علم غیب در لغت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' ه)' به ' ه)'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - ' ه)' به ' ه)') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== تعریف غیب در کتابهای لغت == | == تعریف غیب در کتابهای لغت == | ||
# در [[دیوان]] الأدب [[فارابی]] ([[ت]] ۳۵۰ [[ه]]) آمده است: «در مورد شهادت (حضور) گفته میشود: آن را مشاهده کرد، نقیض و نقطه مقابل آن یعنی از او غایب شد»<ref>فارابی، دیوان الأدب، ج ۲ ص۲۲۹.</ref>. | # در [[دیوان]] الأدب [[فارابی]] ([[ت]] ۳۵۰ [[ه]]) آمده است: «در مورد شهادت (حضور) گفته میشود: آن را مشاهده کرد، نقیض و نقطه مقابل آن یعنی از او غایب شد»<ref>فارابی، دیوان الأدب، ج ۲ ص۲۲۹.</ref>. | ||
# در [[تهذیب]] اللغة ازهری (ت ۳۷۰ | # در [[تهذیب]] اللغة ازهری (ت ۳۷۰ ه) نیز آمده است: «[[ابوالعباس]] درباره {{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور دارند» سوره بقره، آیه ۳.</ref> از [[اعرابی]] [[نقل]] میکند که گفته است: به خداوند[[ایمان]] میآورند. میگوید: همچنین غیب به معنای آن چیزی است که از دیدگان پنهان است هرچند در قلبها حاضر باشد»<ref>ازهری، تهذیب اللغة ج ۳ ص۱۰۶.</ref>. | ||
# جوهری (ت ۳۹۳ | # جوهری (ت ۳۹۳ ه) در تاج اللغة و [[صحاح]] العربیة آورده است: «الغیب یعنی هر آنچه از شما غایب است. [[غیبت]] کردن زمانی است که در غیاب کسی [[سخن]] بگویند، اسم آن غیبت است یعنی پشت سر [[انسان]] درباره چیزی که پنهان است سخن گفته شود که اگر بشنود، ناراحت میشود. اگر [[حقیقت]] داشته باشد غیبت نامیده میشود و اگر [[دروغ]] باشد [[بهتان]] نامیده میشود»<ref>جوهری، الصحاح ج ۲ ص۲۹.</ref>. | ||
# ابن [[فارس]] ([[ت]] ۳۹۵ [[ه]]) در معجم مقاییس اللغة میگوید: «([[غیب]]) غین، یا و باء، اصلی که [[دلالت]] میکند بر پوشیده شدن چیزی از دیدگان، سپس از آن ریشه [[قیاس]] شده است که غیب به معنای هر آن چیزی است که جز [[خدا]] کسی آن را نمیداند. و گفته میشود: {{عربی|غابت الشمس}} [[خورشید]] [[غایب]] شد (غروب کرد) و «غاب الرجل عن بلده» مرد از [[سرزمین]] خود غایب شد. و {{عربی|اغابة المرأة}} به معنای زنی است که شوهرش از او غایب گردیده که به او المغیبة میگویند. {{عربی|وقعنا فی غیبة و غیابة}} در [[غیبت]] قرار گرفتیم یعنی در فرورفتگی [[زمین]] که اشیاء در آن پنهان میشوند. [[خداوند]] در داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|أَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ}}<ref>«او را در ژرفگاه چاه بیندازید» سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref> او را در قعر [[چاه]] قرار دادند. «الغابة» به معنای جنگل و بیشه است که جمع آن «غابات» و «غاب» است و جنگل به این واژه نامیده شده چون پوشیده شده از درختان است که هر چیزی در آن پنهان میشود. کلمه «غیبت» به معنای [[بدگویی]] درباره [[مردم]]، از همین ماده است، زیرا این بدگویی گفته نمیشود مگر در غیاب شخص»<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة ج ۴ ص۴۰۳.</ref>. | # ابن [[فارس]] ([[ت]] ۳۹۵ [[ه]]) در معجم مقاییس اللغة میگوید: «([[غیب]]) غین، یا و باء، اصلی که [[دلالت]] میکند بر پوشیده شدن چیزی از دیدگان، سپس از آن ریشه [[قیاس]] شده است که غیب به معنای هر آن چیزی است که جز [[خدا]] کسی آن را نمیداند. و گفته میشود: {{عربی|غابت الشمس}} [[خورشید]] [[غایب]] شد (غروب کرد) و «غاب الرجل عن بلده» مرد از [[سرزمین]] خود غایب شد. و {{عربی|اغابة المرأة}} به معنای زنی است که شوهرش از او غایب گردیده که به او المغیبة میگویند. {{عربی|وقعنا فی غیبة و غیابة}} در [[غیبت]] قرار گرفتیم یعنی در فرورفتگی [[زمین]] که اشیاء در آن پنهان میشوند. [[خداوند]] در داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|أَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ}}<ref>«او را در ژرفگاه چاه بیندازید» سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref> او را در قعر [[چاه]] قرار دادند. «الغابة» به معنای جنگل و بیشه است که جمع آن «غابات» و «غاب» است و جنگل به این واژه نامیده شده چون پوشیده شده از درختان است که هر چیزی در آن پنهان میشود. کلمه «غیبت» به معنای [[بدگویی]] درباره [[مردم]]، از همین ماده است، زیرا این بدگویی گفته نمیشود مگر در غیاب شخص»<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة ج ۴ ص۴۰۳.</ref>. | ||
# [[ثعالبی]] (ت ۴۲۹ | # [[ثعالبی]] (ت ۴۲۹ ه) در [[فقه]] اللغة مینویسد: «هر آنچه از دیدگان غایب شود و در قلبها موجود باشد، غیب است»<ref>ثعالبی، فقه اللغة، ج ۴ ص۴۰۳.</ref>. | ||
# ابن [[سیده]] (ت ۴۵۸ | # ابن [[سیده]] (ت ۴۵۸ ه) در المخصص بیان میکند: «[[ابو زید]] میگوید: غاب الرجل غیباً و غیاباً و مغیباً و تغیّب یعنی دور شد، یا پنهان شد پس آشکار نیست. [[ابن سکیت]] هم میگوید: {{عربی|بنو فلان یشهدون أحیاناً و یتغایبون أحیاناً}}: بنو فلان گاهی [[حضور]] دارند و گاهی غیبت دارند»<ref>ابن سیده، المخصص ج ۳ ص۵۶.</ref>. همچنین در این کتاب آمده است: {{عربی|غاب عنی الأمر}}؛ یعنی امر بر من پوشیده شد و غابت الشمس و سائر النجوم؛ یعنی [[خورشید]] و سایر [[ستارگان]] غروب کردند»<ref>ابن سیده، المخصص ج ۴ ص۳۴.</ref>. | ||
# [[راغب اصفهانی]]([[ت]] ۵۰۲ [[ه]]) در مفردات [[غریب]] القرآن میگوید: «[[شهادت]] و [[گواهی]] سخنی است که از روی [[علم]] و [[آگاهی]] صادر میشود که با [[مشاهده]] بصیرتی یا چشمی حاصل میشود» و در این کتاب آمده است: «[[سخن]] [[خداوند]] {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}}» یعنی آنچه از حواس و دیدگان [[مردم]] و آنچه به وسیله حواس و دیدگان مشاهده میکنند، [[غایب]] است». ایشان در ادامه آورده است: «و گفته میشود [[شاهد]] فلان قضیه بودم یعنی در آن [[حضور]] داشتم»<ref>راغب اصفهانی، المفردات غریب القرآن ص۲۶۸.</ref>. همچنین ایشان درباره واژه [[غیب]] میگوید: «الغیب مصدر است، زمانی که [[خورشید]] و سایر ستارهها از دیدگان مخفی شوند، گفته میشود: غابت الشمس و غیرها، گفته میشود غاب عنی کذا یا خداوند در [[آیه قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}<ref>«یا او از غایبان است؟» سوره نمل، آیه ۲۰.</ref> و در مورد هر چیزی که از حواس غایب باشد به [[کار]] میرود و آنچه از [[علم انسان]] پنهان میشود، به معنی غایب است خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است» سوره نمل، آیه ۷۵.</ref> و گاهی به چیزی غیب یا غایب گفته میشود نسبت به مردم نه نسبت به خداوند، زیرا هیچ چیزی از او غایب نمیشود چنانچه هیچ ذرهای در [[آسمانها]] و [[زمین]]، از او پوشیده نگردد»<ref>راغب اصفهانی، المفردات غریب القرآن ص۳۶۶.</ref>. همچنین راغب آورده است: «و سخن خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} یعنی آنچه از شما غایب است و شما آن را نمیبینید» و نیز سخن خداوند در وصف [[زنان]] که میفرماید: {{متن قرآن|حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ}}<ref>سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> یعنی زنانی که در غیاب شوهر کاری که موجب [[ناراحتی]] او شود، انجام نمیدهند». همچنین ایشان در جای دیگر میگوید: {{متن قرآن|وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ}}<ref>«و (اکنون) از جایی دور تیر به تاریکی میافکنند» سوره سبأ، آیه ۵۳.</ref> یعنی از آن جهت که با [[چشم سر]] و چشم [[دل]] آن را [[درک]] نمیکردند»<ref>راغب اصفهانی، المفردات غریب القرآن ص۳۶۶.</ref>. | # [[راغب اصفهانی]]([[ت]] ۵۰۲ [[ه]]) در مفردات [[غریب]] القرآن میگوید: «[[شهادت]] و [[گواهی]] سخنی است که از روی [[علم]] و [[آگاهی]] صادر میشود که با [[مشاهده]] بصیرتی یا چشمی حاصل میشود» و در این کتاب آمده است: «[[سخن]] [[خداوند]] {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}}» یعنی آنچه از حواس و دیدگان [[مردم]] و آنچه به وسیله حواس و دیدگان مشاهده میکنند، [[غایب]] است». ایشان در ادامه آورده است: «و گفته میشود [[شاهد]] فلان قضیه بودم یعنی در آن [[حضور]] داشتم»<ref>راغب اصفهانی، المفردات غریب القرآن ص۲۶۸.</ref>. همچنین ایشان درباره واژه [[غیب]] میگوید: «الغیب مصدر است، زمانی که [[خورشید]] و سایر ستارهها از دیدگان مخفی شوند، گفته میشود: غابت الشمس و غیرها، گفته میشود غاب عنی کذا یا خداوند در [[آیه قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}<ref>«یا او از غایبان است؟» سوره نمل، آیه ۲۰.</ref> و در مورد هر چیزی که از حواس غایب باشد به [[کار]] میرود و آنچه از [[علم انسان]] پنهان میشود، به معنی غایب است خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است» سوره نمل، آیه ۷۵.</ref> و گاهی به چیزی غیب یا غایب گفته میشود نسبت به مردم نه نسبت به خداوند، زیرا هیچ چیزی از او غایب نمیشود چنانچه هیچ ذرهای در [[آسمانها]] و [[زمین]]، از او پوشیده نگردد»<ref>راغب اصفهانی، المفردات غریب القرآن ص۳۶۶.</ref>. همچنین راغب آورده است: «و سخن خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} یعنی آنچه از شما غایب است و شما آن را نمیبینید» و نیز سخن خداوند در وصف [[زنان]] که میفرماید: {{متن قرآن|حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ}}<ref>سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> یعنی زنانی که در غیاب شوهر کاری که موجب [[ناراحتی]] او شود، انجام نمیدهند». همچنین ایشان در جای دیگر میگوید: {{متن قرآن|وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ}}<ref>«و (اکنون) از جایی دور تیر به تاریکی میافکنند» سوره سبأ، آیه ۵۳.</ref> یعنی از آن جهت که با [[چشم سر]] و چشم [[دل]] آن را [[درک]] نمیکردند»<ref>راغب اصفهانی، المفردات غریب القرآن ص۳۶۶.</ref>. | ||
# ابن منظور (ت ۷۱۱ [[ه]]) در لسان العرب مینویسد: «و [[غیب]] یعنی هر آنچه از شما پنهان گردیده است». همچنین آورده است: «و گفته میشود: صدایی از ما ورای غیب شنیدم یعنی از جایی که نمیبینم» و در [[سخن]] واژه غیب بسیار تکرار میشود که به معنای هر آن چیزی است که از دیدگان [[غایب]] است و فرقی نمیکند که در [[قلب]] وجود داشته باشد یا وجود نداشته باشد. {{عربی|و غاب عنِّی الأمرُ غَیباً و غیاباً و غَیبَةً و غَیبُوبَةً و غُیُوباً و مَغاباً و مَغِیباً و تغَیَّب}} یعنی پنهان شد»<ref>ابن منظور، لسان العرب ج ۱ ص۶۵۴.</ref>. | # ابن منظور (ت ۷۱۱ [[ه]]) در لسان العرب مینویسد: «و [[غیب]] یعنی هر آنچه از شما پنهان گردیده است». همچنین آورده است: «و گفته میشود: صدایی از ما ورای غیب شنیدم یعنی از جایی که نمیبینم» و در [[سخن]] واژه غیب بسیار تکرار میشود که به معنای هر آن چیزی است که از دیدگان [[غایب]] است و فرقی نمیکند که در [[قلب]] وجود داشته باشد یا وجود نداشته باشد. {{عربی|و غاب عنِّی الأمرُ غَیباً و غیاباً و غَیبَةً و غَیبُوبَةً و غُیُوباً و مَغاباً و مَغِیباً و تغَیَّب}} یعنی پنهان شد»<ref>ابن منظور، لسان العرب ج ۱ ص۶۵۴.</ref>. | ||
# فیومی ([[ت]] ۷۷۰ | # فیومی ([[ت]] ۷۷۰ ه) در مصباح المنیر میگوید: «و ضَلَّ البعیر یعنی مکانش پنهان شد و مخفی گردید». | ||
# زبیدی (ت ۱۲۰۵ | # زبیدی (ت ۱۲۰۵ ه) در تاج العروس آورده است: «و غیب یعنی هر آنچه از شما غایب است، مثل اینکه مصدر به معنای فاعل است و در کشاف نیز مانند آن آمده است... و شَمِر میگوید: هر مکانی که روشن نباشد، چه چیزی در آن وجود دارد، غیب است و همچنین جایگاهی که ما وراء آن مشخص نباشد، [[غیبت]] است و جمع غیب، [[غیوب]] است»<ref>زبیدی ج ۲ ص۲۹۵.</ref>.<ref>چنانچه علامه طباطبائی نیز به همین معنا اشاره کرده است، او میگوید: «غیب نقطه مقابل شهادت و حضور است و بر هر چیزی که محسوس نباشد، منطبق میشود» المیزان ج ۱ ص۴۵.</ref>.<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref> | ||
== جمعبندی == | == جمعبندی == | ||
# تعریف غیب به «آنچه از دیدگان غایب است» و به «آنچه مخفی است» مانع اغیار نیست زیرا آنچه شخص [[نابینا]] میشنود داخل در [[شهادت]] و [[حضور]] است و [[حب]] و [[بغض]] و [[ناراحتی]] و [[شادی]] و [[آرزو]] و همّ و غمّ همگی از دیدگان غایب هستند و همگی از امور مخفی هستند ولی در عین حال نسبت به صاحب این حالات داخل در امور حضوری هستند. | # تعریف غیب به «آنچه از دیدگان غایب است» و به «آنچه مخفی است» مانع اغیار نیست زیرا آنچه شخص [[نابینا]] میشنود داخل در [[شهادت]] و [[حضور]] است و [[حب]] و [[بغض]] و [[ناراحتی]] و [[شادی]] و [[آرزو]] و همّ و غمّ همگی از دیدگان غایب هستند و همگی از امور مخفی هستند ولی در عین حال نسبت به صاحب این حالات داخل در امور حضوری هستند. |