بحث:اسلام در کلام اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

"اسلام" یعنی تسلیم و بدان معناست که شخص قلباً در مقابل حقیقت تسلیم باشد، دریچه دل را به روی حقیقت گشوده باشد تا آنچه حق است، بپذیرد و به آن عمل کند و اسلامی که پذیرفته است، بر اساس تحقیق و کاوش و تسلیم و دور از هر گونه تعصب باشد.

اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد ولی به عللی غیر منتسب به تقصیر او، حقیقت اسلام بر وی مکتوم مانده باشد، هرگز خداوند او را معذب نمی‌سازد و اهل نجات از دوزخ است. خدای متعال می‌‌فرماید: وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا[۱].

اصولیین، مفاد این آیه را که تأیید حکم عقل است، قبح عقاب بلا بیان اصطلاح کرده‌اند و می‌‌گویند: تا خدای متعال حقیقتی را به بنده‌ای آشکار نکرده باشد، قبیح است او را عذاب کند. مراد نشان دادن این حقیقت است که ممکن است افرادی دارای روح تسلیم باشند ولو آنکه در ظاهر مسلمان نباشند[۲].

دین اسلام بر مبانی و اصولی مترقی استوار است که این اصول و مبانی موجب شده است تا این دین، جهانی و جاودانی شود. ذیلاً به اهم این مبانی و اصول اشاره می‌‌شود:

  1. هماهنگی آموزه‌های این دین با عقل و فطرت انسانی؛
  2. سهولت و سادگی فهم واجرای دستورات آن؛
  3. انسجام و استحکام درونی؛
  4. پاسخگویی به نیازهای معرفتی و فقهی زمان؛
  5. سازگاری دین و دنیا در آموزه‌ها و تعالیم و دستورالعمل‌های آن؛
  6. دفاع از اصول اخلاقی و انسانی[۳]؛
  7. در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی انسان، مانند عقل، احساس و غرائز؛
  8. تعیین ملاک فضل و برتری انسان‌ها بر اساس پرهیزکاری و پارسایی؛
  9. انحصارگرایی اعتقادی و تکثرگرایی اخلاقی[۴].

این اصول موجب شده تا اسلام به عنوان دینی جامع و پاسخگو به نیازهای همه انسان‌ها در همه دوره‌ها مطرح شود. از سوی دیگر، اسلام بر زوایا و ابعاد مختلفی مبتنی است که به برخی از اهم آنها اشاره می‌‌شود:

  1. اصول دین: آن دسته از دستورهای اساسی اسلام که به حوزه باورهای انسان مربوط است، "اصول دین" نام دارد. این اصول عبارتند از: توحید، نبوت و معاد.
  2. فروع دین: بخشی از دستورهای اسلام که به حوزه عمل انسان مربوط است، "فروع دین" نام دارد. برخی از فروع دین عبارتند از: نماز، روزه، خمس، زکات و حج.
  3. سیاست و حکومت: انسان آزاد خلق شده و حق حاکمیت مختص خداوند است. قوانین اصلی حکومت اسلامی، از طرف دین تعیین می‌‌شوند و در همه زمان‌ها، توسط حاکمیت دینی قابلیت اجرا دارند. از منظر اسلام، حکومت مختص خداست. رسول خدا و بعد از وی امامان معصوم و سپس فقهای جامع‌الشرایط زمامداران جامعه‌اند. امامان معصوم، منصوب از طرف خدا و منصوص از سوی معصوم پیشین هستند[۵].
  4. اقتصاد: دیدگاه اسلام در خصوص اقتصاد بر اصول و بندهای ذیل مبتنی است:
    1. توجه به اقتصاد، برای رفاه دنیوی و سعادت معنوی و اخروی؛
    2. پذیرش انواع مالکیت خصوص، عمومی و دولتی؛
    3. توزیع و تعدیل ثروت، با توجه به بهره‌مندی تمام قشرهای جامعه از ثروت‌های عمومی که توزیع قبل از تولید نام دارد؛
    4. وضع مقررات و احکام مالی در قالب‌های مختلف، مانند خمس، زکات، انفاق، صدقه، جزیه که به آن "توزیع بعد از تولید" می‌‌گویند؛
    5. تأکید بر قرض‌الحسنه و ثواب مضاعف و تشویق به تعاون و یاری رساندن به دیگران و تقدم حقوق اقتصادی جامعه بر حقوق فرد، مانند مبارزه با احتکار؛
    6. تعیین وظایف و اختیاراتی برای حکومت، مانند نظارت بر بازار سرمایه و تجارت، وضع سیاست‌ها و قوانین اقتصادی، مالکیت و اداره منابع ملی، ابطال و فسخ قراردادهای مضر به مصلحت عمومی جامعه[۶].
  5. اخلاق و تربیت: "اخلاق" هدف اصلی بعثت و تزکیه بر تعلیم مقدم است. تقرب الهی و به کمال رساندن انسان هدف اصلی اخلاق است. سیستم هماهنگ مجموعه دستورات اخلاقی، پشتیبانی از ارزش‌ها، قداست‌بخشی به اخلاق، مهار وتعدیل خودخواهی، از دیگر ویژگی‌های اخلاق اسلامی است.
  6. آموزش: آموزش در کنار تربیت از جمله اهداف و از زمره آموزه‌های اسلام و بر محورهای ذیل مبتنی است:
    1. عدم محدودیت زمانی، مکانی، جنسیتی و صنفی؛
    2. ارزشمند بودن هر نوع تعلیم و تعلم مفید به رفاه دنیوی و رستگاری اخروی؛
    3. در پی اهداف الهی و انسانی بودن معلم و متعلم؛
    4. مذموم بودن هر نوع علم‌آموزی به نیت غیر الهی، مانند ریا، ثروت‌اندوزی فخرفروشی و مانند آن؛ حتی اگر علم توحید باشد.[۷].

معناشناسی اسلام

کلمۀ "اسلام" از مادۀ "سلم" است و هشت بار در قرآن آمده و مشتقات آن، ۱۳۴ بار در این کتاب آسمانی به کار رفته است. فعل "اسلم" به معنای آشتی کردن، تسلیم شدن و تسلیم کردن چیزی به کسی، خالص کردن دین، عقیده و عبادت برای خدا و فرمانبرداری در برابر اوست[۸][۹]

اسلام در اصطلاح شرع، عبارت است از اعتقاد به شریعت محمدی (ص) و انقیاد و تسلیم در برابر اوامر و نواهی و احکام آن[۱۰]. اسلام در قرآن و حدیث با "دین" و "ملت" مترادف آمده است. برخی آیات، اسلام را "دین"، برخی "دین الله" و برخی "دین قیم" خوانده‌اند[۱۱]. دین اسلام آیین صلح، سلامت و امنیت است[۱۲]. برخی صاحب‌نظران با توجه به آیۀ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا[۱۳] اسلام را کوشش برای جستجوی رستگاری تعریف کرده‌اند[۱۴][۱۵] از امام باقر (ع) فرمودند: «اسلام پنج پایه دارد: نماز و روزه و زکات و حج و ولایت و ولایت»[۱۶].

تفاوت دین و شریعت

اسلام، آیین الهی همه پیامبران آسمانی است[۱۷]. همۀ پیامبران در پی یک هدف بوده‌اند و یکدیگر را تصدیق کرده‌اند[۱۸] و در امتی واحد جای داشته‌اند با این حال، شریعت آنان هر یک ویژگی‌هایی داشته است[۱۹]. تفاوت دین و شریعت در این است که نسخ به دین راه ندارد؛ اما شریعت با ابلاغ شریعت بعدی منسوخ می‌گردد شریعت نو برخی احکام شریعت پیشین را تأیید و برخی را منسوخ می‌کند[۲۰]. واپسین شریعت، که دارای کمال نهایی است، شریعت حضرت محمد (ص) است که به صورت مطلق، "اسلام" نام دارد[۲۱].

پانویس

  1. «و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمی‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.
  2. مطهری، عدل الهی، ص۲۶۵-۲۷۰؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۴۴؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۱۴؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۴۶.
  3. قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «اسلام»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.
  4. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۶۹-۲۷۰.
  5. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۰.
  6. قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «اسلام»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.
  7. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۱.
  8. مفردات راغب‌، ۲۴۶.
  9. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۰.
  10. التبیان‌، شیخ طوسی، ج۳، ص۴۲۶؛ مجمع البیان‌، ج۵، ص ۱۳۸.
  11. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۰.
  12. آل عمران، آیۀ ۱۰۳.
  13. «پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.
  14. دائرة المعارف الاسلامیة، ج ۳، ص ۳۴۹.
  15. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۸.
  16. «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَةِ»، کافی، ج۲، ص۱۸.
  17. «ِإنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ»؛ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۹.
  18. آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ«پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و كتاب هايش و پيامبرانش ايمان دارند. ميان هيچ يك از پيامبرانش فرقى نمى ‏نهيم. گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاريم كه سرانجام همه به سوى توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
  19. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۹.
  20. وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ«و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰.
  21. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۹.