پرش به محتوا

بداء در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = بداء | عنوان مدخل = بداء | مداخل مرتبط = بداء در لغت - بداء در قرآن - بداء در کلام اسلامی - بداء در معارف و سیره علوی - بداء در معارف مهدویت | پرسش مرتبط = }} ==مبادی نظریه بداء== مبادی نظریه بداء، بدین قرار است: ۱...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:


۲. [[خدای متعال]] کار [[آفرینش]] را هرگز واننهاده و هر روزی در کاری نو است<ref>{{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}} «هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.</ref>. در خطبه‌ای از امیرمؤمنان علی{{ع}}، که [[کلینی]] آن را در کافی<ref>کافی، ج۱، ص۱۴۱.</ref> [[روایت]] کرده و بنابر نقل او، [[راوی]] نخست [[خطبه]]، آن را در همان [[زمان]] ایراد خطبه ثبت و [[کتابت]] کرده است، در تبیین مضمون این [[آیه]]، از پدید آوردن‌های پی در پی [[خدا]] سخن می‌گوید: {{متن حدیث|لِأَنَّهُ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ مِنْ إِحْدَاثِ بَدِيعٍ لَمْ يَكُنِ‌}}.  
۲. [[خدای متعال]] کار [[آفرینش]] را هرگز واننهاده و هر روزی در کاری نو است<ref>{{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}} «هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.</ref>. در خطبه‌ای از امیرمؤمنان علی{{ع}}، که [[کلینی]] آن را در کافی<ref>کافی، ج۱، ص۱۴۱.</ref> [[روایت]] کرده و بنابر نقل او، [[راوی]] نخست [[خطبه]]، آن را در همان [[زمان]] ایراد خطبه ثبت و [[کتابت]] کرده است، در تبیین مضمون این [[آیه]]، از پدید آوردن‌های پی در پی [[خدا]] سخن می‌گوید: {{متن حدیث|لِأَنَّهُ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ مِنْ إِحْدَاثِ بَدِيعٍ لَمْ يَكُنِ‌}}.  
[[خلقت]] و [[تدبیر]] عالم بر پایه [[مشیت]] مستمر خدا است و هرگز [[دشواری]] و [[خستگی]] به تدبیر او راه ندارد<ref>بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. به بیان [[امام علی]]{{ع}} «نه آنچه در آغاز آفرید بر او دشوار بود، و نه تدبیر کار [[آفریدگان]] بر وی گرانبار»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۵.</ref> و «او همه امور عالم را تقدیر می‌کند، بی‌آن‌که به فکرت و [[تأمل]] درون نیازمند باشد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳.</ref>.
[[خلقت]] و [[تدبیر]] عالم بر پایه [[مشیت]] مستمر خدا است و هرگز [[دشواری]] و [[خستگی]] به تدبیر او راه ندارد<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}} «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. به بیان [[امام علی]]{{ع}} «نه آنچه در آغاز آفرید بر او دشوار بود، و نه تدبیر کار [[آفریدگان]] بر وی گرانبار»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۵.</ref> و «او همه امور عالم را تقدیر می‌کند، بی‌آن‌که به فکرت و [[تأمل]] درون نیازمند باشد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳.</ref>.
از انتقادهای اساسی [[قرآن]] از [[پیروان]] [[دین یهود]]، همین نکته است که آنان کار [[آفرینش]] را پایان یافته می‌دانستند؛ آن‌گونه که هیچ رویداد نو در عالم پدید نخواهد آمد و هرچه می‌شود، از آغاز مقدر بوده است<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}} «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام رضا]]{{ع}}، در توضیح این آیه آمده است که [[باور]] [[یهود]] چنین بود که خدا از کار آفرینش فارغ شده، نه چیزی بر عالم افزوده و نه خواهد کاست<ref>بحار الانوار، ج۴، ص۱۰۴ و ۹۵.</ref>. تعبیر [[قرآنی]] {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، بر اهمیت [[اعتقاد]] به حضور بی‌وقفه [[اراده خداوند]] در [[اداره عالم]]، دلالت دارد. در خطبه‌های [[توحیدی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز طنین این [[باور]] کاملاً به گوش می‌رسد<ref>ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۹۱ و ۹۰ و ۶۵.</ref>.
از انتقادهای اساسی [[قرآن]] از [[پیروان]] [[دین یهود]]، همین نکته است که آنان کار [[آفرینش]] را پایان یافته می‌دانستند؛ آن‌گونه که هیچ رویداد نو در عالم پدید نخواهد آمد و هرچه می‌شود، از آغاز مقدر بوده است<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}} «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام رضا]]{{ع}}، در توضیح این آیه آمده است که [[باور]] [[یهود]] چنین بود که خدا از کار آفرینش فارغ شده، نه چیزی بر عالم افزوده و نه خواهد کاست<ref>بحار الانوار، ج۴، ص۱۰۴ و ۹۵.</ref>. تعبیر [[قرآنی]] {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، بر اهمیت [[اعتقاد]] به حضور بی‌وقفه [[اراده خداوند]] در [[اداره عالم]]، دلالت دارد. در خطبه‌های [[توحیدی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز طنین این [[باور]] کاملاً به گوش می‌رسد<ref>ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۹۱ و ۹۰ و ۶۵.</ref>.


۳. [[سرنوشت]] و [[مقدرات]] [[انسان‌ها]]، به انفراد و در شکل [[اجتماعی]]، بر اثر کارهای فردی و جمعی [[تغییر]] می‌کند. [[صدقه]] و [[احسان]] و [[صله رحم]] و [[استغفار]] و [[توبه]] و [[شکرگزاری]] و ادای [[نعمت]] [[حق]] و بسیاری [[افعال]] دیگر، در جهت مثبت، سبب تغییراتی در مقدرات فرد یا مجتمع می‌شود. در برابر، رفتارهای غیراخلاقی و [[بی‌اعتنایی]] به [[احکام شریعت]] و [[ناسپاسی]] در برابر [[نعمت‌های خدا]] و [[بخل‌ورزی]] و [[قطع رحم]] و کارهایی از این دست، [[عمر]] را می‌کاهد؛ مایه تلخکامی [[زندگی]] می‌شود؛ [[قحطی]] به بار می‌آورد، و [[نعمت‌ها]] را از [[انسان]] می‌گیرد. [[قرآن]] در چندین جا به‌صورت مصداقی و در مواردی به‌صورت کلی بر این آموزه مهم [[دینی]] تأکید دارد: از زبان نوح{{ع}} گزارش می‌دهد که او قومش را به استغفار فرامی‌خواند تا بر اثر آن [[خدا]] [[باران]] [[آسمان]] را فرو ببارد و دارایی‌هایشان را بیفزاید و رودهایشان را جاری سازد<ref>نوح، آیات ۱۲-۱۰.</ref>؛ به ماجرای [[قوم یونس]] اشاره می‌کند که بر اثر [[دعا]] و [[ابتهال]] به [[درگاه الهی]]، [[عذاب]] از آنان برداشته شد<ref>یونس، آیه ۹۸.</ref>؛ مهم‌تر از همه، آن‌که سخن از «تغییر [[تقدیرات الهی]]» درباره هر [[قوم]]، بر اثر [[رفتار]] آنان به میان می‌آورد و در [[مقام]] بیان قاعده کلی یادآوری می‌کند که «خدا نعمت‌هایی را که به قومی داده است، تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که خودشان اسباب دگرگونی آن را فراهم کنند»<ref>رعد، آیه ۱۳.</ref>. تأکید قرآن بر پیوند مقدرات انسان‌ها با کارهایشان، در همه اقسام آن، امری است که از مروری اندک بر مضامین [[آیات]] به روشنی دانسته می‌شود<ref>برای نمونه ر.ک: انفال، آیه ۵۳ و اسراء، آیه ۱۱۳.</ref>.
