قرآن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
«قرآن» از ریشه «قرء» به معنای جمع، گردآوری و قرائت است<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۱، ص۶۵؛ زبیدی، ج۱، ص۲۱۸ – ۲۱۹.</ref> و در اصطلاح [[دینی]] به کتاب آسمانیای که [[فرشته وحی]] از جانب [[خداوند]] بر [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نازل کرده و در دفاتر، نوشته و به | «قرآن» از ریشه «قرء» به معنای جمع، گردآوری و قرائت است<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۱، ص۶۵؛ زبیدی، ج۱، ص۲۱۸ – ۲۱۹.</ref> و در اصطلاح [[دینی]] به کتاب آسمانیای که [[فرشته وحی]] از جانب [[خداوند]] بر [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نازل کرده و در دفاتر، نوشته و به تواتر نقل شده گفته میشود<ref>جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۷۵.</ref>. [[امام خمینی]] قرآن را کتاب نازلشده به واسطه [[جبرئیل]]{{ع}} بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میداند که جامع کتابهای [[الهی]] است<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۰۹.</ref> و صورت اجمالی همه [[حقایق]] [[اسما]] و صفات را داراست و معرِّف مقام [[مقدس]] [[حق]] به تمام [[شئون]] و تجلیات اوست<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۲۱.</ref>. | ||
از مهمترین نامهای قرآن، فرقان، ذکر، [[حکیم]] [[نور]]، [[کلام]] و کتاب است. به سبب اینکه [[سورهها]] و [[آیات]] و حروف آن به هم افزوده شده و مقارنت دارند به آن قرآن گفته میشود<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۱، ص۶۵؛ عسکری، ابوهلال، ص۴۹.</ref>. | از مهمترین نامهای قرآن، فرقان، ذکر، [[حکیم]] [[نور]]، [[کلام]] و کتاب است. به سبب اینکه [[سورهها]] و [[آیات]] و حروف آن به هم افزوده شده و مقارنت دارند به آن قرآن گفته میشود<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۱، ص۶۵؛ عسکری، ابوهلال، ص۴۹.</ref>. فرقان بودن قرآن به سبب این است که [[حق و باطل]] را از هم جدا کرده است<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۹؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۷۳.</ref>. همچنین بعضی قرآن را جهت جمعی کتاب خداوند و فرقان را جهت تفصیل آن دانستهاند<ref>ملاصدرا، اسرارالآیات، ص۱۲؛ امامخمینی، آدابالصلاة، ص۳۳۳؛ همو، دعاءالسحر، ص۵۵ – ۵۶.</ref>؛ از اینرو قرآن در مرتبه عالم خلق و [[لوح محو و اثبات]]، به جهت [[علم تفصیلی]]، فرقان است و در مرتبه عالم امر یا [[لوح محفوظ]] که مقام جمعیت و [[وحدت]] و [[علم اجمالی]] است و هیچ کثرت و تفرقی ندارد، قرآن است<ref>ملاصدرا، تفسیرالقرآن، ج۳، ص۳۹۵ - ۳۹۶؛ ج۷، ص۱۰۶.</ref>. قرآن را به دلیل اینکه [[موعظه]] و [[اخبار]] امّتهای گذشته را<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۹؛ فیض کاشانی، ملامحسن، الأصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۴۹.</ref> و هر آنچه مورد نیاز [[مردم]] در امور [[دین]] است، بیان میکند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۷۲۶.</ref> «ذکر» گفتهاند و به جهت اینکه شامل دقایق [[علوم]] و [[اعمال]] است و آیاتش محکم است، آن را [[حکیم]] خوانند<ref>گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیانالسعادة فی مقاماتالعباده، ج۳، ص۲۸۵.</ref>؛ زیرا [[آیات قرآن]] دارای [[نظم]] عجیب و معانی [[بدیع]] میباشد و دور از [[تحریف]]، تبدیل، [[اختلاف]] و تباین است<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. | ||
[[قرآن]] به سبب اینکه راه [[سعادت]] را روشن میکند، [[نور]] است<ref>ابن سبعین، عبد الحق بن ابراهیم، رسائل ابن سبعین، ص۲۴۴.</ref> و به دلیل اینکه [[حقتعالی]] آن را تصنیف کرده، [[کتاب الهی]] است؛ همچنانکه عالم نیز [[کتاب تکوینی]] [[الهی]] است که [[خداوند]] با دست [[قدرت]] خود نگاشته است<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، امامخمینی، ص۵۲ - ۵۳.</ref>. نیز به جهت تأثیر بر [[ذهن]] مخاطب<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۹.</ref> و ابراز و اظهار آنچه در ضمیر پنهان است، [[کلام خداوند]] است، چه از مقوله صوت و لفظ باشد و چه نباشد<ref>امامخمینی، چهلحدیث، ص۶۱۸.</ref>. برخی بر این اعتقادند که فرق [[کتاب خداوند]] با کلام خداوند در این است که کتاب از [[عالم خلق]] بوده، ولی [[کلام الهی]] از [[عالم امر]] است<ref>ملاصدرا، المشاعر، ص۵۷.</ref>. همچنین [[کلام]] نسخبردار نیست؛ ولی کتاب ممکن است [[منسوخ]] شود<ref>همو، اسرارالآیات، ص۱۶.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۵۲.</ref> | |||
[[ | |||
== پیشینه == | |||
نزول [[کتابهای آسمانی]] بر [[انبیای الهی]] و بیان [[دستورها]] و [[احکام الهی]]، به این جهت بوده تا [[انسانها]] [[اعمال]] و [[شئون]] [[اجتماعی]] خود را [[اصلاح]] کنند و به [[هدایت]] و [[نجات]] برسند<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹۹ - ۳۰۰.</ref>. طبق بعضی از [[روایات]]، ۱۰۴ کتاب بر [[انبیا]]{{عم}} نازل شد که نخستین آن کتاب [[شیث]]{{ع}} [[جانشین]] [[حضرت آدم]]{{ع}} است و آخرین آن [[قرآن]] است<ref>صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۲۴.</ref>. [[قرآن کریم]] نزد [[مسلمانان]] دارای اهمیت و [[احترام]] ویژهای است<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن شناخت، ص۳، ۲۰ - ۲۱.</ref> و مهمترین نقش آن در [[جامعه اسلامی]]، محوریت آن به عنوان مهمترین [[قانون]] برای [[امّت اسلامی]] است<ref>معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۴.</ref> و هیچ سندی در [[اسلام]] به اندازه آن اصالت، مصونیت، اعتبار و [[اتقان]] ندارد<ref>حکیم طباطبایی، سیدمحمدباقر، علوم القرآن، ص۱۰۰ - ۱۰۱.</ref>. | |||
[[ | اکثر [[مفسران]] بر این عقیدهاند که آغاز [[نزول قرآن]] با آغاز [[بعثت پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[کوه]] حرا و با نزول پنج [[آیه]] اول [[سوره علق]] بوده است<ref>کاشانی، ملافتحالله، تفسیر منهج الصادقین فی الزامالمخالفین، ج۱۰، ص۲۹۳.</ref>. البته درباره چگونگی نزول قرآن و اینکه آیا نزول آن دفعی بوده یا تدریجی، [[اختلاف]] وجود دارد. قرآن دارای ۱۱۴ [[سوره]] است؛ برخی [[سوره انفال]] و [[برائت]] را یک سوره حساب کردهاند و قرآن را شامل ۱۱۳ سوره دانستهاند<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۲۸.</ref>. در چگونگی شمارش از نظر اتصال و انفصال [[آیات قرآن]] ـ نه کم و زیاد بودن ـ نیز اختلافهایی وجود دارد. قرآن در نظر [[قاریان]] [[بصره]] ۶۲۰۴ آیه است؛ اما قاریان [[کوفی]] آن را ۶۲۳۶ آیه و قاریان اول [[مدینه]] ۶۲۱۷ آیه میدانند<ref>طوسی، محمدبن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۳۸.</ref>. گفته [[کوفیان]] که مستند به امیرالمؤمنین علی{{ع}} است، صحیحترین گفته در تعداد آیات قرآن است<ref>حریری، محمدیوسف، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص۲۶۱. </ref>. | ||
[[نظم]] کلمات و جملههای قرآن موجود، بدون [[تغییر]] و تبدیل همان نظمی است که [[حقتعالی]] نازل کرده است؛ اما ترتیب [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] در زمان پیامبر{{صل}} صورت گرفت<ref>معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۳.</ref> و بر اساس برخی از [[روایات]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۸۲، ص۲۰؛ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶.</ref>، هر [[سوره]] با [[نزول]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} آغاز میشد و نزول بِسمِ اللّه دیگر، دلیل بر خاتمه پیداکردن آن بود و با این رویه هر سوره جدا و مستقل از سورههای دیگر ثبت و ضبط میشد<ref>بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۴۲ – ۴۳؛ سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۶۶؛ متقی هندی، علاء الدین، کنز العمال فی سننالأقوال و الأفعال، ج۷، ص۱۵۲؛ معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص۴۷.</ref>؛ اما با وجود [[کتابت]] همه [[قرآن]] و مشخصبودن ترتیب آیات و سورههای آن، جمع [[سورهها]] به صورت [[مصحف]] کامل (بینالدفتین) پس از زمان پیامبر{{صل}} به انجام رسید<ref>مقریزی، ج۴، ص۲۴۰؛ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۰ و ۳۶۵.</ref>. | |||
به دلیل اهمیت قرآن نزد [[مسلمانان]] و [[لزوم]] نگهداری و [[حفظ]] [[کلام الهی]]، مسلمانان به حفظ و ثبت قرآن بر روی صحیفهها مبادرت ورزیدند<ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۲۵۷ – ۲۶۱ و ۲۷۵ - ۲۷۷.</ref>. حفظ [[آیات قرآن]] در زمان رسول خدا{{صل}} مورد تأکید ایشان بود و [[حافظان قرآن]] مقام خاصی نزد [[رسول خدا]] و در میان مسلمانان داشتند و این امر کافی بود که مسلمانان در [[حفظ قرآن]] [[جدیت]] داشته باشند و از یکدیگر پیشی بگیرند<ref>خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۵۳.</ref> تا آنجا که [[زن]] [[مسلمان]] در مَهر، به یادگرفتن یک سوره از قرآن [[راضی]] میشد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۸۰.</ref>؛ همچنین رسول خدا{{صل}} هر [[مهاجر]] جدیدی را به یکی از حافظان قرآن میسپرد تا حفظ قرآن را به او [[آموزش]] دهد و این سبب رواج حفظ قرآن در میان مسلمانان شد<ref>خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۵۴؛ زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۶.</ref>. افراد زیادی در زمان رسول خدا{{صل}} [[قرآن]] را [[حفظ]] کردند<ref>باقلانی، محمد بن طیب، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. حافظان و [[قاریان قرآن]] در آغاز هر آنچه را فرا میگرفتند، [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} میخواندند و ایشان تقریر و تصحیح میکرد<ref> زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۶.</ref>. به واسطه کافینبودن حفظ قرآن و احتمال خلل به تمامیت و اصالت قرآن با [[مرگ]] [[حافظان قرآن]]، پیامبر{{صل}} اهتمام فراوانی به نوشتهشدن قرآن داشت<ref>رکنی یزدی، محمدمهدی، آشنایی با علوم قرآنی، ص۶۳.</ref>؛ به همین دلیل [[آیات قرآن]] را بر تعدادی از [[صحابه]] که میتوانستند بنویسند و امروز به «[[کاتبان وحی]]» مشهورند<ref>ابوزهره، محمد، المعجزة الکبری القرآن، ص۲۱.</ref> [[املا]] میکرد و آنان با همان خط ابتدایی [[کوفی]] و ابزارهای طبیعی موجود، [[آیات]] را ثبت میکردند و با بازخوانی، [[صحت]] آن را [[تأیید]] میکردند<ref>رکنی یزدی، محمدمهدی، آشنایی با علوم قرآنی، ص۶۳.</ref>. شمار کاتبان وحی در مجموع ۴۳ نفر شمرده شدهاند که از مشهورترینِ آنان امیرالمؤمنین علی{{ع}}، خلفای ثلاثه، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]] و [[زید بن ثابت]] است که از این میان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و زید بن ثابت بیش از دیگران به این امر پرداختهاند<ref> زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۸.</ref>. | |||
[[ | نخستین کسی که پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}} و به [[وصیت]] او، متصدی [[جمعآوری قرآن]] شد، [[امام علی]]{{ع}} بود<ref>معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۸.</ref>. پس از آن در [[زمان]] [[خلفا]]، امر جمعآوری قرآن به زیدبن ثابت واگذار شد<ref>بیهقی، احمد بن حسین، دلائلالنبوة، ج۷، ص۱۴۹؛ سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۷ - ۲۱۰.</ref> و در زمان عثمان همه قرآنها جمعآوری و نسخه واحدی ارائه شد<ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۱۰؛ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۵.</ref>. امام علی{{ع}} نیز مصحفی خاص تدوین کرد؛ یعنی بر اساس ترتیب نزول [[سورهها]]<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۲۰.</ref> و قرائت صحیح که براساس [[قرائت]] پیامبر{{صل}}، ثبت شده بود و همچنین مشتمل بر [[شأن نزول]] [[تنزیل]] و [[تأویل]] و موارد [[ناسخ و منسوخ]] و [[محکم و متشابه]] بود<ref>معرفت، محمد هادی، تاریخقرآن، ص۸۶.</ref>؛ البته ایشان پس از ملاحظه [[مصحف]] تدوینشده زمان عثمان و مطابقت آن با مصحف خود، آن مصحف را [[تأیید]] کرد و مصحف خود را ظاهر نکرد<ref>معرفت، محمد هادی، تاریخقرآن، ص۸۷.</ref>. | ||
رسمالخط قرآن نیز مراحلی را پشت سر گذاشت. [[قرآن]] در آغاز خالی از نقطه و [[اعراب]] بود. بخشی از اعرابگذاری قرآن را [[ابوالاسود دوئلی]] انجام داد که او نیز از [[امام علی]]{{ع}} فرا گرفته بود<ref>ابن خلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ج۲، ص۵۳۵ - ۵۳۷.</ref>. پیش از جمعآوری مصحفها، قرائتهای مختلفی از قرآن وجود داشت که مشهور آنها هفت قرائت است و ادعای تواتر بر آن شده است<ref>بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائقالناضرة فی احکام العترةالطاهره، ج۸، ص۹۵؛ عاملی، سیدمحمد جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ج۷، ص۲۲۱.</ref>. از آنجا که آشنایی با قرآن برای اقوام و ملّتهای مختلف، نیاز به ترجمه قرآن داشت، دانشمندان [[مسلمان]] و حتی غیر مسلمان به ترجمه قرآن به زبانهای مختلف مبادرت ورزیدند<ref>معرفت، محمد هادی، تاریخقرآن، ص۱۸۷.</ref>. | |||
[[ | [[تفاسیر]] بسیاری نیز بر قرآن نگاشته شده است. آغاز تفسیرِ [[آیات]] را میتوان از زمان رسول خدا{{صل}} دانست که خود حضرت بعضی از آیات را [[تفسیر]] و تبیین کرده است<ref>رضایی اصفهانی، محمدعلی، درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، ص۲۴.</ref> و در [[زمان]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[ائمه]]{{عم}} نیز با بیان [[شأن نزول]] و [[تفسیر آیات]] ادامه یافت<ref>ایازی، سیدمحمدعلی، مصحف امام علی، ص۱۸۳.</ref>. [[اندیشمندان اسلامی]] نیز در عصرهای مختلف تفسیرهای گوناگونی به روش [[روایی]]، [[اجتهادی]] و [[شهودی]] ارائه کردهاند<ref>دیاری بیدگلی، محمدتقی، اندیشه و آرای تفسیری امام خمینی، ص۸۸.</ref> و اتخاذ این روشها، از گرایشهای [[فکری]]، [[فرهنگی]]، [[دینی]] و علایق فردی [[مفسر]] نشئت میگیرد<ref>رضایی اصفهانی، محمدعلی، درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، ص۳۵ - ۳۶.</ref>. در گرایشهای [[تفسیری]] نیز گستردگی مسائل قرآن و اینکه شامل [[علوم]] مختلف میشود و ظهور اندیشههای گوناگون [[نقلی]]، [[عقلی]]، [[کلامی]] و [[عرفانی]]، سبب تنوع زیادی در [[تفسیرها]] شده است<ref>ریعان، معصومه، بررسی سیمای قرآن در اندیشه امام خمینی، ص۱۶۱.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] در آثار خود درباره حقیقت قرآن، مراتب فهم آن، چگونگی نزول و ویژگیهای آن به تحلیل و بررسی پرداخته است<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، ص۵۸؛ آدابالصلاة، ص۱۸۱ – ۱۸۲ و ۳۲۱؛ حدیثجنود، ص۶۲ و ۹۰ - ۹۳.</ref>؛ همچنین تحقیقاتی در آثار ایشان بر اساس آرا و مبانی [[تفسیری]] ایشان صورت گرفته و با عنوانهایی چون [[تفسیر القرآن]]المجید، فهمالقرآن، تفسیر و شواهد قرانی و آرای تفسیری امام خمینی ارائه شده است<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۵۳.</ref>. | |||
== جایگاه و عظمت [[قرآن]] == | |||
قرآن کتاب [[دینی]] و [[اعتقادی]] [[مسلمانان]] است که بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل شده تا [[مردم]] را از تاریکیهای [[کفر]] و [[نفاق]] به [[ایمان]] و [[اخلاص]] و [[نور]] [[راهنمایی]] کند<ref>ابراهیم/ ۱؛ کاشانی، ملافتحالله، تفسیر منهج الصادقین فی الزامالمخالفین، ج۵، ص۱۲۲.</ref>. در احادیث [[اهل بیت]]{{عم}}، قرآن پنددهندهای معرفی شده است که [[فریب]] نمیدهد و راهنمایی است که [[گمراه]] نمیکند و سخنگویی است که هرگز [[دروغ]] نمیگوید<ref>نهجالبلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱۷۵، ص۲۵۴.</ref>. کسی که به آن چنگ زند [[نجات]] مییابد و کسی که به دنبال [[هدایت]] از غیر طریق آن باشد، گمراه میشود<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۸۹، ص۳۱.</ref>. | |||
طبق [[روایت]] مشهور در منابع [[شیعی]] و [[سنی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} قرآن به همراه [[عترت]] آن حضرت{{صل}} یکی از دو ثقل و سرمایه ارزشمندی است که حضرت بر جای گذاشته است و هر کس به این دو [[تمسک]] کند، گمراه نخواهد شد<ref>طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص۳۸۰؛ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۴ و ۱۷.</ref>. برخی سران قریش پس از [[وفات رسول خدا]]{{صل}} [[شعار]] «حسبنا کتاباللّه» ([[کتاب الهی]] برای ما کافی است) سر دادند و [[عترت پیامبر]]{{صل}} را کنار زدند و این سبب شد که به [[فکر]] افتادند قرآن را از [[تفسیر اهل بیت]]{{عم}} جدا کنند و آن را بدون شرح و تفسیر بنویسند<ref>عسکری، سیدمرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج۲، ص۴۸۰.</ref>. | |||
[[ | |||
خداوند از [[قرآن کریم]] با صفت | از دیدگاه [[شیعه]]، [[امامان معصوم]]{{عم}} حاملان علم [[قرآن]] و بیانکننده مضامین و [[حقایق]] قرآناند. از اینرو میان کتاب و [[عترت]] تلازم است و همانگونه که قرآن با [[روایات]] [[تفسیر]] میشود و عام و خاص و [[محکم و متشابه]] آن روشن میگردد، قرآن نیز در فرض اختلاف روایات، [[مرجع]] است و روایاتی که مخالف قرآن باشند، مردود میشوند<ref>معرفت، محمد هادی، التفسیر، ج۱، ص۴۳۳ - ۴۴۶؛ حکیم طباطبایی، سیدمحمدباقر، علوم القرآن، ص۱۲۴.</ref>. در [[علوم]] مختلف [[اسلامی]] نیز قرآن منبع و فصلالخطاب در موارد اختلافی است و [[اندیشمندان اسلامی]] با استناد به آن مطالب خود را [[اثبات]] میکنند<ref>معرفت، محمد هادی، تاریخقرآن، ص۹۶ و ۱۵۸. </ref>. | ||
[[امام خمینی]] در بیان اهمیت و جایگاه قرآن قائل است قرآن بزرگترین [[رحمت الهی]] است که برای [[بشریت]] نازل شده است و راه وصول به [[سعادت]] را برای [[انسانها]] باز کرده<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۷ و ۶۶.</ref> و بزرگترین نسخه [[نجاتدهنده]] [[بشر]] است که میخواهد همه زنجیرهایی را که بر دست، پا، [[قلب]] و [[عقل انسان]] زدهشده باز کند و وی را از هلاکت برهاند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۲۱، ص۳۹۶.</ref>. با همین [[نگاه به قرآن]] است که ایشان حتی درباره قصههای قرآن نیز [[معتقد]] است این بخش از قرآن برای بیان [[تاریخ]] و مجرد [[اخبار]] و قصه نیست، بلکه در این [[قصهها]] چگونگی [[تربیت]] [[انبیا]]{{عم}} و [[مردم]] بیان شده و [[خداوند]] اغراض خاصی را دنبال میکند و تکرار آنها نیز به سبب تأثیر حقایق و معارف در [[قلوب]] است<ref>آدابالصلاة، ص۱۸۶ - ۱۸۷؛ تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۵۸.</ref>. | |||
خداوند از [[قرآن کریم]] با صفت عظیم یاد کرده است<ref>حجر/ ۸۷.</ref> و آن را گفتار سنگینی دانست<ref>مزمل/ ۵.</ref> که اگر بر [[کوه]] نازل شود، کوه از [[خشیت الهی]] از هم پاشیده میشود<ref>حشر/ ۲۱.</ref>. در روایات نیز قرآن دریایی ژرف معرفی شده که رژفای آن دستیافتنی نیست<ref>نهجالبلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱۸۹، ص۲۸۹.</ref> و ظاهر آن [[زیبا]] و شگفتآور و [[باطن]] آن ژرف است. شگفتیها و غرایب آن پایان ندارد و تاریکیها، تنها با آن رفع میگردد<ref>نهجالبلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱۸، ص۳۷.</ref> و این بیانگر [[عظمت]] [[قرآن]] و [[برتری]] آن بر سایر [[کتابهای آسمانی]] است و این به سبب اعجازی است که [[خداوند]] در [[آیات قرآن]] و معانی آنها قرارداده است<ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط، دمشق، ج۲، ص۱۱۶۸.</ref>. در [[حقیقت]] کتابی که نور هدایت و راه [[نجات]] است<ref>ملاصدرا، تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۶۵ - ۲۶۶.</ref> و اسما و [[صفات الهی]] را بیان میکند، همه از عظمت متکلم آن نشئت میگیرد<ref>بقلی شیرازی، روزبهان، تفسیر عرائس البیان فی حقائق القرآن، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] برای عظمت قرآن جهات چندی برمیشمارد از جمله: | [[امام خمینی]] برای عظمت قرآن جهات چندی برمیشمارد از جمله: | ||
# عظمت متکلم و | # عظمت متکلم و حافظ آن: گوینده این سخنان، موجودی نامتناهی و دارای صفات جلال و [[جمال]] است و این عظمت در سخن او منعکس است. آن [[عظیم]] مطلق که تمام بزرگیهای قابل [[تصور]] در [[ملک]] و [[ملکوت]] و تمام قدرتهای نازل در غیب و شهادت، در او وجود دارد، همه آنها را در قرآن تجلی داده است؛ به همین دلیل، این [[صحیفه]] بر همه کتابهای آسمانی برتری دارد. | ||
# عظمت [[رسول]] [[وحی]]: [[جبرئیل امین]] و [[روح]] اعظم که رسول وحی است، یکی از مهمترین ارکان چهارگانه [[عالم هستی]] به شمار میرود که ملک | # عظمت [[رسول]] [[وحی]]: [[جبرئیل امین]] و [[روح]] اعظم که رسول وحی است، یکی از مهمترین ارکان چهارگانه [[عالم هستی]] به شمار میرود که ملک موکل [[علم]] و [[حکمت]] و [[مأمور]] رساندن رزقهای معنوی و [[روحانی]] است<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۲ – ۱۸۳.</ref>. | ||
# عظمت حامل قرآن: [[قلب]] [[پاکیزه]] [[نبی]] ختمی{{صل}} که حامل قرآن است، جامع همه [[حقایق]] است و [[حقتعالی]] به جمیع [[شئون]] ذاتی و صفاتی و افعالی بر آن تجلی کرده و او دارای | # عظمت حامل قرآن: [[قلب]] [[پاکیزه]] [[نبی]] ختمی{{صل}} که حامل قرآن است، جامع همه [[حقایق]] است و [[حقتعالی]] به جمیع [[شئون]] ذاتی و صفاتی و افعالی بر آن تجلی کرده و او دارای ولایت مطلقه و برزخیت کبراست<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۳.</ref>. | ||
# عظمت [[زمان]] ارسال و موقعیت [[نزول قرآن]]: [[قرآن کریم]] در [[شب قدر]] نازل شده است؛ شبی که برابر با هزار ماه در ایام دیگر است و شب وصول [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} است و اگر خداوند چنین موقعیتی را برای نزول قرآن [[انتخاب]] کرده، نشاندهنده عظمت این کتاب و [[پیام]] مهم آن بوده است<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۴.</ref>. | # عظمت [[زمان]] ارسال و موقعیت [[نزول قرآن]]: [[قرآن کریم]] در [[شب قدر]] نازل شده است؛ شبی که برابر با هزار ماه در ایام دیگر است و شب وصول [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} است و اگر خداوند چنین موقعیتی را برای نزول قرآن [[انتخاب]] کرده، نشاندهنده عظمت این کتاب و [[پیام]] مهم آن بوده است<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۴.</ref>. | ||
# | # عظمت مطالب و مقاصد [[قرآن]]: اصل و اساس مقاصد [[قرآن کریم]] اموری است: الف) تکمیل [[معرفت الهی]] و حصول [[توحید ذاتی]]، صفاتی و اسمائی؛ ب) بیان چگونگی [[سلوک]] به سوی [[خداوند]]؛ ج) چگونگی [[معاد]] و [[رجوع]] [[آفریدگان]] به [[حقتعالی]]؛ د) بیان تجلیات [[الهی]] و اقسام آن<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۲۹۷.</ref>؛ البته [[معارف]] بلند قرآن هنگام [[نزول]] و رسیدن به عالم طبیعت، به همراه هزاران [[حجاب]] است که اگر این کتاب با جلوهای از جلوههایش تجلی میکرد، ارکان [[زمین]] و [[آسمان]] را میسوزاند و اگر بر [[فرشتگان مقرب]] جلوه میکرد، وجود آنان را در هم میکوبید<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، ص۵۸.</ref>. | ||
قرآن کریم با وجود عظمتش، نزد [[مسلمانان]] مهجور است؛ چنانکه در بعضی [[آیات]] نیز به آن تصریح شده است<ref>فرقان/۳۰.</ref>. از دیدگاه [[امام خمینی]] | قرآن کریم با وجود عظمتش، نزد [[مسلمانان]] مهجور است؛ چنانکه در بعضی [[آیات]] نیز به آن تصریح شده است<ref>فرقان/۳۰.</ref>. از دیدگاه [[امام خمینی]] مهجوریت قرآن در ابعاد مختلف است: اول مهجوریت در عمل، دوم در [[تلاوت]]، سوم در نگاه جامع به قرآن<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۵۵.</ref>. | ||
==چگونگی [[نزول قرآن]]== | == چگونگی [[نزول قرآن]] == | ||
[[فرشته وحی]] قرآن کریم را بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل و آیات را بر آن | [[فرشته وحی]] قرآن کریم را بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل و آیات را بر آن حضرت قرائت میکرد<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۶۵؛ فخررازی، محمدبن عمر، مفاتیحالغیب (التفسیر الکبیر)، ج۲۴، ص۵۳۰.</ref>. طبق بعضی از [[روایات]] گاهی هنگام نزول قرآن به سبب سنگینی [[وحی]]، حالتی به مانند بیهوشی بر [[پیامبر]]{{صل}} عارض میشد<ref>برقی، احمد بن محمد، المحاسن، تحقیق جلال الدین محدث، ج۲، ص۳۳۸.</ref>. در اینکه در نزول وحی بر پیامبر{{صل}} الفاظ قرآن نازل شده یا اینکه قرآن [[حقیقت]] مجردی است که پیامبر{{صل}} آن را تنزل داده و در قالب کلمات و الفاظ ارائه کرده، [[اختلاف]] وجود دارد. امام خمینی این نظر را که پیامبر{{صل}} حقایق الهی را از [[غیب]] دریافت و الفاظ را خود [[انتخاب]] کرده باشد، نمیپذیرد و بر این [[باور]] است که اگرچه پیامبر{{صل}} [[حقیقت وحی]] و معانی مجرد را در مراتب بالاتر دریافت کرده است، چون نمیتوان آن معانی را در [[عالم حس]] به [[مردم]] منتقل کرد، این معانی تنزل یافته و به صورت الفاظ بیان شدهاند<ref>امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۳۶.</ref>؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} خود در این زمینه [[اعمال]] نظر و [[رأی]] نداشت و هر آنچه میفرمود از [[وحی]] سرچشمه میگرفت<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۸، ص۲۸۲.</ref>. | ||
آغاز [[نزول قرآن]] در [[مکه]] بوده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۱۸، ص۱۹۴.</ref> که از این [[آیات]] به آیات مکی یاد میشود و آیاتی که پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] نازل شد، | آغاز [[نزول قرآن]] در [[مکه]] بوده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۱۸، ص۱۹۴.</ref> که از این [[آیات]] به آیات مکی یاد میشود و آیاتی که پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] نازل شد، آیات مدنی نام دارند. در تعیین [[آیات مکی و مدنی]] [[اختلاف]] است<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۵۵؛ زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. [[اندیشمندان اسلامی]] درباره چگونگی نزول قرآن آرای مختلفی ارائه کردهاند. برخی مانند [[شیخ صدوق]] براساس روایتی نزول قرآن را به دو صورت دفعی و تدریجی دانستهاند که نزول دفعی آن در [[شب قدر]] بوده است<ref>صدوق، محمدبن علی، الاعتقادات، ص۸۲.</ref>. گروهی نیز مانند [[شیخ مفید]]، نزول دفعی را نپذیرفتهاند<ref>مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۲۳.</ref> و بعضی روایتی را که در این زمینه وارد شده نازلشدنِ حقیقت قرآن به صورت مجموعی بر [[قلب]] پیامبر{{صل}} در شب قدر [[تفسیر]] کردهاند<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵ ـ ۱۶.</ref>. | ||
در بحث از نزول دفعی و تدریجی نیز چند قول وجود دارد: | در بحث از نزول دفعی و تدریجی نیز چند قول وجود دارد: | ||
خط ۵۷: | خط ۶۰: | ||
# [[قرآن]] در [[ماه رمضان]] در [[شب قدر]] یکباره در بیتالمعمور که در [[آسمان]] چهارم است، نازل شد. سپس از بیتالمعمور در مدت بیست سال نازل شد<ref>صدوق، محمدبن علی، الاعتقادات، ص۸۲؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرالصافی، ج۱، ص۶۴؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۱۸۸.</ref>. | # [[قرآن]] در [[ماه رمضان]] در [[شب قدر]] یکباره در بیتالمعمور که در [[آسمان]] چهارم است، نازل شد. سپس از بیتالمعمور در مدت بیست سال نازل شد<ref>صدوق، محمدبن علی، الاعتقادات، ص۸۲؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرالصافی، ج۱، ص۶۴؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۱۸۸.</ref>. | ||
# قرآن در هر سال در شب قدر به قدر نیاز [[مردم]] در آن سال بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل میشد و سپس [[جبرئیل]] به تدریج موارد مورد نیاز را بر پیامبر{{صل}} نازل میکرد<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ج۱، ص۱۸۹؛ همو، الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. | # قرآن در هر سال در شب قدر به قدر نیاز [[مردم]] در آن سال بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل میشد و سپس [[جبرئیل]] به تدریج موارد مورد نیاز را بر پیامبر{{صل}} نازل میکرد<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ج۱، ص۱۸۹؛ همو، الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] درباره چگونگی [[نزول قرآن]] با استناد به [[حدیثی]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۲۹.</ref> | |||
[[امام خمینی]] درباره چگونگی [[نزول قرآن]] با استناد به [[حدیثی]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۲۹.</ref> نزول دفعی قرآن بر [[رسول خدا]]{{صل}} را در بیتالمعمور میداند<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۴۳.</ref>. به [[باور]] ایشان [[قرآنی]] که به صورت دفعی نازل شده، همان قرآن در سرّ مکنون در نشئه [[علمی]] است که در یک مقام، [[متحد]] با ذات و از تجلیات اسمائی است<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۲۳.</ref>؛ اما نزول تدریجی آن، در مدت ۲۳ سال بوده که [[پاداش]] سیر و سلوک و ریاضتهای پیامبر{{صل}} است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۷، ص۴۹۰ - ۴۹۱.</ref>. ایشان [[معتقد]] است نزول قرآن، به [[قدرت]] پیامبر{{صل}} که ولی اعظم است، میباشد و [[فرشته وحی]] نقش واسطهای دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۲۸۵.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۵۶.</ref> | |||
==[[حقیقت]] و ماهیت قرآن== | ==[[حقیقت]] و ماهیت قرآن== | ||
اهل معرفت و حکما بر این باورند که حقیقت قرآن، مجموع [[حقایق]] [[عالم هستی]]<ref>گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیانالسعادة فی مقاماتالعباده، ج۱، ص۴۵.</ref>، ظهور کتبی عالم و [[انسان کامل]]<ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نصالنصوص، ص۳۰۹.</ref>، [[عقل]] بسیط، کلید درهای غیب الهی<ref>ملاصدرا، تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۸۸.</ref> و مقام جمع و اجمال است که همان حقیقت محمدی{{صل}} است<ref>ملاصدرا، تفسیرالقرآن، ج۶، ص۲۲.</ref>. به سبب عظمت سرّ قرآن، این سرّ و [[روح]] برای هر کس قابل [[ادراک]] نیست؛ مگر صاحبان عقل و [[بصیرت]]<ref>ملاصدرا، الحکمةالمتعالیه، ج۷، ص۴۰.</ref>. | |||
امام خمینی به بیان حقیقت دو مرتبه از قرآن پرداخته است: یکی پیش از | امام خمینی به بیان حقیقت دو مرتبه از قرآن پرداخته است: یکی پیش از تنزّل و مقام بطون قرآن و دیگری پس از تنزّل و مرتب نازله قرآن. اما در مرتبه نخست حقیقت قرآن پیش از تنزّل به منازل خلقی، کتابی [[تکوینی]] و از [[شئون]] ذاتی و [[حقایق]] [[علمی]] در حضرت واحدیت است و [[حقیقت]] آن [[کلامی]] نفسی و ذاتی است. این حقیقت برای کسی حاصل نمیشود، مگر برای ذات [[مبارک]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[مکاشفه]] [[الهی]]، در مقام «قاب قوسین»، بلکه در مقام «اَو اَدنی»<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۱.</ref>. در حقیقت، [[قرآن]] مقام ظهور اسم «[[الله]]» به ظهور رحمانیت و رحیمیت است که جامع جمع و تفصیل<ref>امام خمینی، آدابالصلا، ص۳۳۳.</ref> و صحیفهای است که بیانگر [[اسم اعظم]] الهی است؛ همچنانکه [[انسان کامل]] صورت اسم اعظم است و قرآن و انسان کامل هر دو، در جلوه بودن آن مقام، در یک رتبهاند. از این جهت، [[نسخ]] و انقطاع در حقیقت قرآن راه ندارد؛ زیرا اسم اعظم و مظاهر او [[ازلی]] و ابدیاند<ref>امام خمینی، آدابالصلا، ص۳۲۱.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] با استناد به [[روایت]] [[ثقلین]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۹؛ ج۲، ص۴۱۵.</ref> انسان کامل را همان قرآن [[حقیقی]] میداند که در عالم کثرت از هم جدا شدهاند؛ ولی به حسب [[وحدت]] و عالم معنا، یکیاند<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۲۱.</ref>. در حقیقت، قرآن سرّی میان [[حقتعالی]] و [[پیامبر]] او<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۲۶۲؛ ج۱۹، ص۲۸۵.</ref> و سرّ و رازی است که با رازهای دیگر پوشیده شده است<ref>امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۶۲.</ref>. اما در مرتبه دوم قرآن [[رقیقه]] و تنزلیافته از [[عوالم]] بالاتر است که با هزاران [[حجاب]] تنزّل مییابد. این کتاب تدوینی الهی، تنزّل و رقیقه آن [[کتاب تکوینی]] الهی است<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، ص۵۸.</ref> و پس از عبور از حجابهای نوری، برقلب پیامبر{{صل}} وارد میگردد و از آنجا متنزّل میشود و به مرحلهای میرسد که با زبان گفته میشود<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۴۹۸.</ref>. البته امام خمینی [[نزول]] [[کلام الهی]] بر [[قلب]] پیامبر{{صل}} به الفاظ و اصوات بدون واسطه را نمیپذیرد؛ بر خلاف [[معتزله]] که به آن قائلاند؛ زیرا مستلزم [[تغییر]] و تجدد در [[ذات الهی]] است<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۱۴ – ۱۶.</ref>. | [[امام خمینی]] با استناد به [[روایت]] [[ثقلین]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۹؛ ج۲، ص۴۱۵.</ref> انسان کامل را همان قرآن [[حقیقی]] میداند که در عالم کثرت از هم جدا شدهاند؛ ولی به حسب [[وحدت]] و عالم معنا، یکیاند<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۲۱.</ref>. در حقیقت، قرآن سرّی میان [[حقتعالی]] و [[پیامبر]] او<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۲۶۲؛ ج۱۹، ص۲۸۵.</ref> و سرّ و رازی است که با رازهای دیگر پوشیده شده است<ref>امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۶۲.</ref>. اما در مرتبه دوم قرآن [[رقیقه]] و تنزلیافته از [[عوالم]] بالاتر است که با هزاران [[حجاب]] تنزّل مییابد. این کتاب تدوینی الهی، تنزّل و رقیقه آن [[کتاب تکوینی]] الهی است<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، ص۵۸.</ref> و پس از عبور از حجابهای نوری، برقلب پیامبر{{صل}} وارد میگردد و از آنجا متنزّل میشود و به مرحلهای میرسد که با زبان گفته میشود<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۴۹۸.</ref>. البته امام خمینی [[نزول]] [[کلام الهی]] بر [[قلب]] پیامبر{{صل}} به الفاظ و اصوات بدون واسطه را نمیپذیرد؛ بر خلاف [[معتزله]] که به آن قائلاند؛ زیرا مستلزم [[تغییر]] و تجدد در [[ذات الهی]] است<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۱۴ – ۱۶.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] [[قرآن]] را کتاب معرفةاللّه و طریق [[سلوک]] به سوی او<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۲۰۹.</ref> و معرِّف | [[امام خمینی]] [[قرآن]] را کتاب معرفةاللّه و طریق [[سلوک]] به سوی او<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۲۰۹.</ref> و معرِّف ذات مقدس [[حقتعالی]] به تمام [[شئون]] و تجلیات میداند<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۳۲۱.</ref> که [[جاهلان]] آن را به [[انزوا]] کشیدهاند و آرای [[انحرافی]] و [[تفسیر]] به رأیهایی در آن راه یافته و هر شخصی با نفسانیت خود، در معنای آن تصرف کرده است. این کتاب در عصری نازل شد که تاریکترین محیط بود و عقبافتادهترین [[مردم]] در آن [[زندگی]] میکردند، لکن در آن [[حقایق]] و معارفی است که در آن [[روز]] سابقه نداشته است؛ چنانکه مسائل عرفانیای که در قرآن است، در یونان و نزد [[فلاسفه]] آن نبوده و افرادی چون ارسطو و افلاطون از رسیدن به آن عاجر بودند و حتی فلاسفه و عرفای بزرگ [[اسلامی]] نیز که در مهد قرآن [[رشد]] کردهاند، مسائل خود را از قرآن میگرفتند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۲۰۹ – ۲۱۰.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان حقایق قرآن به زبان [[عرفی]] نازل شده و این از باب [[شفقت]] و [[رحمت]] بر انسانهاست تا هر شخصی به مقدار فهم خود از حقایق آن نصیبی داشته باشد<ref>امام خمینی، حدیثجنود، ص۶۰ – ۶۱.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۵۷.</ref> | ||
==ظهور و بطون قرآن== | == ظهور و بطون قرآن == | ||
[[قرآن کریم]] تنها شامل یک سطح از معنا نیست که همگان به طور مساوی آن را [[درک]] کنند، بلکه این [[کتاب آسمانی]] دربردارنده لایهها و سطوح معانی گوناگون است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۹ – ۶۲.</ref>. مراد از ظهور در قرآن، معنای ظاهری و ابتدایی است که از [[آیات]] به دست میآید و مراد از بطون، معنای نهفته در آیات است که فراتر از مفهوم ظاهری آیات است و این معنای [[باطنی]]، ممکن است به مفهوم ظاهری [[آیه]] نزدیک باشد یا با آن فاصله داشته باشد<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۷۴.</ref>؛ چنانکه در بعضی [[روایات]]، عرض [[امانت در قرآن]]<ref>احزاب/ ۷۲.</ref> به [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} تفسیر شده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۱۳.</ref>. [[اندیشمندان اسلامی]] نیز با [[تمسک]] به [[روایات]]، بر بطون و چندلایه بودنِ [[آیات قرآن]] تأکید کردهاند<ref>قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ص۱۲۸؛ آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج۱، ص۳۰۲ - ۳۰۶؛ فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ج۱، ص۳۰ - ۳۱؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۷۲ - ۷۴.</ref>. | [[قرآن کریم]] تنها شامل یک سطح از معنا نیست که همگان به طور مساوی آن را [[درک]] کنند، بلکه این [[کتاب آسمانی]] دربردارنده لایهها و سطوح معانی گوناگون است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۹ – ۶۲.</ref>. مراد از ظهور در قرآن، معنای ظاهری و ابتدایی است که از [[آیات]] به دست میآید و مراد از بطون، معنای نهفته در آیات است که فراتر از مفهوم ظاهری آیات است و این معنای [[باطنی]]، ممکن است به مفهوم ظاهری [[آیه]] نزدیک باشد یا با آن فاصله داشته باشد<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۷۴.</ref>؛ چنانکه در بعضی [[روایات]]، عرض [[امانت در قرآن]]<ref>احزاب/ ۷۲.</ref> به [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} تفسیر شده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۱۳.</ref>. [[اندیشمندان اسلامی]] نیز با [[تمسک]] به [[روایات]]، بر بطون و چندلایه بودنِ [[آیات قرآن]] تأکید کردهاند<ref>قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، ص۱۲۸؛ آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج۱، ص۳۰۲ - ۳۰۶؛ فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ج۱، ص۳۰ - ۳۱؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۷۲ - ۷۴.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] | [[امام خمینی]] ظاهر و باطن قرآن و صورت و معنای آن را به بدن و [[روح]] تشبیه میکند که از هم قابل تفکیک نیستند<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، ص۶۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان توقف بر ظواهر و عدم عبور و [[تجاوز]] از آن به [[باطن]]، موجب هلاکت و پایه [[جهل و نادانی]] میشود و اساس انکارنبوت و [[ولایت]] است<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، ص۵۹ – ۶۰.</ref>؛ به همین دلیل کسانی که تنها [[دعوت]] به ظاهر و صورت میکنند و [[مردم]] را از [[آداب]] [[باطنی]] بازمیدارند و مانع رسیدن به [[انسانیت]] و وصول به [[حقتعالی]] هستند<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۵۴.</ref>. در مقابل، کسانی مانند [[جاهلان]] از [[صوفیه]] که رسیدن به باطن را از غیر ظاهر جستجو میکنند، بر [[صراط مستقیم]] نیستند؛ زیرا ظاهر، خود طریقی به سوی باطن است<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۱؛ دعاءالسحر، ص۶۲.</ref>. | ||
امام خمینی همانند بعضی از [[عارفان]]<ref>ابن عربی، محیالدین، الفتوحاتالمکیه، ج۱، ص۱۸۷؛ آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج۲، ص۴۱۷.</ref> با استناد به روایتی<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج۱، ص۱۱.</ref> برای [[آیات الهی]]، ظهر و بطن و حد و مطلع برشمرده است و [[معتقد]] است اگر مراد از [[قرآن]] در این [[حدیث]]، همه عالم وجود باشد، ممکن است بطن، [[عالم غیب]] و ظهر، [[عالم شهادت]] باشد<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۱۴.</ref>. همچنین مطلع، [[کلام]] ذاتی و تجلی ظهوری حقتعالی در | امام خمینی همانند بعضی از [[عارفان]]<ref>ابن عربی، محیالدین، الفتوحاتالمکیه، ج۱، ص۱۸۷؛ آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج۲، ص۴۱۷.</ref> با استناد به روایتی<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج۱، ص۱۱.</ref> برای [[آیات الهی]]، ظهر و بطن و حد و مطلع برشمرده است و [[معتقد]] است اگر مراد از [[قرآن]] در این [[حدیث]]، همه عالم وجود باشد، ممکن است بطن، [[عالم غیب]] و ظهر، [[عالم شهادت]] باشد<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۱۴.</ref>. همچنین مطلع، [[کلام]] ذاتی و تجلی ظهوری حقتعالی در حضرت واحدیت و حد، کلام ظلی و فیضی باشد که حدّ فاصل میان حضرت واحدیت و مظاهر غیب و شهادت است که از آن به عماء تعبیر میشود و اگر مراد از قرآن در حدیث یادشده، [[انسان کامل]] یا همان کون جامع و [[کتاب مبین]] باشد، مراد از ظهر و بطن و حد و مطلع، مراتب چهارگانه (قوای چهارگانه ادراکی و یا طبایع چهارگانه) [[انسان کامل]] است و مراد از بطون سبعه، لطایف هفتگانه [[انسان]] (نفس، [[عقل]]، [[قلب]]، [[روح]]، سر، خفی و اخفی) است<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۱۴ - ۲۱۵.</ref>. بلکه طبق مبانی عرفا، هر فردی از افراد وجود، حتی موجودات سافل، [[قرآن]] جامعاند که برای او ظهر، بطن، حد و مطلع و مراتب هفتگانه بلکه هفتادگانه است<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۱۵.</ref>. | ||
