بنی‌عبدالقیس: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۰: خط ۵۰:
[[خراسان]] نیز از دیگر مناطق محل [[اجتماع]] و [[مهاجرت]] بنو عبدالقیس به شمار رفته است<ref> [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۲۷؛ دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی عبدالقیس، عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۷۹</ref>. هم اکنون تعداد قابل توجهی از این [[قبیله]] در شهرهایی از [[خوزستان]] ساکن هستند که نام [[خانوادگی]] آنها «عبودی» است. در [[عراق]] نیز در بخش‌های مختلف زندگی می‌کنند و در در آنجا نیز به همین نام خانوادگی مشهورند<ref> دانشنامه ایرانیکا ʿABD-AL-QAYS.</ref>.
[[خراسان]] نیز از دیگر مناطق محل [[اجتماع]] و [[مهاجرت]] بنو عبدالقیس به شمار رفته است<ref> [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۲۷؛ دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی عبدالقیس، عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۷۹</ref>. هم اکنون تعداد قابل توجهی از این [[قبیله]] در شهرهایی از [[خوزستان]] ساکن هستند که نام [[خانوادگی]] آنها «عبودی» است. در [[عراق]] نیز در بخش‌های مختلف زندگی می‌کنند و در در آنجا نیز به همین نام خانوادگی مشهورند<ref> دانشنامه ایرانیکا ʿABD-AL-QAYS.</ref>.


== عبدالقیس و [[خلافت عثمان]] ==
== دوران خلافت عثمان ==
بنی عبدالقیس تا [[زمان]] [[خلافت]] [[عثمان بن عفان]] بیشتر سرگرم کشورگشائی و [[تسخیر]] شهرهای گوناگون بودند و چندان توجه جدی به امور داخلی [[خلافت اسلامی]] [[مدینه]] نداشتند. وقوع تحولات [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] نظیر فسادهای گسترده سیاسی و [[مالی]]، ایجاد شکاف‌های [[عظیم]] طبقاتی و [[تسلط]] [[روز]] افزون [[بنی امیه]] بر ارکان اجرائی و [[تصمیم‌گیری]] خلافت مدینه، توجه این قبیله را به سوی این دگرگونی‌ها جلب کرد. مردان عبدالقیس همزمان با [[اعتراض]] عناصر هم قبیله [[کوفی]] خود نظیر [[زید بن صوحان]]، تلاش زیادی برای دفع [[مفاسد]] و برگرداندن اوضاع [[جامعه]] به [[عصر نبوی]] {{صل}} از خود نشان داده و [[تبلیغات]] زیادی به راه انداختند و به همراه مشاهیر و سردارانی همچو [[مالک اشتر]]، [[عبدالله بن امم]]، [[زیاد بن نصر]] به سوی مدینه رهسپار شدند<ref>بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۲۶.</ref>. [[خلیفه سوم]]، به جای رسیدگی به شکایت‌ها، دستور داد تا [[رهبران]] معترض عبدالقیس را به [[شام]] نزد [[معاویه]] [[تبعید]] کنند<ref> بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>. این سرشناسان دنیای [[اسلام]]، [[شجاعانه]]، بر [[سیاست‌ها]] و عملکردهای [[عثمان]] و [[کارگزاران]] او زبان به [[اعتراض]] گشودند. این امر موجب [[خشم]] معاویه گردید و دستور داد تا [[مالک اشتر]] و [[عمرو بن زراره]] عدسی را [[زندانی]] کنند. معاویه از [[بیم]] بالا گرفتن [[فتنه]] و [[نارضایتی]] آنان را [[آزاد]] کرد و در طی نامه‌ای به عثمان، حضور این افراد را در شام مایه خطر دانست و پیشنهاد بازگشت آنان را داد. با ادامه سیاست‌های [[اشتباه]] عثمان و عدم توجه به [[اصلاح امور]]، حَکِیم بن جَبَله [[عبدی]] با دویست و پنچاه مرد از [[بصره]]، مالک اشتر با صد مرد از [[کوفه]]، [[سودان بن حمران]] مرادی با چهار صد مرد از [[مصر]] در [[مدینه]] گرد هم آمده و مصمم بودند که عثمان باید [[خلع]] یا کشته شود<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۱۰۵-۱۰۶؛ بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۱.</ref>.
بنی عبدالقیس تا [[زمان]] [[خلافت]] [[عثمان بن عفان]] بیشتر سرگرم کشورگشائی و [[تسخیر]] شهرهای گوناگون بودند و چندان توجه جدی به امور داخلی [[خلافت اسلامی]] [[مدینه]] نداشتند. وقوع تحولات [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] نظیر فسادهای گسترده سیاسی و [[مالی]]، ایجاد شکاف‌های [[عظیم]] طبقاتی و [[تسلط]] [[روز]] افزون [[بنی امیه]] بر ارکان اجرائی و [[تصمیم‌گیری]] خلافت مدینه، توجه این قبیله را به سوی این دگرگونی‌ها جلب کرد. مردان عبدالقیس همزمان با [[اعتراض]] عناصر هم قبیله [[کوفی]] خود نظیر [[زید بن صوحان]]، تلاش زیادی برای دفع [[مفاسد]] و برگرداندن اوضاع [[جامعه]] به [[عصر نبوی]] {{صل}} از خود نشان داده و [[تبلیغات]] زیادی به راه انداختند و به همراه مشاهیر و سردارانی همچو [[مالک اشتر]]، [[عبدالله بن امم]]، [[زیاد بن نصر]] به سوی مدینه رهسپار شدند<ref>بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۲۶.</ref>. [[خلیفه سوم]]، به جای رسیدگی به شکایت‌ها، دستور داد تا [[رهبران]] معترض عبدالقیس را به [[شام]] نزد [[معاویه]] [[تبعید]] کنند<ref> بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>. این سرشناسان دنیای [[اسلام]]، [[شجاعانه]]، بر [[سیاست‌ها]] و عملکردهای [[عثمان]] و [[کارگزاران]] او زبان به [[اعتراض]] گشودند. این امر موجب [[خشم]] معاویه گردید و دستور داد تا [[مالک اشتر]] و [[عمرو بن زراره]] عدسی را [[زندانی]] کنند. معاویه از [[بیم]] بالا گرفتن [[فتنه]] و [[نارضایتی]] آنان را [[آزاد]] کرد و در طی نامه‌ای به عثمان، حضور این افراد را در شام مایه خطر دانست و پیشنهاد بازگشت آنان را داد. با ادامه سیاست‌های [[اشتباه]] عثمان و عدم توجه به [[اصلاح امور]]، حَکِیم بن جَبَله [[عبدی]] با دویست و پنچاه مرد از [[بصره]]، مالک اشتر با صد مرد از [[کوفه]]، [[سودان بن حمران]] مرادی با چهار صد مرد از [[مصر]] در [[مدینه]] گرد هم آمده و مصمم بودند که عثمان باید [[خلع]] یا کشته شود<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۱۰۵-۱۰۶؛ بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۱.</ref>.


۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش