جزیه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

مالیات مأخوذ از اهل ذمّه در قبال حفظ امنیت جانی آنها[۱].

برخی جزیه را لغتی آرامی و برخی دیگر آن را معرّب گزیت (سرگزیت) فارسی می‌دانند. اصل آن "جزاء" به معنای کفایت ‌کردن. ﴿حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۲].

اهل ذمّه افرادی از اهل کتاب هستند که نه با مسلمانان می‌جنگند و نه اسلام می‌آورند و با محترم شمردن اسلام و آزار نرساندن به مسلمانان، در برابر حمایت دولت اسلامی از آنان و حقوق اجتماعی‌شان، مالیاتی از آنها دریافت می‌شود. جزیه سالی یک بار و فقط از مردان سالم و متمکن دریافت می‌شده و زنان و کودکان و بیماران و فقیران و پیران از کار افتاده از آن معاف بوده‌اند. میزان آن را یک دینار یا بسته به تمکن شخص ۱۲ تا ۴۸ درهم گفته‌اند.

در فقه شیعه میزان آن بسته به نظر امام یا نایب اوست[۳].[۴].

جزیه در فرهنگ مطهر

راجع به لغت جزیه صحبت‌ها است. بعضی‌ها گفته‌اند این لغت معرب است نه عربی. یعنی ریشه عربی ندارد ریشه فارسی دارد که اصلش «گزیت» است که در ایران در زمان ساسانی و در زمان انوشیروان جزیه را وضع کردند. ولی بر خود مردم ایران نه بر مردم بیگانه و آن هم یک مالیات سرانه‌ای بوده که برای جنگ جمع می‌کردند، و بعد این کلمه از ایران رفته است به «حیره» که شهری بوده است تقریباً در محل نجف فعلی و بعد از حیره به سایر جزیرة‌العرب رفته و استعمال شده است. بعضی دیگر می‌گویند نه، درست است که کلمه جزیه با «گزیت = گزیه» خیلی نزدیک است ولی این لغتی است عربی از ماده جزا. اغلب لغوین چنین عقیده دارند به لغتش فعلاً ما کار نداریم اصلاً ماهیت جزیه چیست؟ آیا جزیه یعنی باج دادن؟! آیا اسلام گفته است با اینها بجنگید تا وقتی که حاضر بشوند به شما مسلمانان باج بدهند، وقتی که باج دادند، دیگر نجنگید.

به هر حال آیا مقصود از جزیه باج است؟ آن وقت این سؤال پیش می‌آید که یعنی چه؟ این چه دستوری است؟ آیا این یک حکم زوری نیست و این چه مبنای حقوقی و چه مبنای عادلانه‌ای می‌تواند داشته باشد که اسلام به مسلمین اجازه بدهد یا واجب کند که با اهل ادیان دیگر بجنگید تا آنها مسلمان بشوند یا باج بدهند؟![۵].

بعضی‌ها ادعا کرده‌اند که اساساً جزیه لغت معرب است نه عربی و فارسی هم هست، معرب کلمه «گزیه» است. و گزیه لغتی فارسی است و این همان مالیات سرانه‌ای بوده است که برای اولین بار انوشیروان در ایران وضع کرد، وقتی که این لغت آمد در میان اعراب طبق قاعده معمول گاف تبدیل به جیم شد و عرب‌ها به جای گزیه گفتند جزیه. پس جزیه مفهومش مالیات است و بدیهی است که مالیات دادن غیر از باج گرفتن است[۶]. یک وقت فردی می‌گوید تعهدی در مقابل شما می‌کنم و در مقابل این تعهد جزیه می‌گیرم، مفهوم جزیه در این صورت پاداش است[۷].[۸]

جزیه

جزیه مالیات سرانه‌ای است که از مردان توانمند اهل کتاب و اقلیت‌های مذهبی شناخته‌شده گرفته می‌شد. واژه جزیه و حکم آن، در قرآن[۹] آمده است. بنا بر روایات و قول مشهور، اهل کتاب عبارت‌اند از یهود، نصارا و مجوس. در اهل‌کتاب‌بودن دو گروه اول تردیدی نیست؛ ولی درباره مجوس دیدگاه‌ها یکسان نیست. برابر روایات متعدد، آنان نیز جزو اهل کتاب بودند. از امام صادق(ع) درباره مجوس پرسیده شد که آیا پیامبری داشتند، فرمود: آری، آیا به تو نرسیده خبرِ نامه رسول خدا(ص) به مردم مکه که فرمود: اسلام بیاورید در غیر این صورت با شما می‌جنگم. آنان به رسول خدا(ص) نوشتند که از ما جزیه بگیر و ما را رها کن تا بت‌ها را بپرستیم. رسول خدا(ص) در پاسخ آنان نوشت: من جزیه جز از اهل کتاب نمی‌گیرم. آنان برای متهم‌کردن رسول خدا(ص) به دروغ نوشتند: تو خیال می‌کنی که جزیه را جز از اهل کتاب نمی‌گیری، اما از مجوس هجر جزیه گرفتی. پیامبر(ص) به آنان نوشت: «مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که سوزاندند. پیامبرشان کتابش را در دوازده‌هزار پوست گاو نر آورده بود»[۱۰].

شیخ صدوق می‌نویسد: از مجوس جزیه دریافت می‌شود؛ زیرا رسول خدا(ص) با آنان مانند اهل کتاب برخورد کرده است. برای آنان پیامبری به نام دامسْب بود که او را کشتند و کتابی که به آن جاماسْب می‌گفتند که در دوازده‌هزار پوست گاو بود و آن را سوزاندند[۱۱]. شیخ طوسی در پایان خبری دیگر که مانند سند قبلی است، از کتاب مجوس سخن گفته و نام آن را جاماسب ذکر کرده است[۱۲]. در خبری از امام صادق(ع) نقل شده که رسول خدا(ص) درباره مجوس، سنت اهل کتاب را در دریافت جزیه قرار داده است[۱۳]؛ یعنی آنان نیز جزو اهل کتاب هستند. در خبری وقتی زراره از معصوم از حد مجوس می‌پرسد، حضرت می‌فرماید: آنان جزو اهل کتاب هستند و در حدود و دیات مانند یهود و نصارا می‌باشند[۱۴].

رسول خدا(ص) خالد بن ولید را به بحرین فرستاد. او در آنجا خون جمعی از یهود، نصارا و مجوس را ریخت. نامه‌ای به رسول خدا(ص) نوشت که من خون جمعی از یهود و نصارا را ریختم و هشتصد، هشتصد درهم دیه آنان را دادم؛ اما برای مجوس شما عهدی برای من قرار ندادید. حضرت به وی نوشت: دیه آنان هم مانند دیه یهود و نصاراست و فرمود آنان اهل کتاب‌اند[۱۵]. وقتی ابو‌بصیر از مقدار دیه یهود، نصارا و مجوس می‌پرسد، حضرت آنها را یکسان می‌داند و آن را هشتصد درهم بیان می‌کند[۱۶]. این اخبار نشان می‌دهد که مجوس جزو اهل کتاب بوده و هستند.

رسول خدا(ص) از مردم نجران جزیه دریافت کرد[۱۷]. در خبری مقدار آن مشخص شده است. امام صادق(ص) می‌فرماید: رسول خدا(ص) به مردانی از اهل نجران ذمه داده، در پناه اسلام قرار داد، مبنی بر اینکه هفتاد بُرد (یمانی) بدهند و آن حضرت این امان را برای کس دیگری قرار نداد[۱۸]. منظور این است آنان که با رسول خدا(ص) قرار داد ذمه بستند، مردم نجران بودند. برابر روایات، تعیین مقدار جزیه بر عهده امام است. این مطلب را امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشی درباره حد جزیه بیان می‌کند که به مقدار توان آنان دریافت می‌شود[۱۹]. در خبری امیرالمؤمنین(ع) مقدار جزیه را مشخص کرده است که تفصیل آن بعداً خواهد آمد[۲۰].[۲۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۳.
  2. «تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  3. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۱۹۱. همو، "جزیه"، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۸۴۰.
  4. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۲۱۰.
  5. جهاد، ص۱۰.
  6. جهاد، ص۶۶.
  7. جهاد، ص۶۷.
  8. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۱۲.
  9. ﴿حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ «تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص‌۵۶۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۴، ص‌۱۱۳و ج‌۶، ص‌۱۵۸: «أَنَّ الْمَجُوسَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ فَقَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ أَحْرَقُوهُ أَتَاهُمْ نَبِيُّهُمْ بِكِتَابِهِمْ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ».
  11. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۳: «وَ الْمَجُوسُ تُؤْخَذُ مِنْهُمُ الْجِزْيَةُ لِأَنَّ النَّبِيَّ(ص) قَالَ سُنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ اسْمُهُ دَامَسْبُ فَقَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ يُقَالُ لَهُ جَامَاسْبُ كَانَ يَقَعُ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ فَحَرَّقُوهُ».
  12. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص‌۱۷۵.
  13. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۷، ص‌۴؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۴۷ و ج‌۴، ص‌۱۹۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۹، ص‌۱۷۸: «لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) سَنَّ فِي الْمَجُوسِ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَابِ فِي الْجِزْيَةِ».
  14. شیخ طوسی، الإستبصار، ج‌۴، ص‌۲۷۰: «هُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ مَجْرَاهُمْ مَجْرَى الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى فِي الْحُدُودِ وَ الدِّيَاتِ».
  15. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۲۱: «فَكَتَبَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ دِيَتَهُمْ مِثْلُ دِيَةِ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ قَالَ: إِنَّهُمْ أَهْلُ الْكِتَابِ».
  16. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۱۰، ص‌۱۸۶: «قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ دِيَةِ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ قَالَ: هُمْ سَوَاءٌ ثَمَانُمِائَةِ دِرْهَمٍ».
  17. شیخ طوسی، الخلاف، ج‌۵، ص‌۵۴۱.
  18. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص‌۱۷۲: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَعْطَى أُنَاساً مِنْ أَهْلِ نَجْرَانَ الذِّمَّةَ عَلَى سَبْعِينَ بُرْداً وَ لَمْ يَجْعَلْ لِأَحَدٍ غَيْرِهِمْ».
  19. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص‌۵۶۶: «فَقَالَ: ذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ أَنْ يَأْخُذَ مِنْ كُلِّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ مَا شَاءَ عَلَى قَدْرِ مَالِهِ بِمَا يُطِيقُ».
  20. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۲، ص‌۴۸؛ شیخ مفید، المقنعه، ص‌۲۷۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۴، ص‌۱۲۰؛ شیخ طوسی، الإستبصار، ج‌۲، ص‌۵۴.
  21. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۴۷.