۳. [[سرنوشت]] و [[مقدرات]] [[انسان‌ها]]، به انفراد و در شکل [[اجتماعی]]، بر اثر کارهای فردی و جمعی [[تغییر]] می‌کند. [[صدقه]] و [[احسان]] و [[صله رحم]] و [[استغفار]] و [[توبه]] و [[شکرگزاری]] و ادای [[نعمت]] [[حق]] و بسیاری [[افعال]] دیگر، در جهت مثبت، سبب تغییراتی در مقدرات فرد یا مجتمع می‌شود. در برابر، رفتارهای غیراخلاقی و [[بی‌اعتنایی]] به [[احکام شریعت]] و [[ناسپاسی]] در برابر [[نعمت‌های خدا]] و [[بخل‌ورزی]] و [[قطع رحم]] و کارهایی از این دست، [[عمر]] را می‌کاهد؛ مایه تلخکامی [[زندگی]] می‌شود؛ [[قحطی]] به بار می‌آورد، و [[نعمت‌ها]] را از [[انسان]] می‌گیرد. [[قرآن]] در چندین جا به‌صورت مصداقی و در مواردی به‌صورت کلی بر این آموزه مهم [[دینی]] تأکید دارد: از زبان نوح{{ع}} گزارش می‌دهد که او قومش را به استغفار فرامی‌خواند تا بر اثر آن [[خدا]] [[باران]] [[آسمان]] را فرو ببارد و دارایی‌هایشان را بیفزاید و رودهایشان را جاری سازد<ref>{{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا}}<ref>«و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است * و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید * و شما را با دارایی‌ها و پسران، یاوری کند و برایتان بوستان‌ها پدید آورد و جویبارها پدیدار گرداند» سوره نوح، آیه ۱۰-۱۲</ref>؛ به ماجرای [[قوم یونس]] اشاره می‌کند که بر اثر [[دعا]] و [[ابتهال]] به [[درگاه الهی]]، [[عذاب]] از آنان برداشته شد<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}} «پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام)  ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref>؛ مهم‌تر از همه، آن‌که سخن از «تغییر [[تقدیرات الهی]]» درباره هر [[قوم]]، بر اثر [[رفتار]] آنان به میان می‌آورد و در [[مقام]] بیان قاعده کلی یادآوری می‌کند که «خدا نعمت‌هایی را که به قومی داده است، تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که خودشان اسباب دگرگونی آن را فراهم کنند»<ref>{{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}} «و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند) و آذرخش‌ها را می‌فرستد که آنها را به هر که می‌خواهد می‌رساند  و آنان درباره خداوند چالش می‌ورزند و او سخت کیفر  است» سوره رعد، آیه ۱۳.</ref>. تأکید قرآن بر پیوند مقدرات انسان‌ها با کارهایشان، در همه اقسام آن، امری است که از مروری اندک بر مضامین [[آیات]] به روشنی دانسته می‌شود<ref>برای نمونه ر.ک: انفال، آیه ۵۳ و اسراء، آیه ۱۱۳.</ref>.
در سخنان [[حضرت علی]]{{ع}} نیز به مواردی از این ربط وثیق اشاره شده است. برای نمونه در خطبه‌ای که در آن برخی از ارکان نظری و عملی ([[عبادی]] و [[اخلاقی]]) [[دین]] را برمی‌شمارد، در باب [[صله‌رحم]] و صدقه و کار [[نیکو]] می‌فرماید: «[[پیوند با خویشان]]، [[مال]] را افزون سازد و [[اجل]] را واپس اندازد، و [[صدقه دادن]] نهانی [[گناه]] را [[پاک]] کند و برجا نگذارد و صدقه دادن آشکارا، [[مرگ]] بد را بازدارد، و [[کارهای نیک]] از فرو افتادن به [[خواری]] نگاه دارد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.</ref>. یا «با [[صدقه]] روزی را بر خود نازل کنید»<ref>{{متن حدیث|اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ}}؛ «روزی را با دادن صدقه فرود آورید». (نهج البلاغه، حکمت ۱۳۷).</ref>.
در سخنان [[حضرت علی]]{{ع}} نیز به مواردی از این ربط وثیق اشاره شده است. برای نمونه در خطبه‌ای که در آن برخی از ارکان نظری و عملی ([[عبادی]] و [[اخلاقی]]) [[دین]] را برمی‌شمارد، در باب [[صله‌رحم]] و صدقه و کار [[نیکو]] می‌فرماید: «[[پیوند با خویشان]]، [[مال]] را افزون سازد و [[اجل]] را واپس اندازد، و [[صدقه دادن]] نهانی [[گناه]] را [[پاک]] کند و برجا نگذارد و صدقه دادن آشکارا، [[مرگ]] بد را بازدارد، و [[کارهای نیک]] از فرو افتادن به [[خواری]] نگاه دارد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.</ref>. یا «با [[صدقه]] روزی را بر خود نازل کنید»<ref>{{متن حدیث|اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ}}؛ «روزی را با دادن صدقه فرود آورید». (نهج البلاغه، حکمت ۱۳۷).</ref>.


خط ۲۲: خط ۲۲:
==چیستی نظریه [[بداء]]==
==چیستی نظریه [[بداء]]==
نظریه بداء از نگاه جامع به سه [[واقعیت]] پیشین، حاصل می‌شود: از یک سو این دیدگاه را که [[خدا]] از کار [[آفرینش]] و [[تدبیر]] عالم و ایجاد دگرگونی در [[مقدرات]] فارغ شده {{عربی|جف القلم بما هو کائن}} [[نفی]] می‌کند، و از سوی دیگر بر نقش انسان‌ها در تغییر مقدراتشان - و به بیانی دیگر «[[حریت]]» [[آدمی]] - تأکید می‌ورزد، و در عین حال، [[علم]] پیشین و فعلی خدا را نسبت به آنچه روی خواهد داد یا روی داده است، یکی از اوصاف کمالی [[خداوند]]، می‌انگارد. [[آیه]] ۳۹ [[سوره رعد]] بر امر نخست تصریح دارد: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>.
نظریه بداء از نگاه جامع به سه [[واقعیت]] پیشین، حاصل می‌شود: از یک سو این دیدگاه را که [[خدا]] از کار [[آفرینش]] و [[تدبیر]] عالم و ایجاد دگرگونی در [[مقدرات]] فارغ شده {{عربی|جف القلم بما هو کائن}} [[نفی]] می‌کند، و از سوی دیگر بر نقش انسان‌ها در تغییر مقدراتشان - و به بیانی دیگر «[[حریت]]» [[آدمی]] - تأکید می‌ورزد، و در عین حال، [[علم]] پیشین و فعلی خدا را نسبت به آنچه روی خواهد داد یا روی داده است، یکی از اوصاف کمالی [[خداوند]]، می‌انگارد. [[آیه]] ۳۹ [[سوره رعد]] بر امر نخست تصریح دارد: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>.
در [[تفسیر]] این آیه گفته شده است که [[حکم]] «محو و [[اثبات]]» و به تعبیر دیگر «تغییر در مقدرات» که به [[اراده الهی]] صورت می‌گیرد، شامل همه [[آفریدگان]] است. خدا بر پایه [[حکمت]] و [[مشیت]]، [[قضا]] و قدری را محو، و [[قضا و قدر]] دیگری را اثبات می‌کند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ذیل آیه.</ref> و در این محو و اثبات‌ها، [[رفتارها]] و [[گفتارها]] و باورهای انسان‌ها قطعاً مؤثر است. از چند [[حدیث]] که ناظر به همین آیه است نیز همین مطلب و ابعاد دیگر نظریه بداء به وضوح دانسته می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} در اشاره به نفی دیدگاه [[یهود]] که خدا را «فارغ از امر» می‌دانستند و [[معتقد]] بودند که زیادت و نقیصه‌ای در آفرینش روی نخواهد داد<ref>مائده، آیه ۶۴.</ref>، آیه ۳۹ رعد را [[تلاوت]] کردند و آن را تأکیدی بر وقوع محو و اثبات در [[نظام آفرینش]] خواندند<ref>صدوق، التوحید، ص۱۶۸-۱۶۷؛ بحارالانوار، ج۴، ۱۰۴.</ref>. ایشان در جای دیگر برای چند تن از [[اصحاب]] خود توضیح دادند که «محو» در زمینه وجود یک چیز و «[[اثبات]]» با فرض نبود یک چیز معنا می‌دهد<ref>{{متن حدیث|هَلْ يَمْحُو اللَّهُ إِلَّا مَا كَانَ وَ هَلْ يُثْبِتُ إِلَّا مَا لَمْ يَكُنْ‌}}. (بحار الانوار، ج۴، ص۱۰۸، به نقل از التوحید صدوق)</ref>. تأکید این بیان بر «وقوع دگرگونی در امور مقدر» آشکار است. بنا به [[نقلی]]، روزی [[امام عسکری]]{{ع}} همین [[آیه]] را خواندند و ضمن [[تفسیر]] آن با همان بیان [[امام صادق]]{{ع}}، افزودند که [[خدا]] بر همه چیز پیش از پدید آمدن آن واقف است. این افزوده در [[مقام]] [[نفی]] فرضیه‌ای بود که [[علم]] پیشین خدا را بر اشیا [[انکار]] می‌کرد. سرانجام باید به این [[حدیث]] توجه کنیم که از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[روایت]] شده است که اگر آیه ۳۹ رعد نبود، از همه آنچه هست و خواهد بود و هرچه تا [[روز قیامت]] وجود خواهد داشت، به شما خبر می‌دادم<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۹۷، به نقل از الامالی و التوحید صدوق و الاحتجاج طبرسی.</ref>. همین مضمون را مؤلف [[قرب الاسناد]] از [[امام رضا]]{{ع}} به این صورت آورده که همه [[امامان]] از [[حضرت علی]]{{ع}} تا امام صادق{{ع}} چنین دعوی صوابی داشته‌اند<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۹۷؛ قرب الاسناد، ص۳۵۴-۳۵۳.</ref>، و در واقع به دو نکته توجه می‌داده‌اند: یکی [[علم وهبی]] امامان به امور مقدر، و دیگری تغییرپذیری [[مقدرات الهی]] با لحاظ همه زمینه‌ها و حکمت‌های تحقق آنها، که خود سبب [[احتراز]] امامان از اظهار علم می‌شده است.<ref>[[حسن طارمی|طارمی، حسن]]، [[بداء - طارمی (مقاله)| مقاله «بداء»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۲۸۹.</ref>.
در [[تفسیر]] این آیه گفته شده است که [[حکم]] «محو و [[اثبات]]» و به تعبیر دیگر «تغییر در مقدرات» که به [[اراده الهی]] صورت می‌گیرد، شامل همه [[آفریدگان]] است. خدا بر پایه [[حکمت]] و [[مشیت]]، [[قضا]] و قدری را محو، و [[قضا و قدر]] دیگری را اثبات می‌کند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ذیل آیه.</ref> و در این محو و اثبات‌ها، [[رفتارها]] و [[گفتارها]] و باورهای انسان‌ها قطعاً مؤثر است. از چند [[حدیث]] که ناظر به همین آیه است نیز همین مطلب و ابعاد دیگر نظریه بداء به وضوح دانسته می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} در اشاره به نفی دیدگاه [[یهود]] که خدا را «فارغ از امر» می‌دانستند و [[معتقد]] بودند که زیادت و نقیصه‌ای در آفرینش روی نخواهد داد<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}} «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، آیه ۳۹ رعد را [[تلاوت]] کردند و آن را تأکیدی بر وقوع محو و اثبات در [[نظام آفرینش]] خواندند<ref>صدوق، التوحید، ص۱۶۸-۱۶۷؛ بحارالانوار، ج۴، ۱۰۴.</ref>. ایشان در جای دیگر برای چند تن از [[اصحاب]] خود توضیح دادند که «محو» در زمینه وجود یک چیز و «[[اثبات]]» با فرض نبود یک چیز معنا می‌دهد<ref>{{متن حدیث|هَلْ يَمْحُو اللَّهُ إِلَّا مَا كَانَ وَ هَلْ يُثْبِتُ إِلَّا مَا لَمْ يَكُنْ‌}}. (بحار الانوار، ج۴، ص۱۰۸، به نقل از التوحید صدوق)</ref>. تأکید این بیان بر «وقوع دگرگونی در امور مقدر» آشکار است. بنا به [[نقلی]]، روزی [[امام عسکری]]{{ع}} همین [[آیه]] را خواندند و ضمن [[تفسیر]] آن با همان بیان [[امام صادق]]{{ع}}، افزودند که [[خدا]] بر همه چیز پیش از پدید آمدن آن واقف است. این افزوده در [[مقام]] [[نفی]] فرضیه‌ای بود که [[علم]] پیشین خدا را بر اشیا [[انکار]] می‌کرد. سرانجام باید به این [[حدیث]] توجه کنیم که از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[روایت]] شده است که اگر آیه ۳۹ رعد نبود، از همه آنچه هست و خواهد بود و هرچه تا [[روز قیامت]] وجود خواهد داشت، به شما خبر می‌دادم<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۹۷، به نقل از الامالی و التوحید صدوق و الاحتجاج طبرسی.</ref>. همین مضمون را مؤلف [[قرب الاسناد]] از [[امام رضا]]{{ع}} به این صورت آورده که همه [[امامان]] از [[حضرت علی]]{{ع}} تا امام صادق{{ع}} چنین دعوی صوابی داشته‌اند<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۹۷؛ قرب الاسناد، ص۳۵۴-۳۵۳.</ref>، و در واقع به دو نکته توجه می‌داده‌اند: یکی [[علم وهبی]] امامان به امور مقدر، و دیگری تغییرپذیری [[مقدرات الهی]] با لحاظ همه زمینه‌ها و حکمت‌های تحقق آنها، که خود سبب [[احتراز]] امامان از اظهار علم می‌شده است.<ref>[[حسن طارمی|طارمی، حسن]]، [[بداء - طارمی (مقاله)| مقاله «بداء»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۲۸۹.</ref>.


==[[بداء]] و [[نسخ]]==
==[[بداء]] و [[نسخ]]==
خط ۴۷: خط ۴۷:
شیخ صدوق بداء را به معنای آشکار شدن دانسته و توضیح داده است که مراد از {{عربی|بدا لله}} بروز کارهایی از [[بندگان]] (مثل [[صله رحم]]، [[قطع رحم]] و [[دعا]]) است که بر اثر آن در [[مقدرات]] دگرگونی روی می‌دهد<ref>التوحید، ص۳۳۶-۳۳۵؛ کمال الدین، ص۷۰.</ref>.
شیخ صدوق بداء را به معنای آشکار شدن دانسته و توضیح داده است که مراد از {{عربی|بدا لله}} بروز کارهایی از [[بندگان]] (مثل [[صله رحم]]، [[قطع رحم]] و [[دعا]]) است که بر اثر آن در [[مقدرات]] دگرگونی روی می‌دهد<ref>التوحید، ص۳۳۶-۳۳۵؛ کمال الدین، ص۷۰.</ref>.


[[شیخ مفید]] نیز همان معنای ظهور را پذیرفته، اما توضیح داده است که {{عربی|بدا لله}} به معنای {{عربی|بدا من الله}} است؛ یعنی امری از جانب [[حق تعالی]] بروز می‌کند. وی سپس کرده است که لازمه ظهور امر جدید، هرگز پیدایی [[رأی]] نو (به اصطلاح، تعقب الرأی) در حق تعالی نیست تا چنین [[استنباط]] شود که چیزی بر [[خدا]] پوشیده بوده و سپس آشکار شده است. افزون بر این، وی [[حکمت]] کاربرد مجازی واژه [[بداء]] را در این خصوص بیان کرده است، و آن اینکه واژه بداء در امور عالم، در مواردی به کار رفته که طبق محاسبات عادی و با توجه به قراین موجود، نباید روی می‌داده است<ref>ر.ک: یونس، آیه ۹۸.</ref>. پس گویی یک رأی، [[جانشین]] رأی پیشین شده است. مفید بر این نکته نیز انگشت تأکید می‌گذارد که نسبت دادن بداء به [[خداوند]]، جنبه «سمعی» دارد و مستند به بیانات [[حجت‌های الهی]] است، و اگر جز این بود، ما مجاز به کاربرد چنین تعبیری برای خدا نبودیم؛ همچنان‌که در نسبت دادن [[غضب]] و [[رضا]] و [[محبت]] به ساحت [[ربوبی]] نیز، مستند ما «[[سمع]]» است<ref>مفید، اوائل المقالات، ص۳۰-۲۹؛ همو، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۶۷-۶۵.</ref>. این دو توضیح از [[شیخ صدوق]] و مفید درباره بداء، تعریف واژه به جزء مقوم آن، یعنی ظهور است. مفید، علاوه بر این، اشاره می‌کند که یکی از [[عالمان]] [[امامیه]]، معنای اصلی بداء را پیداشدن رأی جدید (تعقب الرأی) دانسته و گفته است که این واژه بر [[سبیل]] استعاره (یا مجاز) به خدا نسبت داده می‌شود. به نظر مفید چنین توجیهی با [[اعتقاد]] [[شیعی]] ناسازگار نیست؛ هر چند خود او همان معنای ظهور را ترجیح داده است<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۶۷.</ref>.
[[شیخ مفید]] نیز همان معنای ظهور را پذیرفته، اما توضیح داده است که {{عربی|بدا لله}} به معنای {{عربی|بدا من الله}} است؛ یعنی امری از جانب [[حق تعالی]] بروز می‌کند. وی سپس کرده است که لازمه ظهور امر جدید، هرگز پیدایی [[رأی]] نو (به اصطلاح، تعقب الرأی) در حق تعالی نیست تا چنین [[استنباط]] شود که چیزی بر [[خدا]] پوشیده بوده و سپس آشکار شده است. افزون بر این، وی [[حکمت]] کاربرد مجازی واژه [[بداء]] را در این خصوص بیان کرده است، و آن اینکه واژه بداء در امور عالم، در مواردی به کار رفته که طبق محاسبات عادی و با توجه به قراین موجود، نباید روی می‌داده است<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}} «پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام)  ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref>. پس گویی یک رأی، [[جانشین]] رأی پیشین شده است. مفید بر این نکته نیز انگشت تأکید می‌گذارد که نسبت دادن بداء به [[خداوند]]، جنبه «سمعی» دارد و مستند به بیانات [[حجت‌های الهی]] است، و اگر جز این بود، ما مجاز به کاربرد چنین تعبیری برای خدا نبودیم؛ همچنان‌که در نسبت دادن [[غضب]] و [[رضا]] و [[محبت]] به ساحت [[ربوبی]] نیز، مستند ما «[[سمع]]» است<ref>مفید، اوائل المقالات، ص۳۰-۲۹؛ همو، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۶۷-۶۵.</ref>. این دو توضیح از [[شیخ صدوق]] و مفید درباره بداء، تعریف واژه به جزء مقوم آن، یعنی ظهور است. مفید، علاوه بر این، اشاره می‌کند که یکی از [[عالمان]] [[امامیه]]، معنای اصلی بداء را پیداشدن رأی جدید (تعقب الرأی) دانسته و گفته است که این واژه بر [[سبیل]] استعاره (یا مجاز) به خدا نسبت داده می‌شود. به نظر مفید چنین توجیهی با [[اعتقاد]] [[شیعی]] ناسازگار نیست؛ هر چند خود او همان معنای ظهور را ترجیح داده است<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۶۷.</ref>.
[[سیدمرتضی]] و [[شیخ طوسی]] نیز بداء را از نظر لغت به معنای آشکار شدن دانسته‌اند. هر چند [[سید مرتضی]] اصطلاح بداء را، به گونه‌ای شرح کرده است که برخلاف دیدگاه مشهور است و آن را محال خوانده است<ref>شریف مرتضی، الذریعه الی أصول الشریعه، ج۱، ص۴۲۱؛ همو، رسائل الشریف المرتضی، ج۱۰، ص۱۱۹-۱۱۶. برای تفسیری دیگر از آن، ر.ک: شیخ طوسی، عده الاصول، ج۲، ص۴۹۶.</ref>، [[طوسی]] با اشاره به این [[واقعیت]] که در برخی [[احادیث]] واژه [[بداء]] به [[خدا]] نسبت داده شده، تصریح کرده است که نمی‌توان بداء را در ساحت ریوبی «پیدا شدن [[آگاهی]] نو» {{متن حدیث|حُصُولِ الْعِلْمِ بَعْدَ أَنْ لَمْ يَكُنْ‌}} [[تفسیر]] کرد؛ بلکه مراد آن است که برای [[بندگان]]، [[علم]] به یک فعل یا موضوع حاصل می‌شود و حال آن‌که پیش‌تر دارای چنین [[علمی]] نبوده، بلکه به خلاف آن [[یقین]] یا [[گمان]] داشته‌اند<ref>عده الاصول، ج۲، ص۴۹۵.</ref>. به عبارت دیگر، در یک کاربرد مجازی، فعل بداء را به خدا نسبت می‌دهیم و حال آن‌که «پیدا شدن آگاهی نو» مربوط و راجع به بندگان است. بدین ترتیب، طوسی در این توضیح با مفید همرأی شده است؛ اما می‌افزاید که خدا به هر دو موضوع (فعلی که صورت تحقق نیافته و فعلی که محقق شده است) وقوف دارد<ref>{{عربی|کان عالما بالامرین}}. (شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۶۴)</ref>.
[[سیدمرتضی]] و [[شیخ طوسی]] نیز بداء را از نظر لغت به معنای آشکار شدن دانسته‌اند. هر چند [[سید مرتضی]] اصطلاح بداء را، به گونه‌ای شرح کرده است که برخلاف دیدگاه مشهور است و آن را محال خوانده است<ref>شریف مرتضی، الذریعه الی أصول الشریعه، ج۱، ص۴۲۱؛ همو، رسائل الشریف المرتضی، ج۱۰، ص۱۱۹-۱۱۶. برای تفسیری دیگر از آن، ر.ک: شیخ طوسی، عده الاصول، ج۲، ص۴۹۶.</ref>، [[طوسی]] با اشاره به این [[واقعیت]] که در برخی [[احادیث]] واژه [[بداء]] به [[خدا]] نسبت داده شده، تصریح کرده است که نمی‌توان بداء را در ساحت ریوبی «پیدا شدن [[آگاهی]] نو» {{متن حدیث|حُصُولِ الْعِلْمِ بَعْدَ أَنْ لَمْ يَكُنْ‌}} [[تفسیر]] کرد؛ بلکه مراد آن است که برای [[بندگان]]، [[علم]] به یک فعل یا موضوع حاصل می‌شود و حال آن‌که پیش‌تر دارای چنین [[علمی]] نبوده، بلکه به خلاف آن [[یقین]] یا [[گمان]] داشته‌اند<ref>عده الاصول، ج۲، ص۴۹۵.</ref>. به عبارت دیگر، در یک کاربرد مجازی، فعل بداء را به خدا نسبت می‌دهیم و حال آن‌که «پیدا شدن آگاهی نو» مربوط و راجع به بندگان است. بدین ترتیب، طوسی در این توضیح با مفید همرأی شده است؛ اما می‌افزاید که خدا به هر دو موضوع (فعلی که صورت تحقق نیافته و فعلی که محقق شده است) وقوف دارد<ref>{{عربی|کان عالما بالامرین}}. (شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۶۴)</ref>.


۷۵٬۸۷۱

ویرایش