برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
خط ۲۲۹: |
خط ۲۲۹: |
| # کسانی که در ابتدای [[عمر]] [[طاهر]] و از [[گناه]] منزهند، ولی در آخر [[عمر]] ظالمند. چگونه ممکن است [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} برای دسته اول و چهارم از [[ذریه]] خود [[عهد]] و [[مقام امامت]] را طلب کند، تنها قسم دوّم و سوّم باقی میماند و ظالمی که [[خداوند]] [[عهد امامت]] را از او [[نفی]] میکند، باید قسم باشد؛ یعنی کسی که در ابتدای عمرش [[ظالم]] بوده، ولی در آخر [[عمر]] [[توبه]] کرده است. در نتیجه قسم دوّم باقی میماند، یعنی همان کسی که در طول عمرش از هر گونه [[گناه]] و [[آلودگی]] [[پاک]] بوده است و این بر کسی غیر [[معصوم]] منطبق نیست؛ | | # کسانی که در ابتدای [[عمر]] [[طاهر]] و از [[گناه]] منزهند، ولی در آخر [[عمر]] ظالمند. چگونه ممکن است [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} برای دسته اول و چهارم از [[ذریه]] خود [[عهد]] و [[مقام امامت]] را طلب کند، تنها قسم دوّم و سوّم باقی میماند و ظالمی که [[خداوند]] [[عهد امامت]] را از او [[نفی]] میکند، باید قسم باشد؛ یعنی کسی که در ابتدای عمرش [[ظالم]] بوده، ولی در آخر [[عمر]] [[توبه]] کرده است. در نتیجه قسم دوّم باقی میماند، یعنی همان کسی که در طول عمرش از هر گونه [[گناه]] و [[آلودگی]] [[پاک]] بوده است و این بر کسی غیر [[معصوم]] منطبق نیست؛ |
| # منظور از این [[علم]] آن دانشی است که وسیله [[راهنمایی]] او و نگهداری او میشود. از سوی دیگر این که میفرماید: {{متن قرآن|عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} منشأ تمام [[افعال]] ارادی و اختیاری [[انسان]] صورتهای [[علمی]] است که در وجود [[انسان]] نقش میبندد؛ که اگر آنها نبود هرگز از [[انسان]] فعلی با [[اختیار]] صادر نمیگشت، زیرا [[انسان]] قبل از آنکه از او فعلی صادر شود آن را در [[ذهن]] خود [[تصور]] میکند، غرض و اهداف را نیز در نظر میگیرد؛ آنگاه در او [[شوق]] به فعل حاصل شده، سپس آن را انجام میدهد. همچنین کسی که میخواهد فعلی را ترک کند، ابتدا آن را در [[ذهن]] خود [[تصور]] کرده، [[غایت]] آن را ملاحظه میکند؛ آنگاه آن فعل را ترک میکند؛ همانند خوردن سمّ، اتصال با برق. بدین جهت از این [[آیه]] به خوبی استفاده میشود که حتمیّت و [[ضرورت]] فعل یا ترک با [[اختیار]] منافاتی ندارد، زیرا کسی که سمّ را میشناسد و عواقب شرب آن را نیز میداند، هرگز از آن نمیخورد، با آنکه در خوردنش مختار است. همچنین از [[آیه]] استفاده میشود که سبب [[عصمت]]، [[علم]] قطعی به عواقب [[اخروی]] [[معاصی]] و [[اخلاق]] [[رذیله]] است. [[قرآن]] در آیهای دیگر در داستان یکی دیگر از [[پیامبران]] نیز بر این [[حقیقت]] تأکید میکند که [[منشأ عصمت]] [[علم راسخ]] و [[یقینی]] به عواقب و حقایق امور است: قول [[حضرت یوسف]] {{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان از آنچه مرا به آن فرا میخواند خوشتر است و اگر فریبشان را از من نگردانی به آنان میگرایم و از نادانان خواهم بود» سوره یوسف، آیه ۳۳.</ref> چون [[آیه]] تصریح دارد به اینکه منشأ [[میل به گناه]] و [[معصیت]] [[جهل]] است. {{متن قرآن|وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ}} پس در نتیجه، [[منشأ عصمت]]، همان [[علم]] است که در مقابل [[جهل]] قرار دارد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۴۱-۲۵۷.</ref> | | # منظور از این [[علم]] آن دانشی است که وسیله [[راهنمایی]] او و نگهداری او میشود. از سوی دیگر این که میفرماید: {{متن قرآن|عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} منشأ تمام [[افعال]] ارادی و اختیاری [[انسان]] صورتهای [[علمی]] است که در وجود [[انسان]] نقش میبندد؛ که اگر آنها نبود هرگز از [[انسان]] فعلی با [[اختیار]] صادر نمیگشت، زیرا [[انسان]] قبل از آنکه از او فعلی صادر شود آن را در [[ذهن]] خود [[تصور]] میکند، غرض و اهداف را نیز در نظر میگیرد؛ آنگاه در او [[شوق]] به فعل حاصل شده، سپس آن را انجام میدهد. همچنین کسی که میخواهد فعلی را ترک کند، ابتدا آن را در [[ذهن]] خود [[تصور]] کرده، [[غایت]] آن را ملاحظه میکند؛ آنگاه آن فعل را ترک میکند؛ همانند خوردن سمّ، اتصال با برق. بدین جهت از این [[آیه]] به خوبی استفاده میشود که حتمیّت و [[ضرورت]] فعل یا ترک با [[اختیار]] منافاتی ندارد، زیرا کسی که سمّ را میشناسد و عواقب شرب آن را نیز میداند، هرگز از آن نمیخورد، با آنکه در خوردنش مختار است. همچنین از [[آیه]] استفاده میشود که سبب [[عصمت]]، [[علم]] قطعی به عواقب [[اخروی]] [[معاصی]] و [[اخلاق]] [[رذیله]] است. [[قرآن]] در آیهای دیگر در داستان یکی دیگر از [[پیامبران]] نیز بر این [[حقیقت]] تأکید میکند که [[منشأ عصمت]] [[علم راسخ]] و [[یقینی]] به عواقب و حقایق امور است: قول [[حضرت یوسف]] {{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان از آنچه مرا به آن فرا میخواند خوشتر است و اگر فریبشان را از من نگردانی به آنان میگرایم و از نادانان خواهم بود» سوره یوسف، آیه ۳۳.</ref> چون [[آیه]] تصریح دارد به اینکه منشأ [[میل به گناه]] و [[معصیت]] [[جهل]] است. {{متن قرآن|وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ}} پس در نتیجه، [[منشأ عصمت]]، همان [[علم]] است که در مقابل [[جهل]] قرار دارد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۴۱-۲۵۷.</ref> |
|
| |
| == [[شبهات]] [[عصمت]] ==
| |
| منظور آن دسته از آیاتی است که حکایت از [[گناه]] [[پیامبر]] به صورت غیر مستقیم میکند، مانند طلب [[بخشش]] از [[گناه]]؛ زیرا مفهوم آن [[پذیرش]] [[ارتکاب گناه]] و اخلال به [[عصمت]] برای شخص [[نبی]] و دریافتهای [[وحی]] است، به این جهت بسیاری از [[مفسرین]] این دسته از [[آیات]] را به گونهای شرح داده تا مخل به این [[عقیده]] [[کلامی]] نباشد که آنچه او عرضه کرده عین [[حق]] و [[حقیقت]] است.
| |
| #{{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref>«پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.</ref>.
| |
| #{{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ}}<ref>«و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه» سوره محمد، آیه ۱۹.</ref>.
| |
| #{{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ}}<ref>«و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روز و پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره غافر، آیه ۵۵.</ref>.
| |
| #{{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>.
| |
| #{{متن قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا * وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا}}<ref>«بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد * و خداوند تو را با یاری کردنی بیهمتا یاری کند» سوره فتح، آیه ۱-۳.</ref>.
