جبر و اختیار در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←خالقیت خداوند
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==خالقیت خداوند== | ==خالقیت خداوند== | ||
{{اصلی| | {{اصلی|خالقیت}} | ||
از مباحث مهم در مسئله [[جبر و اختیار]]، مبحث «[[خلق]] [[افعال عباد]]» است که [[دانشمندان]] بزرگ، رسالههایی بیشمار در این باره نوشتهاند. [[اعتقاد]] به خالقیت [[خدای تعالی]] از انگیزههای اعتقاد به [[جبر]] است. جبرگرایان با مطرح ساختن [[توحید افعالی]] و اینکه مؤثری جز خدای تعالی نیست. خالقیت را منحصر به خداوند دانسته و وجود هر خالقی جز او را [[نفی]] کردهاند. آنان حتی فعل [[آدمی]] را نیز به گونه مستقیم مخلوق خدای تعالی میدانند و هر گونه تأثیری را از آدمی در ایجاد فعل سلب میکنند. | از مباحث مهم در مسئله [[جبر و اختیار]]، مبحث «[[خلق]] [[افعال عباد]]» است که [[دانشمندان]] بزرگ، رسالههایی بیشمار در این باره نوشتهاند. [[اعتقاد]] به خالقیت [[خدای تعالی]] از انگیزههای اعتقاد به [[جبر]] است. جبرگرایان با مطرح ساختن [[توحید افعالی]] و اینکه مؤثری جز خدای تعالی نیست. خالقیت را منحصر به خداوند دانسته و وجود هر خالقی جز او را [[نفی]] کردهاند. آنان حتی فعل [[آدمی]] را نیز به گونه مستقیم مخلوق خدای تعالی میدانند و هر گونه تأثیری را از آدمی در ایجاد فعل سلب میکنند. | ||
چنانکه گذشت، در آغاز، [[جهمیه]] و سپس [[اشاعره]] بر این نظریه پای فشردند و کوشیدند نظریه خویش را به [[آیات]] و [[روایات]] مستند کنند. در برابر، [[معتزله]] [[انسان]] را به گونه مستقل، [[خالق]] [[افعال]] خویش دانسته و خالقیت خدای تعالی را نسبت به افعال عباد نفی کردهاند و بلکه وجود هر گونه تأثیری از خدای تعالی را در ایجاد فعل [[بنده]] ناممکن میشمارند. [[تفتازانی]] از کتاب [[ارشاد]] [[امام الحرمین]] نقل کرده است که معتزله و [[پیروان]] کجاندیش آنان میگویند: «[[بندگان]]، افعال خود را خود پدید میآورند و به [[قدرت]] خود آنها را اختراع میکنند. پیشینیانشان، به هیچ روی [[آدمیان]] را خالق نمیخواندند؛ زیرا در عهدی [[زندگی]] میکردند که همه [[علما]] [[اجماع]] داشتند که خالقی جز [[خدا]] نیست؛ ولی متأخرانشان بنده را به [[حقیقت]] خالق مینامند»<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۲.</ref>. | چنانکه گذشت، در آغاز، [[جهمیه]] و سپس [[اشاعره]] بر این نظریه پای فشردند و کوشیدند نظریه خویش را به [[آیات]] و [[روایات]] مستند کنند. در برابر، [[معتزله]] [[انسان]] را به گونه مستقل، [[خالق]] [[افعال]] خویش دانسته و خالقیت خدای تعالی را نسبت به افعال عباد نفی کردهاند و بلکه وجود هر گونه تأثیری از خدای تعالی را در ایجاد فعل [[بنده]] ناممکن میشمارند. [[تفتازانی]] از کتاب [[ارشاد]] [[امام الحرمین]] نقل کرده است که معتزله و [[پیروان]] کجاندیش آنان میگویند: «[[بندگان]]، افعال خود را خود پدید میآورند و به [[قدرت]] خود آنها را اختراع میکنند. پیشینیانشان، به هیچ روی [[آدمیان]] را خالق نمیخواندند؛ زیرا در عهدی [[زندگی]] میکردند که همه [[علما]] [[اجماع]] داشتند که خالقی جز [[خدا]] نیست؛ ولی متأخرانشان بنده را به [[حقیقت]] خالق مینامند»<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۲.</ref>. |