به [[باور]] [[امام خمینی]] قرآن دارای بطنهای متعدد و حقایقی است که از دید انسانهای عادی پوشیده است<ref>امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۳۳؛ دعاءالسحر، ص۵۹؛ صحیفه، ج۱۴، ص۳۸۷.</ref>. در [[حقیقت]]، | به [[باور]] [[امام خمینی]] قرآن دارای بطنهای متعدد و حقایقی است که از دید انسانهای عادی پوشیده است<ref>امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۳۳؛ دعاءالسحر، ص۵۹؛ صحیفه، ج۱۴، ص۳۸۷.</ref>. در [[حقیقت]]، باطن قرآن از سنخ معانی نیست تا برای [[انسانها]] با [[علوم]] رسمی قابل [[درک]] باشد؛ بلکه باطن قرآن از سنخ [[حقایق]] است و برای درک این حقایق، [[مکاشفه]] تام انسان کامل ختمی{{صل}} لازم است<ref>امام خمینی، دعاءالسحر، ص۳۸؛ آدابالصلاة، ص۱۸۱.</ref>. نظر امام خمینی درباره بطون [[قرآنی]] مبتنی بر [[تفسیر عرفانی]] از روایتی<ref>فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ج۱، ص۳۱.</ref> است که حقیقت قرآن را همان تجلی [[خداوند]] با صفات جلالی و جمالی بر قلب جمعی محمدی{{صل}} میشمارد<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۲ - ۱۸۳.</ref>. به باور ایشان ظاهر قرآن در مقابل [[باطن]] آن نیست، بلکه باطن قرآن در طول ظاهر آن است و آنچه در دست ماست، تنزلیافته مراتب بطونی و حقیقت قرآن است<ref>امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۳۳؛ دعاءالسحر، ص۵۹؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۵۰.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۵۸.</ref> | ||
== حجیت ظواهر قرآن == | == حجیت ظواهر قرآن == | ||
اولین و مهمترین منبع [[حقوق]] در [[فقه]] [[امامیه]] [[قرآن مجید]] است که [[معجزه]] جاویدان [[پیامبر اعظم]] {{صل}} بوده و | اولین و مهمترین منبع [[حقوق]] در [[فقه]] [[امامیه]] [[قرآن مجید]] است که [[معجزه]] جاویدان [[پیامبر اعظم]] {{صل}} بوده و حجیت آن از جهت صدور [[قطعی]] و از جهت دلالت ظنی است. امام خمینی با رد نظرات برخی از اخباریون مبنی بر عدم حجیت ظواهر قرآن و قول کسانی که ظواهر قرآن را برای کسانی که قصد آنان افهام نیست [[حجت]] نمیدانند؛ [[معتقد]] بود هیچ [[شک]] و ابهامی در این نیست که ظواهر قرآن مطلقا حجت است<ref>امام خمینی، تنقیح الأصول، ج۳، ص۱۲۷.</ref>. | ||
==مراتب قرآن== | امام خمینی معتقد بود یکی از مطالب [[قرآن شریف]]، بیان [[قوانین]] ظاهر [[شریعت]] و آداب و سنن الهیّه است، که کلیّات و مهمات آن در این کتاب [[نورانی]] ذکر شده و عمده در این قسم، [[دعوت]] به اصول مطالب و ضوابط آن است؛ مثل باب [[صلاة]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[حج]]، [[صوم]]، [[جهاد]]، [[نکاح]]، [[ارث]]، [[قصاص]]، حدود، [[تجارت]] و امثال آن. و این قسم یعنی [[علم]] ظاهر شریعت، عامالمنفعه بوده و برای همه اقشار [[مردم]] و برای [[عمران]] و آبادی [[امور دنیا]] و [[آخرت]] آنان جعل شده است تا تمام اقشار مردم از آن به مقدار [[معرفت]] خویش استفاده کنند<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۹۰.</ref>.<ref>[[حجتالله فتحی|فتحی، حجتالله]]، [[نظام حقوق اسلامی - فتحی (مقاله)| مقاله «نظام حقوق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۶۷۴.</ref> | ||
== مراتب قرآن == | |||
[[اندیشمندان اسلامی]] مراتب داشتنِ قرآن را با دو رویکرد [[هستیشناختی]] و [[معرفتشناختی]] بررسی کردهاند: | [[اندیشمندان اسلامی]] مراتب داشتنِ قرآن را با دو رویکرد [[هستیشناختی]] و [[معرفتشناختی]] بررسی کردهاند: | ||
#مراتب قرآن بر اساس مراتب وجود (هستیشناختی): بعضی از | # مراتب قرآن بر اساس مراتب وجود (هستیشناختی): بعضی از اهل معرفت از آنجا که قرآن را جامع همه حقایق الهی و کونی، به صورت یکسان میدانند، معتقدند در قرآن هیچگونه میل و [[انحرافی]] نیست و [[منزلت]] قرآن منزلت [[اعتدال]] است؛ اما اگر از این [[منزل]] و مرتبه تنزل کند، [[جامعیت]] نخواهد داشت<ref>ابن عربی، محیالدین، الفتوحاتالمکیه، ج۳، ص۹۳.</ref>. [[امام خمینی]] نیز حقیقت قرآن را دارای مراتبی میداند که پیش از تنزل به منازل خلقی، از [[شئون]] ذاتی و [[حقایق]] [[علمی]] در حضرت واحدیت بوده است<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۱.</ref> و در هر نشئه از نشئات هستی، ظهوری دارد؛ چنانکه [[قرآن]] در حضرتهای علمیه، حضرت اعیان، حضرات [[اقلام]] و حضرات [[الواح]]، حضرت مثال و در [[حس]] مشترک و در [[شهادت]] مطلقه به گونهای ظهور دارد. این همان، هفت مرتبه از تنزل است و ممکن است [[نزول قرآن]] بر هفت حرف در [[روایات]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۸۹، ص۴۹ - ۵۰.</ref> اشاره به این معنا باشد<ref>امامخمینی، آدابالصلاة، ص۳۲۳.</ref>. ایشان [[معتقد]] است همانطور که کتاب تکوینی و نظام آفرینش مراتب دارد، کتاب تدوین و [[قرآن کریم]] نیز مراتبی دارد که همراستا با مراتب [[تکوینی]] است<ref>دعاءالسحر، ص۵۹.</ref>. به [[باور]] ایشان اگر مراد از قرآن در بطون هفتگانه آن همه هستی باشد، مراتب هفتگانه بطونی آن مراتب هفتگانه کلی است و آن مقام احدیت [[غیبی]]، حضرت واحدیت، مقام [[مشیت]] و [[فیض]] منبسط، عالم [[عقول]]، عالم [[نفوس]] کلی، عالم مثال مطلق و عالم طبیعت است<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۵۰ و ۲۱۴ – ۲۱۵.</ref>. [[امام خمینی]] [[نزول آیات]] از مرتبه [[غیب]] تا شهادت را نوعی [[تغییر]] و میل وجودی و رتبی دانسته است؛ زیرا کلمات [[حقتعالی]] با رسیدن به هر مرتبه در قوس نزول، محجوب و مستور در حدود و تعینات میگردد تا به عالم طبیعت برسد<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۱.</ref>. بنا بر نظر امام خمینی قرآن و [[کلام الهی]] با طی مراتب در قوس نزول و پوشیدن لباس الفاظ، مرحله به مرحله تنزل داده شده است. از اینرو مراتب بطون قرآن در قوس صعود، مطابق با مراتب تنزّل است و برای رسیدن به بطون قرآن باید از [[تحریف]] [[رهایی]] یافت؛ بر این اساس میان مبدأ بطون و مبدأ تنزّل، رابطه متعاکسی برقرار است و سالک به هر مرتبه از بطون که راه یافت، از یک مرتبه از تنزّل [[رهایی]] مییابد<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>. بنا بر نظر ایشان رحمت واسعه [[حق]] بر [[بندگان]] این اقتضا را داشته است که [[قرآن]] را از آن [[مقام قرب]] و [[قدس]]، بر حسب تناسب [[عوالم]] تنزّل دهد تا به این عالم ظلمانی برسد<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۴.</ref>؛ از اینرو قرآن در آن مقام اصلی خود، سرّ و سرّ مستتر به سرّ است که تنزّل کرده است<ref>تفسیرحمد، ص۱۶۲.</ref>. | ||
#مراتب قرآن بر اساس | # مراتب قرآن بر اساس فهم آن ([[معرفتشناختی]]): هر مرتبه از مراتب و منازل قرآن مختص گروهی است که پس از به دستآوردن [[طهارت]]، توان حمل و [[درک]] آن را دارند و پایینترین مرتبه آن، همین کتابی است که پیشروی [[مردم]] است<ref>ملاصدرا، مفاتیحالغیب، ص۳۹ - ۴۱؛ همو، الحکمةالمتعالیه، ج۷، ص۳۶ - ۳۹.</ref>. [[امام خمینی]] نیز برای فهم قرآن مراتبی قائل است. ایشان در مرتبهای، درک و دریافت [[آیات قرآن]] را خارج از حیطه فهم و [[ادراک]] [[بشر]] برشمرده و آن را مختص ذات غیبالغیوب میداند که هیچ ملک مقرّب یا [[نبی]] مرسلی در این مرتبه، به [[معرفت]] آن دست نمییابد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۷، ص۴۳۱ - ۴۳۳.</ref>. در مرتبه بعدی، مخاطب قرآن تنها [[پیامبر]]{{صل}} است و این مرتبهای است که [[جبرئیل]] نیز از رسیدن به این مقام قاصر است و معرفت قرآن در این مرتبه، اختصاص به پیامبر{{صل}} دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۲۶۲.</ref> و سرّی میان [[خداوند]] و رسولش است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۲۸۵.</ref>. در رتبه ظاهر و الفاظ قرآن که تنزّلیافته از مراتب بالاتر است<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ص۱۸۱.</ref> نیز سفره گستردهای است که همه اقشار و اصناف [[آدمیان]] از آن استفاده میکنند و هر مسلک و مکتبی بهره خاص خود را از آن میبرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۵۹.</ref> | ||
==[[حروف مقطعه]]== | == [[حروف مقطعه]] == | ||
در برخی از [[روایات]] از حروف مقطعه که در آغاز برخی [[سورههای قرآن]] آمدهاند، به حروف تهجی یادشده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۲.</ref>. این حروف به دلیل | در برخی از [[روایات]] از حروف مقطعه که در آغاز برخی [[سورههای قرآن]] آمدهاند، به حروف تهجی یادشده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۲.</ref>. این حروف به دلیل طبیعت رمزگونهشان، از مباحث اختلافی قرآناند که بحث از آن از صدر اسلام تاکنون ادامه داشته است<ref>دروزه، محمد عزة، التفسیر الحدیث، ج۱، ص۳۵۹ - ۳۶۲؛ شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۳۱ - ۳۲.</ref>. آرا و نظرات مختلفی از [[دانشمندان اسلامی]] در بیان این حروف و مفاد آنها ارائه شده است. برخی [[حروف مقطعه]] [[قرآن]] را از [[متشابهات]] قرآن<ref>سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۶۱۱.</ref> یا اشاره به اسامی [[سورهها]]<ref>فخررازی، محمدبن عمر، مفاتیحالغیب (التفسیر الکبیر)، ج۲، ص۲۵۲.</ref> میدانند. برخی نیز آن را مأخوذ از صفات و [[اسمای الهی]]<ref>فخررازی، محمدبن عمر، مفاتیحالغیب (التفسیر الکبیر)، ج۲، ص۲۵۳؛ آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج۲، ص۴۰۳.</ref> یا رموزی میان [[خداوند سبحان]] و [[رسول]] او<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۴ - ۱۵.</ref> میشمارند. | ||
[[امام خمینی]] حروف مقطعه را با وجود تفسیرهای مختلفی که از آن شده است، از | [[امام خمینی]] حروف مقطعه را با وجود تفسیرهای مختلفی که از آن شده است، از اسرار الهی میداند و [[معتقد]] است این حروف، مخاطبه و رمزی میان [[حبیب]] و محبوب و مناجات میان [[عاشق]] و [[معشوق]] است و کسی از آنها بهرهای ندارد و حتی [[جبرئیل]] که خود، قرآن را بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل کرده نیز از [[حقیقت]] معانی آن اطلاعی ندارد، بلکه فهم حقیقت آن، مختص [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و افرادی است که [[حقتعالی]] به آنان [[تعلیم]] کرده است<ref>کشفاسرار، ص۳۲۲؛ چهلحدیث، ص۳۵۱؛ صحیفه، ج۱۸، ص۴۴۷.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[قرآن (مقاله)| مقاله «قرآن»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸]] ص ۱۶۰.</ref> | ||
==[[ویژگیهای قرآن]]== | == [[ویژگیهای قرآن]] == | ||
{{اصلی|ویژگیهای قرآن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی}} | {{اصلی|ویژگیهای قرآن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی}} | ||
==[[آیات]] [[فقهی]]== | == [[آیات]] [[فقهی]] == | ||
قرآن کریم به همراه [[سنّت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] یکی از منابع چهارگانه [[استنباط احکام شرعی]] است<ref>حلی، علامه، قواعدالاحکام، ج۳، ص۴۲۳.</ref>. این | قرآن کریم به همراه [[سنّت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] یکی از منابع چهارگانه [[استنباط احکام شرعی]] است<ref>حلی، علامه، قواعدالاحکام، ج۳، ص۴۲۳.</ref>. این کتاب الهی دارای آیاتی است که به بیان احکام شریعت میپردازند و به آیاتالاحکام معروفاند و برای استنباط احکام شرعی به آنها استناد میشود. سابقه آیاتالاحکام به [[ابینصر محمدبن سائب بشر کلبی]] (م ۱۴۷) میرسد که از اصحاب [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} بود<ref>آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیفالشیعه، ج۱، ص۴۰.</ref>. برخی از [[فقها]] و [[مفسران]] در این زمینه کتاب مستقلی نیز تدوین کردهاند<ref>استرآبادی، آیاتالاحکام؛ جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، آیاتالأحکام.</ref>. از مجموعه آثار امام خمینی نیز مباحثی که مربوط به [[احکام]] بوده، در کتابی به نام آیاتالاحکام قبسات من تراث الإمام الخمینی جمعآوری شده است. دلالت [[آیات قرآن]] بر [[احکام شرعی]] یا به صورت [[نص]] است یا به صورت ظاهر؛ یعنی در استفاده از عمومیت یا اطلاق آیات نیاز به مقدماتی است که نخستین مقدمه آن حجیت ظهور است. غالب فقها قائل به حجیت ظهور آیاتاند<ref>مفید، التذکره، ص۲۹؛ حلی، علامه، نهایةالوصول، ج۱، ص۳۴۲.</ref>. برخی نیز حجیت ظواهر قرآن را منوط به [[همراهی]] این [[آیات]] با [[روایات]] صحیحه از [[اهل بیت]]{{عم}} میدانند<ref>حرّعاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائلالشیعة الی تحصیل مسائلالشریعه، ج۲۷، ص۷۶؛ آصفی، محمدمهدی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸.</ref>. آیاتی که مربوط به [[احکام]] شرعیاند در بسیاری از ابواب فقه مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[زکات]] و ابواب معاملات و شهادات بررسی شدهاند. برخی شمار این آیات را حدود پانصد و برخی آن را دوهزار [[آیه]] میدانند<ref>معرفت، محمد هادی، التفسیر، ج۲، ص۲۲۸.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] نیز در ابوابی از کتابهای [[فقهی]] و اصولی خود به برخی آیات در [[استنباط احکام شرعی]] استناد کرده است، مانند باب نماز<ref>امام خمینی، الخلل، ص۱۵۰؛ تهذیبالاصول، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۵۶؛ تنقیحالاصول، ج۲، ص۱۱۹.</ref>، روزه<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۲، ص۱۲۴؛ جواهرالاصول، ج۴، ص۳۰۶.</ref>، حج<ref>امام خمینی، مکاسب، ج۲، ص۲۹۷؛ امام خمینی، تهذیبالاصول، ج۳، ص۵۱۸.</ref>، [[بیع]]<ref>امام خمینی، البیع، ج۱، ص۹۲؛ همو، تنقیحالأصول، ج۳، ص۱۵۸.</ref> و [[حکومت]] و [[ولایت]]<ref>امام خمینی، البیع، ج۲، ص۶۳۹ - ۶۴۰؛ ولایت فقیه، ص۸۳ - ۸۶.</ref>. | [[امام خمینی]] نیز در ابوابی از کتابهای [[فقهی]] و اصولی خود به برخی آیات در [[استنباط احکام شرعی]] استناد کرده است، مانند باب نماز<ref>امام خمینی، الخلل، ص۱۵۰؛ تهذیبالاصول، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۵۶؛ تنقیحالاصول، ج۲، ص۱۱۹.</ref>، روزه<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۲، ص۱۲۴؛ جواهرالاصول، ج۴، ص۳۰۶.</ref>، حج<ref>امام خمینی، مکاسب، ج۲، ص۲۹۷؛ امام خمینی، تهذیبالاصول، ج۳، ص۵۱۸.</ref>، [[بیع]]<ref>امام خمینی، البیع، ج۱، ص۹۲؛ همو، تنقیحالأصول، ج۳، ص۱۵۸.</ref> و [[حکومت]] و [[ولایت]]<ref>امام خمینی، البیع، ج۲، ص۶۳۹ - ۶۴۰؛ ولایت فقیه، ص۸۳ - ۸۶.</ref>. | ||