| |
|
| |
| '''نکات''':
| |
| # سخن درباره امکان [[شک و تردید]] [[پیامبر]] در [[سوره یونس]] و کمک گرفتن از [[اهل کتاب]] و [[ارتباط]] آن موضوع [[عصمت]] است. چون در این [[آیه]]: {{متن قرآن|فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا}} دو احتمال میرود. یکی: این که مراد از [[شک]] در مما انزلنا خطاب به [[پیامبر]] شده باشد، یعنی خود [[پیامبر]] به آنچه [[وحی]] شده، [[ایمان]] و [[اطمینان]] نداشته، در نتیجه [[اعتقاد]] او کامل و درست نبوده است. اما گویی به دیگران میگویند که تردید نداشته باش، و {{متن قرآن|فِي}} در ظرفیت به معنای [[حقیقی]] آن است؛ زیرا آنان در وقوع این داستانها [[شک]] داشتهاند و این هشدار به صورت غیر مستقیم داده شده است. در نتیجه جمله: {{متن قرآن|فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ}} سؤال از [[اهل کتاب]] برای تقریر و رفع تردید آنان است که بپرسند تا بدانند که واقعاً چنین اتفاقاتی افتاده است. احتمال دیگر این است که {{متن قرآن|فِي}} در ظرفیت مجازی باشد و از باب به در میگویند تا دیوار بشنود. و این شیوه اسلوب [[قرآنی]] است که [[پیامبر]] را مخاطب قرار میدهد، اما نه این که واقعاً او مخاطب باشد، بلکه میخواهد که [[مردم]] متوجه شوند و [[شک]] خود را با مطالعه و [[پرسش]] از بین ببرند<ref>تفسیر من وحی القرآن، ج۱۱، ص۳۶۴.</ref>؛
| |
| # جمله: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ}} به آن جناب [[دستور]] [[استغفار]] میدهد، البته [[استغفار]] از عملی که نسبت به [[ساحت]] [[قدس]] آن جناب [[گناه]] باشد، هر چند که [[گناه]] به معنای معروف یعنی [[مخالفت]] [[امر مولوی]] نباشد؛
| |
| # از سوی دیگر میتوان به تعبیر دیگری گفته که [[استغفار]] در نظر [[پیامبر]] مناسب با [[مقام]] و موقعیت آن [[حضرت]] است که کاری انجام داده که جای طلب [[بازگشت به خدا]] کند. [[کلام]] معروفی را هم که به [[رسول خدا]] {{صل}} نسبت میدهند که فرمود: {{متن حدیث|لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً}}<ref>نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۲۰؛ کتاب الصلاة، ابواب الذکر، باب ۲۲، حدیث ۲؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۱، ص۳۲.</ref>؛ گاه دلم را کدورتی میپوشاند و من به [[راستی]] هر روز هفتاد بار از [[خداوند]] درخواست [[آمرزش]] میکنم، باید به امثال این معانی حمل کرد و هم چنین [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ}} که فرمان به استغفار میکند<ref>المیزان، ج۶، ص۵۲۵.</ref>؛
| |
| # [[فضل]] و [[رحمت خاص الهی]] بر [[پیامبر]]، موجب [[عصمت]] و [[مصونیت]] وی از [[خطا]] و [[لغزش]]. {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ}}؛
| |
| # مراد از [[فتح]] در [[آیه]]: [[صلح حدیبیه]] است و با این که [[جنگی]] نبوده که فتحی باشد، اما [[خداوند]] از آن [[فتح]] یاد کرده، زیرا کسر [[شوکت]] [[قریش]]، و عدم [[استطاعت]] برخورد با [[پیامبر]] با همه [[آمادگی]] بود که موجب گردید که از آن به [[گشایش]] بزرگ یاد شود. راغب: درباره معنای [[ذنب]] گفته، مراد دُم چیزی است: اصل اخذ به [[ذنب]]، یعنی چیزی که در پی کاری نتیجه میدهد و [[گناه]] را به این جهت [[ذنب]] میگویند. و [[تأویل]] این [[آیه]] به این جهت است که [[نزول]] [[سوره]] در [[صلح حدیبیه]] و ناظر به آن چیزی بوده است که [[مشرکین]] آن را در کشتن [[مردم]] [[مکه]] در [[جنگ بدر]] و به هم ریختن [[نظم]] پیشین آن مطرح کرده و چالشی ایجاد شده بود و فاصلهای میان او و [[عشیره]] و همشهریهایش اتفاق افتاده است و یا در نظر آنان آن رفتارها را [[گناه]] میدانستند و جمله: {{متن قرآن|مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}} مانند این سخن [[حضرت موسی]] است که در پاسخ [[خدا]] فرمود که من گناهی انجام داده که میترسم مرا به وسیله آن بکشند: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۴۱-۲۵۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |