بدعت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن'
جز (جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
[[انجیل]]، بدعتگذاران را دروغگویانی معرفی میکند که با بدعتهای خود موجب [[هلاکت]] دیگران شدهاند<ref>کتاب مقدس، رساله دوم پطروس، ب۲، ۱-۳.</ref> و دستور میدهد از [[اهل بدعت]] اجتناب شود؛ زیرا آنان [[مرتد]] شدهاند<ref>رساله پولس به تیطس، ب۳، ۱۰ -۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز به وجود بدعت در میان برخی از [[پیروان]] شریعتهای گذشته اشاره شده است<ref>حدید، ۲۷.</ref> و به برخی از [[آیات]]<ref>یونس، ۵۹.</ref> برای [[اثبات]] [[حرمت]] بدعت استناد شده است. [[روایات]] نیز به بدعت اشاره و احکام آن را بیان کردهاند<ref>کلینی، | [[انجیل]]، بدعتگذاران را دروغگویانی معرفی میکند که با بدعتهای خود موجب [[هلاکت]] دیگران شدهاند<ref>کتاب مقدس، رساله دوم پطروس، ب۲، ۱-۳.</ref> و دستور میدهد از [[اهل بدعت]] اجتناب شود؛ زیرا آنان [[مرتد]] شدهاند<ref>رساله پولس به تیطس، ب۳، ۱۰ -۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز به وجود بدعت در میان برخی از [[پیروان]] شریعتهای گذشته اشاره شده است<ref>حدید، ۲۷.</ref> و به برخی از [[آیات]]<ref>یونس، ۵۹.</ref> برای [[اثبات]] [[حرمت]] بدعت استناد شده است. [[روایات]] نیز به بدعت اشاره و احکام آن را بیان کردهاند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۴- ۵۹ و ج۲، ص۳۷۵.</ref>. در [[فقه شیعه]] و [[اهل سنت]] بحث از بدعت به صورت پراکنده در ضمن مباحثی مانند [[روزه]] [[روز]] مشکوک از [[ماه رمضان]] و پیش انداختن خطبههای [[نماز عید]] آمده است<ref>اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۵، ص۲۱۶؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۱، ۱۹۳- ۱۹۸؛ نراقی، ملااحمد، عوائد الایام فی بیان قواعد الاحکام و مهمات مسائل الحلال و الحرام، ص۳۲۰؛ وزارة الاوقاف و الشئون الإسلامیة، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۸، ص۲۱-۲۴.</ref>. | ||
در [[اصول فقه]] نیز در مباحثی مانند امکان [[تعبد]] به [[ظن]]<ref>انصاری، فرائد الاصول، ج۱، ص۴۹؛ نایینی فوائد الاصول، ج۳، ص۱۲۱- ۱۲۲.</ref> و دلالت [[نهی]] بر [[فساد]]<ref>اصفهانی غروی، محمد حسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، ج۱، ص۵۹۵. </ref> آمده است. [[امام خمینی]] در کتاب انوارالهدایه به صورت مستقل و مبسوط<ref>اصفهانی غروی، محمد حسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، ج۱، ص۲۲۵. </ref> و ضمن درسهای اصولی<ref>امام خمینی، معتمد الاصول، ج۱، ص۴۴۱؛ امام خمینی، تهذیب الاصول، ج۲، ص۴۰۲-۴۰۳.</ref> و [[فقهی]]<ref>امام خمینی، الطهاره، ص۵۸۷.</ref> به بحث از بدعت و [[حقیقت]] و احکام آن پرداخته است<ref>[[حسن احمدی شاهرودی|احمدی شاهرودی، حسن]]، [[بدعت - احمدی شاهرودی (مقاله)| مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۹۴.</ref>. | در [[اصول فقه]] نیز در مباحثی مانند امکان [[تعبد]] به [[ظن]]<ref>انصاری، فرائد الاصول، ج۱، ص۴۹؛ نایینی فوائد الاصول، ج۳، ص۱۲۱- ۱۲۲.</ref> و دلالت [[نهی]] بر [[فساد]]<ref>اصفهانی غروی، محمد حسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، ج۱، ص۵۹۵. </ref> آمده است. [[امام خمینی]] در کتاب انوارالهدایه به صورت مستقل و مبسوط<ref>اصفهانی غروی، محمد حسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، ج۱، ص۲۲۵. </ref> و ضمن درسهای اصولی<ref>امام خمینی، معتمد الاصول، ج۱، ص۴۴۱؛ امام خمینی، تهذیب الاصول، ج۲، ص۴۰۲-۴۰۳.</ref> و [[فقهی]]<ref>امام خمینی، الطهاره، ص۵۸۷.</ref> به بحث از بدعت و [[حقیقت]] و احکام آن پرداخته است<ref>[[حسن احمدی شاهرودی|احمدی شاهرودی، حسن]]، [[بدعت - احمدی شاهرودی (مقاله)| مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۹۴.</ref>. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
علمای اصول فقه برای بدعت، تقسیمهایی ذکر کردهاند که مهمترین آنها عبارتاند از: | علمای اصول فقه برای بدعت، تقسیمهایی ذکر کردهاند که مهمترین آنها عبارتاند از: | ||
# [[بدعت]] در اصول و [[فروع دین]]: تعریفها نشان میدهد بدعت، اختصاصی به فروع دین ندارد و شامل هر آن چیزی میشود که از [[دین]] است و از [[قوانین الهی]] به حساب میآید؛ از این رو فرقههای ساخته شده با توجه به مجموعه افکارشان، همچون [[خوارج]]، [[غلاة]]، [[مفوضه]] و [[واقفیه]]<ref>مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۷۰۱؛ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ج۲، ص۳۴۴.</ref> میتوانند از مصادیق بدعت باشند. همچنین بدعت شامل [[معارف]] و احکامی است که از راههای غیرمشروع همچون «[[قیاس]]» و «[[استحسان]]» و سایر موارد [[اعمال]] [[رأی]] و سلیقه، [[استنباط]] شده باشد<ref>مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳.</ref>. | # [[بدعت]] در اصول و [[فروع دین]]: تعریفها نشان میدهد بدعت، اختصاصی به فروع دین ندارد و شامل هر آن چیزی میشود که از [[دین]] است و از [[قوانین الهی]] به حساب میآید؛ از این رو فرقههای ساخته شده با توجه به مجموعه افکارشان، همچون [[خوارج]]، [[غلاة]]، [[مفوضه]] و [[واقفیه]]<ref>مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۷۰۱؛ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ج۲، ص۳۴۴.</ref> میتوانند از مصادیق بدعت باشند. همچنین بدعت شامل [[معارف]] و احکامی است که از راههای غیرمشروع همچون «[[قیاس]]» و «[[استحسان]]» و سایر موارد [[اعمال]] [[رأی]] و سلیقه، [[استنباط]] شده باشد<ref>مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳.</ref>. | ||
# بدعت صحیح و [[باطل]]: در [[فقه اهل سنت]] بدعت به دو قسم بدعت صحیح و بر اساس [[هدایت]] و بدعت باطل و [[گمراه کننده]] تقسیم شده است. آنان بر اساس برخی از [[روایات]] خود، عملی را که [[خلفا]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}، [[سنت]] قرار دادهاند، از جمله موارد بدعت صحیح برشمردهاند<ref>وزارة الاوقاف و الشئون الإسلامیة، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۸، ص۲۱- ۲۲.</ref>؛ از این رو [[اهل سنت]] بدعت را به هر امر جدید و حادث معنا کردهاند تا عام باشد و شامل هر دو قسم شود<ref>وزارة الاوقاف و الشئون الإسلامیة، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۸، ص۲۱- ۲۲.</ref>؛ چنان که [[شهید اول]] بدعت را با توجه به معنای لغوی آنکه شامل هر امر نو و تازهای میشود و بر این اساس همواره [[حرام]] نیست، برابر [[احکام]] پنجگانه تکلیفی به پنج گونه حرام، [[واجب]]، [[مستحب]]، [[مکروه]] و [[مباح]] تقسیم کرده و برای هر یک نمونه آورده است<ref>القواعد والفوائد، ج۲، ص۱۴۵- ۱۴۶.</ref>. اما فقهای دیگر، از جمله [[امام خمینی]]، تقسیم اهل سنت را صحیح نمیدانند و با توجه به روایاتی که هر نوع [[بدعت در دین]] را [[ضلالت]] و [[گمراهی]] معرفی میکند<ref>کلینی، | # بدعت صحیح و [[باطل]]: در [[فقه اهل سنت]] بدعت به دو قسم بدعت صحیح و بر اساس [[هدایت]] و بدعت باطل و [[گمراه کننده]] تقسیم شده است. آنان بر اساس برخی از [[روایات]] خود، عملی را که [[خلفا]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}، [[سنت]] قرار دادهاند، از جمله موارد بدعت صحیح برشمردهاند<ref>وزارة الاوقاف و الشئون الإسلامیة، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۸، ص۲۱- ۲۲.</ref>؛ از این رو [[اهل سنت]] بدعت را به هر امر جدید و حادث معنا کردهاند تا عام باشد و شامل هر دو قسم شود<ref>وزارة الاوقاف و الشئون الإسلامیة، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۸، ص۲۱- ۲۲.</ref>؛ چنان که [[شهید اول]] بدعت را با توجه به معنای لغوی آنکه شامل هر امر نو و تازهای میشود و بر این اساس همواره [[حرام]] نیست، برابر [[احکام]] پنجگانه تکلیفی به پنج گونه حرام، [[واجب]]، [[مستحب]]، [[مکروه]] و [[مباح]] تقسیم کرده و برای هر یک نمونه آورده است<ref>القواعد والفوائد، ج۲، ص۱۴۵- ۱۴۶.</ref>. اما فقهای دیگر، از جمله [[امام خمینی]]، تقسیم اهل سنت را صحیح نمیدانند و با توجه به روایاتی که هر نوع [[بدعت در دین]] را [[ضلالت]] و [[گمراهی]] معرفی میکند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۷.</ref>. هر دو دست یاد شده در نگاه اهل سنت را [[حرام]] دانستهاند<ref>حلی، علامه، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۲۵؛ امام خمینی، چهل حدیث، ص۴۰۲.</ref>.<ref>[[حسن احمدی شاهرودی|احمدی شاهرودی، حسن]]، [[بدعت - احمدی شاهرودی (مقاله)| مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۹۴؛ [[حسن پناهی آزاد|پناهی آزاد، حسن]]، [[منطق فهم اسلام (مقاله)| مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۱۴.</ref> | ||
== حرمت بدعت == | == حرمت بدعت == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[امام خمینی]] ضمن آنکه حرمت و مبغوضیت [[تشریع]] را غیر قابل [[انکار]] میداند، نقدی مشترک بر هر سه دلیل وارد میکند و آن این است که این [[ادله]] بر فرض دلالت، بر حرمت [[افترا]] به خدا و همچنین حرمت قول به غیر علم، دلالت دارند؛ اما هر افترا و قول به غیر [[علمی]]، تشریع و [[بدعت]] نیست؛ زیرا تشریع و بدعت به [[تغییر]] [[قوانین الهی]] گفته میشود. هرکذب و افترایی تغییر [[قانون الهی]] نیست. ایشان در خصوص روایت یادشده نیز بر دلالت آن اشکال کرده و حکم را غیر از اسناد میداند؛ زیرا حکم به معنای انشاست نه اسناد به [[شارع]]<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ج۲، ص۴۰۲- ۴۰۳.</ref>. ایشان در حرمت تشریع به دلیل دیگری از [[عقل]] و برخی از [[روایات]] استناد کرده است. ایشان همسو با جمع دیگری از [[علما]]<ref>نایینی، فوائد الاصول، ج۳، ص۱۲۰؛ همو، اجود التقریرات، ج۱، ص۴۰۹؛ اصفهانی غروی، محمد حسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، ج۲، ص۵۹۵.</ref> [[تشریع]] را از عناوینی دانسته است که مانند [[ظلم]] دارای [[قبح]] ذاتیاند و از مصادیق ظلم و به [[بازی]] گرفتن [[احکام]] الهیاند و [[حرمت]] ظلم بر [[مولی]]، واضح است<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ج۲، ص۴۰۳.</ref>. | [[امام خمینی]] ضمن آنکه حرمت و مبغوضیت [[تشریع]] را غیر قابل [[انکار]] میداند، نقدی مشترک بر هر سه دلیل وارد میکند و آن این است که این [[ادله]] بر فرض دلالت، بر حرمت [[افترا]] به خدا و همچنین حرمت قول به غیر علم، دلالت دارند؛ اما هر افترا و قول به غیر [[علمی]]، تشریع و [[بدعت]] نیست؛ زیرا تشریع و بدعت به [[تغییر]] [[قوانین الهی]] گفته میشود. هرکذب و افترایی تغییر [[قانون الهی]] نیست. ایشان در خصوص روایت یادشده نیز بر دلالت آن اشکال کرده و حکم را غیر از اسناد میداند؛ زیرا حکم به معنای انشاست نه اسناد به [[شارع]]<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ج۲، ص۴۰۲- ۴۰۳.</ref>. ایشان در حرمت تشریع به دلیل دیگری از [[عقل]] و برخی از [[روایات]] استناد کرده است. ایشان همسو با جمع دیگری از [[علما]]<ref>نایینی، فوائد الاصول، ج۳، ص۱۲۰؛ همو، اجود التقریرات، ج۱، ص۴۰۹؛ اصفهانی غروی، محمد حسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، ج۲، ص۵۹۵.</ref> [[تشریع]] را از عناوینی دانسته است که مانند [[ظلم]] دارای [[قبح]] ذاتیاند و از مصادیق ظلم و به [[بازی]] گرفتن [[احکام]] الهیاند و [[حرمت]] ظلم بر [[مولی]]، واضح است<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ج۲، ص۴۰۳.</ref>. | ||
همچنین به [[روایات]] متعددی در [[مذمت]] [[بدعت]] و بدعتگذاران استناد شده است؛ از جمله آنها روایتی از [[پیامبر اکرم]]{{س}} است که اگر با [[بدعتها]] در [[امت]] ایشان ظاهر شد، عالم باید علمش را ظاهر کند و اگر چنین نکند، [[لعنت خدا]] بر او باد<ref>کلینی، | همچنین به [[روایات]] متعددی در [[مذمت]] [[بدعت]] و بدعتگذاران استناد شده است؛ از جمله آنها روایتی از [[پیامبر اکرم]]{{س}} است که اگر با [[بدعتها]] در [[امت]] ایشان ظاهر شد، عالم باید علمش را ظاهر کند و اگر چنین نکند، [[لعنت خدا]] بر او باد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۳. </ref>؛ یا روایتی که [[امام صادق]]{{ع}} از پیامبر اکرم{{صل}} نقل میکند هر بدعت [[ضلالت]] و [[گمراهی]] و هر ضلالت در [[آتش]] است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۷؛ بجنوردی، سیدحسن، منتهی الاصول، ج۲، ص۱۰۶ - ۱۰۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ص۴۰۲.</ref>. [[امام خمینی]] با استناد به [[روایت]] نخست تأکید میکند اگر [[سکوت]] [[علمای دین]] موجب جرئت [[ستمکاران]] بر [[ارتکاب محرمات]] و ایجاد بدعتها شود، اظهار [[مخالفت]] بر [[علما]] [[واجب]] و سکوت [[حرام]] است<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۱۴.</ref> و این [[انکار]] واجب است؛ اگرچه بر از بین بردن حرامی که صورت میپذیرد، تأثیری نداشته باشد<ref>امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۵۰؛ توضیح المسائل، ص۴۵۰.</ref>. | ||
این فتوای امام خمینی علاوه بر حرمت بدعت، مبتنی بر دیدگاه ایشان درباره شرط تأثیر در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[وظیفه]] علما در امور مهم [[دینی]] است که باید با بدعت [[مبارزه]] کنند حتی اگر انکارشان مؤثر نباشد. ایشان در این امر، تنها معیار را اهمیت موضوع میداند و ملاحظه ضرر و حرج را دخیل نمیداند<ref>امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۹۹-۴۵۰.</ref>. ایشان نفس مخالفت علما را با بدعتهای [[حاکمان ظالم]]، مفید دانسته است؛ زیرا سبب [[آگاهی]] [[مردم]] به [[فساد اجتماعی]] و ظلم [[حاکمان جور]] و مبارزه مردم با آن و خودداری از [[همکاری]] با آنان میشود<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۱۴.</ref>. ایشان با استناد به همین روایت، [[وظیفه عالمان]] دینی را مبارزه با بدعتگذاریهای [[رژیم پهلوی]] و [[قیام]] در برابر آنان دانسته است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۳۸۹- ۳۹۰.</ref>؛ چنان که خود ایشان تلگرامی که به [[محمدرضا پهلوی]] در [[اعتراض]] به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و [[ولایتی]] - مصوب [[دولت]] [[اسدالله]] [[علم]] - زد، عمل دولت را [[بدعت]] در [[اسلام]] دانست و به [[حدیث شریف]] [[نبوی]]{{صل}} درباره [[وظیفه عالمان]] در برابر بدعت اشاره کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۸۸. </ref>.<ref>[[حسن احمدی شاهرودی|احمدی شاهرودی، حسن]]، [[بدعت - احمدی شاهرودی (مقاله)| مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۹۵.</ref> | این فتوای امام خمینی علاوه بر حرمت بدعت، مبتنی بر دیدگاه ایشان درباره شرط تأثیر در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[وظیفه]] علما در امور مهم [[دینی]] است که باید با بدعت [[مبارزه]] کنند حتی اگر انکارشان مؤثر نباشد. ایشان در این امر، تنها معیار را اهمیت موضوع میداند و ملاحظه ضرر و حرج را دخیل نمیداند<ref>امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۹۹-۴۵۰.</ref>. ایشان نفس مخالفت علما را با بدعتهای [[حاکمان ظالم]]، مفید دانسته است؛ زیرا سبب [[آگاهی]] [[مردم]] به [[فساد اجتماعی]] و ظلم [[حاکمان جور]] و مبارزه مردم با آن و خودداری از [[همکاری]] با آنان میشود<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۱۴.</ref>. ایشان با استناد به همین روایت، [[وظیفه عالمان]] دینی را مبارزه با بدعتگذاریهای [[رژیم پهلوی]] و [[قیام]] در برابر آنان دانسته است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۳۸۹- ۳۹۰.</ref>؛ چنان که خود ایشان تلگرامی که به [[محمدرضا پهلوی]] در [[اعتراض]] به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و [[ولایتی]] - مصوب [[دولت]] [[اسدالله]] [[علم]] - زد، عمل دولت را [[بدعت]] در [[اسلام]] دانست و به [[حدیث شریف]] [[نبوی]]{{صل}} درباره [[وظیفه عالمان]] در برابر بدعت اشاره کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۸۸. </ref>.<ref>[[حسن احمدی شاهرودی|احمدی شاهرودی، حسن]]، [[بدعت - احمدی شاهرودی (مقاله)| مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۹۵.</ref> |