پرش به محتوا

اسلام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اسلام| عنوان مدخل  = اسلام| مداخل مرتبط = [[اسلام در لغت]] - [[اسلام در قرآن]] - [[اسلام در نهج البلاغه]] - [[اسلام در کلام اسلامی]] - [[اسلام در فقه اسلامی]] - [[اسلام در معارف مهدویت]] - [[اسلام در فقه سیاسی]] - [[اسلام در معارف دعا و زیارات]] - [[اسلام در معارف و سیره سجادی]] - [[اسلام در معارف و سیره رضوی]] - [[اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = اسلام
| عنوان مدخل  = اسلام
| مداخل مرتبط = [[اسلام در لغت]] - [[اسلام در قرآن]] - [[اسلام در نهج البلاغه]] - [[اسلام در کلام اسلامی]] - [[اسلام در فقه اسلامی]] - [[اسلام در معارف مهدویت]] - [[اسلام در فقه سیاسی]] - [[اسلام در معارف دعا و زیارات]] - [[اسلام در معارف و سیره سجادی]] - [[اسلام در معارف و سیره رضوی]] - [[اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


'''اسلام''' به معنای [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] کردن چیزی به کسی و [[خالص]] کردن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است و به دین [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نیز اسلام گفته می‌شود. [[دین اسلام]] دارای اصولی مانند [[توحید]]، [[عدل]] و... و فروعی مانند [[نماز]] و [[زکات]] و... است. باید توجه داشت این دین به موضوعات مهمی همچون [[سیاست]]، [[حکومت]]، [[اقتصاد]] و... نظر داشته و درباره آنها سخن گفته است. از ویژگی‌های اسلام این است که با [[فطرت انسانی]] و [[عقل]] هماهنگ بوده و به [[علم]] و آموختن آن [[تشویق]] می‌کند، [[دینی]] است دارای انسجام و استحکام درونی و پاسخگوی نیازهای [[انسان]] و... .
'''اسلام''' به معنای [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] کردن چیزی به کسی و [[خالص]] کردن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است و به دین [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نیز اسلام گفته می‌شود. [[دین اسلام]] دارای اصولی مانند [[توحید]]، [[عدل]] و... و فروعی مانند [[نماز]] و [[زکات]] و... است. باید توجه داشت این دین به موضوعات مهمی همچون [[سیاست]]، [[حکومت]]، [[اقتصاد]] و... نظر داشته و درباره آنها سخن گفته است. از ویژگی‌های اسلام این است که با [[فطرت انسانی]] و [[عقل]] هماهنگ بوده و به [[علم]] و آموختن آن [[تشویق]] می‌کند، [[دینی]] است دارای انسجام و استحکام درونی و پاسخگوی نیازهای [[انسان]] و... .
خط ۱۱: خط ۶:
اسلام در لغت مصدر باب [[افعال]] و از ماده [[سلم]] اشتقاق یافته است که در معانی داخل شدن در [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] کردن چیزی به کسی، [[خالص]] کردن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده اسلام؛ الصحاح، ذیل ماده اسلام.</ref>.
اسلام در لغت مصدر باب [[افعال]] و از ماده [[سلم]] اشتقاق یافته است که در معانی داخل شدن در [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] کردن چیزی به کسی، [[خالص]] کردن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده اسلام؛ الصحاح، ذیل ماده اسلام.</ref>.


واژه [[اسلام]] در [[ادیان آسمانی]] به [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] اطلاق می‌شود و از این حیث [[قرآن]] [[حقیقت]] [[دین الهی]] را [[اسلام]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref> «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم]] را [[مسلمان]]، یعنی [[تسلیم محض]] در برابر [[خدا]] می‌خواند<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}، «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. آن حضرت نیز از [[خدا]] می‌خواهد که خود و فرزندانش را مسلم قرار دهد<ref>{{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}، «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.
واژه [[اسلام]] در [[ادیان آسمانی]] به [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] اطلاق می‌شود و از این حیث [[قرآن]] [[حقیقت]] [[دین الهی]] را [[اسلام]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref> «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم]] را [[مسلمان]]، یعنی [[تسلیم محض]] در برابر [[خدا]] می‌خواند{{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. آن حضرت نیز از [[خدا]] می‌خواهد که خود و فرزندانش را مسلم قرار دهد{{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref> «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.


[[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] در هر زمانی در [[ایمان به پیامبر]] آن عصر، تجلی و نمود پیدا می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}، «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵؛ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}، «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و [[دین]] دیگری مقبول [[خداوند]] نیست<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}، «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>
[[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] در هر زمانی در [[ایمان به پیامبر]] آن عصر، تجلی و نمود پیدا می‌کند{{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref> «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref> «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم»؛ سوره مائده، آیه ۳.</ref> و [[دین]] دیگری مقبول [[خداوند]] نیست{{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}<ref> «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>


== تفاوت [[اسلام]] و [[ایمان]] ==
== تفاوت [[اسلام]] و [[ایمان]] ==
مهم‌ترین تقسیمی که برای [[اسلام]] مطرح شده، [[اسلام]] تقلیدی و اجتهادی است. [[اسلام]] اجتهادی با [[ایمان]] قرین است. میان [[اسلام]] و [[ایمان]] تفاوت‌هایی وجود دارد مانند:
مهم‌ترین تقسیمی که برای [[اسلام]] مطرح شده، [[اسلام]] تقلیدی و اجتهادی است. [[اسلام]] اجتهادی با [[ایمان]] قرین است. میان [[اسلام]] و [[ایمان]] تفاوت‌هایی وجود دارد مانند:
# [[شرط ایمان]]، [[اسلام]] است و [[اسلام]] و [[ایمان]] دارای رابطۀ طولی‌اند بدین معنا که [[ایمان]] پس از [[اسلام]] جای دارد<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۸.</ref> بدین‌سان هر چند [[اسلام]] و [[ایمان]]، عبارت‌اند از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]] {{صل}}، اما [[اسلام]]، [[اعتقاد]] غیر [[راسخ]] است و [[ایمان]]، [[اعتقاد]] [[راسخ]]<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۲، ص ۲۷.</ref>.  
# [[شرط ایمان]]، [[اسلام]] است و [[اسلام]] و [[ایمان]] دارای رابطۀ طولی‌اند بدین معنا که [[ایمان]] پس از [[اسلام]] جای دارد{{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۸.</ref> بدین‌سان هر چند [[اسلام]] و [[ایمان]]، عبارت‌اند از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]] {{صل}}، اما [[اسلام]]، [[اعتقاد]] غیر [[راسخ]] است و [[ایمان]]، [[اعتقاد]] [[راسخ]]<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۲، ص ۲۷.</ref>.  
# [[اسلام]] تنها [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] است؛ ولی [[ایمان]] افزون بر این، [[پایبندی]] عملی است و [[ولایت]] را نیز در خود دارد.  
# [[اسلام]] تنها [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] است؛ ولی [[ایمان]] افزون بر این، [[پایبندی]] عملی است و [[ولایت]] را نیز در خود دارد.  
# [[اسلام]]، [[التزام]] به اموری است که موجب جاری شدن [[احکام]] ظاهری‌اند: از قبیل [[طهارت]] [[بدن]]؛ [[حلال]] گشتن ذبیحه؛ حمل فعل بر صحت؛ [[تجهیز]] و تغسیل و [[تدفین]] و [[نماز]] جنازه؛ جواز نکاح و [[حق]] [[ارث]]؛ ولی [[ایمان]] مایۀ [[نجات]] و [[سعادت اخروی]] است<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۴۶، ۵۳، ۶۳ـ ۶۴، ۲، ۲۵ ـ ۲۶؛ تفسیر صافی‌، ج ۲، ص۵۹۵؛ [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان‌، ج۱، ص ۳۱۰؛ اوائل المقالات‌، ص ۱۵؛ جواهر الکلام‌، ج۶، ص۵۹.</ref>.  
# [[اسلام]]، [[التزام]] به اموری است که موجب جاری شدن [[احکام]] ظاهری‌اند: از قبیل [[طهارت]] [[بدن]]؛ [[حلال]] گشتن ذبیحه؛ حمل فعل بر صحت؛ [[تجهیز]] و تغسیل و [[تدفین]] و [[نماز]] جنازه؛ جواز نکاح و [[حق]] [[ارث]]؛ ولی [[ایمان]] مایۀ [[نجات]] و [[سعادت اخروی]] است<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۴۶، ۵۳، ۶۳ـ ۶۴، ۲، ۲۵ ـ ۲۶؛ تفسیر صافی‌، ج ۲، ص۵۹۵؛ [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان‌، ج۱، ص ۳۱۰؛ اوائل المقالات‌، ص ۱۵؛ جواهر الکلام‌، ج۶، ص۵۹.</ref>.  
خط ۲۳: خط ۱۸:
== اسلام آخرین رسالت الهی ==
== اسلام آخرین رسالت الهی ==
{{اصلی|رسالت خاتم}}
{{اصلی|رسالت خاتم}}
«اسلام» آخرین و کامل‌ترین رسالت الهی است که [[پیامبر]] آن، حضرت [[محمد بن عبدالله]] {{صل}} است و مخاطب [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[آیین]] او همۀ جهانیان‌اند<ref>{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref> و خطاب [[قرآن]] به صراحت همۀ [[انسان‌ها]] را شامل می‌شود. [[قرآن کریم]] تأکید می‌کند [[رسالت]] [[محمد]] {{صل}} عمومی و همگانی است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. او رحمتی برای همۀ جهانیان است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>. بنابر [[آیات قرآنی]]، [[اسلام]] سرانجام بر همۀ [[ادیان]] غالب می‌آید<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳ و سورۀ فتح، آیۀ ۲۸؛ سورۀ صف، آیۀ ۹؛ سورۀ مائده، آیۀ ۴۸.</ref> و لازمۀ [[خاتمیت]] [[دین]]، [[جاودانگی]] آن است. هماهنگی با [[فطرت انسانی]]، بهره‌مندی از [[انسان‌شناسی]] ژرف، برخورداری از آموزه‌های کمال‌آفرین و زندگی‌بخش، سهولت و سادگی، انعطاف ‌پذیری و عمومیت مبانی [[جاودانگی اسلام]] است. [[اسلام]]، آیینی [[فطری]] است و با [[سنت]] [[تکوین]] و [[نظام آفرینش]] همراه است<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، تفسیر المیزان‌، ج۱۶، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref>
«اسلام» آخرین و کامل‌ترین رسالت الهی است که [[پیامبر]] آن، حضرت [[محمد بن عبدالله]] {{صل}} است و مخاطب [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[آیین]] او همۀ جهانیان‌اند {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref> و خطاب [[قرآن]] به صراحت همۀ [[انسان‌ها]] را شامل می‌شود. [[قرآن کریم]] تأکید می‌کند [[رسالت]] [[محمد]] {{صل}} عمومی و همگانی است{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}} <ref>«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم»؛ سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. او رحمتی برای همۀ جهانیان است {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم»؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>. بنابر [[آیات قرآنی]]، [[اسلام]] سرانجام بر همۀ [[ادیان]] غالب می‌آید {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند»؛ سوره توبه، آیه ۳۳</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> و لازمۀ [[خاتمیت]] [[دین]]، [[جاودانگی]] آن است. هماهنگی با [[فطرت انسانی]]، بهره‌مندی از [[انسان‌شناسی]] ژرف، برخورداری از آموزه‌های کمال‌آفرین و زندگی‌بخش، سهولت و سادگی، انعطاف ‌پذیری و عمومیت مبانی [[جاودانگی اسلام]] است. [[اسلام]]، آیینی [[فطری]] است و با [[سنت]] [[تکوین]] و [[نظام آفرینش]] همراه است<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، تفسیر المیزان‌، ج۱۶، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref>


== تاریخچه [[اسلام]] ==
== تاریخچه [[اسلام]] ==
در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها [[اسلام]] است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بی ابهام است [[اسلام]] میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] می‌پرستیدند، مردار می‌خوردند، دختران خویش را زنده به [[گور]] می‌کردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] می‌کشتند. تمدن‌های بزرگ آن روزگار نیز روی به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] [[حکمرانان]] [[رنج]] می‌بردند و در پی چاره می‌گشتند [[اسلام]] در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزه‌هایی گسترده‌تر و متنوع‌تر دارد آموزه‌های [[وحیانی]] [[اسلام]] در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن [[حضرت]] در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به [[دین اسلام]] فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجسته‌ای است که آن را فرو فرستاده‌ایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم‌دهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان می‌آورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref><ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛ .</ref> [[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به تسخیر خویش درآورد. ویژگی‌های بی‌همتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و برنتابیدن بی‌عدالتی‌های [[اجتماعی]] و طبقه‌بندی‌های ناروای اشرافی ملت‌های ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم‌، ج۳، ص ۶۱ ـ ۵۸، ص ۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۰.</ref> پس از اینکه [[اسلام]] تقریباً همۀ مناطق شبه جزیره [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگری چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمین‌ها در زمان حیات و بخشی دیگر پس از [[رحلت]] آن حضرت به سرزمین [[اسلامی]] ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن [[مسلمان]] شدند. به این ترتیب، [[دین اسلام]] به قارۀ [[آسیا]]، سواحل دریای [[روم]] و [[هندوستان]] تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت<ref>ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دین - اسدی (مقاله)|دین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳]]، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref>
در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها [[اسلام]] است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بی ابهام است [[اسلام]] میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] می‌پرستیدند، مردار می‌خوردند، دختران خویش را زنده به [[گور]] می‌کردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] می‌کشتند. تمدن‌های بزرگ آن روزگار نیز روی به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] [[حکمرانان]] [[رنج]] می‌بردند و در پی چاره می‌گشتند [[اسلام]] در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزه‌هایی گسترده‌تر و متنوع‌تر دارد آموزه‌های [[وحیانی]] [[اسلام]] در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن [[حضرت]] در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به [[دین اسلام]] فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجسته‌ای است که آن را فرو فرستاده‌ایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم‌دهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان می‌آورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛ .</ref> [[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به تسخیر خویش درآورد. ویژگی‌های بی‌همتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و برنتابیدن بی‌عدالتی‌های [[اجتماعی]] و طبقه‌بندی‌های ناروای اشرافی ملت‌های ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم‌، ج۳، ص ۶۱ ـ ۵۸، ص ۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۰.</ref> پس از اینکه [[اسلام]] تقریباً همۀ مناطق شبه جزیره [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگری چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمین‌ها در زمان حیات و بخشی دیگر پس از [[رحلت]] آن حضرت به سرزمین [[اسلامی]] ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن [[مسلمان]] شدند. به این ترتیب، [[دین اسلام]] به قارۀ [[آسیا]]، سواحل دریای [[روم]] و [[هندوستان]] تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت<ref>ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دین - اسدی (مقاله)|دین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳]]، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref>


== ابعاد [[اسلام]] ==
== ابعاد [[اسلام]] ==
خط ۵۱: خط ۴۶:


=== اختصاص [[حاکمیت]] به [[خداوند]] ===
=== اختصاص [[حاکمیت]] به [[خداوند]] ===
از اصول اولیه [[نظام سیاسی اسلام]]، اختصاص [[حاکمیت]] و [[حکومت]] به [[خداوند]] است، چراکه همه [[انسان‌ها]] برابر و [[آزاد]] [[آفریده]] شده‌اند، کسی بر دیگری [[برتری]]، تفوق و [[حق]] [[حکمرانی]] ندارد. در [[فلسفه سیاسی اسلام]] [[حق]] [[حکومت]] و [[حاکمیت]] و به عبارتی ملاک [[مشروعیت]]، از آن [[آفریدگار]] [[متعال]] است. [[آیات]] متعددی<ref>سوره انعام، آیه ۵۷؛ سوره قصص، آیه ۷۰؛ سوره انعام، آیه ۶۲؛ سوره رعد، آیه ۱۱؛ سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> این نظریه را تقریر می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۸۵؛ طباطبائی، سید محمد حسین، اسلام و انسان معاصر، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>
از اصول اولیه [[نظام سیاسی اسلام]]، اختصاص [[حاکمیت]] و [[حکومت]] به [[خداوند]] است، چراکه همه [[انسان‌ها]] برابر و [[آزاد]] [[آفریده]] شده‌اند، کسی بر دیگری [[برتری]]، تفوق و [[حق]] [[حکمرانی]] ندارد. در [[فلسفه سیاسی اسلام]] [[حق]] [[حکومت]] و [[حاکمیت]] و به عبارتی ملاک [[مشروعیت]]، از آن [[آفریدگار]] [[متعال]] است. [[آیات]] متعددی {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان من از پروردگارم برهانی (روشن) دارم و شما آن را دروغ شمرده‌اید؛ آنچه آن را شتابناک می‌جویید نزد من نیست؛ داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی می‌گیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>،  {{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ}}<ref>«سپس به سوی سرور بر حقّشان خداوند برگردانده می‌شوند؛ آگاه باشید که داوری با اوست و او سریع‌ترین حسابرسان است» سوره انعام، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>،  {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> این نظریه را تقریر می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۸۵؛ طباطبائی، سید محمد حسین، اسلام و انسان معاصر، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>


=== تعیین منشور [[حکومت]] ===
=== تعیین منشور [[حکومت]] ===
خط ۹۵: خط ۹۰:


=== [[تشریع]] اصول و [[نظام اقتصادی]] ===
=== [[تشریع]] اصول و [[نظام اقتصادی]] ===
[[اسلام]] در زمینه مسائل [[اقتصادی]] فردی و ملی [[احکام]] دقیق و جامعی دارد. این [[احکام]]، [[نظام]] ویژه [[اقتصادی]] [[اسلام]] را تشکیل می‌دهند. وجود چنین [[نظام اقتصادی]] جامعی [[دلیل]] روشن دیگری بر اهتمام [[اسلام]] به [[سیاست]] و [[حکومت]] است، زیرا [[تشریع]] [[نظام اقتصادی]] بدون [[نظام سیاسی]]، کارایی لازم را نخواهد داشت و اصولاً، [[احکام]] [[اقتصادی]] [[اسلام]] در زمینه سرمایه‌های ملی و عمومی مانند [[انفال]]، معادن، جنگل‌ها و... بدون [[نظام سیاسی]] معنا نخواهد داشت. توضیح [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]] پس از این خواهد آمد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
[[اسلام]] در زمینه مسائل [[اقتصادی]] فردی و ملی [[احکام]] دقیق و جامعی دارد. این [[احکام]]، [[نظام]] ویژه [[اقتصادی]] [[اسلام]] را تشکیل می‌دهند. وجود چنین [[نظام اقتصادی]] جامعی [[دلیل]] روشن دیگری بر اهتمام [[اسلام]] به [[سیاست]] و [[حکومت]] است، زیرا [[تشریع]] [[نظام اقتصادی]] بدون [[نظام سیاسی]]، کارایی لازم را نخواهد داشت و اصولاً، [[احکام]] [[اقتصادی]] [[اسلام]] در زمینه سرمایه‌های ملی و عمومی مانند [[انفال]]، معادن، جنگل‌ها و... بدون [[نظام سیاسی]] معنا نخواهد داشت.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>.


=== اصول [[سیاست]] داخلی [[اسلام]] ===
=== اصول [[سیاست]] داخلی [[اسلام]] ===
۱۱۵٬۱۸۴

ویرایش