباء [[حقیقی]] ذاتی اولی است که جز برای [[روح]] اعظم که [[خدای تعالی]] او را به سوی نفس کلی برانگیخته و سپس به سوی [[نفوس]] جزئی، تحقق پیدا نمیکند تا آنان را به لسان [[عقلی]] خود خود از ذات احدی و صفات [[ازلی]] و [[اسماء الهی]] و احکام قدیم و مرادات [[حسّی]] خبر دهد<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۴۲.</ref>. از منظر امام، نبوت حقیقی مطلق، عبارت است از اظهار آنچه در [[حضرت]] واحدیت است بر حسب استعدادات مظاهر به حسب [[تعلیم]] [[حقیقی]] و انباء ذاتی. ایشان، [[نبوت]] را [[مقام]] [[ظهور]] [[خلافت]] و [[ولایت]]، و آن دو را مقام بطون نبوت میدانند<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۳۸.</ref>. | [[امام خمینی]] «نبوت» را به معنی انباء، یعنی خبر دادن، و «[[نبیّ]]» را به معنی خبر دهنده از [[ذات خدا]] و صفات او و أسماء او و [[احکام]] و مرادات او میداند<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۴۲. امام در مصباح میفرماید: {{عربی|قال كمال الدين عبد الرزاق الكاشاني في مقدمات شرحه على قصيدة ابن فارض ما هذا لفظه: «النبوة» بمعنى الإنباء و «النبي» هو المنبئ عن ذات الله و صفاته و أسمائه و أحكامه و مراداته}}.</ref>. بنابراین ایشان نبی را فعیل به معنی فاعل، یعنی «مُنبی» گرفتهاند. البته ایشان برای انباء، سطوح مختلفی قائل است که عمیقترین سطح آن انباء [[حقیقی]] ذاتی اولی است که جز برای [[روح]] اعظم که [[خدای تعالی]] او را به سوی نفس کلی برانگیخته و سپس به سوی [[نفوس]] جزئی، تحقق پیدا نمیکند تا آنان را به لسان [[عقلی]] خود خود از ذات احدی و صفات [[ازلی]] و [[اسماء الهی]] و احکام قدیم و مرادات [[حسّی]] خبر دهد<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۴۲.</ref>. از منظر امام، نبوت حقیقی مطلق، عبارت است از اظهار آنچه در [[حضرت]] واحدیت است بر حسب استعدادات مظاهر به حسب [[تعلیم]] [[حقیقی]] و انباء ذاتی. ایشان، [[نبوت]] را [[مقام]] [[ظهور]] [[خلافت]] و [[ولایت]]، و آن دو را مقام بطون نبوت میدانند<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۳۸.</ref>. | ||
== پیامبر خاتم == | == پیامبر خاتم == | ||
مراد از [[نبی]] مطلق در منظومه [[امام]]، [[خاتم پیامبران]] {{صل}} است که نبوت او [[مقید]] به [[زمان]] و شرایط خاص نیست، بلکه هنوز [[آدم]] میان آب و گل بود که او نبی بود، چنانکه خود فرمود: {{متن حدیث|كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمَ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّينِ}}<ref>ابنعربی، الفتوحات، ج۱، ص۱۳۴؛ فصوص الحکم، ص۶۴؛ ممد الهمم، ص۶۴؛ آملی، المقدمات من نص النصوص، ص۵۱؛ آملی، جامع الأسرار، ص۳۹۰؛ امام خمینی، مصباح الهدایة، مقدمه آشتیانی، ص۱۵۳.</ref> امام منشأ [[وحی]] و [[الهام]] به [[پیغمبران]] را [[رحمت]] خدایی میداند که ارحم الرّاحمین است و عالم را [[رحمت واسعه]] او فرا گرفته است و بزرگترین [[رحمت الهی]]، [[قرآن]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۶-۳۷.</ref>. | مراد از [[نبی]] مطلق در منظومه [[امام]]، [[خاتم پیامبران]] {{صل}} است که نبوت او [[مقید]] به [[زمان]] و شرایط خاص نیست، بلکه هنوز [[آدم]] میان آب و گل بود که او نبی بود، چنانکه خود فرمود: {{متن حدیث|كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمَ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّينِ}}<ref>ابنعربی، الفتوحات، ج۱، ص۱۳۴؛ فصوص الحکم، ص۶۴؛ ممد الهمم، ص۶۴؛ آملی، المقدمات من نص النصوص، ص۵۱؛ آملی، جامع الأسرار، ص۳۹۰؛ امام خمینی، مصباح الهدایة، مقدمه آشتیانی، ص۱۵۳.</ref> امام منشأ [[وحی]] و [[الهام]] به [[پیغمبران]] را [[رحمت]] خدایی میداند که ارحم الرّاحمین است و عالم را [[رحمت واسعه]] او فرا گرفته است و بزرگترین [[رحمت الهی]]، [[قرآن]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۶-۳۷.</ref>. |