بهشت حضرت آدم: تفاوت میان نسخهها
←داستان قرآنی
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
او در این محیط میبایست تا حدی پخته شود، [[دوست]] و [[دشمن]] خویش را بشناسد، چگونگی زندگی در زمین را یاد گیرد، آری این خود یک سلسله تعلیمات لازم بود که میبایست فراگیرد، و با داشتن این [[آمادگی]] به روی زمین قدم بگذارد. | او در این محیط میبایست تا حدی پخته شود، [[دوست]] و [[دشمن]] خویش را بشناسد، چگونگی زندگی در زمین را یاد گیرد، آری این خود یک سلسله تعلیمات لازم بود که میبایست فراگیرد، و با داشتن این [[آمادگی]] به روی زمین قدم بگذارد. | ||
اینها مطالبی بود که هم آدم و هم [[فرزندان]] او در زندگی [[آینده]] خود به آن احتیاج داشتند، بنابراین شاید علت اینکه [[آدم]] در عین اینکه برای [[خلافت زمین]] [[آفریده]] شده بود مدتی در [[بهشت]] درنگ میکند و دستورهائی به او داده میشود جنبه تمرین و [[آموزش]] داشته باشد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۲۳.</ref> | اینها مطالبی بود که هم آدم و هم [[فرزندان]] او در زندگی [[آینده]] خود به آن احتیاج داشتند، بنابراین شاید علت اینکه [[آدم]] در عین اینکه برای [[خلافت زمین]] [[آفریده]] شده بود مدتی در [[بهشت]] درنگ میکند و دستورهائی به او داده میشود جنبه تمرین و [[آموزش]] داشته باشد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۲۳.</ref> | ||
==کدام بهشت؟== | |||
در پاسخ این [[پرسش]] باید به این نکته توجه داشت که گرچه بعضی آن را بهشت [[موعود]] [[نیکان]] و [[پاکان]] میدانند، ولی ظاهر این است که آن بهشت نبود. بلکه یکی از باغهای پرنعمت و [[روح]] افزای یکی از مناطق سرسبز زمین بوده است. | |||
زیرا اولاً بهشت موعود [[قیامت]]، [[نعمت]] [[جاودانی]] است که در [[آیات]] بسیاری از قرآن به این [[جاودانگی]] بودنش اشاره شده، و بیرون رفتن از آن ممکن نیست و ثانیاً [[ابلیس]] [[آلوده]] و [[بیایمان]] را در آن بهشت راهی نخواهد بود، در آن [[بهشت]] نه جائی برای وسوسههای [[شیطانی]] است و نه [[نافرمانی خدا]]. | |||
ثالثاً در روایاتی که از طرق [[اهلبیت]]{{عم}} به ما رسیده این موضوع صریحاً آمده است. | |||
یکی از [[راویان حدیث]] میگوید از [[امام صادق]]{{ع}} راجع به [[بهشت آدم]] پرسیدم [[امام]]{{ع}} در جواب فرمود: [[باغی]] از باغهای [[دنیا]] بود که [[خورشید و ماه]] بر آن میتابید، و اگر بهشت جاودان بود هرگز [[آدم]] از آن بیرون رانده نمیشد. | |||
و از اینجا روشن میشود که منظور از [[هبوط]] و [[نزول]] آدم به [[زمین]] نزول مقامی است نه مکانی یعنی از [[مقام]] ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پائین آمد. | |||
این احتمال نیز داده شده که این بهشت در یکی از کرات آسمانی بوده است هر چند بهشت جاویدان نبوده، در بعضی از [[روایات اسلامی]] نیز اشاره به بودن این بهشت در [[آسمان]] شده است ولی ممکن است کلمۀ (آسمان) در این گونه [[روایات]] اشاره به «مقام بالا» باشد، نه «مکان بالا». | |||
ولی بهرحال شواهد فراوانی نشان میدهد که این بهشت غیر از بهشت سرای دیگر است چراکه آن پایان [[سیر]] [[انسان]] است و این آغاز سیر او بود، این مقدمه [[اعمال]] و برنامههای او است و آن نتیجه اعمال و برنامههایش<ref>گناه آدم چه بود؟ | |||
روشن است آدم با آن مقامی که [[خدا]] برای او بیان کرد مقام والائی از نظر [[معرفت]] و [[تقوا]] داشت، او [[نماینده]] خدا در زمین بود او [[معلم]] [[فرشتگان]] بود، او مسجود [[ملائکه]] بزرگ خدا گردید، این آدم با این امتیازات مسلماً [[گناه]] نمیکند، بعلاوه میدانیم او [[پیامبر]] بود و هر [[پیامبری]] [[معصوم]] است. | |||
لذا این سؤال مطرح میشود آنچه از آدم سر زد چه بود. | |||
در اینجا سه [[تفسیر]] وجود دارد که مکمل یکدیگرند: | |||
#آنچه آدم مرتکب شد «[[ترک اولی]]» و یا به عبارت دیگر «گناه نسبی» بود نه «گناه مطلق». گناه مطلق گناهانی است که از هر کس سر زند گناه است و در خور [[مجازات]] (مانند [[شرک]] و [[کفر]] و [[ظلم]] و [[تجاوز]]) و [[گناه]] نسبی آن است که گاه بعضی [[اعمال]] [[مباح]] و یا حتی [[مستحب]] در خور [[مقام]] افراد بزرگ نیست، آنها باید از این اعمال [[چشم]] بپوشند، و به کار مهمتر پردازند، در غیر این صورت [[ترک اولی]] کردهاند، فی المثل نمازی را که ما میخوانیم قسمتی از آن با [[حضور قلب]] و قسمتی بیحضور [[قلب]] میگذرد در خور [[شأن]] ما است، این [[نماز]] هرگز در خور مقام شخصی همچون [[پیامبر]] و علی{{ع}} نیست او باید سراسر نمازش [[غرق]] در حضور در پیشگاه [[خدا]] باشد، و اگر غیر این کند حرامی مرتکب نشده اما ترک اولی کرده است. | |||
[[آدم]] نیز سزاوار بود از آن درخت نخورد هر چند برای او ممنوع نبود بلکه «[[مکروه]]» بود. | |||
# [[نهی]] [[خداوند]] در اینجا نهی ارشادی است، یعنی همانند دستور طبیب که میگوید: فلان [[غذا]] را نخور که [[بیمار]] میشوی، خداوند نیز به آدم فرمود اگر از درخت ممنوع بخوری از [[بهشت]] بیرون خواهی رفت، و به درد و [[رنج]] خواهی افتاد، بنابراین آدم [[مخالفت]] [[فرمان خدا]] نکرد، بلکه مخالفت نهی ارشادی کرد. | |||
#اساساً بهشت جای [[تکلیف]] نبود بلکه دورانی بود برای [[آزمایش]] و [[آمادگی]] آدم برای آمدن در روی [[زمین]] پر این نهی تنها جنبه آزمایشی داشت.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۲۹.</ref> |