پرش به محتوا

وظیفه امام در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
[[حضرت رضا]]{{ع}} در احادیثی در تبیین و تشریح [[وظایف امام]] مواردی را بیان کرده که برخی از آنها عبارت‌اند از:  
[[حضرت رضا]]{{ع}} در احادیثی در تبیین و تشریح [[وظایف امام]] مواردی را بیان کرده که برخی از آنها عبارت‌اند از:  


== [[امام]]، زمام و [[نظام]] [[دین]] و [[مسلمین]] ==
=== [[امام]]، زمام و [[نظام]] [[دین]] و [[مسلمین]] ===
در [[احادیث]] در مورد [[نظم]] دادن به [[کارها]] بسیار تأکید شده است. به [[راستی]]، اگر [[نظم و انضباط]] نباشد، دیری نمی‌پاید که [[فساد]] و [[تباهی]] همه چیز را فرامی‌گیرد؛ مفهومی که همگان و تمامی [[ملت‌ها]] و [[ادیان]] بر آن اتفاق دارند و شاید بتوان گفت از آموخته‌های [[فطری]] است. در همین راستا [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] نیز اگر دارای این نظم نباشند، قطعاً فردایی نامعلوم خواهند داشت.
در [[احادیث]] در مورد [[نظم]] دادن به [[کارها]] بسیار تأکید شده است. به [[راستی]]، اگر [[نظم و انضباط]] نباشد، دیری نمی‌پاید که [[فساد]] و [[تباهی]] همه چیز را فرامی‌گیرد؛ مفهومی که همگان و تمامی [[ملت‌ها]] و [[ادیان]] بر آن اتفاق دارند و شاید بتوان گفت از آموخته‌های [[فطری]] است. در همین راستا [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] نیز اگر دارای این نظم نباشند، قطعاً فردایی نامعلوم خواهند داشت.


خط ۲۸: خط ۲۸:
نکته شایان توجه این است که [[نظام]] [[امت]] بودن را نباید به امری کوچک و [[انتظام]] امور عادی [[زندگی]] [[تفسیر]] کرد، گرچه چون صد آید، نود هم پیش ماست؛ اگر [[نظام امامت]] حکم‌فرما شود، [[احکام]] و [[آیین راستین]] آسمانی عملی می‌شود و [[نظم در امور]] فردی و جمعی [[جامعه]] پدیدار می‌گردد<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا{{ع}}، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۰۷.</ref>
نکته شایان توجه این است که [[نظام]] [[امت]] بودن را نباید به امری کوچک و [[انتظام]] امور عادی [[زندگی]] [[تفسیر]] کرد، گرچه چون صد آید، نود هم پیش ماست؛ اگر [[نظام امامت]] حکم‌فرما شود، [[احکام]] و [[آیین راستین]] آسمانی عملی می‌شود و [[نظم در امور]] فردی و جمعی [[جامعه]] پدیدار می‌گردد<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا{{ع}}، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۰۷.</ref>


== [[امام]]، [[اصلاحگر]] امور [[مردم]] ==
=== [[امام]]، [[اصلاحگر]] امور [[مردم]] ===
امامت زمام دین است. از این‌رو باعث [[نظم]] دین می‌گردد و از [[تفرقه]] و [[تشتت]] جلوگیری می‌نماید. یعنی [[جامعه دینی]] را از بروز آشفتگی‌ها [[حفظ]] می‌کند. پس، عامل [[اصلاح]] و سامان دنیاست، چون [[صلاح]] و [[فلاح]] امت در گرو [[اتحاد]] و نظم است و محور این نظم، امام است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لَا يَصْلُحُ النَّاسُ إِلَّا بِإِمَامٍ‌، وَ لَا تَصْلُحُ الْأَرْضُ إِلَّا بِذَلِكَ}}<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۲.</ref>؛ مردم اصلاح نمی‌شوند مگر به امام، و [[زمین]] اصلاح نمی‌شود مگر به او.
امامت زمام دین است. از این‌رو باعث [[نظم]] دین می‌گردد و از [[تفرقه]] و [[تشتت]] جلوگیری می‌نماید. یعنی [[جامعه دینی]] را از بروز آشفتگی‌ها [[حفظ]] می‌کند. پس، عامل [[اصلاح]] و سامان دنیاست، چون [[صلاح]] و [[فلاح]] امت در گرو [[اتحاد]] و نظم است و محور این نظم، امام است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لَا يَصْلُحُ النَّاسُ إِلَّا بِإِمَامٍ‌، وَ لَا تَصْلُحُ الْأَرْضُ إِلَّا بِذَلِكَ}}<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۲.</ref>؛ مردم اصلاح نمی‌شوند مگر به امام، و [[زمین]] اصلاح نمی‌شود مگر به او.


خط ۴۲: خط ۴۲:
در مقابل، می‌بینیم چه [[بدبختی‌ها]] و فلاکت‌هایی در [[زمان]] [[خلافت]] [[حاکمان]] [[ستمکار]] بر سر [[مردم]] آمد. شرح آن را می‌توان در کتب [[تفسیر]] و سیَر خواند<ref>نک: انصاری، محمد شعاع نور امامت، ص۶۹.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۱۰.</ref>
در مقابل، می‌بینیم چه [[بدبختی‌ها]] و فلاکت‌هایی در [[زمان]] [[خلافت]] [[حاکمان]] [[ستمکار]] بر سر [[مردم]] آمد. شرح آن را می‌توان در کتب [[تفسیر]] و سیَر خواند<ref>نک: انصاری، محمد شعاع نور امامت، ص۶۹.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۱۰.</ref>


== [[تفسیر قرآن]]، سلاحی برای [[تبلیغ]] [[امامت]] در [[اجتماع]] ==
=== [[تفسیر قرآن]]، سلاحی برای [[تبلیغ]] [[امامت]] در [[اجتماع]] ===
از شیوه‌های [[امام رضا]]{{ع}} توجه بسیار به [[قرآن کریم]] بوده است. ایشان در هر سه [[روز]] یک [[ختم قرآن]] می‌کرد و می‌فرمود: {{متن حدیث|لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فِي أَقْرَبَ مِنْ ثَلَاثَةٍ تَخَتَّمْتُ وَ لَكِنِّي مَا مَرَرْتُ بِآيَةٍ قَطُّ إِلَّا فَكَّرْتُ فِيهَا وَ فِي أَيِّ شَيْ‌ءٍ أُنْزِلَتْ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ فَلِذَلِكَ صِرْتُ أَخْتِمُ فِي كُلِّ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ}}<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص۷۵۸؛ ابن هشام حمیری، السیرة النبویه، ج۹، ص۱۸۳؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۷.</ref>؛
از شیوه‌های [[امام رضا]]{{ع}} توجه بسیار به [[قرآن کریم]] بوده است. ایشان در هر سه [[روز]] یک [[ختم قرآن]] می‌کرد و می‌فرمود: {{متن حدیث|لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فِي أَقْرَبَ مِنْ ثَلَاثَةٍ تَخَتَّمْتُ وَ لَكِنِّي مَا مَرَرْتُ بِآيَةٍ قَطُّ إِلَّا فَكَّرْتُ فِيهَا وَ فِي أَيِّ شَيْ‌ءٍ أُنْزِلَتْ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ فَلِذَلِكَ صِرْتُ أَخْتِمُ فِي كُلِّ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ}}<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص۷۵۸؛ ابن هشام حمیری، السیرة النبویه، ج۹، ص۱۸۳؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۷.</ref>؛
اگر بخواهم، در کمتر از سه روز هم می‌توانم ختم قرآن کنم، ولی به هر آیه‌ای که می‌گذرم در آن می‌اندیشم که در چه مورد و در چه وقت نازل شد. از این روست که هر سه روز یک بار ختم می‌کنم.
اگر بخواهم، در کمتر از سه روز هم می‌توانم ختم قرآن کنم، ولی به هر آیه‌ای که می‌گذرم در آن می‌اندیشم که در چه مورد و در چه وقت نازل شد. از این روست که هر سه روز یک بار ختم می‌کنم.
خط ۶۰: خط ۶۰:
[[امام رضا]]{{ع}} به وسیله [[قرآن]] [[شیعیان]] را [[راهنمایی]] می‌کرد و جایگاه [[واقعی]] [[امامت]] را یادآور می‌شد. [[عبدالله بن ابان]] که نزد [[امام]] منزلتی داشت، می‌گوید: به امام{{ع}} گفتم: برای من و خانواده‌ام [[دعا]] کنید. فرمود: مگر چنین نمی‌کنم؟ [[سوگند]] به [[خدا]]، [[اعمال]] شما هر شب و [[روز]] به من گزارش می‌شود. [[راوی]] گوید: این سخن برایم بزرگ آمد. در این هنگام، امام{{ع}} فرمود: آیا [[کتاب خدا]] را نخواندی که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref>؟ به خدا سوگند، منظور از [[مؤمن]] در این [[آیه]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} (یعنی [[مقام امامت]]) است (که پس از او سایر [[ائمه]]{{عم}} مشمول این آیه شریفه‌اند)<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۰؛ فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، الأصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۹۰.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۱۲.</ref>
[[امام رضا]]{{ع}} به وسیله [[قرآن]] [[شیعیان]] را [[راهنمایی]] می‌کرد و جایگاه [[واقعی]] [[امامت]] را یادآور می‌شد. [[عبدالله بن ابان]] که نزد [[امام]] منزلتی داشت، می‌گوید: به امام{{ع}} گفتم: برای من و خانواده‌ام [[دعا]] کنید. فرمود: مگر چنین نمی‌کنم؟ [[سوگند]] به [[خدا]]، [[اعمال]] شما هر شب و [[روز]] به من گزارش می‌شود. [[راوی]] گوید: این سخن برایم بزرگ آمد. در این هنگام، امام{{ع}} فرمود: آیا [[کتاب خدا]] را نخواندی که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref>؟ به خدا سوگند، منظور از [[مؤمن]] در این [[آیه]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} (یعنی [[مقام امامت]]) است (که پس از او سایر [[ائمه]]{{عم}} مشمول این آیه شریفه‌اند)<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۰؛ فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، الأصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۹۰.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۱۲.</ref>


== سیاست امام{{ع}} ==
=== سیاست امام{{ع}} ===
[[امامان شیعه]]{{عم}} هدایتگران [[خلق]] به بهترین شیوۀ زندگی‌اند. برای ایفای این [[رسالت]] بزرگ باید تمام زمینه‌ها و شرایط مناسب باشد، و از مهم‌ترین آنها آشنایی با جلوه‌های «سیاست» است. نمی‌توان ادعای اداره شئون زندگی را بدون آشنایی عمیق با تدبیر و سیاست داشت. [[امامان]]{{عم}} این آشنایی عمیق را دارند. در [[زیارت جامعه کبیره]] در وصف اینان می‌خوانیم: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ... وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ الْبِلَادِ}}<ref>مشهدی محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۲۱۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۸۰.</ref>؛ [[سلام]] بر شما ای [[خاندان رسالت]]... و سیاست‌گذاران [[بندگان خدا]] و پایه‌های [[شهرها]].
[[امامان شیعه]]{{عم}} هدایتگران [[خلق]] به بهترین شیوۀ زندگی‌اند. برای ایفای این [[رسالت]] بزرگ باید تمام زمینه‌ها و شرایط مناسب باشد، و از مهم‌ترین آنها آشنایی با جلوه‌های «سیاست» است. نمی‌توان ادعای اداره شئون زندگی را بدون آشنایی عمیق با تدبیر و سیاست داشت. [[امامان]]{{عم}} این آشنایی عمیق را دارند. در [[زیارت جامعه کبیره]] در وصف اینان می‌خوانیم: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ... وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ الْبِلَادِ}}<ref>مشهدی محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۲۱۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۸۰.</ref>؛ [[سلام]] بر شما ای [[خاندان رسالت]]... و سیاست‌گذاران [[بندگان خدا]] و پایه‌های [[شهرها]].


خط ۸۵: خط ۸۵:
چنان‌که می‌بینیم، این [[تدبیر]] به قدری پیچیده و عمیق است که یقیناً هیچ‌کس جز مأمون نمی‌توانست آن را به خوبی [[هدایت]] کند. اما موضوع مهم آن است که چه عاملی موجب شد این همه تدبیر و [[کیاست]]، بی‌نتیجه ماند و به تیری تبدیل شود که به خود مأمون برگردد؟ امام{{ع}} با [[علم]] و [[آگاهی]] خاص خود تاکتیک‌های مأمون را می‌شناخت و به خوبی می‌دانست که او فقط برای استقرار پایه‌های حکومتش ایشان را می‌خواهد، اما به محض [[استحکام]] حکومتش کار خود را می‌کند. بنابراین، از قبول پیشنهاد [[خلافت]] خودداری کرد به طوری که پذیرش [[ولایتعهدی]] ماه‌ها طول کشید تا آنکه امام{{ع}} [[تهدید]] شد و به [[اجبار]] آن را پذیرفت.
چنان‌که می‌بینیم، این [[تدبیر]] به قدری پیچیده و عمیق است که یقیناً هیچ‌کس جز مأمون نمی‌توانست آن را به خوبی [[هدایت]] کند. اما موضوع مهم آن است که چه عاملی موجب شد این همه تدبیر و [[کیاست]]، بی‌نتیجه ماند و به تیری تبدیل شود که به خود مأمون برگردد؟ امام{{ع}} با [[علم]] و [[آگاهی]] خاص خود تاکتیک‌های مأمون را می‌شناخت و به خوبی می‌دانست که او فقط برای استقرار پایه‌های حکومتش ایشان را می‌خواهد، اما به محض [[استحکام]] حکومتش کار خود را می‌کند. بنابراین، از قبول پیشنهاد [[خلافت]] خودداری کرد به طوری که پذیرش [[ولایتعهدی]] ماه‌ها طول کشید تا آنکه امام{{ع}} [[تهدید]] شد و به [[اجبار]] آن را پذیرفت.


[[مواجهه]] امام رضا{{ع}} با این [[رفتار]] مأمون به گونه‌ای است که اوج کیاست و [[سیاست الهی]] را می‌توان در آن دید. این [[سیاست]] چنان [[قوی]] بود که [[حقیقت]] چهره [[پلید]] مأمون و نقشه‌های [[شیطانی]] او را برای [[اهل]] دقت آشکار نمود. این [[تدابیر]] عبارت بودند از:
مواجهه امام رضا{{ع}} با این [[رفتار]] مأمون به گونه‌ای است که اوج کیاست و [[سیاست الهی]] را می‌توان در آن دید. این [[سیاست]] چنان [[قوی]] بود که [[حقیقت]] چهره [[پلید]] مأمون و نقشه‌های [[شیطانی]] او را برای [[اهل]] دقت آشکار نمود. این [[تدابیر]] عبارت بودند از:
#ایجاد فضای [[کراهت]] نسبت به این پیشنهاد و [[سفر]] به [[مرو]]، در [[مدینه]]. امام{{ع}} [[بدبینی]] خود به مأمون را با هر زبان ممکن به گوش همه رساند: در [[وداع]] با [[حرم]] [[پیامبر]]{{صل}}، در [[وداع]] با خانواده‌اش هنگام خروج از [[مدینه]]، در [[طواف]] [[کعبه]] که برای وداع انجام می‌داد، با گفتار و [[رفتار]]، با زبان [[دعا]] و زبان [[اشک]]، بر همه ثابت کرد که این [[سفر]]، سفر [[مرگ]] اوست. همه کسانی که باید طبق [[انتظار]] [[مأمون]] نسبت به او [[خوش‌بین]] و نسبت به [[امام]] به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می‌شدند، در اولین لحظات این سفر دلشان از [[کینه]] مأمون، که امامِ عزیزشان را چنین [[ظالمانه]] از آنان جدا می‌کرد و به [[قتلگاه]] می‌برد، لبریز شد. مأمون از امام{{ع}} [[دعوت]] کرد تا با [[خانواده]] و [[دوستان]] خود بیاید تا وانمود سازد که پیشنهاد [[خلافت]] به او امر جدی است و [[طبیعت]] قضیه یعنی [[تسلیم شدن]] [[حکومت]] اقتضا دارد که امام در [[مرو]] بماند. اما امام{{ع}} تنها آمد و چنین [[رفتاری]] می‌توانست کسانی را که از مسائل [[سیاسی]] [[آگاه]] بودند، به ویژه [[شیعیان]] را که در [[ارتباط مستقیم]] با امام بودند، متوجه سازد که او به [[اجبار]] این سفر را پذیرفته است.
#ایجاد فضای [[کراهت]] نسبت به این پیشنهاد و [[سفر]] به [[مرو]]، در [[مدینه]]. امام{{ع}} [[بدبینی]] خود به مأمون را با هر زبان ممکن به گوش همه رساند: در [[وداع]] با [[حرم]] [[پیامبر]]{{صل}}، در [[وداع]] با خانواده‌اش هنگام خروج از [[مدینه]]، در [[طواف]] [[کعبه]] که برای وداع انجام می‌داد، با گفتار و [[رفتار]]، با زبان [[دعا]] و زبان [[اشک]]، بر همه ثابت کرد که این [[سفر]]، سفر [[مرگ]] اوست. همه کسانی که باید طبق [[انتظار]] [[مأمون]] نسبت به او [[خوش‌بین]] و نسبت به [[امام]] به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می‌شدند، در اولین لحظات این سفر دلشان از [[کینه]] مأمون، که امامِ عزیزشان را چنین [[ظالمانه]] از آنان جدا می‌کرد و به [[قتلگاه]] می‌برد، لبریز شد. مأمون از امام{{ع}} [[دعوت]] کرد تا با [[خانواده]] و [[دوستان]] خود بیاید تا وانمود سازد که پیشنهاد [[خلافت]] به او امر جدی است و [[طبیعت]] قضیه یعنی [[تسلیم شدن]] [[حکومت]] اقتضا دارد که امام در [[مرو]] بماند. اما امام{{ع}} تنها آمد و چنین [[رفتاری]] می‌توانست کسانی را که از مسائل [[سیاسی]] [[آگاه]] بودند، به ویژه [[شیعیان]] را که در [[ارتباط مستقیم]] با امام بودند، متوجه سازد که او به [[اجبار]] این سفر را پذیرفته است.
# [[پرهیز]] از پذیرش [[ولایتعهدی]] تا قبل از [[تهدید]] به [[قتل]] از سوی مأمون. [[ریان]] می‌گوید: نزد [[امام رضا]]{{ع}} رفتم و گفتم ای پسر [[پیامبر]]، [[مردم]] می‌گویند چرا با این [[زهد]] و [[تقوا]] [[ولایتعهدی مأمون]] را پذیرفتی؟ فرمود: خوش نداشتم، اما خود را در معرض قتل می‌دیدم، پس پذیرفتم. وای بر اینها! مگر نمی‌دانند که [[یوسف نبی]]{{ع}} که [[فرستاده خدا]] بود، چون [[مضطر]] شد، [[تسلط]] بر [[دارایی]] مملکت را برای خود پیشنهاد کرد و گفت: {{متن قرآن|اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>.<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۵۰.</ref>
# [[پرهیز]] از پذیرش [[ولایتعهدی]] تا قبل از [[تهدید]] به [[قتل]] از سوی مأمون. [[ریان]] می‌گوید: نزد [[امام رضا]]{{ع}} رفتم و گفتم ای پسر [[پیامبر]]، [[مردم]] می‌گویند چرا با این [[زهد]] و [[تقوا]] [[ولایتعهدی مأمون]] را پذیرفتی؟ فرمود: خوش نداشتم، اما خود را در معرض قتل می‌دیدم، پس پذیرفتم. وای بر اینها! مگر نمی‌دانند که [[یوسف نبی]]{{ع}} که [[فرستاده خدا]] بود، چون [[مضطر]] شد، [[تسلط]] بر [[دارایی]] مملکت را برای خود پیشنهاد کرد و گفت: {{متن قرآن|اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>.<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۵۰.</ref>
خط ۹۴: خط ۹۴:
بنابراین [[شناخت]] نداشتن و حتی [[بغض به اهل بیت]]{{عم}} در آن [[زمان]]، مبدل به [[شایستگی]] اینان به [[علم]] و [[تقوا]] و حتی [[خلافت]] گردید و زبان‌ها به [[ستایش]] همه‌جانبه آنها گشوده شد و تلاش مأمون در تخریب جایگاه آنان ناکام ماند<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۱۵.</ref>.
بنابراین [[شناخت]] نداشتن و حتی [[بغض به اهل بیت]]{{عم}} در آن [[زمان]]، مبدل به [[شایستگی]] اینان به [[علم]] و [[تقوا]] و حتی [[خلافت]] گردید و زبان‌ها به [[ستایش]] همه‌جانبه آنها گشوده شد و تلاش مأمون در تخریب جایگاه آنان ناکام ماند<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۱۵.</ref>.


== [[پاسداری از دین]] ==
=== [[پاسداری از دین]] ===
به [[عقیده شیعه]]، امام [[معصوم]] فقط پاسدار [[دین الهی]] است که از سوی [[خداوند]] [[مقام]] [[حفاظت]] و [[نگهداری دین]] [[خدا]] را عهده‌دار است و اگر دیگران چنین وظیفه‌ای دارند، به [[اجازه]] و فرموده اوست، وگرنه هیچ‌کس [[حق]] ندارد بیش از امام برای [[دین خدا]] [[دل]] بسوزاند و حتی غمناک گردد، چنان که عده‌ای چنان بوده و هستند که دایه مهربان‌تر از مادرند. فقط امام است که [[صلاح]] [[دین]] را می‌داند و هرکس ذره‌ای پس یا پیش از او رود، به [[خطا]] رفته است<ref>زبیر در مخالفت با غاصبان خلافت شمشیر کشید و تعصب بی‌جا نشان داد و در آخر، همو مقابل امام علی{{ع}} ایستاد (ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۳۶۹). اما سلمان، ابوذر و مقداد، چشم به فرمان امام داشتند. نک: انصاری، محمد، شعاع نور امامت، ص۵۹.</ref>.
به [[عقیده شیعه]]، امام [[معصوم]] فقط پاسدار [[دین الهی]] است که از سوی [[خداوند]] [[مقام]] [[حفاظت]] و [[نگهداری دین]] [[خدا]] را عهده‌دار است و اگر دیگران چنین وظیفه‌ای دارند، به [[اجازه]] و فرموده اوست، وگرنه هیچ‌کس [[حق]] ندارد بیش از امام برای [[دین خدا]] [[دل]] بسوزاند و حتی غمناک گردد، چنان که عده‌ای چنان بوده و هستند که دایه مهربان‌تر از مادرند. فقط امام است که [[صلاح]] [[دین]] را می‌داند و هرکس ذره‌ای پس یا پیش از او رود، به [[خطا]] رفته است<ref>زبیر در مخالفت با غاصبان خلافت شمشیر کشید و تعصب بی‌جا نشان داد و در آخر، همو مقابل امام علی{{ع}} ایستاد (ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۳۶۹). اما سلمان، ابوذر و مقداد، چشم به فرمان امام داشتند. نک: انصاری، محمد، شعاع نور امامت، ص۵۹.</ref>.


خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
در میان مترجمان، [[پیروان]] [[متعصب]] مذاهب دیگر نیز بودند که همه آنان حسن‌نیت نداشتند و می‌کوشیدند در بازار داغ انتقال اندیشه‌های [[بیگانه]] به [[جامعه اسلامی]] فرصتی برای نشر عقاید نادرست خود بیابند؛ لذا عقایدشان را در کتب به ظاهر [[علمی]]، به مسلمانان منتقل کردند و این عقاید به سرعت در افکار گروهی از [[جوانان]] و ساده‌دلان رخنه کرد. از این‌رو امام رضا{{ع}} در مناظره با [[سلیمان مروزی]]، وقتی سخن از [[اعتقاد]] به [[جبر]] به میان می‌آید، به او هشدار می‌دهد که نظرات سلیمان ریشه در [[تفکر]] [[یهود]] دارد نه [[حقایق]] [[اسلام]]<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۵۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. این شرایط خاص [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[وظیفه]] سنگینی بر دوش [[امام هشتم]]{{ع}} به عنوان [[حافظ]] و پاسدار [[دین خدا]] نهاد و ایشان با [[آگاهی]] کامل از وضع خطرناک موجود، کمر [[همت]] بست و با شرکت در [[مناظرات]] [[آزاد]] با [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] و علمای [[اهل کتاب]] و... بی‌پایگی [[افکار]] و [[شبهات]] آنان را روشن ساخت و اصالت [[عقیده]] و [[فرهنگ اسلامی]] را [[حفظ]] کرد<ref>طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۲.</ref>
در میان مترجمان، [[پیروان]] [[متعصب]] مذاهب دیگر نیز بودند که همه آنان حسن‌نیت نداشتند و می‌کوشیدند در بازار داغ انتقال اندیشه‌های [[بیگانه]] به [[جامعه اسلامی]] فرصتی برای نشر عقاید نادرست خود بیابند؛ لذا عقایدشان را در کتب به ظاهر [[علمی]]، به مسلمانان منتقل کردند و این عقاید به سرعت در افکار گروهی از [[جوانان]] و ساده‌دلان رخنه کرد. از این‌رو امام رضا{{ع}} در مناظره با [[سلیمان مروزی]]، وقتی سخن از [[اعتقاد]] به [[جبر]] به میان می‌آید، به او هشدار می‌دهد که نظرات سلیمان ریشه در [[تفکر]] [[یهود]] دارد نه [[حقایق]] [[اسلام]]<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۵۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. این شرایط خاص [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[وظیفه]] سنگینی بر دوش [[امام هشتم]]{{ع}} به عنوان [[حافظ]] و پاسدار [[دین خدا]] نهاد و ایشان با [[آگاهی]] کامل از وضع خطرناک موجود، کمر [[همت]] بست و با شرکت در [[مناظرات]] [[آزاد]] با [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] و علمای [[اهل کتاب]] و... بی‌پایگی [[افکار]] و [[شبهات]] آنان را روشن ساخت و اصالت [[عقیده]] و [[فرهنگ اسلامی]] را [[حفظ]] کرد<ref>طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۲.</ref>


== گسترش عدالت ==
=== گسترش عدالت ===
[[عدالت]] از ریشۀ «[[عدل]]» است و «عدل» دو معنای متضاد دارد: استوا ([[برابری]]) و [[اعوجاج]] ([[کجی]])<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.</ref>. از این‌رو به چیزی که همانند چیزی است، گفته می‌شود: «عِدل آن است» و «[[روز]] [[معتدل]]» یعنی روزی که [[گرما]] و سرمای آن برابر است<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۱۷۶۰.</ref>؛ لذا راغب [[اصفهانی]] [[معتقد]] است دو واژهٔ «عدالت» و «معادله» اقتضای برابری دارند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۲۵.</ref>. توجه به مفهوم لفظ «[[ظلم]]» که در برابر «عدل» است، [[تأیید]] خوبی برای لحاظ مفهوم «برابری» برای «عدل» است. به گفته راغب، از نظر لغویان و بیشتر [[دانشمندان]]، «ظلم» به معنای «چیزی را در جای ویژه خود ننهادن» است<ref>{{عربی|الظُّلْمِ وَضْعُ الشَّيْءِ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ الْمُخْتَصُّ بِهِ}}. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۱۵.</ref>.
[[عدالت]] از ریشۀ «[[عدل]]» است و «عدل» دو معنای متضاد دارد: استوا ([[برابری]]) و [[اعوجاج]] ([[کجی]])<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.</ref>. از این‌رو به چیزی که همانند چیزی است، گفته می‌شود: «عِدل آن است» و «[[روز]] [[معتدل]]» یعنی روزی که [[گرما]] و سرمای آن برابر است<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۱۷۶۰.</ref>؛ لذا راغب [[اصفهانی]] [[معتقد]] است دو واژهٔ «عدالت» و «معادله» اقتضای برابری دارند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۲۵.</ref>. توجه به مفهوم لفظ «[[ظلم]]» که در برابر «عدل» است، [[تأیید]] خوبی برای لحاظ مفهوم «برابری» برای «عدل» است. به گفته راغب، از نظر لغویان و بیشتر [[دانشمندان]]، «ظلم» به معنای «چیزی را در جای ویژه خود ننهادن» است<ref>{{عربی|الظُّلْمِ وَضْعُ الشَّيْءِ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ الْمُخْتَصُّ بِهِ}}. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۱۵.</ref>.


خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
از نظر امام{{ع}} آنچه اهمیت دارد، عدالت [[رهبر]] است و یکی از [[دلایل]] [[وجود امام]]، ستاندن [[حق]] [[مظلوم]] از ظالم است، چنان‌که به [[فضل بن شاذان]] فرمود: خدا در میان مردم [[سرپرستی]] نهاد که آنان را از تباه شدن باز دارد و حدود و [[احکام]] را اقامه کند... تا به [[رهبری]] او با [[دشمنان]] [[کارزار]] کنند و [[بیت‌المال]] را به دستورش تقسیم نمایند، و او [[نماز جمعه]] و جماعتشان را برپا دارد و آسیب [[ظالم]] را از [[مظلوم]] دفع کند<ref>{{متن حدیث|قال أبو محمد الفضل بن شاذان النيسابوري في العلل التي سمعنا من الرضا{{ع}} أنه قال: فَجَعَلَ عَلَيْهِمْ قَيِّماً يَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ يُقِيمُ فِيهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ... فَيُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ يَقْسِمُونَ بِهِ فَيْئَهُمْ وَ يُقِيمُونَ بِهِ جُمُعَتَهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ يَمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ}}. نک: ابن بابویه، محمد بن علی، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۳؛ همو، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۰۸.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۵.</ref>
از نظر امام{{ع}} آنچه اهمیت دارد، عدالت [[رهبر]] است و یکی از [[دلایل]] [[وجود امام]]، ستاندن [[حق]] [[مظلوم]] از ظالم است، چنان‌که به [[فضل بن شاذان]] فرمود: خدا در میان مردم [[سرپرستی]] نهاد که آنان را از تباه شدن باز دارد و حدود و [[احکام]] را اقامه کند... تا به [[رهبری]] او با [[دشمنان]] [[کارزار]] کنند و [[بیت‌المال]] را به دستورش تقسیم نمایند، و او [[نماز جمعه]] و جماعتشان را برپا دارد و آسیب [[ظالم]] را از [[مظلوم]] دفع کند<ref>{{متن حدیث|قال أبو محمد الفضل بن شاذان النيسابوري في العلل التي سمعنا من الرضا{{ع}} أنه قال: فَجَعَلَ عَلَيْهِمْ قَيِّماً يَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ يُقِيمُ فِيهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ... فَيُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ يَقْسِمُونَ بِهِ فَيْئَهُمْ وَ يُقِيمُونَ بِهِ جُمُعَتَهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ يَمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ}}. نک: ابن بابویه، محمد بن علی، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۳؛ همو، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۰۸.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۵.</ref>


== توجه [[امام]]{{ع}} به زمانه ==
=== توجه [[امام]]{{ع}} به زمانه ===
یکی از [[ویژگی‌های امام]] از نگاه [[امام رضا]]{{ع}} توجه به زمانه است. [[سیره ائمه]]{{عم}} آن بود که طبق شرایط زمانه، به [[خوراک]] و پوشاکشان توجه می‌کردند، اما در [[باطن]] و پنهان، زاهدانه می‌زیستند. [[محمد بن خلاد]] گوید:
یکی از [[ویژگی‌های امام]] از نگاه [[امام رضا]]{{ع}} توجه به زمانه است. [[سیره ائمه]]{{عم}} آن بود که طبق شرایط زمانه، به [[خوراک]] و پوشاکشان توجه می‌کردند، اما در [[باطن]] و پنهان، زاهدانه می‌زیستند. [[محمد بن خلاد]] گوید:
روزی از [[حضرت رضا]]{{ع}} شنیدم که می‌گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر [[خلافت]] در دستم بود، غذای بسیار ساده می‌خوردم و [[لباس]] معمولی می‌پوشیدم و خود را بعد از [[راحتی]] به [[سختی]] می‌انداختم<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَئِنْ صِرْتُ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ لَآكُلَنَّ الْخَبِيثَ بَعْدَ الطَّيِّبِ وَ لَأَلْبَسَنَّ الْخَشِنَ بَعْدَ اللَّيِّنِ وَ لَأَتْعَبَنَّ بَعْدَ الدَّعَةِ}}. نک: طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الأخلاق، ص۱۱۵؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۶۲.</ref>.
روزی از [[حضرت رضا]]{{ع}} شنیدم که می‌گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر [[خلافت]] در دستم بود، غذای بسیار ساده می‌خوردم و [[لباس]] معمولی می‌پوشیدم و خود را بعد از [[راحتی]] به [[سختی]] می‌انداختم<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَئِنْ صِرْتُ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ لَآكُلَنَّ الْخَبِيثَ بَعْدَ الطَّيِّبِ وَ لَأَلْبَسَنَّ الْخَشِنَ بَعْدَ اللَّيِّنِ وَ لَأَتْعَبَنَّ بَعْدَ الدَّعَةِ}}. نک: طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الأخلاق، ص۱۱۵؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۶۲.</ref>.
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش