آیه مسابقه: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه=) |
(←مقدمه) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
حداقل هیجده نفر از [[صحابه]] با طرق مختلف این [[حدیث]] را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کردهاند که على{{ع}} نخستین مردى بود که [[اسلام]] را پذیرفت و با پیامبر اکرم{{صل}} نماز خواند از جمله: | حداقل هیجده نفر از [[صحابه]] با طرق مختلف این [[حدیث]] را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کردهاند که على{{ع}} نخستین مردى بود که [[اسلام]] را پذیرفت و با پیامبر اکرم{{صل}} نماز خواند از جمله: | ||
# [[ | # [[ابوسعید خدرى]] که از معاریف صحابه است مى گوید: پیامبر اکرم{{صل}} دست بر پشت على{{ع}} زد و فرمود: {{متن حدیث|یا علىُّ لَکَ سَبْعُ خِصال لایُحاجُّکَ فیهِنَّ اَحَدٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَنْتَ اَوَّلُ الْمُؤمِنینَ اِیْماناً بِاللهِ...}}: «اى على! تو هفت ویژگى دارى که هیچ کس نمى تواند در مورد آنها در [[روز قیامت]] با تو مناقشه کند: نخست اینکه تو اوّلین کسى هستى که [[ایمان به خدا]] آوردى (و اسلام را پذیرا گشتى) و.»...<ref>این حدیث را ابونعیم اصفهانى در حلیة الاولیاء جلد ۱، صفحه ۶۶ آورده.</ref> | ||
# [[عایشه]] مى گوید: [[فاطمه دختر محمد]]{{صل}} این حدیث را براى من نقل کرد که [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: {{متن حدیث|زَوَّجْتُکِ اَعْلَمَ الْمُؤمِنینَ عِلْماً وَ اَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ اَفْضَلَهُمْ حِلْماً}}: «تو را به همسرى مردى در آوردم که علمش از همه [[مؤمنان]] بیشتر، و در [[پذیرش اسلام]] از همه آنها مقدّمتر و حلمش از همه فزونتر است».<ref>این حدیث را ابن عساکر در تاریخ دمشق، در ترجمه امام على{{ع}} (جلد ۱، صفحه ۲۴۴، طبع بیروت) نقل مى کند.</ref> | # [[عایشه]] مى گوید: [[فاطمه دختر محمد]]{{صل}} این حدیث را براى من نقل کرد که [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: {{متن حدیث|زَوَّجْتُکِ اَعْلَمَ الْمُؤمِنینَ عِلْماً وَ اَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ اَفْضَلَهُمْ حِلْماً}}: «تو را به همسرى مردى در آوردم که علمش از همه [[مؤمنان]] بیشتر، و در [[پذیرش اسلام]] از همه آنها مقدّمتر و حلمش از همه فزونتر است».<ref>این حدیث را ابن عساکر در تاریخ دمشق، در ترجمه امام على{{ع}} (جلد ۱، صفحه ۲۴۴، طبع بیروت) نقل مى کند.</ref> | ||
# [[ابن عباس]] مى گوید: از [[عمر بن خطاب]] شنیدم که مى گفت نام على{{ع}} را به بدى نبرید من از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره او مطالبى را شنیدم که اگر یکى از آنها در [[آل]] خطّاب باشد براى من محبوبتر از آنچه [[آفتاب]] بر آن طلوع مى کند بود از جمله: یک بار من و [[ابوبکر]] و [[ابوعبیده]] با جمعى از [[یاران پیامبر]]{{صل}} به در [[خانه]] [[ام سلمه]] رسیدیم. على{{ع}} بر در خانه ایستاده بود، گفتیم. [[پیامبر]]{{صل}} را مى خواهیم؛ فرمود: الآن بیرون مى آید پیامبر بیرون آمد به سوى او رفتیم تکیه بر على بن ابیطالب کرد و با دست بر شانه او زد و فرمود: «با تو به [[مخاصمه]] بر مى خیزند، (امّا) تو نخستین کسى هستى که [[ایمان]] آوردى، و از همه به [[ایام الله]] داناترى؛ و نسبت به [[عهد]] الهى باوفاترى؛ از همه بهتر [[عدالت پیشه]] مى کنى؛ و نسبت به [[رعیّت]] از همه [[مهربان]] ترى؛ و [[مصیبت]] تو نیز از همه بزرگتر است».<ref>{{متن حدیث|اِنَّکَ مُخاصَمٌ، اَنتَ اَوَّلُ الْمُؤمِنینَ ایماناً وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَیّامِ اللهِ وَ اَوْفاهُمْ بِعَهْدِهِ وَ اَقْسَمُهُمْ بِالسَّوِیَّةِ وَ اَرْأَفُهُمْ بِالرَّعِیَّةِ وَ اَعْظَمُهُمْ الرَّزِیَّةَ}} کنزالعمال، جلد ۱۳، صفحه ۱۱۷ (طبع بیروت مؤسسة الرسالة).</ref> این [[حدیث]] مسائل زیادى را بازگو مى کند که شرح همه آنها از حوصله این مقال خارج است. | # [[ابن عباس]] مى گوید: از [[عمر بن خطاب]] شنیدم که مى گفت نام على{{ع}} را به بدى نبرید من از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره او مطالبى را شنیدم که اگر یکى از آنها در [[آل]] خطّاب باشد براى من محبوبتر از آنچه [[آفتاب]] بر آن طلوع مى کند بود از جمله: یک بار من و [[ابوبکر]] و [[ابوعبیده]] با جمعى از [[یاران پیامبر]]{{صل}} به در [[خانه]] [[ام سلمه]] رسیدیم. على{{ع}} بر در خانه ایستاده بود، گفتیم. [[پیامبر]]{{صل}} را مى خواهیم؛ فرمود: الآن بیرون مى آید پیامبر بیرون آمد به سوى او رفتیم تکیه بر على بن ابیطالب کرد و با دست بر شانه او زد و فرمود: «با تو به [[مخاصمه]] بر مى خیزند، (امّا) تو نخستین کسى هستى که [[ایمان]] آوردى، و از همه به [[ایام الله]] داناترى؛ و نسبت به [[عهد]] الهى باوفاترى؛ از همه بهتر [[عدالت پیشه]] مى کنى؛ و نسبت به [[رعیّت]] از همه [[مهربان]] ترى؛ و [[مصیبت]] تو نیز از همه بزرگتر است».<ref>{{متن حدیث|اِنَّکَ مُخاصَمٌ، اَنتَ اَوَّلُ الْمُؤمِنینَ ایماناً وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَیّامِ اللهِ وَ اَوْفاهُمْ بِعَهْدِهِ وَ اَقْسَمُهُمْ بِالسَّوِیَّةِ وَ اَرْأَفُهُمْ بِالرَّعِیَّةِ وَ اَعْظَمُهُمْ الرَّزِیَّةَ}} کنزالعمال، جلد ۱۳، صفحه ۱۱۷ (طبع بیروت مؤسسة الرسالة).</ref> این [[حدیث]] مسائل زیادى را بازگو مى کند که شرح همه آنها از حوصله این مقال خارج است. |