←جستارهای وابسته
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
از اینرو، [[ولایت]] مانند [[نبوّت]] [[ضرورت]] دارد و [[بشر]] [[نیازمند]] آن است. [[بشر]] به [[دلیل]] نیاز به [[قوانین]] جامع، کامل و تأمینکننده [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]]، [[نیازمند]] [[نبوت]] است و به [[دلیل]] نیاز به [[رهبری]] [[شایسته]] و [[آگاه]] به [[قوانین]] [[وحیانی]] و [[متعهد]] به اجرای آن در [[جامعه]]، [[نیازمند]] [[امامت]] و [[ولایت]] است. سلسله [[نبوت]] با [[رحلت پیامبر خاتم]] {{صل}} به پایان رسید ولی سلسله [[ولایت]] هرگز به پایان نمیرسد و تا [[قیامت]] ادامه دارد؛ چون [[بشر]] همواره نیاز به [[رهبری الهی]] دارد<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۵۴-۵۹.</ref> | از اینرو، [[ولایت]] مانند [[نبوّت]] [[ضرورت]] دارد و [[بشر]] [[نیازمند]] آن است. [[بشر]] به [[دلیل]] نیاز به [[قوانین]] جامع، کامل و تأمینکننده [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]]، [[نیازمند]] [[نبوت]] است و به [[دلیل]] نیاز به [[رهبری]] [[شایسته]] و [[آگاه]] به [[قوانین]] [[وحیانی]] و [[متعهد]] به اجرای آن در [[جامعه]]، [[نیازمند]] [[امامت]] و [[ولایت]] است. سلسله [[نبوت]] با [[رحلت پیامبر خاتم]] {{صل}} به پایان رسید ولی سلسله [[ولایت]] هرگز به پایان نمیرسد و تا [[قیامت]] ادامه دارد؛ چون [[بشر]] همواره نیاز به [[رهبری الهی]] دارد<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۵۴-۵۹.</ref> | ||
==[[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]]== | |||
[[تکوین]] به معنای ایجاد و پدید آوردن است که بیرون از عالم [[ذهن]] و اعتبار تحقق مییابد. به [[یقین]]، مؤثری جز [[خداوند]] در عالم وجود نیست و او مبدأ و سرچشمه همه موجودات و پدیدهها و فیضهاست. بیگمان اگر کسی موجودی را بدون [[اذن الهی]] دارای [[حق]] [[تصرف در وجود]] بداند، [[شرک]] ورزیده است و دستیابی موجود ممکن به چنین رتبهای امکانپذیر نیست. | |||
البته به [[اذن پروردگار]] و [[اراده]] او میتوان به چنین [[ولایتی]] دست یافت. این امر از دید [[عقل]] و [[شرع]] مانعی ندارد و بنا بر [[دلایل]] بسیار در اینباره، [[بندگان]] ممتاز و [[مخلص]] خداوند به این [[مقام معنوی]] دست یافتهاند. بنابراین [[انسانی]] که بر اثر [[تقرب به خدا]] در مقامی قرار میگیرد که میتواند در [[جهان]] بیرون از خود [[تصرف]] کند و از پنهانیها و ضمایر افراد اطلاع یابد دارای ولایت تکوینی و [[واسطه فیض الهی]] میشود. ابوطاهر [[ابن هلال]] از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل میکند: | |||
هرگاه خداوند بخواهد کاری پدید آورد، آن را بر [[رسول]] خود{{صل}}، سپس به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و پس از آن به یکیک [[فرزندان]] آن حضرت تا [[امام زمان]]{{ع}} عرضه کند و آنگاه آن را در عرصه [[گیتی]] پدیدار میکند. هرگاه [[فرشتگان الهی]] بخواهند کاری را به پیشگاه خداوند گزارش دهند، نخست آن را به [[مهدی]]{{ع}} و بعد از آن به یکیک [[امامان]] پیشین تا [[رسول خدا]]{{صل}} و در نهایت به [[خداوند متعال]] عرضه میکنند. پس آنچه از سوی خداوند فرود میآید، به دست آنها به [[مردم]] میرسد و آنچه از [[جهان طبیعت]]، به سوی [[خدا]] بالا میرود نیز از طریق آنان به او میرسد و در عین حال بهاندازه یک چشم بر هم زدن از [[خدای متعال]] [[بینیاز]] نیستند<ref>انیس الموحدین، مهدی نراقی، ص۲۳۹.</ref>. | |||
البته احتیاج مردم به آنان، در طول احتیاجشان به خداوند است؛ یعنی همه در یک سطح به [[حضرت حق]] نیازمندند؛ اما دیگر مردم در گرفتن [[فیض]] از خداوند به این واسطهها نیاز دارند و [[رحمت الهی]] از طریق آنان در مجاری خود قرار میگیرد. [[ولایت تکوینی]] [[امامان]]{{عم}} چنین توجیه میپذیرد: | |||
فاعل [[حقیقی]] همه امور [[خداوند]] است. همزمان با [[اراده الهی]]، [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] هم آن را [[اراده]] و محقق میکند. خواست «ولی» چیزی جز [[خواست الهی]] نیست و این [[صدق]] و [[راستی]] آنان را به [[مردم]] مینمایاند و بر [[تکریم]]، تشریف و [[تعظیم]] [[بنده]] [[مقرب]] [[پروردگار]] دلالت میکند. [[انسان کامل]]، علت غایی موجودات است. از این رو، خداوند آنان را از میان [[مخلوقات]] خود به [[اذن]] خویش، مُطاع کرده است. [[آصف]] برخیا که به گفته [[قرآن کریم]] بخشی از [[علم کتاب]] به او داده شد، توانست تخت [[ملکه سبأ]] را در کمتر از آنی نزد سلیمان بیاورد<ref>سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؛ پس آنکه همه علم کتاب را به او دادهاند، در این [[کارها]] از آصفها تواناتر است. این [[تفسیر]] درباره امامان{{عم}} و در مراحل [[پایینتر]] درباره دیگر [[اولیای الهی]] صحیح است<ref>ر.ک: پینویسها و تحقیقات کتاب انیس الموحدین، قاضی طباطبایی، صص ۲۳۸ – ۲۵۲.</ref>. | |||
[[ولایت تشریعی]]، به معنای [[اولویت]] در [[تصرف در امور]] [[جامعه]] و مردم است که از ولایت تکوینی [[الهی]] سرچشمه میگیرد؛ یعنی تا کسی در آن مرتبه و [[جایگاه معنوی]] قرار نگیرد و جوهر نفس انسانیاش به عالیترین حد کمال ممکن نرسد، [[شایستگی]] ندارد که بر [[مقدرات]] دیگر [[بندگان خدا]] [[حاکم]] شود. فرد باید نخست در [[مقام ولایت]] حقیقی جای گیرد تا [[خدای متعال]] [[راضی]] شود [[اختیار]] [[دین]] و دنیای مردم را به او وانهد. این فرد ناگزیر باید از همه انسانهای همعصر خود در [[تقوا]] و [[ملکات نفسانی]] [[برتر]] و کاملتر باشد تا [[ولایت عام]] یابد و بر [[سرنوشت]] مردم مسلط شود؛ وگرنه به [[انسانیت]] [[ستم]] و [[توهین]] شده است. بیگمان چنین کسی را تنها خداوند [[دانا]] به همه نهانها و ضمیرها میشناسد. هر [[عقل]] سلیمی به این نکته [[گواهی]] میدهد. بنابراین [[حجت]] بر همگان تمام و درهای عذر بر همگان مسدود میشود. | |||
[[ولایت تشریعی]]، یعنی [[خداوند]] - افزون بر [[قانونگذار]] بودنش - در امور [[مردم]] و [[شئون]] آنان دست میبرد و [[حق حاکمیت]] بر مردم در اصل، از آنِ اوست و چنین [[ولایت]] و اولویتی را به پیامبرش{{صل}} وامیگذارد و او نیز در طول [[ولایت الهی]]، چنین [[ولایتی]] دارد؛ | |||
یعنی ولایت آن حضرت همان ولایت خداوندی و شعاعی از آن به شمار میرود. از این رو، [[اداره امور جامعه]] و [[برپایی حکومت]] و [[اختیار]] [[جنگ]] و [[صلح]] و دیگر [[مقدرات]] [[جامعه]]، به دست [[پیامبر]]{{صل}} و در اختیار اوست و او بر اساس [[مصالح جامعه]]، بر مردم [[حکم]] میراند. | |||
همین ولایت در قالب امانتی [[الهی]]، پس از پیامبر{{صل}} به [[کاملترین]] و [[شایستهترین]] [[انسانها]] میرسد که در [[مقام]] [[منیع]] [[عصمت]] جای گرفتهاند و هریک از آنان، در [[زمان]] خویش، [[راهبری مردم]] را به سوی غایات و اهداف بلند [[انسانی]] بر عهده دارد. | |||
بر پایه [[اجماع]] [[مفسران]] و نقل [[محدثان]]، علی{{ع}} در [[رکوع]]، [[انگشتر]] خود را به [[سائل]] داد و این [[آیه]] در [[شأن]] وی نازل شد. با توجه به این واقعه و دیگر قرینهها، لفظ مشترک «ولی» در این آیه به معنای [[سرپرستی]] و [[ولایت عام]] [[امت]] به کار رفته و بر [[ولایت کلی]] الهی دلالت میکند و از دید [[تکوینی]] و [[تشریعی]]، با [[جعل الهی]] برای [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]] پس از آن حضرت اثباتپذیر است.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۲۰۲.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |