|
|
خط ۶: |
خط ۶: |
| }} | | }} |
|
| |
|
| == واژه شناسی == | | == مقدمه == |
| [[اسماعیل]] واژهای غیر [[عربی]] و معرّبِ "[[اشمائیل]]" در [[سریانی]] است و از همین [[راه]] به عربی وارد شده <ref>المزهر، ج ۱، ص ۱۳۸؛ واژههای دخیل، ص ۱۲۲.</ref> و اصل آن واژه [[عبری]] "یشمَع" (به معنای یَسمَع) و "أیل" (به معنای [[اللّه]]) بوده و بر اساس لغت [[مصریان]] "اسماعین" خوانده شده است. <ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref> در سبب این نامگذاری گفتهاند: [[ابراهیم]] هنگام درخواست فرزند از [[خدا]] دو کلمه اشمع و ایل به معنای "خدایا دعایم را [[اجابت]] کن" را به کار برد و چون [[خداوند]] به او فرزند داد او را به همان جمله نامید.<ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref> [[مطیع خدا]]، یا [[هدیه]] [[الهی]] نیز معانی دیگری است که برای آن گفتهاند؛ ولی این دو معنا دور از [[حقیقت]] دانسته شده است.<ref>المعرب، ص ۱۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۵۹۸.</ref> بر پایه [[نقل]] [[تورات]] فرشتهای به [[هاجر]] گفت: بهزودی دارای پسر میشوی. نام او را اسماعیل بگذار، زیرا خداوند دعای تو را شنید.<ref> کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱۱.</ref> جدّ نهم اسماعیل [[نوح]] {{ع}}،<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴.</ref> مادرش هاجر، بانویی [[مصری]] <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.</ref> و [[کنیز]] [[ساره]] [[همسر]] دیگر ابراهیم بود. چون ساره نازا بود هاجر را به همسری ابراهیم داد تا از او دارای فرزند شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۷۳.</ref> ابراهیم هنگام ولادت اسماعیل ۸۶، ۸۷، ۹۰، ۹۹ یا ۱۱۷ سال داشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۹۱.</ref> برخی اسماعیل را نیای همه [[عرب]] دانستهاند؛<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷.</ref> ولی مشهور [[نسبشناسان]] او را [[پدر]] عرب [[حجاز]] میدانند که عرب "مُسْتَعْرِبَه" گفته میشوند، زیرا عرب "عاربه" که عمالقه و جُرْهُم از آنان بودند پیش از اسماعیل میزیستند.<ref>جمهرة انسابالعرب، ص۷؛ البدایه والنهایه، ص۱۲۲.</ref> | | [[اسماعیل]] واژهای غیر عربی و معرّبِ "[[اشمائیل]]" در [[سریانی]] است و از همین راه به عربی وارد شده<ref>المزهر، ج ۱، ص ۱۳۸؛ واژههای دخیل، ص ۱۲۲.</ref> و اصل آن واژه [[عبری]] "یشمَع" (به معنای یَسمَع) و "أیل" (به معنای [[اللّه]]) بوده و بر اساس لغت [[مصریان]] "اسماعین" خوانده شده است<ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref>. در سبب این نامگذاری گفتهاند: [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} هنگام درخواست فرزند از [[خدا]] دو کلمه اشمع و ایل به معنای "خدایا دعایم را [[اجابت]] کن" را به کار برد و چون [[خداوند]] به او فرزند داد او را به همان جمله نامید<ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref>. [[مطیع خدا]]، یا [[هدیه]] [[الهی]] نیز معانی دیگری است که برای آن گفتهاند؛ ولی این دو معنا دور از [[حقیقت]] دانسته شده است<ref>المعرب، ص ۱۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۵۹۸.</ref>. بر پایه [[نقل]] [[تورات]] فرشتهای به [[هاجر]] گفت: بهزودی دارای پسر میشوی. نام او را اسماعیل بگذار، زیرا خداوند دعای تو را شنید<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱۱.</ref>. جدّ نهم اسماعیل [[حضرت نوح]] {{ع}}<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴.</ref>، مادرش هاجر، بانویی [[مصری]]<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.</ref> و کنیز [[ساره]] [[همسر]] دیگر ابراهیم بود. چون ساره نازا بود هاجر را به همسری ابراهیم داد تا از او دارای فرزند شود<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۷۳.</ref>. ابراهیم هنگام ولادت اسماعیل ۸۶، ۸۷، ۹۰، ۹۹ یا ۱۱۷ سال داشت<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۹۱.</ref>. برخی اسماعیل را نیای همه [[عرب]] دانستهاند<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷.</ref>، ولی مشهور نسبشناسان او را پدر عرب [[حجاز]] میدانند که عرب "مُسْتَعْرِبَه" گفته میشوند، زیرا عرب "عاربه" که عمالقه و جُرْهُم از آنان بودند پیش از اسماعیل میزیستند<ref>جمهرة انسابالعرب، ص۷؛ البدایه والنهایه، ص۱۲۲.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳؛ [[حسن علی نوریها|نوریها، حسن علی]]، [[اسماعیل - نوریها (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۲۴۶-۲۴۹.</ref> |
|
| |
|
| اسماعیل ابتدا با دختری از جُرْهُم [[ازدواج]] کرد و پس از مدتی وی را به سفارش [[ابراهیم]] که [[رفتار]] او را نپسندیده بود [[طلاق]] داد و دختر مضاضِ جُرهُمی را به [[ازدواج]] خود درآورد و از او دارای ۱۲ یا ۱۳ پسر شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> وی ۴ [[زن]] دیگر را به همسری گرفت و از هریک دارای ۴ پسر شد. [[فرزندان]] [[اسماعیل]] تا [[زمان]] [[عدنان بن داوود]] پیوسته از بزرگان و [[والیان امر]] و حافظان<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۵۸ ـ ۶۰.</ref> [[کعبه]] بودند، [[امور دینی]] و [[حجّ]] را برای [[مردم]] اقامه میکردند و هرگز [[بت]] نپرستیدند.<ref> بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۵۲؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.</ref> به گزارش [[روایات]] و [[تاریخ]]، اسماعیل دارای شانههایی پهن، قامتی بلند، انگشتانی نیرومند و بینی کشیدهای بود، با [[دشمنان خدا]] به شدّت میجنگید، در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] دیگران هراسی نداشت و به [[وعده]] خود عمل میکرد،<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶؛ المستدرک، ج ۲، ص ۵۵۳.</ref> طبعی [[کریم]] و خلقی [[نیکو]] داشت،<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۳۰۰.</ref> بر کعبه پرده آویخت، [[عمامه]] بر سر نهاد و [[حاجیان]] را طعام داد <ref> اثبات الوصیه، ص ۴۵.</ref> و [[زبان عربی]] را از [[قبایل]] جُرْهُم آموخت؛ ولی اوّل کسی بود که به [[عربی]] [[فصیح]] [[سخن]] گفت.<ref> البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۷؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵؛ روض الجنان، ج ۲، ص ۱۶۸.</ref> از [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[فضیلت]] وی [[نقل]] شده که [[خداوند]] از فرزندان ابراهیم، اسماعیل را برگزید.<ref> الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.</ref> | | == همسران و فرزندان == |
| | اسماعیل ابتدا با دختری از جُرْهُم [[ازدواج]] کرد و پس از مدتی وی را به سفارش [[ابراهیم]] که [[رفتار]] او را نپسندیده بود [[طلاق]] داد و دختر مضاضِ جُرهُمی را به [[ازدواج]] خود درآورد و از او دارای ۱۲ یا ۱۳ پسر شد<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref>. وی ۴ [[زن]] دیگر را به همسری گرفت و از هریک دارای ۴ پسر شد. [[فرزندان]] [[اسماعیل]] تا [[زمان]] [[عدنان بن داوود]] پیوسته از بزرگان و [[والیان امر]] و حافظان<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۵۸ ـ ۶۰.</ref> [[کعبه]] بودند، [[امور دینی]] و [[حجّ]] را برای [[مردم]] اقامه میکردند و هرگز [[بت]] نپرستیدند<ref>بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۵۲؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.</ref>. به گزارش [[روایات]] و [[تاریخ]]، اسماعیل دارای شانههایی پهن، قامتی بلند، انگشتانی نیرومند و بینی کشیدهای بود، با دشمنان خدا به شدّت میجنگید، در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] دیگران هراسی نداشت و به [[وعده]] خود عمل میکرد<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶؛ المستدرک، ج ۲، ص ۵۵۳.</ref>، طبعی کریم و خلقی [[نیکو]] داشت<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۳۰۰.</ref>، بر کعبه، پرده آویخت، [[عمامه]] بر سر نهاد و [[حاجیان]] را طعام داد<ref>اثبات الوصیه، ص ۴۵.</ref> و زبان عربی را از [[قبایل]] جُرْهُم آموخت؛ ولی اوّل کسی بود که به عربی [[فصیح]] [[سخن]] گفت<ref>البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۷؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵؛ روض الجنان، ج ۲، ص ۱۶۸.</ref>. از [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[فضیلت]] وی [[نقل]] شده که [[خداوند]] از فرزندان ابراهیم، اسماعیل را برگزید<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> |
|
| |
|
| واژه اسماعیل ۱۲ بار در [[قرآن]] آمده و به نظر بیشتر [[مفسران]]، چون [[طبری]]، [[طبرسی]]، [[فخر رازی]] و [[سیوطی]] <ref>جامعالبیان، مج ۵، ج۹، ص۱۲۰؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۸۰۰؛ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص ۲۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.</ref> [[اسماعیل صادق الوعد]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref>«و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.</ref> مانند سایر موارد همان [[اسماعیل]] پسر [[ابراهیم]] {{ع}} است. ([[اسماعیل صادق الوعد]])؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> از اسماعیل فرزند ابراهیم با وصف "[[صابر]]" یاد شده است که به نظر برخی مقصود [[صبر]] بر [[ذبح]] است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۸.</ref> افزون بر این [[آیات]]، به نظر بیشتر [[مفسران]]، آیات {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم. بیگمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.</ref> که به داستان ذبح فرزند ابراهیم {{ع}} پرداخته نیز درباره اسماعیل {{ع}} است.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۰.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.
| | == اسماعیل در قرآن == |
| | در [[قرآن]]، نام اسماعیل{{ع}} ۱۲ بار در ۱۲ [[آیه]] در ۸ [[سوره]] تکرار شده است. محتوای این [[آیات]] عبارتند از: [[عهد خداوند]] با ابراهیم و اسماعیل مبنی بر [[پاک]] کردن [[خانه کعبه]] برای [[طواف]] و [[رکوع]] و سجدهکنندگان{{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>. دعای ابراهیم و اسماعیل به درگاه [[خدا]] جهت قبولی اعمالشان{{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>. گزارش [[پرسش]] [[یعقوب]] از پسرانش در هنگام وفات و پاسخ آنان که گفتند ما خدای تو و خدای نیاکان تو ابراهیم و اسماعیل و [[اسحاق]] را میپرستیم{{متن قرآن|أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.</ref>. گزارش [[فرمان خداوند]] که بگویید ما به خدا و آنچه بر ما و [[ابراهیم]] و اسماعیل و [[یعقوب]] و [[اسباط]] نازل شد [[ایمان]] آوردهایم{{متن قرآن|قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرما» سوره بقره، آیه ۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.</ref>. گزارش خطاب [[خداوند]] به [[اهل کتاب]] که آیا شما بر این باورید که ابراهیم و اسماعیل و [[اسحاق]] و یعقوب و اسباط [[یهودی]] یا [[نصرانی]] بودند؟{{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref>. [[وحی]] به اسماعیل و برخی از [[پیامبران]] دیگر{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>. [[برتری]] اسماعیل و پیامبران{{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref>، [[نیایش]] و [[سپاس]] ابراهیم به درگاه [[خدا]] به خاطر فرزنددار شدن در سن [[پیری]]{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.</ref>. صادق الوعد بودن اسماعیل{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>. از [[شکیبایان]] بودن اسماعیل {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> و از [[نیکان]] بودن آن حضرت{{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>. افزون بر موارد فوق در آیاتی از [[حضرت اسماعیل]] [[سخن]] گفته شده ولی نام آن حضرت نیامده است؛ مانند [[آیات]] {{متن قرآن| فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ }}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم. و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم. بیگمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم.» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.</ref> که در باره [[ذبح]] فرزند ابراهیم{{ع}} است<ref>[[حسن علی نوریها|نوریها، حسن علی]]، [[اسماعیل - نوریها (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۲۴۶-۲۴۹.</ref>. |
| | |
| | به نظر بیشتر [[مفسران]]، چون [[طبری]]، [[طبرسی]]، [[فخر رازی]] و [[سیوطی]]<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج۹، ص۱۲۰؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۸۰۰؛ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص ۲۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.</ref> [[اسماعیل صادق الوعد]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref>«و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.</ref> مانند سایر موارد همان [[اسماعیل]] پسر [[ابراهیم]] {{ع}} است. ([[اسماعیل صادق الوعد]])؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>. |
| | |
| | از اسماعیل فرزند ابراهیم با وصف "[[صابر]]" یاد شده است که به نظر برخی مقصود [[صبر]] بر [[ذبح]] است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۸.</ref>. افزون بر این [[آیات]]، به نظر بیشتر [[مفسران]]، آیات {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم. بیگمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.</ref> که به داستان ذبح فرزند ابراهیم {{ع}} پرداخته نیز درباره اسماعیل {{ع}} است<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۰.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> |
|
| |
|
| == اسماعیل در [[تورات]] == | | == اسماعیل در [[تورات]] == |
| تورات ماجرای اسماعیل را چنین گزارش کرده است: چون ابراهیم از سارا صاحب [[فرزندی]] نشد به پیشنهاد او با کنیزش [[هاجر]] [[ازدواج]] کرد و [[خداوند]] در سن ۸۶ سالگی از هاجر فرزندی به او [[عطا]] کرد و او را اسماعیل نام نهادند. به سبب [[تولد]] اسماعیل سارا به [[کنیز]] خود [[حسد]] ورزید و از ابراهیم خواست هاجر و فرزندش را از خود دور کند. هاجر فرزند خود را برداشت و روانه [[مصر]] گردید در میان [[راه]] گرفتار [[گرما]] و [[تشنگی]] شدیدی شدند و فرزند خود را در حال [[مرگ]] دید؛ ولی بهصورت [[معجزه]] آسایی [[نجات]] یافتند و در بیابانی به نام "پاران" [[سکونت]] یافتند. پس از مدتی اسماعیل صیادی [[قوی]] بازو گردید و با دختری [[مصری]] ازدواج کرد و از او دارای ۱۲ پسر شد که هر یک [[رئیس]] یکی از طوایف [[عرب]] گردید؛ همچنین خداوند به اسماعیل دختری داد که به همسری پسر عموی خود "عیصو" درآمد <ref>کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱ ـ ۱۶؛ ۲۵: ۱۳ ـ ۱۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۶۰ ـ ۶۱.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | | تورات ماجرای اسماعیل را چنین گزارش کرده است: چون ابراهیم از سارا صاحب [[فرزندی]] نشد به پیشنهاد او با کنیزش [[هاجر]] [[ازدواج]] کرد و [[خداوند]] در سن ۸۶ سالگی از هاجر فرزندی به او عطا کرد و او را اسماعیل نام نهادند. به سبب تولد اسماعیل، سارا به کنیز خود [[حسد]] ورزید و از ابراهیم خواست هاجر و فرزندش را از خود دور کند. هاجر فرزند خود را برداشت و روانه [[مصر]] گردید، در میان راه گرفتار [[گرما]] و [[تشنگی]] شدیدی شدند و فرزند خود را در حال [[مرگ]] دید؛ ولی بهصورت [[معجزه]] آسایی [[نجات]] یافتند و در بیابانی به نام "پاران" [[سکونت]] یافتند. پس از مدتی اسماعیل صیادی [[قوی]] بازو گردید و با دختری [[مصری]] ازدواج کرد و از او دارای ۱۲ پسر شد که هر یک [[رئیس]] یکی از طوایف [[عرب]] گردید؛ همچنین خداوند به اسماعیل دختری داد که به همسری پسر عموی خود "عیصو" درآمد<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱ ـ ۱۶؛ ۲۵: ۱۳ ـ ۱۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۶۰ ـ ۶۱.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳؛ [[حسن علی نوریها|نوریها، حسن علی]]، [[اسماعیل - نوریها (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۲۴۶-۲۴۹.</ref> |
|
| |
|
| == هاجر و اسماعیل در [[مکه]] == | | == هاجر و اسماعیل در [[مکه]] == |
| با ولادت اسماعیل، [[ساره]] سخت [[اندوهگین]] شد.<ref>تفسیرقمی، ج۱، ص۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.</ref> گفتهاند: [[اسحاق]] در سه سالگی کنار [[پدر]] بود، که [[اسماعیل]] نزد آنان آمد و [[ابراهیم]] او را به جای [[اسحاق]] نشاند.<ref>اثبات الوصیه، ص ۴۲.</ref> نیز [[نقل]] شده است که اسماعیل در دویدن از اسحاق پیشی گرفت. ابراهیم او را در آغوش فشرد و اسحاق را در کنار خود جای داد. [[ساره]] ناراحت شد و گفت: [[هاجر]] و فرزندش را از من دور کن.<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۶.</ref> ابراهیم، اسماعیل و مادرش را به [[فرمان خدا]] با [[راهنمایی]] [[جبرئیل]] در [[مکه]] ساکن ساخت.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.</ref> در بازگشت، کنار [[کوه]] "کداء" (در [[ذی طوی]]) به آنان رو کرد و خطاب به [[خداوند]] گفت: پروردگارا برخی از [[فرزندان]] خود را در درّهای بیکشت، [[سکونت]] دادم تا [[نماز]] را بر پا دارند. از تو میخواهم تا دلهای [[مردم]] را به سوی آنان [[گرایش]] داده، از محصولات، آنان را روزی دهی: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref><ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۶۲.</ref> و در بازگشت <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> با خداوند [[مناجات]] کرد و او را به پنهان و آشکار خود [[آگاه]] دانست: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«پروردگارا! تو آنچه را پنهان یا آشکار میداریم میدانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خداوند پوشیده نیست» سوره ابراهیم، آیه ۳۸.</ref> بعضی [[روایات]] [[انگیزه]] این [[هجرت]] را [[ذبح]] اسماعیل میداند <ref>حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۴۸.</ref>. بعدها نیز ابراهیم بر اقامت اسماعیل در کنار [[بیت]] سفارش کرد تا به مردم [[حجّ]] و مناسکشان را بیاموزد و وی را از فزونی و [[نیکی]] نسلش خبر داد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۸.</ref> طبق برخی روایات انتقال اسماعیل به مکه در سن دو سالگی بوده است.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۴۲.</ref> هاجر و [[اسماعیل]] در آن [[سرزمین]] بیآب و کشت و وحشتزا ماندند. [[هاجر]] در پی آب متوجه [[کوه]] صفا و سپس کوه مروه شد. این آمد و شد ۷ بار تکرار شد و در هر بار در وادی [[صفا]] سرابی میدید <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸.</ref> و صدایی از سوی [[صفا و مروه]] میشنید.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.</ref> بار هفتم که به سوی فرزندش بازگشت در محل کنونی [[چاه زمزم]] آبی در زیر پا <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸.</ref> یا دست <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.</ref> کودکش جاری دید و به [[نقلی]] در کنار اسماعیل پرندهای با پایش [[زمین]] را کنکاش میکرد که ناگاه آب بیرون آمد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.</ref> پس از مدتی به [[برکت]] جوشش آب گروهی جُرْهُمی که از نزدیکی آنجا میگذشتند پس از [[آگاهی]] از وجود چشمه، با اجازه از هاجر در آن مکان اقامت گزیدند.<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.</ref> [[ابراهیم]] که برای [[دیدار]] [[همسر]] و فرزندش پیوسته به آنجا میرفت،<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶.</ref> در سومین بار با دیدن جمعیت انبوه در اطراف آنان بسیار شادمان شد.<ref>تفسیرقمی، ج۱، ص۸۸؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۳۹۱.</ref> به نقلی هنگامی که ابراهیم آمد هاجر از [[دنیا]] رفته بود. [[عمر]] اسماعیل را هنگام [[وفات]] مادرش ۲۰ سال ذکر کردهاند.<ref> الطبقات، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص ۱۵۵.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | | با ولادت اسماعیل، [[ساره]] سخت [[اندوهگین]] شد<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.</ref>. گفتهاند: [[اسحاق]] در سه سالگی کنار پدر بود که [[اسماعیل]] نزد آنان آمد و [[ابراهیم]] او را به جای اسحاق نشاند<ref>اثبات الوصیه، ص ۴۲.</ref>/ نیز [[نقل]] شده است که اسماعیل در دویدن از اسحاق پیشی گرفت. ابراهیم او را در آغوش فشرد و اسحاق را در کنار خود جای داد. [[ساره]] ناراحت شد و گفت: [[هاجر]] و فرزندش را از من دور کن<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۶.</ref>. ابراهیم، اسماعیل و مادرش را به [[فرمان خدا]] با [[راهنمایی]] [[جبرئیل]] در [[مکه]] ساکن ساخت<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.</ref>. در بازگشت، کنار [[کوه]] "کداء" (در [[ذی طوی]]) به آنان رو کرد و خطاب به [[خداوند]] گفت: پروردگارا برخی از [[فرزندان]] خود را در درّهای بیکشت، [[سکونت]] دادم تا [[نماز]] را بر پا دارند. از تو میخواهم تا دلهای [[مردم]] را به سوی آنان [[گرایش]] داده، از محصولات، آنان را روزی دهی: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref>.<ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۶۲.</ref> و در بازگشت<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> با خداوند مناجات کرد و او را به پنهان و آشکار خود [[آگاه]] دانست: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«پروردگارا! تو آنچه را پنهان یا آشکار میداریم میدانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خداوند پوشیده نیست» سوره ابراهیم، آیه ۳۸.</ref>. بعضی [[روایات]] انگیزه این [[هجرت]] را [[ذبح]] اسماعیل میداند<ref>حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۴۸.</ref>. بعدها نیز ابراهیم بر اقامت اسماعیل در کنار [[بیت]] سفارش کرد تا به مردم [[حجّ]] و مناسکشان را بیاموزد و وی را از فزونی و [[نیکی]] نسلش خبر داد<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۸.</ref>. طبق برخی روایات انتقال اسماعیل به مکه در سن دو سالگی بوده است<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۴۲.</ref>. هاجر و [[اسماعیل]] در آن سرزمین بیآب و کشت و وحشتزا ماندند. [[هاجر]] در پی آب متوجه [[کوه]] صفا و سپس کوه مروه شد. این آمد و شد ۷ بار تکرار شد و در هر بار در وادی صفا سرابی میدید<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸.</ref> و صدایی از سوی [[صفا و مروه]] میشنید<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.</ref>. بار هفتم که به سوی فرزندش بازگشت در محل کنونی [[چاه زمزم]] آبی در زیر پا<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸.</ref> یا دست<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.</ref> کودکش جاری دید و به [[نقلی]] در کنار اسماعیل پرندهای با پایش [[زمین]] را کنکاش میکرد که ناگاه آب بیرون آمد<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.</ref>. پس از مدتی به [[برکت]] جوشش آب گروهی جُرْهُمی که از نزدیکی آنجا میگذشتند پس از [[آگاهی]] از وجود چشمه، با اجازه از هاجر در آن مکان اقامت گزیدند<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.</ref>. [[ابراهیم]] که برای دیدار [[همسر]] و فرزندش پیوسته به آنجا میرفت<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶.</ref>، در سومین بار با دیدن جمعیت انبوه در اطراف آنان بسیار شادمان شد<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۸۸؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۳۹۱.</ref>. به نقلی هنگامی که ابراهیم آمد هاجر از [[دنیا]] رفته بود. [[عمر]] اسماعیل را هنگام [[وفات]] مادرش ۲۰ سال ذکر کردهاند<ref> الطبقات، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص ۱۵۵.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> |
|
| |
|
| == نقش اسماعیل در [[بنای کعبه]] == | | == نقش اسماعیل در بنای [[کعبه]] == |
| [[خداوند]] به ابراهیم [[فرمان]] داد تا [[کعبه]] را بنا کند و از اسماعیل [[یاری]] گیرد. به وسیله [[جبرئیل]]، [[سکینه]]<ref>جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۷۶۴ ـ ۷۶۵؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۹۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref> که باد نیکویی است یا ابری که سایه افکنده بود، محدوده [[بیت]] را مشخص کرد: وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ابراهیم و اسماعیل به ساختن کعبه پرداختند. اسماعیل سنگ میآورد و ابراهیم بنا میکرد.<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص ۷۶۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۸۹.</ref> هنگام بالا بردن پایههای [[خانه]] دست به [[دعا]] برداشته از [[خدا]] خواستند این عمل را از آنان بپذیرد و آنان را [[تسلیم]] خود سازد و از [[نسل]] آنها امتی [[فرمانبردار]] خدا پدید آورد؛ همچنین از میان آنها [[پیامبری]] برانگیزد تا [[آیات خدا]] را بر آنان بخواند و کتاب و [[حکمت]] به آنان بیاموزد و پاکشان سازد: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی. پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی. پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۷-۱۲۹.</ref> مقصود از [[بعثت]] پیامبری از [[فرزندان]] [[ابراهیم]] در [[آیه]]، [[پیامبر خاتم]] {{صل}} است و بر همین اساس، به [[نقلی]] [[رسول اکرم]] وجود خود را [[اجابت]] خواسته پدرش ابراهیم میدانست.<ref> جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۷۳.</ref> [[خداوند]] افزون بر [[بنای کعبه]]، ابراهیم و [[اسماعیل]] را به [[تطهیر]] آن نیز [[فرمان]] داده است. مقصود از تطهیر ممکن است [[پاک]] کردن از بتان، [[شرک]] و نجاسات یا بنیاد نهادن آن بر [[طهارت]] و [[پاکی]] باشد.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۵۹؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۵۷.</ref> چون [[دیوار کعبه]] را تا جایگاه حَجَر بالا بردند، ابراهیم از اسماعیل خواست سنگ [[زیبایی]] پیدا کند تا در آنجا قرار دهد. پس از آنکه اسماعیل دو بار سنگی آورد و ابراهیم آن را نپسندید، [[جبرئیل]] سنگی سیاه فرود آورد و در جایگاهش قرار داد.<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص ۷۶۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۳۰۷.</ref> بر پایه [[روایات]]، خداوند به [[پاداش]] بنای کعبه، اسب را به ابراهیم و اسماعیل [[عطا]] کرد.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۸۴.</ref> تا آن [[زمان]] اسبان [[عربی]] [[وحشی]] بودند. خداوند به او فرمود: به تو گنجی دادهام که به هیچ کس ندادهام، پس [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] به منطقه اجیاد رفته و اسبان راطلبیدند. در [[سرزمین]] [[عرب]] همه اسبان حاضر و رام آنان شدند.<ref>حیاة القلوب، ج ۱، ص ۳۹۲.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | | [[خداوند]] به ابراهیم [[فرمان]] داد تا [[کعبه]] را بنا کند و از اسماعیل [[یاری]] گیرد. به وسیله [[جبرئیل]]، [[سکینه]]<ref>جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۷۶۴ ـ ۷۶۵؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۹۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref> که باد نیکویی است یا ابری که سایه افکنده بود، محدوده [[بیت]] را مشخص کرد: {{متن قرآن|وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان سجدهگزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.</ref> و ابراهیم و اسماعیل به ساختن کعبه پرداختند. اسماعیل سنگ میآورد و ابراهیم بنا میکرد<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص ۷۶۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۸۹.</ref>. هنگام بالا بردن پایههای [[خانه]] دست به [[دعا]] برداشته از [[خدا]] خواستند این عمل را از آنان بپذیرد و آنان را [[تسلیم]] خود سازد و از [[نسل]] آنها امتی [[فرمانبردار]] خدا پدید آورد؛ همچنین از میان آنها [[پیامبری]] برانگیزد تا [[آیات خدا]] را بر آنان بخواند و کتاب و [[حکمت]] به آنان بیاموزد و پاکشان سازد: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی. پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی. پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۷-۱۲۹.</ref>. مقصود از [[بعثت]] پیامبری از [[فرزندان]] [[ابراهیم]] در [[آیه]]، [[پیامبر خاتم]] {{صل}} است و بر همین اساس، به [[نقلی]] [[رسول اکرم]] وجود خود را [[اجابت]] خواسته پدرش ابراهیم میدانست<ref> جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۷۳.</ref>. |
| | |
| | [[خداوند]] افزون بر بنای کعبه، ابراهیم و [[اسماعیل]] را به [[تطهیر]] آن نیز [[فرمان]] داده است. مقصود از تطهیر ممکن است [[پاک]] کردن از بتان، [[شرک]] و نجاسات یا بنیاد نهادن آن بر [[طهارت]] و [[پاکی]] باشد<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۵۹؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۵۷.</ref>. چون دیوار کعبه را تا جایگاه حَجَر بالا بردند، ابراهیم از اسماعیل خواست سنگ [[زیبایی]] پیدا کند تا در آنجا قرار دهد. پس از آنکه اسماعیل دو بار سنگی آورد و ابراهیم آن را نپسندید، [[جبرئیل]] سنگی سیاه فرود آورد و در جایگاهش قرار داد<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص ۷۶۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۳۰۷.</ref>. بر پایه [[روایات]]، خداوند به [[پاداش]] بنای کعبه، اسب را به ابراهیم و اسماعیل عطا کرد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۸۴.</ref>. تا آن [[زمان]] اسبان عربی وحشی بودند. خداوند به او فرمود: به تو گنجی دادهام که به هیچ کس ندادهام، پس [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] به منطقه اجیاد رفته و اسبان را طلبیدند. در سرزمین [[عرب]] همه اسبان حاضر و رام آنان شدند<ref>حیاة القلوب، ج ۱، ص ۳۹۲.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> |
|
| |
|
| == [[ذبح]] اسماعیل == | | == [[ذبح]] اسماعیل == |
| [[خداوند]] ابراهیم را به داشتن [[فرزندی]] بردبار مژده داد. پس از آنکه فرزند به حدّ [[کار و تلاش]] رسید، ابراهیم او را از رؤیای خود درباره ذبح وی خبر داد و نظرش را جویا شد. فرزند بیدرنگ [[پدر]] را به [[امتثال]] [[فرمان]] ذبح فراخواند. هنگامی که هر دو برای امتثال آن آماده شدند و فرزند را برای ذبح بر پیشانی افکند از سوی [[خدا]] ندا آمد: ای ابراهیم به رؤیای خود [[حقیقت]] دادی و آن آزمایشی روشن برای تو بود و فرزند تو را به ذبحی بزرگ باز خریدیم: {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم. بیگمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.</ref> در [[قرآن]] از اسماعیل به ذبیح یاد نشده است. [[یهودیان]] بر پایه [[نقل]] [[تورات]] برآناند که ذبیح، [[اسحاق]] بوده است. برخی از [[مفسران]] و [[مورخان]] [[مسلمان]] نیز بر پایه روایاتی اسحاق را ذبیح دانسته و آن را به چند تن از [[صحابه]] و [[تابعان]] نسبت دادهاند؛<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ جامعالبیان، مج۱۲، ج ۲۳، ص ۹۶.</ref> اما بیشتر آنان ادّعای [[یهود]] را به سبب [[حسادت]] نسبت به عرب و [[پیامبر اکرم]] دانسته و با [[تمسک]] به [[دلایل]] ذیل بر آناند که ذبیح اسماعیل است: خداوند پس از بشارتِ [[همسر]] ابراهیم به داشتن فرزندی به نام اسحاق وی را به آمدن [[یعقوب]] پس از اسحاق [[بشارت]] داد: {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.</ref> و بشارت به آمدن یعقوب پس از [[اسحاق]] نشان از زنده ماندن و صاحب [[نسل]] شدن اسحاق است و این با [[فرمان]] [[ذبح]] او در [[کودکی]] سازگار نیست. [[بشارت]] به اسحاق در [[آیه]] {{متن قرآن|وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود» سوره صافات، آیه ۱۱۲.</ref> که پس از بیان داستان ذبح آمده نیز تأییدی است بر اینکه مراد از ذبیح همان {{متن قرآن|بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}} در آیه {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref> است که بر [[اسماعیل]] منطبق است.<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۱۷ ـ ۵۱۸.</ref> [[سکونت]] دادن اسماعیل در [[سرزمین]] تهامه و [[بنای کعبه]] و [[تشریع]] [[اعمال]] [[حجّ]] ([[طواف]]، سعی، [[قربانی]]) که حاکی از رنجهای اسماعیل و مادرش در [[راه]] خداست، تأییدی دیگر بر مطلب است.<ref> المیزان، ج ۷، ص ۲۳۱.</ref> از سویی وصف کردن اسماعیل به [[صبر]]: {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> نشان [[شکیبایی]] اسماعیل بر ذبح دانسته شده است؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۸.</ref> همچنین وصف {{متن قرآن| برای او: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۷.</ref> ممکن است به سبب [[وعده]] او به صبر بر ذبح باشد. از سویی اگر فرمان ذبح در [[حجاز]] باشد ذبیح اسماعیل است، چون اسحاق به حجاز نیامد، و اگر در [[شام]] باشد ذبیح اسحاق است، چون اسماعیل پس از انتقال به [[مکه]] به شام نرفت <ref> مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۳.</ref> و وجود [[قربانگاه]] در حجاز و نه شام ذبیح بودن اسماعیل را [[تأیید]] میکند.<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۲.</ref> [[ابن کثیر]] برخی از [[مسلمانان]] همرأی [[یهود]] را متأثر از [[روایات]] [[تحریف]] شده آنان میداند و میگوید: در روایتی [[یهودی]]، [[ابراهیم]] [[مأمور]] به ذبح فرزند [[وحید]] (یگانه) خود شد و نسخهای از [[تورات]] او را مأمور به ذبح فرزند [[بکر]](اولین) خود میداند؛ ولی مصداق آن را به سبب [[تحریف]]، اسحاق گفته است.<ref> البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۵۰.</ref> از سویی [[تورات]] ولادت [[اسماعیل]] را در ۸۶ سالگی و ولادت [[اسحاق]] را در ۱۰۰ سالگی [[ابراهیم]] میداند، بنابراین، اسماعیل پیش از اسحاق یگانه فرزند و هم اوّلین فرزند بوده؛ نه اسحاق.<ref>البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۷۷.</ref> | | [[خداوند]] ابراهیم را به داشتن [[فرزندی]] بردبار مژده داد. پس از آنکه فرزند به حدّ کار و تلاش رسید، ابراهیم او را از رؤیای خود درباره ذبح وی خبر داد و نظرش را جویا شد. فرزند بیدرنگ پدر را به [[امتثال]] [[فرمان]] ذبح فراخواند. هنگامی که هر دو برای امتثال آن آماده شدند و فرزند را برای ذبح بر پیشانی افکند از سوی [[خدا]] ندا آمد: ای ابراهیم به رؤیای خود [[حقیقت]] دادی و آن آزمایشی روشن برای تو بود و فرزند تو را به ذبحی بزرگ باز خریدیم: {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم. بیگمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.</ref>. |
|
| |
|
| [[علامه طباطبایی]] روایاتی که ذبیح را اسحاق میداند به سبب [[مخالفت]] با [[قرآن]] مردود دانسته است.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵۵.</ref> برخی [[مفسران]] هیچ یک از دو قول را ترجیح نداده و برخی در جمع بین [[روایات]] احتمال دادهاند ابراهیم یک بار به [[ذبح]] اسحاق و بار دیگر به ذبح اسماعیل [[تقرّب]] جسته است <ref>البدء و التاریخ، ج ۳، ص ۶۴.</ref> یا آنکه چون اسحاق [[آرزو]] میکرد ذبیح باشد تا به مرتبه [[ثواب]] اسماعیل برسد، [[خداوند]] که [[صدق]] او را میدانست در میان [[فرشتگان]] وی را ذبیح نامید.<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۲۴.</ref> سرّ [[فرمان خداوند]] به ذبح اسماعیل را علاقه فراوان ابراهیم به وی دانستهاند که [[خدا]] از این [[راه]] او را آزمود تا موانع [[خلّت]] را از میان خود و خلیلش بردارد و نیز گفتهاند: ابراهیم پس از [[بشارت]] به فرزند [[نذر]] کرد او را برای خدا [[قربانی]] کند. چون فرزندش به حد "سعی" (۱۳ سال)<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۶.</ref> رسید، خدا در [[رؤیا]] به او [[فرمان]] داد تا به نذر خود [[وفا]] کند <ref>البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۶۴؛ کامل، ج ۱، ص ۸۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref> و با این فرمان مرتبه [[فرمانبری]] ابراهیم را نشان داد و او را الگویی برای [[تقرب به خدا]] قرار داد<ref> کشف الاسرار، ج ۸، ص ۳۰۰.</ref> و چون [[آمادگی]] او و فرزندش را در این [[آزمون]] بزرگ دید، گوسفندی را فدای اسماعیل کرد.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۷۱۱.</ref> در این حال [[جبرئیل]]، ابراهیم و اسماعیل[[تکبیر]] گفتند و تکبیرات [[روز]] [[عید]] سنتی از آن است.<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۹۳.</ref> در برخی روایات [[نقل]] شده که [[خداوند]] [[ابراهیم]] را به جای [[جزع]] بر [[ذبح]] فرزند خود به جزع بر [[شهادت امام حسین]] {{ع}} فرا خواند و اگر حیوانی گرامیتر از گوسفند بود خداوند آن را فدای [[اسماعیل]] میکرد.<ref> بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۲۶؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸.</ref> مکان و [[زمان]] [[قربانی]] را [[سرزمین]] [[منا]] و [[روز]] دهم [[ذیحجه]] نزدیک جمره وُسْطا میدانند.<ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۷۰۹؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶.</ref> اسماعیل به هنگام قربانی پیراهنی سفید بر تن داشت <ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref> و [[شیطان]] چندین بار ظاهر شد و بسیار تلاش کرد تا او و ابراهیم و [[هاجر]] را از [[امتثال]] [[فرمان خدا]] باز دارد؛ اما با [[ایمان]] و [[پایداری]] آنان روبهرو شد و ابراهیم هر بار او را با ۷ سنگ از خود راند.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶؛ روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۱۹؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | | در [[قرآن]] از اسماعیل به ذبیح یاد نشده است. [[یهودیان]] بر پایه [[نقل]] [[تورات]] برآناند که ذبیح، [[اسحاق]] بوده است. برخی از [[مفسران]] و مورخان [[مسلمان]] نیز بر پایه روایاتی اسحاق را ذبیح دانسته و آن را به چند تن از [[صحابه]] و [[تابعان]] نسبت دادهاند<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ جامعالبیان، مج۱۲، ج ۲۳، ص ۹۶.</ref>، اما بیشتر آنان ادّعای [[یهود]] را به سبب [[حسادت]] نسبت به عرب و [[پیامبر اکرم]] دانسته و با تمسک به [[دلایل]] ذیل بر آناند که ذبیح اسماعیل است: خداوند پس از بشارتِ [[همسر]] ابراهیم به داشتن فرزندی به نام اسحاق وی را به آمدن [[یعقوب]] پس از اسحاق [[بشارت]] داد: {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.</ref> و بشارت به آمدن یعقوب پس از اسحاق نشان از زنده ماندن و صاحب [[نسل]] شدن اسحاق است و این با [[فرمان]] [[ذبح]] او در کودکی سازگار نیست. [[بشارت]] به اسحاق در [[آیه]] {{متن قرآن|وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود» سوره صافات، آیه ۱۱۲.</ref> که پس از بیان داستان ذبح آمده نیز تأییدی است بر اینکه مراد از ذبیح همان {{متن قرآن|بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}} در آیه {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref> است که بر [[اسماعیل]] منطبق است<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۱۷ ـ ۵۱۸.</ref>. [[سکونت]] دادن اسماعیل در سرزمین تهامه و بنای کعبه و [[تشریع]] [[اعمال]] [[حجّ]] ([[طواف]]، سعی، [[قربانی]]) که حاکی از رنجهای اسماعیل و مادرش در راه خداست، تأییدی دیگر بر مطلب است<ref> المیزان، ج ۷، ص ۲۳۱.</ref>. از سویی وصف کردن اسماعیل به [[صبر]]: {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>، نشان [[شکیبایی]] اسماعیل بر ذبح دانسته شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۸.</ref>. همچنین وصف {{متن قرآن| برای او: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۷.</ref> ممکن است به سبب [[وعده]] او به صبر بر ذبح باشد. از سویی اگر فرمان ذبح در [[حجاز]] باشد ذبیح اسماعیل است، چون اسحاق به حجاز نیامد و اگر در [[شام]] باشد ذبیح اسحاق است، چون اسماعیل پس از انتقال به [[مکه]] به شام نرفت<ref> مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۳.</ref> و وجود [[قربانگاه]] در حجاز و نه شام ذبیح بودن اسماعیل را [[تأیید]] میکند<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۲.</ref>. [[ابن کثیر]] برخی از [[مسلمانان]] همرأی [[یهود]] را متأثر از [[روایات]] [[تحریف]] شده آنان میداند و میگوید: در روایتی [[یهودی]]، [[ابراهیم]] [[مأمور]] به ذبح فرزند وحید (یگانه) خود شد و نسخهای از [[تورات]] او را مأمور به ذبح فرزند [[بکر]] (اولین) خود میداند؛ ولی مصداق آن را به سبب [[تحریف]]، اسحاق گفته است<ref> البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۵۰.</ref>. از سویی [[تورات]] ولادت [[اسماعیل]] را در ۸۶ سالگی و ولادت [[اسحاق]] را در ۱۰۰ سالگی [[ابراهیم]] میداند، بنابراین، اسماعیل پیش از اسحاق یگانه فرزند و هم اوّلین فرزند بوده؛ نه اسحاق<ref>البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۷۷.</ref>. |
|
| |
|
| == صفات و [[مقام]] اسماعیل {{ع}} ==
| | [[علامه طباطبایی]] روایاتی که ذبیح را اسحاق میداند به سبب [[مخالفت]] با [[قرآن]] مردود دانسته است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵۵.</ref>. برخی [[مفسران]] هیچ یک از دو قول را ترجیح نداده و برخی در جمع بین [[روایات]] احتمال دادهاند ابراهیم یک بار به [[ذبح]] اسحاق و بار دیگر به ذبح اسماعیل [[تقرّب]] جسته است<ref>البدء و التاریخ، ج ۳، ص ۶۴.</ref> یا آنکه چون اسحاق [[آرزو]] میکرد ذبیح باشد تا به مرتبه [[ثواب]] اسماعیل برسد، [[خداوند]] که [[صدق]] او را میدانست در میان [[فرشتگان]] وی را ذبیح نامید<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۲۴.</ref>. سرّ [[فرمان خداوند]] به ذبح اسماعیل را علاقه فراوان ابراهیم به وی دانستهاند که [[خدا]] از این راه او را آزمود تا موانع خلّت را از میان خود و خلیلش بردارد و نیز گفتهاند: ابراهیم پس از [[بشارت]] به فرزند [[نذر]] کرد او را برای خدا [[قربانی]] کند. چون فرزندش به حد "سعی" (۱۳ سال)<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۶.</ref> رسید، خدا در [[رؤیا]] به او [[فرمان]] داد تا به نذر خود [[وفا]] کند<ref>البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۶۴؛ کامل، ج ۱، ص ۸۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref> و با این فرمان مرتبه [[فرمانبری]] ابراهیم را نشان داد و او را الگویی برای [[تقرب به خدا]] قرار داد<ref> کشف الاسرار، ج ۸، ص ۳۰۰.</ref> و چون آمادگی او و فرزندش را در این [[آزمون]] بزرگ دید، گوسفندی را فدای اسماعیل کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۷۱۱.</ref>. در این حال [[جبرئیل]]، ابراهیم و اسماعیل[[تکبیر]] گفتند و تکبیرات [[روز]] [[عید]] سنتی از آن است<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۹۳.</ref>. در برخی روایات [[نقل]] شده که [[خداوند]] [[ابراهیم]] را به جای جزع بر [[ذبح]] فرزند خود به جزع بر [[شهادت امام حسین]] {{ع}} فرا خواند و اگر حیوانی گرامیتر از گوسفند بود خداوند آن را فدای [[اسماعیل]] میکرد<ref>بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۲۶؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸.</ref>. مکان و [[زمان]] [[قربانی]] را سرزمین [[منا]] و [[روز]] دهم [[ذیحجه]] نزدیک جمره وُسْطا میدانند<ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۷۰۹؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶.</ref>. اسماعیل به هنگام قربانی پیراهنی سفید بر تن داشت<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref> و [[شیطان]] چندین بار ظاهر شد و بسیار تلاش کرد تا او و ابراهیم و [[هاجر]] را از [[امتثال]] [[فرمان خدا]] باز دارد؛ اما با [[ایمان]] و [[پایداری]] آنان روبهرو شد و ابراهیم هر بار او را با ۷ سنگ از خود راند<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶؛ روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۱۹؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> |
| در [[قرآن کریم]] هم اوصاف ویژه اسماعیل {{ع}} و هم اوصاف مشترک آن [[حضرت]] با دیگر [[پیامبران]] چنین بازگو شده است:
| |
| # '''[[موهبت]] خاص [[الهی]]:''' ابراهیم پس از [[اجابت]] درخواست موهبت فرزند: {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش!» سوره صافات، آیه ۱۰۰.</ref>، [[خدا]] را که با وجود سالخوردگی، اسماعیل و [[اسحاق]] را به وی بخشید، [[سپاس]] میگوید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.</ref>.
| |
| # '''[[بردباری]]:''' ویژگی [[حلم]] تنها برای اسماعیل و ابراهیم به کار رفته است: {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ}}<ref>«ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود» سوره هود، آیه ۷۵.</ref> [[روایات]] فراوانی [[بشارت]] به [[غلام]] [[حلیم]] را مژده به [[تولد]] اسماعیل دانسته است. همراه شدن دو ویژگی حلم با [[جوانی]] در اسماعیل از امتیازات برجسته وی دانسته شده است، زیرا این دو معمولاً با هم جمع نمیشوند <ref>روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۸۶.</ref>
| |
| # '''[[صبر]] و [[شکیبایی]]:''' در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> از [[اسماعیل]] و [[ذوالکفل]] با صفت صبر و شکیبایی یاد شده است<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۰۰.</ref>. به گفته برخی مراد از [[صابر]] بودن اسماعیل، [[بردباری]] او بر [[ذبح]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۷.</ref> یا [[استقامت]] او در سرزمینی بدون کشت و پرداختن به [[بنای کعبه]] است.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۴ ـ ۹۵.</ref>
| |
| # '''[[نیکی]] و [[نیکوکاری]]:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>
| |
| # '''[[وفا]] کننده به [[وعده]]:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref> مقصود وعده میان اسماعیل و [[خدا]]، یا وعده به صبر بر ذبح است {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref><ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۳۲.</ref> نیز گفتهاند: وی برای شخصی که وعده [[دیدار]] داده بود مدتی طولانی صبر کرد.<ref> جامع البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۲۰.</ref>
| |
| # '''امر کننده به [[نماز]] و [[زکات]]:''' {{متن قرآن|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref>«و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.</ref>
| |
| # [[مرضی]] [[پروردگار]]: {{متن قرآن|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref>«و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.</ref> به نظر میرسد این جمله نهایت [[مدح]] باشد، زیرا کسی "مرضیّ" خداست که در هر طاعتی به بالاترین [[درجه]] آن نایل شود.
| |
| # '''مشمول [[نعمت]] ویژه:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا }}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود. و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود. و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم. آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند» سوره مریم، آیه ۵۴-۵۸.</ref> مقصود از نعمت، [[نبوت]]، [[ثواب]] و سایر نعمتهای [[دینی]] و [[دنیوی]] است<ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۲.</ref>
| |
| # '''[[خاضع]] در برابر [[آیات خدا]]:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا }}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود. و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود. و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم. آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند» سوره مریم، آیه ۵۴-۵۸.</ref>
| |
| # '''برخودار از [[رحمت خاص الهی]]:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref>
| |
| # '''[[شایسته]]:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref>
| |
| # '''[[هدایت یافته]] و الگوی [[هدایت]]:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ }}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم. این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه میکردند تباه میشد. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند. آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۶-۸۹.</ref> [[خداوند]] آنان را به [[توحید]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۷۰.</ref> یا به [[صبر]] هدایت کرده <ref> مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۳.</ref> و اقتدای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به هدایت [[پیامبران پیشین]] در توحید و [[تنزیه]] [[پروردگار]]، [[اخلاق نیکو]] و برجسته، از جمله صبر بر [[اذیت]] [[جاهلان]] یا اقتدا به [[شرایع]] آنان به جز احکامِ ویژه [[شریعت اسلام]] است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۹.</ref>
| |
| # '''[[پیامبری]] و [[دریافت وحی]]:''' {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند» سوره انعام، آیه ۸۹.</ref> به نظر [[علامه طباطبایی]]، مراد از کتاب تنها نوشتار نیست، بلکه در [[قرآن]] بر وحی به [[پیامبران]]، به ویژه اگر در بردارنده [[شریعت]] باشد، کتاب اطلاق شده است؛<ref> المیزان، ج ۷، ص ۲۵۲.</ref> نیز گفتهاند: مراد از کتاب [[دانش]] گسترده است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۸.</ref>
| |
| # '''[[داوری]]:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref> [[خداوند]] آنان را [[حاکم]] بر [[مردم]] و حکمشان را نافذ قرار داد <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۸.</ref>
| |
| # '''[[برتری]] بر جهانیان:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref>؛ یعنی خداوند آنان را بر اساس [[مقام]] دریافت بیواسطه [[هدایت ویژه]] [[الهی]]، بر مردم عصر خویش مقدم داشته است<ref> المیزان، ج ۷، ص ۲۴۳.</ref>
| |
| # '''[[وصی]] [[ابراهیم]]:''' بر پایه برخی [[روایات]] هنگام [[وفات]] ابراهیم {{ع}} خداوند به او [[فرمان]] داد [[نور]] و [[حکمت الهی]] و [[میراث پیامبران]] را به [[اسماعیل]] بسپارد و او اسماعیل را [[وصیّ]] خود قرار داد.<ref>اثباتالوصیه، ص ۴۵؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۱۴۸.</ref> طبق برخی روایات، اسماعیل خود را در موسم [[حجّ]] برای [[پذیرایی]] از ابراهیم آماده میساخت که [[جبرئیل]] او را به وفات [[پدر]] [[تعزیت]] گفت.<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۹۶؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۳۱۳.</ref> در روایتی نیز [[مرگ اسماعیل]] قبل از وفات ابراهیم دانسته شده؛ ولی این گفته با [[عمر]] ۱۲۰ سال و [[وصیت]] ابراهیم به او که روایات و [[تاریخ]] گزارش میکند سازگار نیست.<ref>بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۳۷.</ref> بنا به گزارش [[تورات]] پیش از [[تولد]] [[اسحاق]]، ابراهیم [[گمان]] میکرد که [[جانشین]] او اسماعیل خواهد بود؛ ولی با تولّد اسحاق خداوند به او خبر داد که [[عهد]] خود را با اسحاق کامل خواهد کرد و در پاسخ به درخواست ابراهیم [[نسل]] اسماعیل را گسترده کرده و امتی [[عظیم]] از او پدید خواهد آمد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۱۸: ۲۰ ـ ۲۳.</ref> عمر اسماعیل را ۱۲۰، ۱۳۰ و ۱۳۷ سال ذکر کردهاند.<ref> اثبات الوصیه، ص ۴۵؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۱۳؛ کتاب مقدس، پیدایش ۲۵: ۱۷؛ البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۸.</ref> [[مدفن]] او و مادرش [[هاجر]] در کنار [[کعبه]] در [[حِجْر]] اسماعیل است.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref> بنا به [[نقلی]] اسماعیل از گرمای [[مکه]] به خداوند [[شکایت]] کرد و [[خداوند]] به او فرمود: به زودی از مکانی که در آن مدفون میشوی دری به [[بهشت]] میگشایم که تا [[روز قیامت]] از [[نسیم]] آن بر تو بوزد <ref>البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۸.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==اسماعیل در دانشنامه معاصر قرآن کریم ==
| | در برخی [[تفاسیر عرفانی]]، افزون بر معانی ظاهری داستان ذبح فرزند ابراهیم{{ع}}، برخی معانی [[عرفانی]] آن نیز توضیح داده شده است که بر اساس آن، هر چه مانع و [[حجاب]] [[دوستی]] و پیوند با خدا باشد باید از سر راه برداشته شود. به عنوان نمونه، [[میبدی]] مینویسد: اسماعیل کودکی بود در حال [[رشد]]، کریم برآمده و عزیز برخاسته، سُلاله خلّت بود و صدف درّ محمد مرسل، گوشه [[دل]] [[خلیل]] در او آویخت به چشم [[استحسان]] در او نگریست. از درگاه [[عزت]] [[عقاب]] آمد که ای خلیل، ما تو را از [[بت]] آزری نگه داشتیم تا در بند [[عشق]] اسماعیل کنی؟ هر چه حجاب راه خلّت باشد چه بت آزری و چه روی [[اسماعیلی]] [باید آن را رها کنی]. به هر چه از راه باز افتی / چه [[کفر]] آن حرف و چه [[ایمان]]. به هر چه از [[دوست]] و امانی/ چه [[زشت]] آن نقش و چه [[زیبا]]. ای [[خلیل]] دعوی [[دوستی]] ما کردی و مریدوار در راه ارادت ما آمدی که: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>. از خلایق و علایق [[بیزاری]] گرفتنی که {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان» سوره شعراء، آیه ۷۷.</ref>، اکنون آمدی و دلی که بر [[محبت]] جلال و [[جمال]] ما [[وقف]] است [[مُهر]] مِهر بر او نهادی. خیز او را [[قربانی]] کن؛ ور ما را میخواهی درد خود را درمان کن<ref>کشف الاسرار، ج۸، ص۲۹۹.</ref>.<ref> [[حسن علی نوریها|نوریها، حسن علی]]، [[اسماعیل - نوریها (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۲۴۶-۲۴۹.</ref> |
| اسماعیل در بیشتر [[منابع اسلامی]]، غیر عربی و مرکب از دو واژه «یشمع» (به معنای «یسمع» [[عربی]]) و «ایل» دانسته شده است. واژه [[عبرانی]] آن «یشمعیل» یا «اسموئیل» و «اصموئیل» است که به معنای «خدایا بشنو» یا «[[خدا]] آواز او را میشنود» میباشد<ref>اعلام قرآن؛ اعلام القرآن.</ref>. | |
|
| |
|
| گفته شده که [[ابراهیم]]، هنگام درخواست فرزند از [[خداوند]] با این واژه شروع میکرد و هنگامی که دارای اولین فرزند شد همین (یشمعیل) را نام او کرد. [[آرتور جفری]] با [[پژوهشی]] درباره این واژه، ریشهای کهن برای آن ذکر کرده و نظایر آن را در منابع [[عبری]]، [[حبشی]] و دیگر زبانهای [[سامی]] نشان داده است<ref>واژههای دخیل، ص۱۲۲.</ref>. برخی هم، آن را معرّب «اشماعیل» در لغت [[سریانی]] دانسته و گفتهاند بر اساس لغت [[مصریان]]، «اسماعین» خوانده شده است.
| | == صفات و [[مقام]] اسماعیل {{ع}} == |
| | | در [[قرآن کریم]] هم اوصاف ویژه اسماعیل {{ع}} و هم اوصاف مشترک آن حضرت با دیگر [[پیامبران]] چنین بازگو شده است: |
| در مورد جزئیات [[زندگینامه]] اسماعیل{{ع}} نمیتوان گزارش مورد توافق و دقیقی ارائه نمود، ولی از [[روایات]] و [[قصص]] [[اسلامی]] میتوان استفاده کرد که: چون «[[ساره]]» [[همسر]] ابراهیم{{ع}} نازا بود و میدانست که شوهرش خواهان فرزند است [[کنیز]] [[مصری]] خود [[هاجر]] را به همسری ابراهیم{{ع}} داد تا شاید صاحب [[فرزندی]] شود. «هاجر» پس از همسری با ابراهیم، باردار شد و پسری به [[دنیا]] آورد که نام او را اسماعیل نهادند. [[تولد]] اسماعیل{{ع}} در هنگام [[پیری]] پدر (بر اساس گزارشی در ۹۹ سالگی ابراهیم{{ع}}) اتفاق افتاد. از آنجا که ساره خود، فرزندی نداشت پس از تولد اسماعیل{{ع}}، بر او و مادرش [[حسادت]] کرد و زندگی را بر آنان تنگ گرفت. پس به ابراهیم{{ع}} [[وحی]] شد که هاجر و فرزندش را به [[مکه]] کوچ دهد. بر طبق [[کتاب مقدس]] آن دو به «[[فاران]]» کوچ داده شدند؛ برخی «فاران» را کلمهای عبرانی معرب و یکی از نامهای مکه ذکر کردهاند<ref>داستان پیامبران.</ref>. اسماعیل در این [[زمان]]، [[شیرخواره]] یا دو ساله بود. برخی هم او را هفت ساله دانستهاند<ref>اعلام القرآن.</ref>.
| | # '''موهبت خاص [[الهی]]:''' ابراهیم پس از [[اجابت]] درخواست موهبت فرزند: {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش!» سوره صافات، آیه ۱۰۰.</ref>، [[خدا]] را که با وجود سالخوردگی، اسماعیل و [[اسحاق]] را به وی بخشید، [[سپاس]] میگوید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.</ref>. |
| | | # '''[[بردباری]]:''' ویژگی [[حلم]] تنها برای اسماعیل و ابراهیم به کار رفته است: {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ}}<ref>«ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود» سوره هود، آیه ۷۵.</ref> [[روایات]] فراوانی [[بشارت]] به [[غلام]] [[حلیم]] را مژده به تولد اسماعیل دانسته است. همراه شدن دو ویژگی حلم با [[جوانی]] در اسماعیل از امتیازات برجسته وی دانسته شده است، زیرا این دو معمولاً با هم جمع نمیشوند<ref>روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۸۶.</ref>. |
| ابراهیم{{ع}} هاجر و فرزندش را نزدیک [[خانه کعبه]] در بیابانی بیآب و علف و خالی از سکنه، تنها با مقداری آب و خرما به [[امان خدا]] رها کرد و بازگشت. در راه بازگشت، کنار [[کوه]] «[[کداء]]» (در [[ذی طوی]]) به آنان رو کرد و خطاب به [[خداوند]] فرمود: «پروردگارا، برخی از [[فرزندان]] خود را در درهای بیکشت سکونت دادم تا [[نماز]] برپا دارند. از تو میخواهم تا دلهای [[مردم]] را به سوی آنان [[گرایش]] دهی و از محصولات، آنان را روزی دهی
| | # '''[[صبر]] و [[شکیبایی]]:''' در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> از [[اسماعیل]] و [[ذوالکفل]] با صفت صبر و شکیبایی یاد شده است<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۰۰.</ref>. به گفته برخی مراد از [[صابر]] بودن اسماعیل، [[بردباری]] او بر [[ذبح]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۷.</ref> یا [[استقامت]] او در سرزمینی بدون کشت و پرداختن به بنای کعبه است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۴ ـ ۹۵.</ref>. |
| {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«پروردگارا! تو آنچه را پنهان یا آشکار میداریم میدانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خداوند پوشیده نیست» سوره ابراهیم، آیه ۳۸.</ref> | | # '''[[نیکی]] و [[نیکوکاری]]:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>. |
| | | # '''[[وفا]] کننده به [[وعده]]:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref> مقصود وعده میان اسماعیل و [[خدا]]، یا وعده به صبر بر ذبح است: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۳۲.</ref> نیز گفتهاند: وی برای شخصی که وعده دیدار داده بود مدتی طولانی صبر کرد<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۲۰.</ref>. |
| [[هاجر]] و اسماعیل در آن [[سرزمین]] خشک و بیکشت مدتی کوتاه ماندند تا آب و آذوقهشان تمام شد و [[کودک]] به شدت [[تشنه]] شد. هاجر در پی آب به [[کوه صفا]] متوجه شد و از کوه صفا به [[مروه]] دوید و این رفت و آمد بینتیجه، هفت بار تکرار شد تا با حالت [[ناامیدی]] به طرف فرزند خود بازگشت که ناگهان در محل کنونی [[چاه زمزم]] با [[عنایت]] و [[رحمت خداوند]]، متوجه آبی جاری در زیر دست و پای کودک خود شد. [[خدا]] را [[سپاس]] گفت و از آن آب به فرزندش نوشاند و خود نیز، نوشید تا [[سیر]] آب شدند. پس از مدت کوتاهی، گروهی از جُرْهُم و [[عمالقه]] با [[آگاهی]] یافتن از وجود آب با [[اجازه]] هاجر در آن نزدیکی اقامت گزیدند.
| | # '''امر کننده به [[نماز]] و [[زکات]]:''' {{متن قرآن|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref>«و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.</ref>. |
| | | # مرضی [[پروردگار]]: {{متن قرآن|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref>«و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.</ref>، به نظر میرسد این جمله نهایت [[مدح]] باشد، زیرا کسی "مرضیّ" خداست که در هر طاعتی به بالاترین [[درجه]] آن نایل شود. |
| [[ابراهیم]]{{ع}} که هر ازگاهی، برای [[دیدار]] [[زن]] و فرزندش به آنجا میرفت در سومین بازدید با [[مشاهده]] [[جمعیت]] انبوه در اطراف آنان بسیار خوشحال شد. در یکی از این سفرها، ابراهیم{{ع}} از جانب خداوند [[فرمان]] یافت تا با کمک اسماعیل، [[کعبه]] را بنا کنند. آن دو به ساختن و بالا آوردن پایههای آن پرداختند. اسماعیل سنگ میآورد و ابراهیم بنا میکرد و هنگام بالابردن پایههای کعبه، دست به [[دعا]] برداشته و از خداوند درخواست کردند تا عمل آنان را بپذیرد و آنان را [[تسلیم]] خود سازد و از [[نسل]] آنان امتی [[فرمانبردار]] خدا پدید آورد{{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref> که ممکن است به معنای [[پاک]] کردن از [[بتها]]، [[شرک]] و نجاسات یا بنیاد نهادن آن بر [[طهارت]] و [[پاکی]] باشد.
| | # '''مشمول [[نعمت]] ویژه:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا }}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود. و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود. و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم. آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند» سوره مریم، آیه ۵۴-۵۸.</ref>، مقصود از نعمت، [[نبوت]]، [[ثواب]] و سایر نعمتهای [[دینی]] و [[دنیوی]] است<ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۲.</ref>. |
| | | # '''[[خاضع]] در برابر [[آیات خدا]]:''' {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا }}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود. و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود. و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم. آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند» سوره مریم، آیه ۵۴-۵۸.</ref>. |
| همچنین در یکی از این سفرها، [[ابراهیم]] (در [[رویارویی]] صادقانه) [[فرمان]] مییابد تا فرزندش را [[قربانی]] کند. این فرمان را با اسماعیل در میان میگذارد و او نیز با کمال میل و [[رضایت]] میپذیرد. هر دو برای اجرای [[فرمان الهی]] آماده میشوند که [[خداوند]] قوچی را برای فدیه و قربانی شدن توسط [[جبرئیل]] میفرسند و ابراهیم آن را [[ذبح]] میکند.
| | # '''برخودار از [[رحمت]] خاص [[الهی]]:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref>. |
| | | # '''شایسته:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref>. |
| در [[سفر]] دیگری که ابراهیم برای [[دیدار]] [[همسر]] و فرزندش به [[مکه]] رفت، دریافت که [[هاجر]] از [[دنیا]] رفته است. اسماعیل در این هنگام بیست ساله بود که قبل از آن و به هنگام [[بلوغ]] از [[قبیله]] جُرْهُم همسری [[اختیار]] کرده بود و با اشاره پدر، او را [[طلاق]] گفت و همسر دیگری از همان قبیله [[انتخاب]] نمود که از او، ۱۲ فرزند پسر پیدا نمود. از آن پس، اسماعیل{{ع}} همواره در [[خدمت]] [[خانه خدا]] و اداره آن [[روزگار]] میگذراند تا اینکه خداوند او را بر قبائل [[یمن]]، حضرموت و [[عمالقه]] به عنوان [[پیامبر]] بر میگزیند. | | # '''هدایت یافته و الگوی [[هدایت]]:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ }}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم. این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه میکردند تباه میشد. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند. آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۶-۸۹.</ref>، [[خداوند]] آنان را به [[توحید]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۷۰.</ref> یا به [[صبر]] هدایت کرده<ref> مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۳.</ref> و اقتدای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به هدایت [[پیامبران پیشین]] در توحید و تنزیه [[پروردگار]]، [[اخلاق نیکو]] و برجسته، از جمله صبر بر [[اذیت]] [[جاهلان]] یا اقتدا به [[شرایع]] آنان به جز احکامِ ویژه [[شریعت اسلام]] است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۹.</ref>. |
| | | # '''[[پیامبری]] و دریافت [[وحی]]:''' {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند» سوره انعام، آیه ۸۹.</ref>. به نظر [[علامه طباطبایی]]، مراد از کتاب تنها نوشتار نیست، بلکه در [[قرآن]] بر وحی به [[پیامبران]]، به ویژه اگر در بردارنده [[شریعت]] باشد، کتاب اطلاق شده است<ref> المیزان، ج ۷، ص ۲۵۲.</ref>؛ همچنین گفتهاند: مراد از کتاب [[دانش]] گسترده است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۸.</ref>. |
| گفته شده که اسماعیل{{ع}} پس از گذشت پنجاه سال از پیامبریش در سن ۱۳۰ (یا ۱۳۷ و یا ۱۲۰) سالگی در مکه [[وفات]] میکند و نزدیک [[قبر]] مادرش در [[حجر اسماعیل]] [[دفن]] میشود<ref> اعلام القرآن؛ اعلام قرآن؛ دائرة المعارف قرآن کریم.</ref>.
| | # '''[[داوری]]:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref>، [[خداوند]] آنان را [[حاکم]] بر [[مردم]] و حکمشان را نافذ قرار داد<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۸.</ref>. |
| | | # '''[[برتری]] بر جهانیان:''' {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref>؛ یعنی خداوند آنان را بر اساس مقام دریافت بیواسطه [[هدایت ویژه]] [[الهی]]، بر مردم عصر خویش مقدم داشته است<ref> المیزان، ج ۷، ص ۲۴۳.</ref>. |
| در [[قرآن]]، نام اسماعیل{{ع}} ۱۲ بار در ۱۲ [[آیه]] در ۸ [[سوره]] تکرار شده است. محتوای این [[آیات]] عبارتند از: [[عهد خداوند]] با ابراهیم و اسماعیل مبنی بر [[پاک]] کردن [[خانه کعبه]] برای [[طواف]] و [[رکوع]] و سجدهکنندگان{{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>. دعای ابراهیم و اسماعیل به درگاه [[خدا]] جهت قبولی اعمالشان{{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>. گزارش [[پرسش]] [[یعقوب]] از پسرانش در هنگام وفات و پاسخ آنان که گفتند ما خدای تو و خدای نیاکان تو ابراهیم و اسماعیل و [[اسحاق]] را میپرستیم{{متن قرآن|أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.</ref>. گزارش [[فرمان خداوند]] که بگویید ما به خدا و آنچه بر ما و [[ابراهیم]] و اسماعیل و [[یعقوب]] و [[اسباط]] نازل شد [[ایمان]] آوردهایم{{متن قرآن|قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرما» سوره بقره، آیه ۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.</ref>. گزارش خطاب [[خداوند]] به [[اهل کتاب]] که آیا شما بر این باورید که ابراهیم و اسماعیل و [[اسحاق]] و یعقوب و اسباط [[یهودی]] یا [[نصرانی]] بودند؟{{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref>. [[وحی]] به اسماعیل و برخی از [[پیامبران]] دیگر{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>. [[برتری]] اسماعیل و پیامبران{{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref>، [[نیایش]] و [[سپاس]] ابراهیم به درگاه [[خدا]] به خاطر فرزنددار شدن در سن [[پیری]]{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.</ref>. صادق الوعد بودن اسماعیل{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>. از [[شکیبایان]] بودن اسماعیل {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> و از [[نیکان]] بودن آن حضرت{{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>. افزون بر موارد فوق در آیاتی از [[حضرت اسماعیل]] [[سخن]] گفته شده ولی نام آن حضرت نیامده است؛ مانند [[آیات]] {{متن قرآن| فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ }}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم. و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم. بیگمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم.» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.</ref> که در باره [[ذبح]] فرزند ابراهیم{{ع}} میباشد.
| | # '''[[وصی]] [[ابراهیم]]:''' بر پایه برخی [[روایات]] هنگام [[وفات]] ابراهیم {{ع}} خداوند به او [[فرمان]] داد [[نور]] و [[حکمت الهی]] و [[میراث پیامبران]] را به [[اسماعیل]] بسپارد و او اسماعیل را [[وصیّ]] خود قرار داد<ref>اثباتالوصیه، ص ۴۵؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۱۴۸.</ref>. طبق برخی روایات، اسماعیل خود را در موسم [[حجّ]] برای [[پذیرایی]] از ابراهیم آماده میساخت که [[جبرئیل]] او را به وفات پدر تعزیت گفت<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۹۶؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۳۱۳.</ref>. در روایتی نیز مرگ اسماعیل قبل از وفات ابراهیم دانسته شده؛ ولی این گفته با [[عمر]] ۱۲۰ سال و [[وصیت]] ابراهیم به او که روایات و [[تاریخ]] گزارش میکند سازگار نیست<ref>بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۳۷.</ref>. بنا به گزارش [[تورات]] پیش از تولد [[اسحاق]]، ابراهیم [[گمان]] میکرد که [[جانشین]] او اسماعیل خواهد بود؛ ولی با تولّد اسحاق خداوند به او خبر داد که [[عهد]] خود را با اسحاق کامل خواهد کرد و در پاسخ به درخواست ابراهیم [[نسل]] اسماعیل را گسترده کرده و امتی عظیم از او پدید خواهد آمد<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۱۸: ۲۰ ـ ۲۳.</ref>. عمر اسماعیل را ۱۲۰، ۱۳۰ و ۱۳۷ سال ذکر کردهاند<ref> اثبات الوصیه، ص ۴۵؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۱۳؛ کتاب مقدس، پیدایش ۲۵: ۱۷؛ البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۸.</ref>. مدفن او و مادرش [[هاجر]] در کنار [[کعبه]] در حِجْر اسماعیل است<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref>. بنا به [[نقلی]] اسماعیل از گرمای [[مکه]] به خداوند [[شکایت]] کرد و [[خداوند]] به او فرمود: به زودی از مکانی که در آن مدفون میشوی دری به [[بهشت]] میگشایم که تا [[روز قیامت]] از [[نسیم]] آن بر تو بوزد<ref>البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۸.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اسماعیل - خراسانی (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳؛ [[حسن علی نوریها|نوریها، حسن علی]]، [[اسماعیل - نوریها (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۲۴۶-۲۴۹.</ref> |
| | |
| آیاتی در [[قرآن]] وجود دارد که مستقیم یا غیر مستقیم، ویژگیها و صفاتی را برای اسماعیل ذکر میکند؛ مانند:
| |
| #[[بردباری]]{{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref>؛
| |
| #[[شکیبا]] بودن {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>؛
| |
| #از نیکان بودن<ref>{{متن قرآن|متن}} ص/۴۸.</ref>؛
| |
| #از [[شایستگان]] بودن {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref>؛
| |
| #الگوی [[هدایت]] {{متن قرآن| وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ }}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم. و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم. این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه میکردند تباه میشد. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند. آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۶-۹۰.</ref>؛
| |
| #دریافت [[وحی پیامبران]] {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>؛
| |
| #دارای [[فضیلت]] برتری {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref>؛
| |
| #وفاکننده به [[عهد]] و [[پیمان]] (صادق الوعد) {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>؛
| |
| #[[خشنودی خداوند]] از او {{متن قرآن|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref>«و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.</ref>.
| |
| | |
| پیرامون اسماعیل در [[عهدین]]، چنین گزارش شده است: آنگاه [[ساره]]، پسر [[هاجر]] [[مصری]] را که از ابراهیم زاییده بود، دید که [[خنده]] میکند. پس به ابراهیم گفت: «این [[کنیز]] را با پسرش بیرون کن؛ زیرا که پسر کنیز با پسر من اسحاق، [[وارث]] نخواهد بود»، اما این امر به نظر ابراهیم درباره پسرش بسیار سخت آمد. خدا به ابراهیم گفت: «درباره پسر خود و کنیزت به نظر سخت نیاید، بلکه هر آنچه ساره به تو گفته است سخن او را بشنو؛ زیرا که ذریّت تو از اسحاق خوانده خواهد شد و از پسر کنیز نیز، امتی به وجود آورم؛ زیرا که او [[نسل]] تو است». بامدادان، [[ابراهیم]] برخاسته، نان و مَشکی از آب گرفته به [[هاجر]] داد و آنها را بر دوش وی نهاد و او را با پسر روانه کرد. پس رفت و در بیابان [[بئر]] شیع میگشت. و چون آب [[مشک]] تمام شد، پسر را زیر بوتهای گذاشت و به مسافت تیر پرتابی رفته در مقابل وی بنشست؛ زیرا گفت: «[[موت]] پسر را نبینم». و در مقابل او نشسته، آواز خود را بلند کرد و بگریست، و [[خدا]] آواز پسر را بشنید و [[فرشته]] خدا از [[آسمان]]، هاجر را ندا کرده، وی را گفت: «ای هاجر، تو را چه شد؟ ترسان مباش؛ زیرا خدا آواز پسر را در آنجایی که اوست، شنیده است. برخیز و پسر را برداشته، او را به دست خود بگیر؛ زیرا که از او امتی [[عظیم]] به وجود خواهم آورد» و خدا چشمان او را باز کرد تا [[چاه]] آبی دید. پس رفته، مشک را از آب پرکرد و پسر را نوشانید. و خدا با آن پسر میبود و او نمو کرده، ساکن صحرا شد و در [[تیراندازی]] بزرگ گردید. و در [[صحرای فاران]] ساکن شد و مادرش، زنی از [[زمین]] [[مصر]] برایش گرفت<ref>عهد عتیق، پیدایش، ۲۱/۲۱ – ۹.</ref>.
| |
| | |
| در [[قرآن]] از اسماعیل{{ع}} به عنوان ذبیح نام برده نشده است، ولی در [[عهد عتیق]] به [[صراحت]] از [[اسحاق]] به عنوان [[قربانی]] نام میبرد و پس از آنکه [[فرمان خداوند]] را به ابراهیم در مورد [[قربانی کردن]] پسر خود گزارش میکند ادامه میدهد که: بامدادان، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را بیاراست و دو نفر از نوکران خود را یا پسر خویش اسحاق، برداشته و هیزم برای قربانی سوختنی شکسته، روانه شد و به سوی آن مکانی که خدا او را فرموده بود رفت<ref>عهد عتیق، پیدایش، ۲۲، ۴.</ref>.
| |
| | |
| تعدادی از [[مفسران]] و [[مورخان]] [[مسلمان]] نیز، بر پایه روایاتی، اسحاق را ذبیح دانستهاند در حالی که بیشتر [[مفسران]] [[مسلمان]]، ذبیح را اسماعیل{{ع}} دانسته و دلایلی برای آن ذکر کردهاند؛ مانند:
| |
| #[[خداوند]] پس از [[بشارت]] [[همسر]] [[ابراهیم]] به داشتن [[فرزندی]] به نام [[اسحاق]]، او را به آمدن [[یعقوب]] پس از اسحاق بشارت داد {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.</ref> و این نشانگر زنده ماندن و صاحب [[نسل]] شدن اسحاق است و با [[فرمان]] [[ذبح]] او را در [[کودکی]] سازگاری ندارد.
| |
| #[[بشارت]] به اسحاق {{متن قرآن|وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود» سوره صافات، آیه ۱۱۲.</ref>، پس از داستان ذبح، [[تأیید]] میکند که ذبیح همان «[[غلام]] [[حلیم]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref> است که بر اسماعیل منطبق میشود.
| |
| #اگر فرمان ذبح در [[حجاز]] و [[مکه]] باشد ذبیح اسحاق نیست؛ زیرا اسحاق به مکه نرفت و اسماعیل نیز پس از رفتن به مکه به [[شام]] بازنگشت و وجود [[قربانگاه]] در حجاز، ذبیح بودن اسماعیل را تأیید میکند<ref>ترجمه المیزان، ج۷، ص۳۲۴؛ ج۱۱، ص۳۴۴؛ ج۱۷، ص۲۳۳ و ۲۳۵؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۲۸۷، ۲۹۳؛ دائرة المعارف قرن کریم.</ref>.
| |
| | |
| [[علامه طباطبایی]] روایاتی که ذبیح را اسحاق میداند به خاطر [[مخالفت]] آنها با [[قرآن]]، مردود دانسته است<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۳۵.</ref>.
| |
| | |
| در برخی [[تفاسیر عرفانی]]، افزون بر معانی ظاهری داستان ذبح فرزند ابراهیم{{ع}}، برخی معانی [[عرفانی]] آن نیز توضیح داده شده است که بر اساس آن، هر چه مانع و [[حجاب]] [[دوستی]] و [[پیوند با خدا]] باشد باید از سر راه برداشته شود. به عنوان نمونه، [[میبدی]] مینویسد: اسماعیل کودکی بود در حال [[رشد]]، [[کریم]] برآمده و [[عزیز]] برخاسته، سُلاله [[خلّت]] بود و صدف درّ محمد مرسل، گوشه [[دل]] [[خلیل]] در او آویخت به چشم [[استحسان]] در او نگریست. از درگاه [[عزت]] [[عقاب]] آمد که ای خلیل، ما تو را از [[بت]] آزری نگه داشتیم تا در بند [[عشق]] اسماعیل کنی؟ هر چه حجاب راه خلّت باشد چه بت آزری و چه روی [[اسماعیلی]] [باید آن را رها کنی]. به هر چه از راه باز افتی / چه [[کفر]] آن حرف و چه [[ایمان]]. به هر چه از [[دوست]] و امانی/ چه [[زشت]] آن نقش و چه [[زیبا]]. ای [[خلیل]] دعوی [[دوستی]] ما کردی و مریدوار در راه ارادت ما آمدی که: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>.از خلایق و علایق [[بیزاری]] گرفتنی که {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان» سوره شعراء، آیه ۷۷.</ref>، اکنون آمدی و دلی که بر [[محبت]] جلال و [[جمال]] ما [[وقف]] است [[مُهر]] مِهر بر او نهادی. خیز او را [[قربانی]] کن؛ ور ما را میخواهی درد خود را درمان کن<ref>کشف الاسرار، ج۸، ص۲۹۹.</ref>.<ref>[[حسن علی نوریها|نوریها، حسن علی]]، [[اسماعیل - نوریها (مقاله)|مقاله «اسماعیل»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص 246-249.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |