بحث:ذوی القربی در حدیث: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن'
جز (جایگزینی متن - 'فرماندار مدائن' به 'فرماندار مدائن') |
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==متنهای [[حدیث]] در کتب معتبر [[اهلسنت]]== | ==متنهای [[حدیث]] در کتب معتبر [[اهلسنت]]== | ||
احمد بن حنبل عبارت ذیل را به دو طریق نقل کرده است. وی مینویسد: | |||
{{متن حدیث|حدثنا عبدالله، حدثنی أبی، ثنا یحیی، عن شعبه، حدثنی عبدالملک بن میسره، عن طاووس، قال: أتی ابن عباس رجل فسأله. و سلیمان بن داوود، قال: أخبرنا شعبه، أنبأنی عبد الملک، قال: سمعت طاووساً یقول: سأل رجل ابن عباس المعنی عن قوله عزوجل: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، فقال [[سعید بن جبیر]]: قرابه محمد{{صل}}. قال [[ابن عباس]]: عجلت! إن [[رسول الله]]{{صل}} لم یکن بطن من [[قریش]] إلا لرسول [[الله]]{{صل}} فیهم قرابه، فنزلت{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} إلا أن تصلوا قرابه ما بینی و بینکم}}<ref>مسند أحمد، ج۱، ص۲۲۹. ابنحبان همین روایت را با همین سند و متن در صحیحش، جلد ۱۴، صفحه ۱۵۷ آورده است. بسیاری از تفاسیر نیز این حدیث را نقل کردهاند؛ از جمله: ر.ک: تفسیر البغوی، ج۴، ص۱۲۴ - ۱۲۵؛ أحکام القرآن (ابن عربی)، ج۴، ص۱۰۶؛ تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۲۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۔ ۶؛ فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۶؛ تفسیر الألوسی، ج۲۵، ص۳۰.</ref>؛ | {{متن حدیث|حدثنا عبدالله، حدثنی أبی، ثنا یحیی، عن شعبه، حدثنی عبدالملک بن میسره، عن طاووس، قال: أتی ابن عباس رجل فسأله. و سلیمان بن داوود، قال: أخبرنا شعبه، أنبأنی عبد الملک، قال: سمعت طاووساً یقول: سأل رجل ابن عباس المعنی عن قوله عزوجل: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، فقال [[سعید بن جبیر]]: قرابه محمد{{صل}}. قال [[ابن عباس]]: عجلت! إن [[رسول الله]]{{صل}} لم یکن بطن من [[قریش]] إلا لرسول [[الله]]{{صل}} فیهم قرابه، فنزلت{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} إلا أن تصلوا قرابه ما بینی و بینکم}}<ref>مسند أحمد، ج۱، ص۲۲۹. ابنحبان همین روایت را با همین سند و متن در صحیحش، جلد ۱۴، صفحه ۱۵۷ آورده است. بسیاری از تفاسیر نیز این حدیث را نقل کردهاند؛ از جمله: ر.ک: تفسیر البغوی، ج۴، ص۱۲۴ - ۱۲۵؛ أحکام القرآن (ابن عربی)، ج۴، ص۱۰۶؛ تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۲۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۔ ۶؛ فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۶؛ تفسیر الألوسی، ج۲۵، ص۳۰.</ref>؛ | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
نکته دیگر اینکه ابنحجر به جهت تشیع حسین اشقر، برخی روایات را در الکاف الشاف تضعیف کرده است، این در حالی است که با مبنای وی سازگاری ندارد و تهافتی آشکار است؛ چراکه او در مقدمه فتح [[الباری]] تصریح میکند که [[رافضی]] بودن - تا چه رسد به تشیع - به [[وثاقت]] [[راوی]] ضرر نمیرساند<ref>مقدمه فتح الباری، ص۳۸۱ و ۳۹۸. همچنین ر.ک: فتح الباری، ج۱۰، ص۱۵۲.</ref> و با توجه به این دو نکته، روشن است که [[طعن]] ابن حجر درباره حسین اشقر اعتباری ندارد. | نکته دیگر اینکه ابنحجر به جهت تشیع حسین اشقر، برخی روایات را در الکاف الشاف تضعیف کرده است، این در حالی است که با مبنای وی سازگاری ندارد و تهافتی آشکار است؛ چراکه او در مقدمه فتح [[الباری]] تصریح میکند که [[رافضی]] بودن - تا چه رسد به تشیع - به [[وثاقت]] [[راوی]] ضرر نمیرساند<ref>مقدمه فتح الباری، ص۳۸۱ و ۳۹۸. همچنین ر.ک: فتح الباری، ج۱۰، ص۱۵۲.</ref> و با توجه به این دو نکته، روشن است که [[طعن]] ابن حجر درباره حسین اشقر اعتباری ندارد. | ||
