اسماعیل در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اسماعیل واژه‌ای غیر عربی و معرّبِ "اشمائیل" در سریانی است و از همین راه به عربی وارد شده[۱] و اصل آن واژه عبری "یشمَع" (به معنای یَسمَع) و "أیل" (به معنای اللّه) بوده و بر اساس لغت مصریان "اسماعین" خوانده شده است[۲]. در سبب این نامگذاری گفته‌اند: حضرت ابراهیم (ع) هنگام درخواست فرزند از خدا دو کلمه اشمع و ایل به معنای "خدایا دعایم را اجابت کن" را به کار برد و چون خداوند به او فرزند داد او را به همان جمله نامید[۳]. مطیع خدا، یا هدیه الهی نیز معانی دیگری است که برای آن گفته‌اند؛ ولی این دو معنا دور از حقیقت دانسته شده است[۴]. بر پایه نقل تورات فرشته‌ای به هاجر گفت: به‌زودی دارای پسر می‌شوی. نام او را اسماعیل بگذار، زیرا خداوند دعای تو را شنید[۵]. جدّ نهم اسماعیل حضرت نوح (ع)[۶]، مادرش هاجر، بانویی مصری[۷] و کنیز ساره همسر دیگر ابراهیم بود. چون ساره نازا بود هاجر را به همسری ابراهیم داد تا از او دارای فرزند شود[۸]. ابراهیم هنگام ولادت اسماعیل ۸۶، ۸۷، ۹۰، ۹۹ یا ۱۱۷ سال داشت[۹]. برخی اسماعیل را نیای همه عرب دانسته‌اند[۱۰]، ولی مشهور نسب‌شناسان او را پدر عرب حجاز می‌دانند که عرب "مُسْتَعْرِبَه" گفته می‌شوند، زیرا عرب "عاربه" که عمالقه و جُرْهُم از آنان بودند پیش از اسماعیل می‌زیستند[۱۱].[۱۲]

همسران و فرزندان

اسماعیل ابتدا با دختری از جُرْهُم ازدواج کرد و پس از مدتی وی را به سفارش ابراهیم که رفتار او را نپسندیده بود طلاق داد و دختر مضاضِ جُرهُمی را به ازدواج خود درآورد و از او دارای ۱۲ یا ۱۳ پسر شد[۱۳]. وی ۴ زن دیگر را به همسری گرفت و از هریک دارای ۴ پسر شد. فرزندان اسماعیل تا زمان عدنان بن داوود پیوسته از بزرگان و والیان امر و حافظان[۱۴] کعبه بودند، امور دینی و حجّ را برای مردم اقامه می‌کردند و هرگز بت نپرستیدند[۱۵]. به گزارش روایات و تاریخ، اسماعیل دارای شانه‌هایی پهن، قامتی بلند، انگشتانی نیرومند و بینی کشیده‌ای بود، با دشمنان خدا به شدّت می‌جنگید، در راه خدا از سرزنش دیگران هراسی نداشت و به وعده خود عمل می‌کرد[۱۶]، طبعی کریم و خلقی نیکو داشت[۱۷]، بر کعبه، پرده آویخت، عمامه بر سر نهاد و حاجیان را طعام داد[۱۸] و زبان عربی را از قبایل جُرْهُم آموخت؛ ولی اوّل کسی بود که به عربی فصیح سخن گفت[۱۹]. از رسول اکرم (ص) در فضیلت وی نقل شده که خداوند از فرزندان ابراهیم، اسماعیل را برگزید[۲۰].[۲۱]

