جبر و اختیار در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←پیشینه بحث جبر و اختیار
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
به دلیل جایگاه بنیادین اختیار در جهانبینی الهی، [[مذاهب و فرق]] [[اسلامی]] - جزگروهی اندک شمار - اصل اختیار را پذیرفتهاند؛ هر چند در تفسیر و باز نمودنش، بسیاری از آنان راه [[خطا]] پیمودهاند و گروهی، اختیار را بر پایه «کسب» و گروهی بر اساس «[[تفویض]]» تفسیر کرده است. تفسیر درست همان است که در [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} آمده است: [[نظریه]] [[امر بین الأمرین]]. این نظریه را نخست [[امام علی]]{{ع}} مطرح ساخت و دیگر [[امامان معصوم]]{{ع}} به [[تبلیغ]] و تفسیرش پرداختند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[هدایت و ضلالت - ربانی گلپایگانی (مقاله)| مقاله «هدایت و ضلالت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۱۷۷.</ref>. | به دلیل جایگاه بنیادین اختیار در جهانبینی الهی، [[مذاهب و فرق]] [[اسلامی]] - جزگروهی اندک شمار - اصل اختیار را پذیرفتهاند؛ هر چند در تفسیر و باز نمودنش، بسیاری از آنان راه [[خطا]] پیمودهاند و گروهی، اختیار را بر پایه «کسب» و گروهی بر اساس «[[تفویض]]» تفسیر کرده است. تفسیر درست همان است که در [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} آمده است: [[نظریه]] [[امر بین الأمرین]]. این نظریه را نخست [[امام علی]]{{ع}} مطرح ساخت و دیگر [[امامان معصوم]]{{ع}} به [[تبلیغ]] و تفسیرش پرداختند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[هدایت و ضلالت - ربانی گلپایگانی (مقاله)| مقاله «هدایت و ضلالت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۱۷۷.</ref>. | ||
==پیشینه بحث | ==پیشینه بحث== | ||
از متون [[تاریخی]] و نیز از [[روایات]] بزرگان [[معصوم]]{{عم}} برمیآید که مسئله جبر و اختیار تنها در [[دین اسلام]] و میان [[مسلمانان]] مطرح نبوده و در [[امتهای پیشین]] نیز جایی برای خویش داشته است. در میان آنان نیز برخی بودهاند که [[انسان]] را در کارهایش مجبور میدانسته و همه [[افعال]] را به [[خداوند سبحان]] نسبت میدادهاند. نقل است که مردی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} بار یافت. حضرت فرمود: «از شگفتترین چیزی که دیدهای برایم سخن گو». مرد گفت: «گروهی را دیدم که با [[مادران]] و [[دختران]] و خواهرانشان [[نکاح]] میکردند و چون بر آنان خرده میگرفتند، میگفتند: این [[قضا و قدر الهی]] است». آنگاه [[پیامبر]] فرمود: «به زودی در امتم، مردمانی پیدا شوند که سخنی چنین میگویند و آنان مجوسان [[امت]] منند»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵، ص۴۷.</ref>. | از متون [[تاریخی]] و نیز از [[روایات]] بزرگان [[معصوم]]{{عم}} برمیآید که مسئله جبر و اختیار تنها در [[دین اسلام]] و میان [[مسلمانان]] مطرح نبوده و در [[امتهای پیشین]] نیز جایی برای خویش داشته است. در میان آنان نیز برخی بودهاند که [[انسان]] را در کارهایش مجبور میدانسته و همه [[افعال]] را به [[خداوند سبحان]] نسبت میدادهاند. نقل است که مردی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} بار یافت. حضرت فرمود: «از شگفتترین چیزی که دیدهای برایم سخن گو». مرد گفت: «گروهی را دیدم که با [[مادران]] و [[دختران]] و خواهرانشان [[نکاح]] میکردند و چون بر آنان خرده میگرفتند، میگفتند: این [[قضا و قدر الهی]] است». آنگاه [[پیامبر]] فرمود: «به زودی در امتم، مردمانی پیدا شوند که سخنی چنین میگویند و آنان مجوسان [[امت]] منند»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵، ص۴۷.</ref>. | ||
در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] روایاتی میتوان یافت که [[قدریه]] را [[مجوس]] [[امت اسلام]] شمردهاند و این [[تشبیه]] حاکی از آن است که مسئله [[جبر]] میان مجوسان نیز مطرح بوده و آنان برای سرپوش گذاشتن بر [[کارهای زشت]] خود به جبر و [[قضا و قدر]] دست دراز میکردهاند. نیز روایاتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره نقل است و این نشان میدهد که مسئله جبر و اختیار از آغاز در میان مسلمانان مطرح بوده است. ولی نخستین [[مسلمانی]] که آن را به عنوان اصل [[اعتقادی]] پذیرفت، [[جهم بن صفوان]] و استادش [[جعد بن درهم]] بود. در برابر، نخستین کسانی که به [[تفویض]] و [[آزادی]] مطلق روی آوردند و قضا و قدر الهی را در [[افعال عباد]] [[نفی]] کردند، [[معبد]] جهنی و [[غیلان]] دمشقیاند<ref>ر.ک: ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه، ۱۰۷-۱۰۶، ۹۶-۹۴؛ برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۲۰.</ref>. | در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] روایاتی میتوان یافت که [[قدریه]] را [[مجوس]] [[امت اسلام]] شمردهاند و این [[تشبیه]] حاکی از آن است که مسئله [[جبر]] میان مجوسان نیز مطرح بوده و آنان برای سرپوش گذاشتن بر [[کارهای زشت]] خود به جبر و [[قضا و قدر]] دست دراز میکردهاند. نیز روایاتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره نقل است و این نشان میدهد که مسئله جبر و اختیار از آغاز در میان مسلمانان مطرح بوده است. ولی نخستین [[مسلمانی]] که آن را به عنوان اصل [[اعتقادی]] پذیرفت، [[جهم بن صفوان]] و استادش [[جعد بن درهم]] بود. در برابر، نخستین کسانی که به [[تفویض]] و [[آزادی]] مطلق روی آوردند و قضا و قدر الهی را در [[افعال عباد]] [[نفی]] کردند، [[معبد]] جهنی و [[غیلان]] دمشقیاند<ref>ر.ک: ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه، ۱۰۷-۱۰۶، ۹۶-۹۴؛ برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۲۰.</ref>. |