افزون بر آن، حسین اشقر از رجال [[نسایی]] است و [[اهلسنت]] معترفند که شرط نسایی برای پذیرش صحّت یک [[حدیث]] و نقل آن در [[سنن]] خویش، سختتر از شرط مسلم و [[بخاری]] است<ref>ر.ک: تهذیب الکمال، ج۱، ص۱۷۲؛ تذکره الحفّاظ، ج۲، ص۷۰۰، ح۷۱۹؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۱۳۱، ح۶۷؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۱۰۸؛ الوافی بالوفیات، ج۶، ص۲۵۷.</ref>. به همین جهت است که باید [[عالمان]] بزرگ اهلسنت کتاب نسایی را بر کتاب مسلم و [[بخاری]] مقدم بدارند. بنابراین وقتی [[حسین اشقر]] از نظر [[نسایی]] [[موثق]] باشد، [[تضعیف]] دیگران اهمیت چندانی ندارد. | افزون بر آن، حسین اشقر از رجال [[نسایی]] است و [[اهلسنت]] معترفند که شرط نسایی برای پذیرش صحّت یک [[حدیث]] و نقل آن در [[سنن]] خویش، سختتر از شرط مسلم و [[بخاری]] است<ref>ر.ک: تهذیب الکمال، ج۱، ص۱۷۲؛ تذکره الحفّاظ، ج۲، ص۷۰۰، ح۷۱۹؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۱۳۱، ح۶۷؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۱۰۸؛ الوافی بالوفیات، ج۶، ص۲۵۷.</ref>. به همین جهت است که باید [[عالمان]] بزرگ اهلسنت کتاب نسایی را بر کتاب مسلم و [[بخاری]] مقدم بدارند. بنابراین وقتی [[حسین اشقر]] از نظر [[نسایی]] [[موثق]] باشد، [[تضعیف]] دیگران اهمیت چندانی ندارد. | ||
حسین اشقر از [[مشایخ حدیثی]] بزرگانی همچون: | حسین اشقر از [[مشایخ حدیثی]] بزرگانی همچون: احمد بن حنبل، ابنمعین، فلّاس، ابنسعد و افرادی از این قبیل است<ref>ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۹۱، ح۵۹۶.</ref>. | ||
ابنحجر، از عقیلی<ref>ر.ک: الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۲۴۹، ح۲۹۷.</ref>، از [[ | ابنحجر، از عقیلی<ref>ر.ک: الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۲۴۹، ح۲۹۷.</ref>، از [[احمد بن محمد بن هانی]] نقل میکند که گفت: | ||
{{عربی| قلت: لأبي عبد الله يعني بن حنبل تحدث عن حسين الأشقر قال لم يكن عندي ممن يكذب وذكر عنه التشيع فقال له العباس بن عبد العظيم أنه يحدث في أبي بكر وعمر وقلت أنا يا أبا عبد الله أنه صنف بابا في معائبهما فقال ليس هذا بأهل أن يحدث عنه}}<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۹۱–۲۹۲.</ref>؛ | {{عربی| قلت: لأبي عبد الله يعني بن حنبل تحدث عن حسين الأشقر قال لم يكن عندي ممن يكذب وذكر عنه التشيع فقال له العباس بن عبد العظيم أنه يحدث في أبي بكر وعمر وقلت أنا يا أبا عبد الله أنه صنف بابا في معائبهما فقال ليس هذا بأهل أن يحدث عنه}}<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۹۱–۲۹۲.</ref>؛ | ||
به [[ابوعبدالله]] ([[احمد بن حنبل]]) گفتم: از حسین اشقر [[حدیث]] نقل میکنی. احمد بن حنبل گفت: از نظر من [[دروغگو]] نیست. | به [[ابوعبدالله]] ([[احمد بن حنبل]]) گفتم: از حسین اشقر [[حدیث]] نقل میکنی. احمد بن حنبل گفت: از نظر من [[دروغگو]] نیست. | ||
گفت: از [[تشیع]] او سخن به میان آمد و عباس بن [[عبدالعظیم]] به احمد بن حنبل گفت: او درباره [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[بدگویی]] میکرد. من نیز گفتم: ای ابوعبدالله، او بابی در بیان معایب ابوبکر و عمر تصنیف کرده است. | گفت: از [[تشیع]] او سخن به میان آمد و عباس بن [[عبدالعظیم]] به احمد بن حنبل گفت: او درباره [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[بدگویی]] میکرد. من نیز گفتم: ای ابوعبدالله، او بابی در بیان معایب ابوبکر و عمر تصنیف کرده است. احمد بن حنبل در جواب گفت: وی صلاحیت ندارد که از او حدیث نقل شود. | ||
بنابراین روشن است که حسین اشقر هیچ نقطه ضعفی ندارد و تنها سبب تضعیف او نقل حقایقی درباره ابوبکر و عمر است؛ از اینرو جوزجانی درباره او میگوید: | بنابراین روشن است که حسین اشقر هیچ نقطه ضعفی ندارد و تنها سبب تضعیف او نقل حقایقی درباره ابوبکر و عمر است؛ از اینرو جوزجانی درباره او میگوید: | ||
{{عربی|غال من الشتّامين للخيرة}}<ref>تهذیب الکمال، ج۶، ص۳۶۸؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۹۱.</ref>؛ | {{عربی|غال من الشتّامين للخيرة}}<ref>تهذیب الکمال، ج۶، ص۳۶۸؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۹۱.</ref>؛ |