اسماعیل در قرآن

در قرآن، نام اسماعیل(ع) ۱۲ بار در ۱۲ آیه در ۸ سوره تکرار شده است. محتوای این آیات عبارت‌اند از: عهد خداوند با ابراهیم و اسماعیل مبنی بر پاک کردن خانه کعبه برای طواف و رکوع و سجده‌کنندگان﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۲۲]. دعای ابراهیم و اسماعیل به درگاه خدا جهت قبولی اعمال‌شان﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۲۳]. گزارش پرسش یعقوب از پسرانش در هنگام وفات و پاسخ آنان که گفتند ما خدای تو و خدای نیاکان تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌‌پرستیم﴿أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[۲۴]. گزارش فرمان خداوند که بگویید ما به خدا و آنچه بر ما و ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و اسباط نازل شد ایمان آورده‌ایم﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[۲۵]، ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[۲۶]. گزارش خطاب خداوند به اهل کتاب که آیا شما بر این باورید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودی یا نصرانی بودند؟﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۲۷]. وحی به اسماعیل و برخی از پیامبران دیگر﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۲۸]. برتری اسماعیل و پیامبران﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ[۲۹]، نیایش و سپاس ابراهیم به درگاه خدا به خاطر فرزنددار شدن در سن پیری﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ[۳۰]. صادق الوعد بودن اسماعیل﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا[۳۱]. از شکیبایان بودن اسماعیل ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ[۳۲] و از نیکان بودن آن حضرت﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ[۳۳]. افزون بر موارد فوق در آیاتی از حضرت اسماعیل سخن گفته شده ولی نام آن حضرت نیامده است؛ مانند آیات ﴿ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ [۳۴] که در باره ذبح فرزند ابراهیم(ع) است[۳۵].

به نظر بیشتر مفسران، چون طبری، طبرسی، فخر رازی و سیوطی[۳۶] اسماعیل صادق الوعد در آیات ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا[۳۷]، ﴿وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا[۳۸] مانند سایر موارد همان اسماعیل پسر ابراهیم (ع) است. (اسماعیل صادق الوعد)؛ همچنین در آیه ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ[۳۹].

از اسماعیل فرزند ابراهیم با وصف "صابر" یاد شده است که به نظر برخی مقصود صبر بر ذبح است[۴۰]. افزون بر این آیات، به نظر بیشتر مفسران، آیات ﴿فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم[۴۱] که به داستان ذبح فرزند ابراهیم (ع) پرداخته نیز درباره اسماعیل (ع) است[۴۲].[۴۳]

اسماعیل در تورات

تورات ماجرای اسماعیل را چنین گزارش کرده است: چون ابراهیم از سارا صاحب فرزندی نشد به پیشنهاد او با کنیزش هاجر ازدواج کرد و خداوند در سن ۸۶ سالگی از هاجر فرزندی به او عطا کرد و او را اسماعیل نام نهادند. به سبب تولد اسماعیل، سارا به کنیز خود حسد ورزید و از ابراهیم خواست هاجر و فرزندش را از خود دور کند. هاجر فرزند خود را برداشت و روانه مصر گردید، در میان راه گرفتار گرما و تشنگی شدیدی شدند و فرزند خود را در حال مرگ دید؛ ولی به‌صورت معجزه آسایی نجات یافتند و در بیابانی به نام "پاران" سکونت یافتند. پس از مدتی اسماعیل صیادی قوی بازو گردید و با دختری مصری ازدواج کرد و از او دارای ۱۲ پسر شد که هر یک رئیس یکی از طوایف عرب گردید؛ همچنین خداوند به اسماعیل دختری داد که به همسری پسر عموی خود "عیصو" درآمد[۴۴].[۴۵]

هاجر و اسماعیل در مکه

با ولادت اسماعیل، ساره سخت اندوهگین شد[۴۶]. گفته‌اند: اسحاق در سه سالگی کنار پدر بود که اسماعیل نزد آنان آمد و ابراهیم او را به جای اسحاق نشاند[۴۷]/ نیز نقل شده است که اسماعیل در دویدن از اسحاق پیشی گرفت. ابراهیم او را در آغوش فشرد و اسحاق را در کنار خود جای داد. ساره ناراحت شد و گفت: هاجر و فرزندش را از من دور کن[۴۸]. ابراهیم، اسماعیل و مادرش را به فرمان خدا با راهنمایی جبرئیل در مکه ساکن ساخت[۴۹]. در بازگشت، کنار کوه "کداء" (در ذی طوی) به آنان رو کرد و خطاب به خداوند گفت: پروردگارا برخی از فرزندان خود را در درّه‌ای بی‌کشت، سکونت دادم تا نماز را بر پا دارند. از تو می‌خواهم تا دلهای مردم را به سوی آنان گرایش داده، از محصولات، آنان را روزی دهی: ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ[۵۰].[۵۱] و در بازگشت[۵۲] با خداوند مناجات کرد و او را به پنهان و آشکار خود آگاه دانست: ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ[۵۳]. بعضی روایات انگیزه این هجرت را ذبح اسماعیل می‌داند[۵۴]. بعدها نیز ابراهیم بر اقامت اسماعیل در کنار بیت سفارش کرد تا به مردم حجّ و مناسکشان را بیاموزد و وی را از فزونی و نیکی نسلش خبر داد[۵۵]. طبق برخی روایات انتقال اسماعیل به مکه در سن دو سالگی بوده است[۵۶]. هاجر و اسماعیل در آن سرزمین بی‌آب و کشت و وحشت‌زا ماندند. هاجر در پی آب متوجه کوه صفا و سپس کوه مروه شد. این آمد و شد ۷ بار تکرار شد و در هر بار در وادی صفا سرابی می‌دید[۵۷] و صدایی از سوی صفا و مروه می‌شنید[۵۸]. بار هفتم که به سوی فرزندش بازگشت در محل کنونی چاه زمزم آبی در زیر پا[۵۹] یا دست[۶۰] کودکش جاری دید و به نقلی در کنار اسماعیل پرنده‌ای با پایش زمین را کنکاش می‌کرد که ناگاه آب بیرون آمد[۶۱]. پس از مدتی به برکت جوشش آب گروهی جُرْهُمی که از نزدیکی آنجا می‌گذشتند پس از آگاهی از وجود چشمه، با اجازه از هاجر در آن مکان اقامت گزیدند[۶۲]. ابراهیم که برای دیدار همسر و فرزندش پیوسته به آنجا می‌رفت[۶۳]، در سومین بار با دیدن جمعیت انبوه در اطراف آنان بسیار شادمان شد[۶۴]. به نقلی هنگامی که ابراهیم آمد هاجر از دنیا رفته بود. عمر اسماعیل را هنگام وفات مادرش ۲۰ سال ذکر کرده‌اند[۶۵].[۶۶]

نقش اسماعیل در بنای کعبه

خداوند به ابراهیم فرمان داد تا کعبه را بنا کند و از اسماعیل یاری گیرد. به وسیله جبرئیل، سکینه[۶۷] که باد نیکویی است یا ابری که سایه افکنده بود، محدوده بیت را مشخص کرد: ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۶۸] و ابراهیم و اسماعیل به ساختن کعبه پرداختند. اسماعیل سنگ می‌آورد و ابراهیم بنا می‌کرد[۶۹]. هنگام بالا بردن پایه‌های خانه دست به دعا برداشته از خدا خواستند این عمل را از آنان بپذیرد و آنان را تسلیم خود سازد و از نسل آنها امتی فرمانبردار خدا پدید آورد؛ همچنین از میان آنها پیامبری برانگیزد تا آیات خدا را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکشان سازد: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [۷۰]. مقصود از بعثت پیامبری از فرزندان ابراهیم در آیه، پیامبر خاتم (ص) است و بر همین اساس، به نقلی رسول اکرم وجود خود را اجابت خواسته پدرش ابراهیم می‌دانست[۷۱].

خداوند افزون بر بنای کعبه، ابراهیم و اسماعیل را به تطهیر آن نیز فرمان داده است. مقصود از تطهیر ممکن است پاک کردن از بتان، شرک و نجاسات یا بنیاد نهادن آن بر طهارت و پاکی باشد[۷۲]. چون دیوار کعبه را تا جایگاه حَجَر بالا بردند، ابراهیم از اسماعیل خواست سنگ زیبایی پیدا کند تا در آنجا قرار دهد. پس از آنکه اسماعیل دو بار سنگی آورد و ابراهیم آن را نپسندید، جبرئیل سنگی سیاه فرود آورد و در جایگاهش قرار داد[۷۳]. بر پایه روایات، خداوند به پاداش بنای کعبه، اسب را به ابراهیم و اسماعیل عطا کرد[۷۴]. تا آن زمان اسبان عربی وحشی بودند. خداوند به او فرمود: به تو گنجی داده‌ام که به هیچ کس نداده‌ام، پس ابراهیم و اسماعیل به منطقه اجیاد رفته و اسبان را‌ طلبیدند. در سرزمین عرب همه اسبان حاضر و رام آنان شدند[۷۵].[۷۶]

ذبح اسماعیل

خداوند ابراهیم را به داشتن فرزندی بردبار مژده داد. پس از آنکه فرزند به حدّ کار و تلاش رسید، ابراهیم او را از رؤیای خود درباره ذبح وی خبر داد و نظرش را جویا شد. فرزند بی‌درنگ پدر را به امتثال فرمان ذبح فراخواند. هنگامی که هر دو برای امتثال آن آماده شدند و فرزند را برای ذبح بر پیشانی افکند از سوی خدا ندا آمد: ای ابراهیم به رؤیای خود حقیقت دادی و آن آزمایشی روشن برای تو بود و فرزند تو را به ذبحی بزرگ باز خریدیم: ﴿فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم[۷۷].

در قرآن از اسماعیل به ذبیح یاد نشده است. یهودیان بر پایه نقل تورات برآن‌اند که ذبیح، اسحاق بوده است. برخی از مفسران و مورخان مسلمان نیز بر پایه روایاتی اسحاق را ذبیح دانسته و آن را به چند تن از صحابه و تابعان نسبت داده‌اند[۷۸]، اما بیشتر آنان ادّعای یهود را به سبب حسادت نسبت به عرب و پیامبر اکرم دانسته و با تمسک به دلایل ذیل بر آن‌اند که ذبیح اسماعیل است: خداوند پس از بشارتِ همسر ابراهیم به داشتن فرزندی به نام اسحاق وی را به آمدن یعقوب پس از اسحاق بشارت داد: ﴿وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ[۷۹] و بشارت به آمدن یعقوب پس از اسحاق نشان از زنده ماندن و صاحب نسل شدن اسحاق است و این با فرمان ذبح او در کودکی سازگار نیست. بشارت به اسحاق در آیه ﴿وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ[۸۰] که پس از بیان داستان ذبح آمده نیز تأییدی است بر اینکه مراد از ذبیح همان ﴿بِغُلَامٍ حَلِيمٍ در آیه ﴿فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ[۸۱] است که بر اسماعیل منطبق است[۸۲]. سکونت دادن اسماعیل در سرزمین تهامه و بنای کعبه و تشریع اعمال حجّ (طواف، سعی، قربانی) که حاکی از رنج‌های اسماعیل و مادرش در راه خداست، تأییدی دیگر بر مطلب است[۸۳]. از سویی وصف کردن اسماعیل به صبر: ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ[۸۴]، نشان شکیبایی اسماعیل بر ذبح دانسته شده است[۸۵]. همچنین وصف {{متن قرآن| برای او: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا[۸۶].[۸۷] ممکن است به سبب وعده او به صبر بر ذبح باشد. از سویی اگر فرمان ذبح در حجاز باشد ذبیح اسماعیل است، چون اسحاق به حجاز نیامد و اگر در شام باشد ذبیح اسحاق است، چون اسماعیل پس از انتقال به مکه به شام نرفت[۸۸] و وجود قربانگاه در حجاز و نه شام ذبیح بودن اسماعیل را تأیید می‌کند[۸۹]. ابن کثیر برخی از مسلمانان همرأی یهود را متأثر از روایات تحریف شده آنان می‌داند و می‌گوید: در روایتی یهودی، ابراهیم مأمور به ذبح فرزند وحید (یگانه) خود شد و نسخه‌ای از تورات او را مأمور به ذبح فرزند بکر (اولین) خود می‌داند؛ ولی مصداق آن را به سبب تحریف، اسحاق گفته است[۹۰]. از سویی تورات ولادت اسماعیل را در ۸۶ سالگی و ولادت اسحاق را در ۱۰۰ سالگی ابراهیم می‌داند، بنابراین، اسماعیل پیش از اسحاق یگانه فرزند و هم اوّلین فرزند بوده؛ نه اسحاق[۹۱].

علامه طباطبایی روایاتی که ذبیح را اسحاق می‌داند به سبب مخالفت با قرآن مردود دانسته است[۹۲]. برخی مفسران هیچ یک از دو قول را ترجیح نداده و برخی در جمع بین روایات احتمال داده‌اند ابراهیم یک بار به ذبح اسحاق و بار دیگر به ذبح اسماعیل تقرّب جسته است[۹۳] یا آنکه چون اسحاق آرزو می‌کرد ذبیح باشد تا به مرتبه ثواب اسماعیل برسد، خداوند که صدق او را می‌دانست در میان فرشتگان وی را ذبیح نامید[۹۴]. سرّ فرمان خداوند به ذبح اسماعیل را علاقه فراوان ابراهیم به وی دانسته‌اند که خدا از این راه او را آزمود تا موانع خلّت را از میان خود و خلیلش بردارد و نیز گفته‌اند: ابراهیم پس از بشارت به فرزند نذر کرد او را برای خدا قربانی کند. چون فرزندش به حد "سعی" (۱۳ سال)[۹۵] رسید، خدا در رؤیا به او فرمان داد تا به نذر خود وفا کند[۹۶] و با این فرمان مرتبه فرمانبری ابراهیم را نشان داد و او را الگویی برای تقرب به خدا قرار داد[۹۷] و چون آمادگی او و فرزندش را در این آزمون بزرگ دید، گوسفندی را فدای اسماعیل کرد[۹۸]. در این حال جبرئیل، ابراهیم و اسماعیلتکبیر گفتند و تکبیرات روز عید سنتی از آن است[۹۹]. در برخی روایات نقل شده که خداوند ابراهیم را به جای جزع بر ذبح فرزند خود به جزع بر شهادت امام حسین (ع) فرا خواند و اگر حیوانی گرامی‌تر از گوسفند بود خداوند آن را فدای اسماعیل می‌کرد[۱۰۰]. مکان و زمان قربانی را سرزمین منا و روز دهم ذیحجه نزدیک جمره وُسْطا می‌دانند[۱۰۱]. اسماعیل به هنگام قربانی پیراهنی سفید بر تن داشت[۱۰۲] و شیطان چندین بار ظاهر شد و بسیار تلاش کرد تا او و ابراهیم و هاجر را از امتثال فرمان خدا باز دارد؛ اما با ایمان و پایداری آنان روبه‌رو شد و ابراهیم هر بار او را با ۷ سنگ از خود راند[۱۰۳].[۱۰۴]

در برخی تفاسیر عرفانی، افزون بر معانی ظاهری داستان ذبح فرزند ابراهیم(ع)، برخی معانی عرفانی آن نیز توضیح داده شده است که بر اساس آن، هر چه مانع و حجاب دوستی و پیوند با خدا باشد باید از سر راه برداشته شود. به عنوان نمونه، میبدی می‌نویسد: اسماعیل کودکی بود در حال رشد، کریم برآمده و عزیز برخاسته، سُلاله خلّت بود و صدف درّ محمد مرسل، گوشه دل خلیل در او آویخت به چشم استحسان در او نگریست. از درگاه عزت عقاب آمد که ای خلیل، ما تو را از بت آزری نگه داشتیم تا در بند عشق اسماعیل کنی؟ هر چه حجاب راه خلّت باشد چه بت آزری و چه روی اسماعیلی [باید آن را رها کنی]. به هر چه از راه باز افتی / چه کفر آن حرف و چه ایمان. به هر چه از دوست و امانی/ چه زشت آن نقش و چه زیبا. ای خلیل دعوی دوستی ما کردی و مریدوار در راه ارادت ما آمدی که: ﴿إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ[۱۰۵]. از خلایق و علایق بیزاری گرفتنی که ﴿فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ[۱۰۶]، اکنون آمدی و دلی که بر محبت جلال و جمال ما وقف است مُهر مِهر بر او نهادی. خیز او را قربانی کن؛ ور ما را میخواهی درد خود را درمان کن[۱۰۷].[۱۰۸]

صفات و مقام اسماعیل (ع)

در قرآن کریم هم اوصاف ویژه اسماعیل (ع) و هم اوصاف مشترک آن حضرت با دیگر پیامبران چنین بازگو شده است:

  1. موهبت خاص الهی: ابراهیم پس از اجابت درخواست موهبت فرزند: ﴿رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۰۹]، خدا را که با وجود سالخوردگی، اسماعیل و اسحاق را به وی بخشید، سپاس می‌گوید: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ[۱۱۰].
  2. بردباری: ویژگی حلم تنها برای اسماعیل و ابراهیم به کار رفته است: ﴿فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ[۱۱۱]، ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ[۱۱۲] روایات فراوانی بشارت به غلام حلیم را مژده به تولد اسماعیل دانسته است. همراه شدن دو ویژگی حلم با جوانی در اسماعیل از امتیازات برجسته وی دانسته شده است، زیرا این دو معمولاً با هم جمع نمی‌شوند[۱۱۳].
  3. صبر و شکیبایی: در آیه ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ[۱۱۴] از اسماعیل و ذوالکفل با صفت صبر و شکیبایی یاد شده است[۱۱۵]. به گفته برخی مراد از صابر بودن اسماعیل، بردباری او بر ذبح[۱۱۶] یا استقامت او در سرزمینی بدون کشت و پرداختن به بنای کعبه است[۱۱۷].
  4. نیکی و نیکوکاری: ﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ[۱۱۸].
  5. وفا کننده به وعده: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا[۱۱۹] مقصود وعده میان اسماعیل و خدا، یا وعده به صبر بر ذبح است: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۱۲۰].[۱۲۱] نیز گفته‌اند: وی برای شخصی که وعده دیدار داده بود مدتی طولانی صبر کرد[۱۲۲].
  6. امر کننده به نماز و زکات: ﴿وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا[۱۲۳].
  7. مرضی پروردگار: ﴿وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا[۱۲۴]، به نظر می‌رسد این جمله نهایت مدح باشد، زیرا کسی "مرضیّ" خداست که در هر طاعتی به بالاترین درجه آن نایل شود.
  8. مشمول نعمت ویژه: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا [۱۲۵]، مقصود از نعمت، نبوت، ثواب و سایر نعمت‌های دینی و دنیوی است[۱۲۶].
  9. خاضع در برابر آیات خدا: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا [۱۲۷].
  10. برخودار از رحمت خاص الهی: ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ[۱۲۸]، ﴿وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۲۹].
  11. شایسته: ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ[۱۳۰]، ﴿وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۳۱].
  12. هدایت یافته و الگوی هدایت: ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ [۱۳۲]، خداوند آنان را به توحید[۱۳۳] یا به صبر هدایت کرده[۱۳۴] و اقتدای پیامبر اکرم (ص) به هدایت پیامبران پیشین در توحید و تنزیه پروردگار، اخلاق نیکو و برجسته، از جمله صبر بر اذیت جاهلان یا اقتدا به شرایع آنان به جز احکامِ ویژه شریعت اسلام است[۱۳۵].
  13. پیامبری و دریافت وحی: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۱۳۶]، ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ[۱۳۷]. به نظر علامه طباطبایی، مراد از کتاب تنها نوشتار نیست، بلکه در قرآن بر وحی به پیامبران، به ویژه اگر در بردارنده شریعت باشد، کتاب اطلاق شده است[۱۳۸]؛ همچنین گفته‌اند: مراد از کتاب دانش گسترده است[۱۳۹].
  14. داوری: ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ[۱۴۰]، خداوند آنان را حاکم بر مردم و حکمشان را نافذ قرار داد[۱۴۱].
  15. برتری بر جهانیان: ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ[۱۴۲]؛ یعنی خداوند آنان را بر اساس مقام دریافت بی‌واسطه هدایت ویژه الهی، بر مردم عصر خویش مقدم داشته است[۱۴۳].
  16. وصی ابراهیم: بر پایه برخی روایات هنگام وفات ابراهیم (ع) خداوند به او فرمان داد نور و حکمت الهی و میراث پیامبران را به اسماعیل بسپارد و او اسماعیل را وصیّ خود قرار داد[۱۴۴]. طبق برخی روایات، اسماعیل خود را در موسم حجّ برای پذیرایی از ابراهیم آماده می‌ساخت که جبرئیل او را به وفات پدر تعزیت گفت[۱۴۵]. در روایتی نیز مرگ اسماعیل قبل از وفات ابراهیم دانسته شده؛ ولی این گفته با عمر ۱۲۰ سال و وصیت ابراهیم به او که روایات و تاریخ گزارش می‌کند سازگار نیست[۱۴۶]. بنا به گزارش تورات پیش از تولد اسحاق، ابراهیم گمان می‌کرد که جانشین او اسماعیل خواهد بود؛ ولی با تولّد اسحاق خداوند به او خبر داد که عهد خود را با اسحاق کامل خواهد کرد و در پاسخ به درخواست ابراهیم نسل اسماعیل را گسترده کرده و امتی عظیم از او پدید خواهد آمد[۱۴۷]. عمر اسماعیل را ۱۲۰، ۱۳۰ و ۱۳۷ سال ذکر کرده‌اند[۱۴۸]. مدفن او و مادرش هاجر در کنار کعبه در حِجْر اسماعیل است[۱۴۹]. بنا به نقلی اسماعیل از گرمای مکه به خداوند شکایت کرد و خداوند به او فرمود: به زودی از مکانی که در آن مدفون می‌شوی دری به بهشت می‌گشایم که تا روز قیامت از نسیم آن بر تو بوزد[۱۵۰].[۱۵۱]

منابع

پانویس

  1. المزهر، ج ۱، ص ۱۳۸؛ واژه‌های دخیل، ص ۱۲۲.
  2. المعرب، ص ۱۰۵.
  3. المعرب، ص ۱۰۵.
  4. المعرب، ص ۱۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۵۹۸.
  5. کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱۱.
  6. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴.
  7. مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.
  8. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۷۳.
  9. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۹۱.
  10. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷.
  11. جمهرة انساب‌العرب، ص۷؛ البدایه والنهایه، ص۱۲۲.
  12. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 279-280؛ نوری‌ها، حسن علی، مقاله «اسماعیل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۲۴۶-۲۴۹.
  13. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.
  14. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۵۸ ـ ۶۰.
  15. بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۵۲؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.
  16. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶؛ المستدرک، ج ۲، ص ۵۵۳.
  17. کشف الاسرار، ج ۱، ص ۳۰۰.
  18. اثبات الوصیه، ص ۴۵.
  19. البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۷؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵؛ روض الجنان، ج ۲، ص ۱۶۸.
  20. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.
  21. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 280.
  22. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  23. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  24. «مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.
  25. «بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرما» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
  26. «بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.
  27. «یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
  28. «ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
  29. «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.
  30. «سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.
  31. «و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.
  32. «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
  33. «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
  34. «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم. و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم. بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم.» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.
  35. نوری‌ها، حسن علی، مقاله «اسماعیل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۲۴۶-۲۴۹.
  36. جامع‌البیان، مج ۵، ج۹، ص۱۲۰؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص۸۰۰؛ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص ۲۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.
  37. «و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.
  38. «و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.
  39. «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
  40. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۸.
  41. «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم. بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.
  42. مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۰.
  43. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 280-281.
  44. کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱ ـ ۱۶؛ ۲۵: ۱۳ ـ ۱۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۶۰ ـ ۶۱.
  45. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 281؛ نوری‌ها، حسن علی، مقاله «اسماعیل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۲۴۶-۲۴۹.
  46. تفسیر قمی، ج۱، ص۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.
  47. اثبات الوصیه، ص ۴۲.
  48. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۶.
  49. تفسیر قمی، ج۱، ص۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.
  50. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  51. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۶۲.
  52. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.
  53. «پروردگارا! تو آنچه را پنهان یا آشکار می‌داریم می‌دانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خداوند پوشیده نیست» سوره ابراهیم، آیه ۳۸.
  54. حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۴۸.
  55. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۸.
  56. الطبقات، ج ۱، ص ۴۲.
  57. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸.
  58. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.
  59. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۸۸.
  60. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.
  61. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.
  62. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۴.
  63. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶.
  64. تفسیر قمی، ج۱، ص۸۸؛ مجمع‌البیان، ج۱، ص۳۹۱.
  65. الطبقات، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص ۱۵۵.
  66. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 281-282.
  67. جامع‌البیان، مج۱، ج۱، ص۷۶۴ ـ ۷۶۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۳۹۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۳.
  68. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.
  69. جامع البیان، مج۱، ج۱، ص ۷۶۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۸۹.
  70. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی. پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی. پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۷-۱۲۹.
  71. جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۷۳.
  72. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۵۹؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۵۷.
  73. جامع البیان، مج۱، ج۱، ص ۷۶۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۳۰۷.
  74. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۸۴.
  75. حیاة القلوب، ج ۱، ص ۳۹۲.
  76. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 282-283.
  77. «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم. بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۷.
  78. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ جامع‌البیان، مج۱۲، ج ۲۳، ص ۹۶.
  79. «و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.
  80. «و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود» سوره صافات، آیه ۱۱۲.
  81. «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.
  82. التبیان، ج ۸، ص ۵۱۷ ـ ۵۱۸.
  83. المیزان، ج ۷، ص ۲۳۱.
  84. «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
  85. التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۸.
  86. «و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.
  87. التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۷.
  88. مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۳.
  89. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۲.
  90. البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۵۰.
  91. البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۷۷.
  92. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵۵.
  93. البدء و التاریخ، ج ۳، ص ۶۴.
  94. نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۲۴.
  95. مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۶.
  96. البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۶۴؛ کامل، ج ۱، ص ۸۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۷.
  97. کشف الاسرار، ج ۸، ص ۳۰۰.
  98. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۷۱۱.
  99. کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۹۳.
  100. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۲۶؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸.
  101. مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۷۰۹؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶.
  102. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۱۰۵.
  103. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۶۶؛ روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۱۹؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۱۰۵.
  104. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 283-286.
  105. «من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.
  106. «اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان» سوره شعراء، آیه ۷۷.
  107. کشف الاسرار، ج۸، ص۲۹۹.
  108. نوری‌ها، حسن علی، مقاله «اسماعیل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۲۴۶-۲۴۹.
  109. «پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش!» سوره صافات، آیه ۱۰۰.
  110. «سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.
  111. «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.
  112. «ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود» سوره هود، آیه ۷۵.
  113. روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۸۶.
  114. «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
  115. جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۰۰.
  116. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۶۷.
  117. مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۴ ـ ۹۵.
  118. «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
  119. «و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.
  120. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  121. التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۳۲.
  122. جامع البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۲۰.
  123. «و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.
  124. «و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.
  125. «و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود. و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود. و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم. آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل‌اند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده می‌شد سجده‌کنان و گریان به خاک می‌افتادند» سوره مریم، آیه ۵۴-۵۸.
  126. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۸۰۲.
  127. «و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود. و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود. و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم. آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل‌اند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده می‌شد سجده‌کنان و گریان به خاک می‌افتادند» سوره مریم، آیه ۵۴-۵۸.
  128. «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
  129. «و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.
  130. «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.
  131. «و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.
  132. «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم. این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه می‌کردند تباه می‌شد. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند. آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۶-۸۹.
  133. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۷۰.
  134. مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۳.
  135. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۹.
  136. «ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
  137. «آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۸۹.
  138. المیزان، ج ۷، ص ۲۵۲.
  139. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۸.
  140. «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.
  141. مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۸.
  142. «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.
  143. المیزان، ج ۷، ص ۲۴۳.
  144. اثبات‌الوصیه، ص ۴۵؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۱۴۸.
  145. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۹۶؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۳۱۳.
  146. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۳۷.
  147. کتاب مقدس، پیدایش ۱۸: ۲۰ ـ ۲۳.
  148. اثبات الوصیه، ص ۴۵؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۱۳؛ کتاب مقدس، پیدایش ۲۵: ۱۷؛ البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۸.
  149. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲.
  150. البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۸.
  151. خراسانی، محمد، مقاله «اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 286-288؛ نوری‌ها، حسن علی، مقاله «اسماعیل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۲۴۶-۲۴۹.